احمد بن ادریس اشعری قمی در تراجم و رجال

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت

آشنایی اجمالی

احمد بن ادریس[۱] در سند بیش از صد روایت تفسیر کنز الدقائق و به نقل از کتاب الکافی، تفسیر علی بن ابراهیم و... واقع شده است:

«فی تفسیر علي بن إبراهيم: أَخْبَرَنَا أَحْمَدُ بْنُ إِدْرِيسَ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ مُعَاوِيَةَ بْنِ حُكَيْمٍ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ يُونُسَ بْنِ يَعْقُوبَ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ (ع) فِي قَوْلِ اللَّهِ وَلَقَدْ وَصَّلْنَا لَهُمُ الْقَوْلَ لَعَلَّهُمْ يَتَذَكَّرُونَ[۲] قَالَ: إِمَامٌ بَعْدَ إِمَامٍ»[۳].[۴]

شرح حال راوی

احمد بن ادریس، یکی از مشهورترین راویان شیعه است که ترجمه‌اش در کتب رجالی ذکر شده است و با تعابیر گوناگون، مانند: احمد بن ادریس، احمد بن ادریس قمی، احمد بن ادریس قمی معلم، ابوعلی اشعری و ابوعلی اشعری قمی[۵]حدیث نقل کرده و در اسناد روایات قرار گرفته است و دو اثر علمی نیز با عنوان النوادر و المقت و التوبیخ از خودش به یادگار گذاشته است. کنیه‌اش «ابوعلی»، ملقب به معلم، اهل قم و از طایفه اشعریان بوده است.

نجاشی نوشته است: "أحمد بن إدريس بن أحمد أبوعلي الأشعري القمي؛ له كتاب نوادر، أخبرني عدة من أصحابنا إجازة عن أحمد بن جعفر بن سفيان عنه"[۶].

شیخ طوسی در کتاب الفهرست نوشته است: "أحمد بن إدريس أبوعلي الأشعري القمي؛ له كتاب النوادر، كتاب کثير الفوائد"[۷].

و در کتاب الرجال در دو موضع از وی یاد کرده است؛ یک بار در باب اول "باب من روى عنهم (ع)" در اصحاب امام عسکری (ع) نوشته است: "أحمد بن إدريس القمي المعلم، لحقه ولم يرو عنه"[۸]. و بار دوم در باب دوم در "باب من لم يرو عن واحد من الأئمة (ع)" نوشته است: "أحمد بن إدريس القمي الأشعري، يكنى أباعلي، وكان من القواد[۹]، وروى عنه التلعكبري[۱۰] قال: سمعت منه أحاديث يسيرة في دار إبن همام و ليس (لی له) منه إجازة"[۱۱].

ابن حجر عسقلانی، از رجالیان بزرگ اهل سنت، در کتاب رجالی خود از وی یاد کرده و نوشته است: "احمد بن إدريس الفاضل أبوعلي القمي الأشعري، من كبار مصنفي الرافضة مات سنة ست وثلاث مائة انتهي. وذكره أبوالحسن بن بابويه[۱۲] في تاريخ الري ونسبه فقال أحمد بن إدريس بن زكريا بن طهمان كان من قدماء الشيعة، روى عنه جماعة من شيوخ الشيعة منهم على بن الحسين بن موسى ومحمد بن الحسن بن الوليد، وقدم الری مجتازاً إلى مكة فمات بين مكة و الكوفة"[۱۳][۱۴]

طبقه راوی

تاریخ ولادت احمد بن ادریس معلوم نیست، ولی تاریخ وفات او طبق نقل نجاشی، شیخ طوسی و ابن حجر عسقلانی، در سال ۳۰۶ ق در مسیر کوفه به مکه و در منطقه‌ای به نام القرعاء[۱۵] اتفاق افتاده است[۱۶].

وی عصر امام حسن عسکری (ع) را درک کرده، ولی از آن حضرت روایت نکرده است: لحقه و لم یرو عنه[۱۷].

آیة الله بروجردی وی را از طبقه هشتم دانسته است[۱۸][۱۹]

استادان و شاگردان راوی

احمد بن ادریس اشعری از افراد بسیاری، از جمله: محمد بن عبدالجبار شیبانی، محمد بن حسان، عمران بن موسی، احمد بن محمد بن عیسی، حسین بن عبدالله بن صغیر، محمد بن احمد بن یحیی بن عمران اشعری، محمد بن اسماعیل، حسن بن علی کوفی، احمد بن ابی‌عبدالله برقی، حسن بن علی کوفی، عبدالله بن محمد[۲۰]، محمد بن حسین بن ابی‌خطاب، ابراهیم بن هاشم و عمرکی بن علی بوفکی[۲۱] روایت کرده است که از استادان وی به شمار می‌آیند.

