احمد بن زیاد بن جعفر همدانی در تراجم و رجال
آشنایی اجمالی
احمل بن زیاد بن جعفر الهمدانی[۱] در سند نُه روایت تفسیر کنز الدقائق[۲] به نقل از کتابهای کمال الدین، معانی الأخبار، عیون أخبار الرضا (ع) و توحید شیخ صدوق قرار گرفته است؛ مانند: «فی عیون الأخبار: حَدَّثَنَا أَحْمَدُ بْنُ زِيَادِ بْنِ جَعْفَرٍ الْهَمَدَانِيُّ رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُ قَالَ حَدَّثَنَا عَلِيُّ بْنُ إِبْرَاهِيمَ بْنِ هَاشِمٍ عَنْ أَبِيهِ عَنْ عَبْدِ السَّلَامِ بْنِ صَالِحٍ الْهَرَوِيِّ قَالَ: قُلْتُ لِأَبِي الْحَسَنِ الرِّضَا (ع): يَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ مَا تَقُولُ فِي حَدِيثٍ رُوِيَ عَنِ الصَّادِقِ (ع) أَنَّهُ قَالَ إِذَا خَرَجَ الْقَائِمُ (ع) قَتَلَ ذَرَارِيَّ قَتَلَةِ الْحُسَيْنِ (ع) بِفِعَالِ آبَائِهِمْ فَقَالَ (ع) هُوَ كَذَلِكَ. فَقُلْتُ وَ قَوْلُ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ ﴿وَلَا تَزِرُ وَازِرَةٌ وِزْرَ أُخْرَى﴾[۳] مَا مَعْنَاهُ قَالَ صَدَقَ اللَّهُ فِي جَمِيعِ أَقْوَالِهِ وَ لَكِنْ ذَرَارِيُّ قَتَلَةِ الْحُسَيْنِ (ع) يَرْضَوْنَ بِأَفْعَالِ آبَائِهِمْ وَ يَفْتَخِرُونَ بِهَا وَ مَنْ رَضِيَ شَيْئاً كَانَ كَمَنْ أَتَاهُ وَ لَوْ أَنَّ رَجُلًا قُتِلَ بِالْمَشْرِقِ فَرَضِيَ بِقَتْلِهِ رَجُلٌ فِي الْمَغْرِبِ لَكَانَ الرَّاضِي عِنْدَ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ شَرِيكَ الْقَاتِلِ وَ إِنَّمَا يَقْتُلُهُمُ الْقَائِمُ (ع) إِذَا خَرَجَ لِرِضَاهُمْ بِفِعْلِ آبَائِهِمْ»[۴].[۵]
شرح حال راوی
کنیهاش را «ابوعلی» گفتهاند[۶] و از وی که در برخی منابع با عناوینی همچون "احمد بن زیاد" و "احمد بن زیاد همدانی" نیز از او نام برده شده است، در شمار مشایخ شیخ صدوق نام بردهاند. احمد بن زیاد از راویان روایات علی بن ابراهیم بن هاشم قمی است و شیخ صدوق روایاتی را از او در کتبش نقل کرده است. وی در مشیخه در چند مورد از جمله طریقش به ابوزکریا اعور، ابراهیم بن محمد همدانی، بلال مؤذن، زکریا بن آدم و سهل بن یسع و.... احمد بن زیاد را ترضی (ذکر رضوان الله علیه بعد ذکر اسم او) کرده و در طریقش به عیسی بن یونس ـ که طریقی صحیح است ـ، از او روایت نقل کرده است.
شیخ صدوق از احمد بن زیاد همدانی با تعبیر و کان رجلا، ثقة، دینا، فاضلا، رحمة الله علیه و رضوانه یاد کرده[۷] و در راه بازگشت از حج بیت الله الحرام، در همدان از او روایت شنیده است[۸]. وی در «الامالی»، کنیه احمد بن زیاد را «ابوعلی» ذکر کرده است[۹]. احمد بن زیاد را همچنین در شمار راویان احمد بن عبدون گفتهاند[۱۰] ضمن اینکه از عبدالله بن عیاش[۱۱]، احمد بن محمد بن عباس جوهری[۱۲] و محمد بن احمد علوی[۱۳] از دیگر راویان او نام برده شده است[۱۴].
