ارتباط معصوم با فرشته در کلام اسلامی

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت

مقدمه

ارتباط با فرشتگان و دریافت برخی خبرها یا علوم از آنها را می‌توان از دیگر شیوه‌های علم‌آموزی برگزیدگان خداوند دانست. تفاوت این شیوه با الهام این است که در الهام، مطالبی به قلب فرد القا می‌شود، بدون اینکه فرد کسی را ببیند یا صدایی را به گوش خود بشنود، اما در این شیوه، فرد صدای فرشته را می‌شنود یا او را به شکلی می‌بیند. این شیوه می‌تواند هم مصداقی از وحی غیر پیامبرانه و هم پیامبرانه باشد؛ زیرا وحی پیامبرانه نیز گاهی از طریق فرشتگان به پیامبران عرضه می‌شده است[۱].

قرآن کریم در آیاتی، از سخن گفتن فرشتگان با حضرت مریم(ع)، خبر داده است: ﴿وَإِذْ قَالَتِ الْمَلَائِكَةُ يَا مَرْيَمُ إِنَّ اللَّهَ اصْطَفَاكِ وَطَهَّرَكِ وَاصْطَفَاكِ عَلَى نِسَاءِ الْعَالَمِينَ[۲][۳]؛ ظاهر این آیه، سخن گفتن فرشتگان با حضرت مریم(ع) است که در روایات از آن با عنوان تحدیث (سخن گفتن فرشتگان با انسان) یاد شده است[۴]. در چند آیه دیگر، به تمثل فرشته در قالب یک انسان و گفت و گوی او با حضرت مریم(ع)، تصریح شده است: «و میان خود و آنان حجابی افکند (تا خلوتگاهش از هر نظر برای عبادت آماده باشد). در این هنگام، ما روح خود را به سوی او فرستادیم و او در شکل انسانی بی‌عیب و نقص، بر مریم ظاهر شد. او (سخت ترسید و) گفت: «من از شر تو به خدای رحمان پناه می‌برم، اگر پرهیزکاری!» گفت: «من فرستاده پروردگار توام. (آمده‌ام) تا پسر پاکیزه‌ای به تو ببخشم». گفت: «چگونه ممکن است فرزندی برای من باشد؟! در حالی که تاکنون انسانی با من تماس نداشته و زن آلودهای هم نبوده‌ام!» گفت: «مطلب همین است! پروردگارت فرموده: این کار بر من آسان است. (ما او را می‌آفرینیم تا قدرت خویش را آشکار سازیم) و او را برای مردم نشانه‌ای قرار دهیم و رحمتی باشد از سوی ما. و این امری است پایان یافته (و جای گفت و گو ندارد)»[۵].

از ابن عباس و برخی تابعین نقل شده است که مراد از «روحنا» در آیه کریمه، جبرئیل(ع) است[۶]؛ چنان که بیشتر مفسران معاصر نیز مقصود از آن روح را حضرت جبرئیل(ع) دانسته‌اند[۷]. در این آیه، به صراحت از ظهور حضرت جبرئیل(ع) برای حضرت مریم(ع)، در قالب یک انسان، سخن گفته شده است.

نمونه دیگر، گفت و گوی فرشتگان با حضرت ساره، همسر حضرت ابراهیم است که فرشتگان به او و حضرت ابراهیم بشارت فرزنددار شدن دادند: وزن او ایستاده بود و (از خوشحالی) خندید. و وی را به اسحاق مژده دادیم؛ و (نیز) بعد از اسحاق به یعقوب (مژده دادیم.) (همسر ابراهیم) گفت: ای وای بر من! آیا در حالی که من پیرزنم و این شوهرم پیرمرد است، فرزند می‌آورم؟! قطعا این چیزی شگفت‌آور است! (فرشتگان) گفتند: «آیا از کار خدا تعجب می‌کنی؟! رحمت خدا و برکاتش بر شما خاندان (رسالت) باد؛ [چرا]که او ستوده [و] بزرگوار است»[۸].

همچنین فرشتگان نزد حضرت لوط(ع) و قوم او حاضر شدند[۹]. آنان برای عذاب قوم لوط آمده بودند و قوم لوط این فرشتگان را که در قالب انسانی ظاهر شده بودند، می‌دیدند و از همین روی، قصد تعرض به آنان را داشتند[۱۰].

بنابراین آیات، ارتباط فرشتگان با غیر پیامبران را ممکن دانسته و نمونه‌هایی از چنین ارتباطی را به صراحت بیان کرده‌اند[۱۱].

عمومی یا اختصاصی بودن ارتباط با فرشتگان

شواهد قرآنی (ارتباط حضرت مریم(ع)، جناب ساره و حتی قوم لوط با فرشتگان را) نشان می‌دهند که ارتباط با فرشتگان ـ دست کم در برخی قالب‌ها ـ اختصاص به پیامبران ندارد. از آیه شریفه ﴿إِنَّ الَّذِينَ قَالُوا رَبُّنَا اللَّهُ ثُمَّ اسْتَقَامُوا تَتَنَزَّلُ عَلَيْهِمُ الْمَلَائِكَةُ أَلَّا تَخَافُوا وَلَا تَحْزَنُوا وَأَبْشِرُوا بِالْجَنَّةِ الَّتِي كُنْتُمْ تُوعَدُونَ[۱۲] نیز می‌توان عمومیت نزول فرشتگان بر غیر پیامبران را دریافت.