همچنین راویان بسیاری از وی روایت کردند که از شاگردانش به حساب می‌آیند؛ از جمله: محمد بن یعقوب کلینی، محمد بن اسماعیل، علی بن ابراهیم بن هاشم، علی بن حسین بن بابویه، محمد بن حسن بن احمد بن ولید، محمد بن عباس[۲۲]، علی بن محمد بن قولویه، محمد بن قولویه، حسین بن احمد بن ادریس، ابراهیم بن محمد بن عباس ختلی، ابو محمد جعفر بن نعیم شاذانی و احمد بن محمد بن یحیی[۲۳][۲۴]

مذهب راوی

بی‌شک احمد بن ادریس، یکی از فقها و محدثان مشهور امامیه به شمار می‌آید؛ از این رو، رجالیان بزرگ شیعه از وی با تعبیر "فقيهاً في أصحابنا"[۲۵] و ابن حجر عسقلانی با تعبیر "من كبار مصنفي الرافضة"[۲۶] از وی یاد کردند.[۲۷]

جایگاه حدیثی راوی

وثاقت احمد بن ادریس مورد اتفاق همه رجالیان است. نجاشی نوشته است: "كان ثقة، فقيهاً في أصحابنا، كثیر الحديث، صحيح الرواية[۲۸].

شیخ طوسی نوشته است: "كان ثقة في أصحابنا فقيهاً، كثير الحديث صحيحه[۲۹].

علامه حلی نیز او را در قسم اول کتابش ذکر کرده و نوشته است: "رحمه الله، أعتمد على روايته"[۳۰][۳۱]