در کتب رجالی از راوی نام برده نشده است، ولی در طرق و اسناد واقع گردیده که از بعضی اسناد استفاده میشود که نام کامل وی «ابوعلی احمد بن زیاد بن جعفر همدانی»[۱۵] یا «همذانی»[۱۶] است و شیخ صدوق در کتابهای خود با عناوین گوناگون، مانند: «احمد بن زیاد»، «أبوعلی احمد بن زیاد همدانی»، «احمد بن زیاد بن جعفر همدانی»، «احمد بن زیاد بن جعفر» و «احمد بن زیاد بن حفص همدانی» از او روایت نقل کرده است[۱۷].[۱۸]
طبقه راوی
از تاریخ ولادت و وفات راوی اطلاعی در دست نیست، اما با در نظر گرفتن تاریخ ولادت و وفات اساتید و شاگردانش میتوان گفت وی در نیمه دوم قرن سوم و نیمه اول قرن چهارم میزیسته است؛ زیرا یکی از مهمترین اساتیدش علی بن ابراهیم بن هاشم قمی است که در سال ۳۰۷ ق زنده بوده[۱۹] و حدود سال ۳۱۰ ق وفات کرده است[۲۰]، و شیخ صدوق که از راویان و شاگردانش است، در سال ۳۸۱ ق وفات یافته است[۲۱].
آیة الله بروجردی، احمد بن زیاد همدانی را از طبقه نهم یا دهم[۲۲] دانسته است؛ بنابراین وی با محمد بن یعقوب کلینی، از جهت طبقه رجالی، نزدیک به هم هستند و هر دو از شاگردان مهم علی بن ابراهیم بن هاشم قمی (صاحب کتاب تفسیر القمی) به شمار میآیند[۲۳].
استادان و شاگردان راوی
بیشترین روایات وی از علی بن ابراهیم بن هاشم قمی است[۲۴]. همچنین از محمد بن معقل قرمیسینی[۲۵]، عمر بن سهل بن اسماعیل دینوری[۲۶] و جعفر بن احمد علوی رقی ابوالقاسم عریضی[۲۷] روایت کرده است؛ چنان که بیشتر روایاتش توسط شاگردش محمد بن علی بن حسین بن بابویه (شیخ صدوق)» نقل شده است. همچنین احمد بن عبدون[۲۸]، ابوعبدالله بن عیاش»[۲۹]، «احمد بن محمد بن عباس جوهری[۳۰] و محمد بن احمد علوی[۳۱] نیز از شاگردانش شمرده شدهاند[۳۲].
جایگاه حدیثی راوی
شیخ صدوق با توجه به این که «احمد بن زیاد» شیخ و استاد او بوده، در کتاب کمال الدین او را این چنین توصیف میکند: "لم أسمع هذا الحديث إلا من أحمد بن زياد بن جعفر الهمداني بهمدان عند منصرفي من حج بيت الله الحرام، وكان رجلاً ثقةً ديناً فاضلاً رحمة الله عليه و رضوانه"[۳۳]، که نشانگر اعتماد بالای شیخ صدوق به روایات اوست.
علامه حلی نیز با اشاره به عبارت کمال الدین، نام وی را در قسم اول خلاصة الأقوال، یعنی راویان مورد اعتماد، ذکر کرده است[۳۴]؛ چنان که ابن داوود نیز او را توثیق کرده و نامش را در زمره ممدوحین آورده است[۳۵].
آیة الله خویی و علامه شوشتری، با اشاره به توثیق شیخ صدوق در کتاب کمال الدین، بدون وارد کردن اشکالی، از کنار آن عبور کردهاند[۳۶]، و این رفتار، نشانه پذیرش توثیق و اعتباریابی راوی نزد آنان است؛ علاوه بر آن، آیة الله خویی حکم به صحت تعدادی از طرق شیخ صدوق در مشیخه کرده، که در میان آنها نام احمد بن زیاد بن جعفر همدانی به چشم میخورد؛ مانند طریق شیخ صدوق به سهل بن الیسع[۳۷]، زکریا بن آدم[۳۸]، معمر بن خلاد[۳۹] و ابی زکریا اعور[۴۰].
و نیز در «کتاب الخمس» پس از نقل روایتی که در سند آن احمد بن زیاد بن جعفر قرار گرفته و حکم به «صحیح» بودن آن روایت، نوشته است: "فإن أحمد بن زیاد بن جعفر الهمداني هو شيخ الصدوق و قد وثقه صريحاً فقال: ثقة فاضل دين و إن لم يتعرض له في كتب الرجال[۴۱].
بنابراین «احمد بن زیاد بن جعفر همدانی» بیتردید فردی مورد وثوق و قابل اعتماد است[۴۲].