در نقلی آمده است که فرشتگان پیوسته با یکی از صحابه به نام عمران بن حصین مصافحه می‌کردند و به زیارت وی می‌رفتند. پس از مدتی این دیدارها قطع شد. به رسول اکرم(ص) عرض کرد: یا رسول الله! مردانی نزد من می‌آمدند که زیباتر و خوشبو‌تر از آنان ندیده‌ام؛ ولی پیوند را قطع کردند و چندی است که از آنان خبری نیست. پیامبر(ص) فرمودند: آیا در راه خدا جراحتی به تو رسید که آن را از دیگران کتمان می‌کردی؟ عرض کرد: آری. پیامبر(ص) پرسیدند: سپس آن را آشکار ساختی؟ گفت: آری. فرمودند: اگر همچنان تا هنگام مرگ بر کتمان زخم خود ثابت قدم می‌ماندی، فرشتگان تو را زیارت می‌کردند[۱۳].

آنچه بیشتر جای پرسش دارد این است که آیا شکل خاصی از ارتباط با فرشتگان ـ که تحديث نام دارد ـ منحصر به پیامبران و ائمه است یا خیر؟ بنا بر روایتی، از محمد بن ابوبکر پرسیده شده است: آیا فرشتگان با غیر پیامبرانسخن می‌گویند؟ او پاسخ داد: مریم(ع)، محله بود؛ اما پیامبر نبود. فاطمه(ع)، محدثه بود؛ اما پیامبر نبود. ساره همسر حضرت ابراهیم(ع) فرشتگان را دید؛ اما پیامبر نبود[۱۴]. با توجه به آیات یاد شده، محدثه بودن حضرت مریم(ع)، را می‌توان تأیید کرد[۱۵]. محدثه بودن حضرت فاطمه(ع) نیز مسلم است؛ زیرا روایات مصحف فاطمه(ع) و املای مطالب آن از جانب فرشته‌ای که در برخی روایات جبرئیل معرفی شده است، اطمینان بخش است[۱۶].

افزون بر حضرت مریم و حضرت فاطمه(ع)، بنا بر روایتی از امام باقر(ع)، سلمان نیز محدث بوده است[۱۷]. در روایتی از امام صادق(ع) نیز آمده است که جناب سلمان محدث بود. در این روایت، بیان شده است که فرشته‌ای با او سخن می‌گفت[۱۸]. در مقابل، در روایتی دیگر سخن گفتن فرشته با سلمان انکار شده و او محدث از جانب پیامبر(ص) و امیرالمؤمنين(ع) معرفی شده است که به او اسراری را بیان می‌کردند که دیگران تحمل آن را نداشتند[۱۹]. این معنا از محل، در واقع خارج شدن از معنای مصطلح این واژه است و محل بحث نیست. در روایت دیگر نیز او محدث از امامش معرفی شده و بیان گردیده است که غیر از ائمه کسی از پروردگارش محدث نمی‌شود[۲۰]. محدث بودن از پروردگار نیز مخالف روایاتی است که صاحب سخن را فرشته معرفی می‌کردند؛ مگر آنکه منظور از محدث بودن از خداوند، با واسطه فرشتگان باشد که با ظاهر آیاتی که درباره حضرت مریم(ع) است و روایاتی که درباره شأن نزول مصحف فاطمه(ع) است، سازگار نیست. در روایتی از امام رضا(ع) نقل شده است: من دوست دارم که مؤمن، محدث باشد. در ادامه این روایت آمده است: از آن حضرت درباره معنای محدث سؤال شد و آن حضرت فرمودند: محدث کسی است که مطالبی به او فهمانیده می‌شود[۲۱]. اگر مقصود از این فهم، فهم ویژه‌ای باشد که در بحث تحديث مطرح است، این روایت دلالت بر آن دارد که مقام تحديث، اختصاص به ائمه(ع) ندارد و هر مؤمنی می‌تواند به آن برسد؛ اما اگر مقصود، معانی دیگری مانند مراتبی عادی از حدس زدن باشد، با معنای اصطلاحی تحديث که درباره آن سخن گفتیم، متفاوت و از موضوع بحث خارج است.

به هر حال، این روایات به دلیل ضعف سندی و اضطراب محتوایی برخی از آنها، اطمینان بخش نیستند؛ اما با توجه به شواهد قرآنی که نشان می‌دهند برخی از غیر پیامبران و امامان(ع)، مانند حضرت مریم(ع) به مقام محدث بودن رسیده‌اند، می‌توان عمومیت تحديث را تأیید کرد. برخی روایات مؤید این برداشت نیز، مانند روایاتی که حضرت فاطمه(ع) را محله معرفی می‌کنند، اطمینان بخش‌اند. بنابراین در مجموع می‌توان گفت که مقام تحديث به ائمه(ع) اختصاص ندارد[۲۲].