منابع

پانویس

  1. ر. ک: أ. منابع شیعی: رجال النجاشی، ص۹۲، ش۲۲۸؛ رجال الطوسی، ص۳۹۷، ش۵۸۳۱؛ الفهرست (طوسی)، ص۶۴، ش۸۱؛ الرجال(إبن داوود)، ص۲۳، ش۵۷ و۳۹۰؛ معالم العلماء، ص۱۵، ش۷۲؛ خلاصة الأقوال (رجال العلامة الحلی)، ص۱۶، ش۱۴؛ نقد الرجال، ج۱، ص۱۰۴، ش۱۸۵؛ جامع الرواة، ج۱، ص۴۰؛ إکلیل المنهج، ص۱۰۱، ش۷۲؛ تعلیقة علی منهج المقال، ص۶۱؛ منتهی المقال، ج۱، ص۱۱۴؛ طرائف المقال، ج۱، ص۱۵۴، ش۷۵۷؛ تنقیح المقال، ج۵، ص۲۸۷، ش۷۷۳؛ أعیان الشیعة، ج۲، ص۴۷۷؛ مستدرکات علم رجال الحدیث، ج۱، ص۲۵۶، ش۷۰۱؛ معجم رجال الحدیث، ج۲، ص۴۲، ش۴۲۷؛ قاموس الرجال، ج۱، ص۱۳۸۶ ش۲۸۷. ب. منابع سنی: لسان المیزان، ج۱، ص۱۳۶، ش۴۲۳.
  2. «و ما برای آنان این گفتار را به هم پیوستیم باشد که پند گیرند» سوره قصص، آیه ۵۱.
  3. تفسیر کنز الدقائق، ج۱۰، ص۸۱، به نقل از: تفسیر القمی، ج۲، ص۱۴۱.
  4. جوادی آملی، عبدالله، رجال تفسیری، ج۲ ص ۵۸.
  5. الکافی، ج۱، ص۲۵۳، ح۱؛ رجال الکشی (إختیار معرفة الرجال)، ص۳، ح۳؛ الکافی، ج۱، ص۲۲۲، ح۴؛ رجال البرقی، ص۶۰.
  6. رجال النجاشی، ص۹۲، ش۲۲۸.
  7. الفهرست (طوسی)، ص۶۴، ش۸۱؛ ابن‌شهرآشوب کتاب المقت و التوبیخ را هم اضافه کرده است؛ معالم العلماء، ص۱۵، ش۷۲.
  8. رجال الطوسی، ص۳۹۷، ش۵۸۳۱.
  9. القائد: اسم فاعل جقادة و قواد وقود؛ من یکون له الأمر والنهی فی الجیش و نحوه"؛ المصطلحات، ص۲۰۰۱.
  10. هارون بن موسی... أبومحمد، التلعکبری... کان وجها فی أصحابنا، ثقة معتمداً لا یطعن علیه... کنت أحضر فی داره مع ابنه أبی جعفر، و الناس یقرعون علیه؛ رجال النجاشی، ص۴۳۹.
  11. رجال الطوسی، ص۴۱۱، ش۵۹۵۶.
  12. مقصود شیخ منتجب الدین بن بابویه، صاحب کتاب الفهرست است که ابن حجر عسقلانی فراوان از کتاب تاریخ الری ایشان در لسان المیزان نقل کرده است.
  13. لسان المیزان، ج۱، ص۱۳۶، ش۴۲۳.
  14. جوادی آملی، عبدالله، رجال تفسیری، ج۲ ص۵۹ -۶۰.
  15. قاموس المحیط می‌نویسد: القرعاء منهل بطریق مکة، بین القادسیة، و العقبة؛ القاموس المحیط، ج۳، ص۶۷. حموی نوشته است: {{عربی|منزل فی طریق مکة من الکوفة، بعد المغیثة، و قبل واقصة، إذا کنت متوجهاً إلی مکة؛ معجم البلدان، ج۴، ص۳۲۵.
  16. مات أحمد بن إدریس بالقرعاء، سنة ست وثلاثمائة من طریق مکة علی طریق الکوفة؛ رجال النجاشی، ص۹۲، ش۲۲۸؛ و نیز ر. ک: الفهرست (طوسی)، ص۶۴، ش۸۱.
  17. رجال الطوسی، ص۳۹۷، ش۵۸۳۱.
  18. الموسوعة الرجالیة، ج۴، ص۳۸؛ ج۷، ص۴۸.
  19. جوادی آملی، عبدالله، رجال تفسیری، ج۲ ص۶۰ -۶۱.
  20. تفسیر کنز الدقائق، ج۱، ص۴۰۸؛ ج۲، ص۸۰ و ۳۷۸؛ ج۳، ص۵۲۶؛ ج۴، ص۳۵۹؛ ج۵، ص۴۸۵، ۴۸۶؛ ج۷، ص۱۴۹، ۵۰۴؛ ج۱۰، ص۱۸۵؛ ج۱۳، ص۲۳۴.
  21. الإمامة و التبصرة، ص۱۲۰، ص۱۱۵؛ کامل الزیارات، ص۹۲، ح۱۸، و ۱۱۸، ح۳.
  22. تفسیر کنز الدقائق، ج۲، ص۸۰، ص۲۵۲؛ ج۳، ص۵۲۶، ج۵، ص۴۸۵؛ ج۷، ص۵۰۴؛ ج۱۰، ص۲۴۹.
  23. کامل الزیارات، ص۲۹، ح۱۰ و ۹۲، ح۱۸؛ من لا یحضره الفقیه (المشیخة)، ج۴، ص۴۴۳؛ رجال الکشی (إختیار معرفة الرجال)، ص۳، ح۳؛ عیون أخبار الرضا (ع)، ج۱، ص۲۲۵، ح۳ و ۳۱۱، ح۷۶.
  24. جوادی آملی، عبدالله، رجال تفسیری، ج۲ ص۶۱ -۶۲.
  25. رجال النجاشی، ص۹۲، ش۲۲۸؛ نیز ر. ک: الفهرست (طوسی)، ص۶۴، ش۸۱.
  26. لسان المیزان، ج۱، ص۱۳۶، ش۴۲۳.
  27. جوادی آملی، عبدالله، رجال تفسیری، ج۲ ص ۶۲.
  28. یکی از محققان درباره تعبیر صحیح الحدیث می‌نویسد: التصریح بصحة الحدیث یؤکد ما دل علیه التوثیق المطلق، من خلو روایته من الغلق و الإضطراب و الإجمال و الإهمال لفظاً، و الغلو و التخلیط و المناکیر و أمثال ذلک معنی مما یضعف به الحدیث؛ تهذیب المقال، ج۳، ص۴۵۷، ش۲۲۶؛ رجال النجاشی، ص۹۲، ش۲۲۸.
  29. الفهرست (طوسی)، ص۶۴، ش۸۱.
  30. خلاصة الأقوال (رجال العلامة الحلی)، ص۱۶، ش۱۴.
  31. جوادی آملی، عبدالله، رجال تفسیری، ج۲ ص ۶۲ -۶۳.