احمد بن زیاد بن جعفر همذانی
«احمد بن زیاد بن جعفر همذانی» تنها در سند یک روایت تفسیر کنز الدقائق، به نقل از کتاب توحید شیخ صدوق آمده است: «حَدَّثَنَا أَحْمَدُ بْنُ زِيَادِ بْنِ جَعْفَرٍ الْهَمَدَانِيُّ رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُ قَالَ حَدَّثَنَا عَلِيُّ بْنُ إِبْرَاهِيمَ بْنِ هَاشِمٍ عَنْ أَبِيهِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ أَبِي عُمَيْرٍ قَالَ سَمِعْتُ مُوسَى بْنَ جَعْفَرٍ (ع) حَدِیثٌ طَویلٌ، وَ فِیه: فَقُلْتُ لَهُ يَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ فَالشَّفَاعَةُ لِمَنْ تَجِبُّ مِنَ الْمُذْنِبِينَ؟ فَقَالَ حَدَّثَنِي أَبِي عَنْ آبَائِهِ عَنْ عَلِيٍّ (ع) قَالَ سَمِعْتُ رَسُولَ اللَّهِ (ص) يَقُولُ إِنَّمَا شَفَاعَتِي لِأَهْلِ الْكَبَائِرِ مِنْ أُمَّتِي فَأَمَّا الْمُحْسِنُونَ مِنْهُمْ فَمَا عَلَيْهِمْ مِنْ سَبِيلٍ. قَالَ ابْنُ أَبِي عُمَيْرٍ فَقُلْتُ لَهُ يَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ فَكَيْفَ تَكُونُ الشَّفَاعَةُ لِأَهْلِ الْكَبَائِرِ وَ اللَّهُ تَعَالَى ذِكْرُهُ يَقُولُ: ﴿وَلَا يَشْفَعُونَ إِلَّا لِمَنِ ارْتَضَى﴾[۴۳] وَ مَنْ يَرْتَكِبُ الْكَبَائِرَ لَا يَكُونُ مُرْتَضًى فَقَالَ يَا أَبَا أَحْمَدَ مَا مِنْ مُؤْمِنٍ يَرْتَكِبُ ذَنْباً إِلَّا سَاءَهُ ذَلِكَ وَ نَدِمَ عَلَيْهِ وَ قَدْ قَالَ النَّبِيُّ (ص) كَفَى بِالنَّدَمِ تَوْبَةً وَ قَالَ (ع): وَ مَنْ سَرَّتْهُ حَسَنَتُهُ وَ سَاءَتْهُ سَيِّئَتُهُ فَهُوَ مُؤْمِنٌ فَمَنْ لَمْ يَنْدَمْ عَلَى ذَنْبٍ يَرْتَكِبُهُ فَلَيْسَ بِمُؤْمِنٍ وَ لَمْ تَجِبْ لَهُ الشَّفَاعَةُ وَ كَانَ ظَالِماً وَ اللَّهُ تَعَالَى ذِكْرُهُ يَقُولُ: ﴿مَا لِلظَّالِمِينَ مِنْ حَمِيمٍ وَلَا شَفِيعٍ يُطَاعُ﴾[۴۴]».[۴۵].[۴۶]
احمد بن زیاد بن حفص همدانی
«احمد بن زیاد بن حفص همدانی» فقط در سند یک روایت تفسیر کنز الدقائق، به نقل از کتاب توحید شیخ صدوق آمده است: «و فی کتاب التوحید حَدَّثَنَا أَحْمَدُ بْنُ زِيَادِ بْنِ جَعْفَرٍ الْهَمَدَانِيُّ رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُ قَالَ حَدَّثَنَا عَلِيُّ بْنُ إِبْرَاهِيمَ بْنِ هَاشِمٍ عَنْ أَبِيهِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ أَبِي عُمَيْرٍ قَالَ سَمِعْتُ مُوسَى بْنَ جَعْفَرٍ (ع) يَقُولُ لَا يُخَلِّدُ اللَّهُ فِي النَّارِ إِلَّا أَهْلَ الْكُفْرِ وَ الْجُحُودِ وَ أَهْلَ الضَّلَالِ وَ الشِّرْكِ»[۴۷].
در نام راوی تصحیف رخ داده و «حفص» مصحف «جعفر» است؛ زیرا در منبع اصلی[۴۸]، تفسیر البرهان[۴۹]، تفسیر نورالثقلین[۵۰] و خاتمة مستدرک الوسائل[۵۱] «احمد بن زیاد بن جعفر همدانی» ثبت شده است[۵۲].