منابع

پانویس

  1. ر.ک: سوره حج، آیه ۷۵؛ سوره فاطر، آیه ۱؛ سوره فرقان، آیه ۲۱.
  2. «و آنگاه فرشتگان گفتند: ای مریم! خداوند تو را برگزید و پاکیزه داشت و بر زنان جهان برتری داد» سوره آل عمران، آیه ۴۲.
  3. همچنین ر.ک: سوره آل عمران، آیه ۳ و ۵.
  4. ر.ک: محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج۱، ص۶۵۷؛ محمد بن حسن صفار، بصائر الدرجات، ص۳۱۹-۳۱۶.
  5. سوره مریم، آیه ۱۷۔۲۱.
  6. ر.ک: فضل بن حسن طبرسی، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، ج۶، ص۷۸۳؛ محمد بن جریر طبری، جامع البیان فی تفسیر القرآن، ج۱۶، ص۴۶.
  7. ر.ک: سیدمحمدحسین طباطبایی، المیزان فی تفسیر القرآن، ج۱۴، ص۳۵؛ ناصر مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ج۱۳، ص۳۶؛ محمد صادقی تهرانی، الفرقان فی تفسیر القرآن بالقرآن ج۱۸، ص۲۸۶؛ محمدجواد مغنیه، تفسیر الکاشف، ج۵، ص۱۷۵؛ حسین بن احمد حسینی شاه عبدالعظیمی، تعسیر اثنا عشری، ج۸، ص۱۵۸؛ سیدعلی اکبر قرشی، تفسیر احسن الحدیث، ج۶، ص۳۱۴ و... .
  8. سوره هود، آیه ۷۳-۷۱ و همچنین ر.ک: سوره ذاریات، آیه ۲۹-۳۰.
  9. ر.ک: سوره هود، آیه ۷۷-۸۱.
  10. ﴿وَجَاءَ أَهْلُ الْمَدِينَةِ يَسْتَبْشِرُونَ * قَالَ إِنَّ هَؤُلَاءِ ضَيْفِي فَلَا تَفْضَحُونِ * وَاتَّقُوا اللَّهَ وَلَا تُخْزُونِ * قَالُوا أَوَلَمْ نَنْهَكَ عَنِ الْعَالَمِينَ «و مردم شهر شادی‌کنان باز آمدند *(لوط) گفت: اینان مهمان منند مرا رسوا نکنید! * و از خداوند پروا کنید و مرا خوار مسازید!* گفتند: آیا ما تو را از (مهمان کردن) مردم باز نداشته بودیم؟» سوره حجر، آیه ۶۷-۷۰.
  11. هاشمی، سید علی، ماهیت علم امام بررسی تاریخی و کلامی، ص۴۸.
  12. «فرشتگان بر آنان که گفتند: پروردگار ما خداوند است سپس پایداری کردند، فرود می‌آیند که نهراسید و اندوهناک نباشید و شما را به بهشتی که وعده می‌دادند مژده باد!» سوره فصلت، آیه ۳۰.
  13. عبد الحميد بن ابی الحدید، شرح نهج البلاغة، تحقيق محمد ابو الفضل ابراهیم، ج۱، ص۹۴.
  14. ر.ک: سلیم بن قیس هلالی، کتاب سلیم بن قیس الهلالی، ج۲، ص۸۲۴-۸۲۳؛ محمد بن حسن صفار، بصائر الدرجات، ص۳۷۲؛ محمد بن على صدوق، علل الشرایع، ج۱، ص۱۸۳؛ محمد بن محمد مفید، الاختصاص، ص۳۲۹.
  15. البته چنان که گفته شد، تمثل روح بر آن حضرت در شکل یک انسان، به شیوه‌ای غیر از تحديث اشاره دارد.
  16. ر.ک: محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج۱، ص۵۹۲؛ محمد بن حسن صفار، بصائر الدرجات، ص۱۵۰.
  17. ر.ک: محمد بن عمر کشی، رجال الكشی - اختيار معرفة الرجال، تحقیق حسن مصطفوی، ص۱۲.
  18. ر.ک: محمد بن حسن صفار، بصائر الدرجات، ص۳۲۲؛ محمد بن حسن طوسی، الأمالی، ص۴۰۷.
  19. ر.ک: محمد بن علی صدوق، علل الشرایع، ج۱، ص۱۸۳.
  20. ر.ک: محمد بن حسن حر عاملی، وسائل الشيعة، تصحيح مؤسسة آل البيت، ج۲۷، ص۱۴۶.
  21. محمد بن علی صدوق، عیون أخبار الرضا، ج۱، ص۳۰۷؛ همو، معاني الأخبار، ص۱۷۲: «إِنِّي أُحِبُّ أَنْ يَكُونَ الْمُؤْمِنُ مُحَدَّثاً قَالَ قُلْتُ وَ أَيُّ شَيْ‌ءٍ الْمُحَدَّثُ قَالَ الْمُفَهَّمُ».
  22. هاشمی، سید علی، ماهیت علم امام بررسی تاریخی و کلامی، ص۲۵۱.