احنف بن قیس تمیمی در نهج البلاغه
آشنایی اجمالی
احنف بن قیس از قبیله بنیتمیم از رجال صدر اسلام و از زمره یاران پیامبر اکرم a است که موفق به دیدار حضرت نشد و به همین دلیل برخی نام او را در زمره تابعین یاد میکنند. او در بصره ساکن شد و فتح ایران در زمان خلیفه دوم و در وقایع دوران حکومت امام علی S نقش بسزا داشت. هنگامی که پیامبر اکرم a عدهای را برای تبلیغ بهسوی قبیله بنیتمیم فرستاد، احنف دعوت پیامبر را پذیرفت و قبیله خود را به گرایش به اسلام تشویق کرد. از اینرو پیامبر وی را دعا فرمود. احنف در زمان خلیفه دوم با جمعی از تمیمیان به مدینه آمد و یک سال نزد خلیفه ماند. خلیفه چون نسبت به او اعتماد حاصل کرد، به ابوموسی اشعری دستور داد که او را با لشکری برای فتح خراسان بفرستد و با او به مشورت بپردازد[۱].
در مورد حضور او در ایران، مورخان روایات گوناگونی نقل کردهاند. او در روزگار خلیفه دوم در لشکرکشی و کشورگشاییهای او نقش آفرین بوده است. احنف در روزهای واپسین حیات خلیفه دوم و دوران عثمان در عربستان و عراق ساکن شد و پس از قتل عثمان با امام علی S بیعت کرد. احنف در جریان جنگ جمل موضع بیطرفی اتخاذ کرد و با هیچیک از طرفین همراه نشد. از اینرو مورد نکوهش امام قرار گرفت. احنف عدم حضور خود را در جمل بازداری ششهزار شمشیر از نبرد با امام ذکر میکند. اما در جنگ صفین در سپاه امام حاضر بود و فرماندهی تمیمیان را برعهده داشت[۲].
وی از جمله کسانی بود که با حکم قرار ابوموسی اشعری مخالفت ورزید. در جنگ نهروان نیز شرکت جست. امام او را به همراه مالک اشتر برای بازداشتن خوارج از جنگ فرستاد و چون جنگ درگرفت، احنف با اهالی بصره به یاری امام شتافت. او مردی خردمند، شکیبا و بخشنده بود و سخنان حکمتآمیزی از او نقل کردهاند. او از برخی صحابی نامور چون امام علی S، عمر بن خطاب، عثمان بن عفان، ابوذر غفاری و عبدالله بن مسعود روایت نقل کرده است. احنف پس از امام علی S به معاویه پیوست. اخبار دلالت بر آن دارد که احنف از آن پس عافیت گزید. سرانجام در روزگار والی زبیری، در حالی که مصعب بن زیبر او را گرامی میداشت، در کوفه درگذشت. امام علی S در نهج البلاغه در خطبه ۱۲۸ وی را مخاطب قرار میدهد[۳].
جستارهای وابسته
منابع
پانویس
- ↑ دینپرور، سید حسین، دانشنامه نهج البلاغه، ج۱، ص: ۹۱.
- ↑ دینپرور، سید حسین، دانشنامه نهج البلاغه، ج۱، ص۹۱.
- ↑ دینپرور، سید حسین، دانشنامه نهج البلاغه، ج۱، ص۹۱.