منابع
پانویس
- ↑ ر.ک: الرجال (إبن داوود)، ص۲۸، ش۷۷؛ خلاصة الأقوال (رجال العلامة الحلی)، ص۱۹، ش۳۷؛ نقد الرجال، ج۱، ص۱۲۵، ش۲۳۵؛ جامع الرواة، ج۱، ص۵۰؛ إکلیل المنهج، ص۱۱۱، ش۹۱؛ منتهی المقال، ج۱، ص۲۶۶، ش۱۵۲؛ طرائف المقال، ج۱، ص۱۵۶، ش۷۷۲؛ ج۲، ص۲۰۲، ش۴۷۵؛ أعیان الشیعة، ج۲، ص۵۸۹، ش۳۷۸۳؛ ج۱۰، ص۲۷۱؛ مستدرکات علم رجال الحدیث، ج۱، ص۳۱۸، ش۹۹۰؛ معجم رجال الحدیث، ج۲، ص۱۲۸، ش۵۸۳.
- ↑ ر.ک: تفسیر کنز الدقائق، ج۱، ص۹۴، ج۲، ص۶۳، ج۴، ص۵۰۳، ج۶، ص۱۸۰؛ ج۸، ص۴۰۷.
- ↑ «و هیچ باربرداری بار (گناه) دیگری را بر نمیدارد» سوره انعام، آیه ۱۶۴.
- ↑ تفسیر کنز الدقائق، ج۴، ص۵۰۳، به نقل از: عیون أخبار الرضا (ع)، ج۱، ص۲۷۳، ح۵.
- ↑ جوادی آملی، عبدالله، رجال تفسیری، ج۲ ص ۲۷۹-۲۸۰.
- ↑ امالی صدوق، مجلس هفتاد، حدیث دهم، ص۴۶۲.
- ↑ کمال الدین، ج۲، ص۳۶۹.
- ↑ وی این حدیث را در کتاب کمال الدین و اتمام النعمه باب «ما روی عن ابی الحسن موسی بن جعفر(ع) فی النص علی القائم(ع) نقل کرده است.
- ↑ امالی، مجلس هفتاد، حدیث دهم، ص۴۶۲.
- ↑ فهرست شیخ طوسی، ص۴، ترجمه ابراهیم بن رجاء الجحدری.
- ↑ تهذیب الاحکام، ج۴، ص۳۰۵.
- ↑ بشارة المصطفی، ص۱۱۲.
- ↑ الاختصاص، ص۲۱۳.
- ↑ معجم رجال الحدیث، ابوالقاسم خویی، ج۲، ص۱۲۸.
- ↑ الأمالی (صدوق)، ص۴۶۲، ح۱۰ و ۵۴۰، ح۴.
- ↑ در ضبط کلمه «الهمدانی» که پسوند اسمی بعضی راویان، از جمله «احمد بن زیاد بن جعفر» قرار گرفته اختلاف است، بعضی «ذال» ضبط کردند و برخی دیگر «دال»، که توضیح آن در عنوان «ابراهیم بن محمد الهمدانی» گذشت.
- ↑ ر.ک: الأمالی (صدوق)، ص۱۳، ح۲ و ۴۶۲، ح۱۰؛ کمال الدین، ج۱، ص۲۶۱، ج۷؛ من لا یحضره الفقیه، ج۴، ص۴۵۷.
- ↑ جوادی آملی، عبدالله، رجال تفسیری، ج۲ ص ۲۸۰.
- ↑ «... قَالَ أَخْبَرَنِي عَلِيُّ بْنُ إِبْرَاهِيمَ بْنِ هَاشِمٍ سَنَةَ سَبْعٍ وَ ثَلَاثِمِائَةٍ قَالَ...»؛ الامالی (صدوق)، ص۶۱، ح۱۱. «... قَالُوا حَدَّثَنَا عَلِيُّ بْنُ إِبْرَاهِيمَ بْنِ هَاشِمٍ سَنَةٍ سَبْعٍ وَ ثَلَاثِمِائَةٍ قَالَ...»؛ الخصال، ج۲، ص۴۵۱، ح۵۷.
- ↑ کان حیا فی سنة ۳۰۷ و مات حدوداً ۳۱۰؛ الموسوعة الرجالیة، ج۱، ص۱۱۹.
- ↑ ر.ک: رجال النجاشی، ص۳۹۲، ش۱۰۴۹.
- ↑ الموسوعة الرجالیة (طبقات رجال التهذیب)، ص۵۸.
- ↑ جوادی آملی، عبدالله، رجال تفسیری، ج۲ ص ۲۸۱.
- ↑ ر.ک: تفسیر کنز الدقائق، ج۱، ص۹۴؛ ج۲، ص۶۳؛ ج۴، ص۵۰۳؛ ج۶، ص۱۸۰؛ ج۹، ص۴۵۷؛ و....
- ↑ عیون أخبار الرضا (ع)، ج۱، ص۶۴، ح۳۲.
- ↑ الأمالی (صدوق)، ص۴۶۷، ح۱۰.
- ↑ أحمد بن زیاد بن جعفر الهمدانی قال: حدثنا أبوالقاسم جعفر بن أحمد العلوی الرقی العریضی قال: حدثنی أبوالحسن علی بن أحمد العقیقی؛ کمال الدین، ص۴۷۰، ح۲۴. {{عربی|جعفر بن أحمد العلوی الرقی أبوالقاسم العریضی... روی عنه أحمد بن زیاد بن جعفر»؛ لسان المیزان، ج۲، ص۱۱۰، ش۴۴۵.
- ↑ الفهرست (طوسی)، ص۴، ش۵.
- ↑ تهذیب الأحکام، ج۴، ص۳۰۵، ح۹۲۲.
- ↑ بشارة المصطفی (ص)، ص۱۱۲.
- ↑ الإختصاص، ص۲۱۳.
- ↑ جوادی آملی، عبدالله، رجال تفسیری، ج۲ ص ۲۸۱-۲۸۲.
- ↑ کمال الدین، ج۲، ص۳۶۹، ح۶.
- ↑ ر.ک: خلاصة الأقوال (رجال العلامة الحلی)، ص۷۰، ش۳۷.
- ↑ ر.ک: الرجال (إبن داوود)، ص۳۸، ش۷۷.
- ↑ ر.ک: معجم رجال الحدیث، ج۲، ص۱۲۸، ش۵۸۳؛ قاموس الرجال، ج۱، ص۵۹۸، ش۵۴۲.
- ↑ ر.ک: من لا یحضره الفقیه، ج۴، ص۴۶۲؛ معجم رجال الحدیث، ج۹، ص۳۷۳، ش۵۶۴۹.
- ↑ من لا یحضره الفقیه، ج۴، ص۴۷۰؛ معجم رجال الحدیث، ج۸، ص۲۸۴، ش۴۶۹۶.
- ↑ من لا یحضره الفقیه، ج۴، ص۴۷۲؛ معجم رجال الحدیث، ج۱۹، ص۲۸۶، ش۱۲۵۴۸.
- ↑ من لا یحضره الفقیه، ج۴، ص۴۶۴؛ معجم رجال الحدیث، ج۲۲، ص۱۷۱، ش۱۴۳۰۰.
- ↑ موسوعة الامام الخوئی، ج۲۵، ص۷۱.
- ↑ جوادی آملی، عبدالله، رجال تفسیری، ج۲ ص ۲۸۲-۲۸۳.
- ↑ «آینده و گذشته آنان را میداند و (آنان) جز برای کسی که (خداوند) از او خرسند باشد میانجیگری نمیکنند و خود از بیم او هراسانند» سوره انبیاء، آیه ۲۸.
- ↑ «ستمکاران را هیچ دوست و میانجی که درخواست وی را بپذیرند نخواهد بود» سوره غافر، آیه ۱۸.
- ↑ تفسیر کنز الدقائق، ج۸، ص۴۰۷، به نقل از: التوحید، ص۴۰۷، ح۶.
- ↑ جوادی آملی، عبدالله، رجال تفسیری، ج۲ ص ۲۸۴-۲۸۵.
- ↑ تفسیر کنز الدقائق، ج۲، ص۶۳؛ به نقل از: التوحید، ص۴۰۷، ح۶.
- ↑ ر.ک: التوحید، ص۴۰۷، ح۶.
- ↑ ر.ک: البرهان فی تفسیر القرآن، ج۲، ص۶۸، ح۱ ۲۳۲؛ ج۳، ص۸۱۲، ح۷۱۳۱.
- ↑ ر.ک: تفسیر نور الثقلین، ج۱، ص۹۳، ح۲۵۹.
- ↑ ر.ک: مستدرک الوسائل، الخاتمة ج۵، ص۱۴۵.
- ↑ جوادی آملی، عبدالله، رجال تفسیری، ج۲ ص ۲۸۶.