اسماعیل بن عبدالخالق در تراجم و رجال

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت

آشنایی اجمالی

اسماعیل بن عبدالخالق[۱]، در سند دو روایت تفسیر کنز الدقائق و به نقل از الکافی و قرب الاسناد ذکر شده است[۲]؛ نمونه:

«مُحَمَّدُ بْنُ يَحْيَى عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ عِيسَى عَنْ عَلِيِّ بْنِ الْحَكَمِ عَنْ إِسْمَاعِيلَ بْنِ عَبْدِ الْخَالِقِ قَالَ: سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِS يَقُولُ لِأَبِي جَعْفَرٍ الْأَحْوَلِ وَ أَنَا أَسْمَعُ أَتَيْتَ الْبَصْرَةَ فَقَالَ نَعَمْ قَالَ كَيْفَ رَأَيْتَ مُسَارَعَةَ النَّاسِ إِلَى هَذَا الْأَمْرِ وَ دُخُولَهُمْ فِيهِ قَالَ وَ اللَّهِ إِنَّهُمْ لَقَلِيلٌ وَ لَقَدْ فَعَلُوا وَ إِنَّ ذَلِكَ لَقَلِيلٌ فَقَالَ عَلَيْكَ بِالْأَحْدَاثِ فَإِنَّهُمْ أَسْرَعُ إِلَى كُلِّ خَيْرٍ- ثُمَّ قَالَ مَا يَقُولُ أَهْلُ الْبَصْرَةِ فِي هَذِهِ الْآيَةِ: قُلْ لَا أَسْأَلُكُمْ عَلَيْهِ أَجْرًا إِلَّا الْمَوَدَّةَ فِي الْقُرْبَى[۳] قُلْتُ جُعِلْتُ فِدَاكَ إِنَّهُمْ يَقُولُونَ إِنَّهَا لِأَقَارِبِ رَسُولِ اللَّهِa فَقَالَ كَذَبُوا إِنَّمَا نَزَلَتْ فِينَا خَاصَّةً فِي أَهْلِ الْبَيْتِ فِي عَلِيٍّ وَ فَاطِمَةَ وَ الْحَسَنِ وَ الْحُسَيْنِ أَصْحَابِ الْكِسَاءِ(ع)»[۴].[۵]

شرح حال راوی

مراد از راوی اسماعیل بن عبدالخالق بن عبد ربه بن ابی میمونة بن یسار مولی بنی اسد[۶] است که در کتاب‌های رجالی متقدم و متأخر شیعه عنوان شده است. وی از راویان بزرگ امامی، اهل کوفه، فقیه و محدث بوده که در خانواده‌ای شیعی، سرشناس، عالم و فقیه به دنیا آمده است. پدرش و عموهایش - شهاب، وهب و عبدالرحیم - از ثقات و وجوه شیعه شمرده می‌شوند.

اسماعیل بن عبدالخالق با عناوینی مختلف در اسناد روایات ذکر شده و روایت کرده است؛ همچون اسماعیل بن عبدالخالق[۷]، اسماعیل بن عبدالخالق الجعفی[۸]، اسماعیل بن عبدالخالق بن عبد ربه[۹] و اسماعیل بن عبدالخالق ابن اخی شهاب بن عبد ربه[۱۰].

اسماعیل بن عبدالخالق امام سجاد، امام باقر، امام صادق و امام کاظم(ع) را ادراک، و در اسناد روایات از امام صادق و امام کاظم(ع) روایت کرده است. ایشان دارای اثر علمی بوده[۱۱] که گروهی از اصحاب ائمه(ع) از آن را روایت کرده‌اند[۱۲].

کشی: «حَدَّثَنِي أَبُو الْحَسَنِ حَمْدَوَيْهِ بْنُ نُصَيْرٍ، قَالَ سَمِعْتُ بَعْضَ الْمَشَايِخِ يَقُولُ وَ سَأَلْتُهُ، عَنْ وَهْبٍ وَ شِهَابٍ وَ عَبْدِ الرَّحْمَنِ بَنِي عَبْدِ رَبِّهِ وَ إِسْمَاعِيلَ بْنِ عَبْدِ الْخَالِقِ بْنِ عَبْدِ رَبِّهِ قَالَ: كُلُّهُمْ خِيَارٌ فَاضِلُونَ كُوفِيُّونَ»[۱۳]؛

نجاشی: "إسماعيل بن عبدالخالق بن عبد ربه بن أبي ميمونة بن يسار مولى بني أسد، وجه من وجوه أصحابنا و فقيه من فقهائنا، وهو من بيت الشيعة، عمومته شهاب وعبدالرحيم ووهب وأبوه عبدالخالق كلهم ثقات رووا عن أبي جعفر وأبي عبد الله عليهما السلام. وإسماعيل نفسه روى عن أبي عبد الله وأبي الحسن عليهما السلام. له كتاب رواه عنه جماعة. أخبرنا محمد بن محمد عن أبي غالب أحمد بن محمد قال: حدثنا عمّ أبي علي بن سليمان عن محمد بن خالد عن إسماعيل بكتابه"[۱۴].

عمر کحاله: "إسماعيل بن عبدالخالق بن عبد ربه بن أبي ميمون بن يسار مولى بني أسد. فقيه، محدث. روى عن جعفر الصادق: له كتاب"[۱۵].[۱۶]

طبقه راوی

تاریخ ولادت و وفات اسماعیل بن عبدالخالق مشخص نیست؛ لکن برقی او را از اصحاب امام سجاد و امام صادق(ع)[۱۷]، و شیخ طوسی او را از اصحاب امام سجاد، امام باقر و امام صادق(ع) برشمرده‌اند[۱۸].

از عبارت شیخ در اصحاب امام سجاد که نوشته: "إسماعيل بن عبدالخالق، لحقه وعاش إلى أيام أبي عبداللهS" برداشت می‌شود که اسماعیل بن عبدالخالق تا زمان امام صادقS زنده بوده و امام کاظمS را ادراک نکرده است، در حالی که نجاشی تصریح کرده که اسماعیل بن عبدالخالق از امام صادق و امام کاظم(ع) روایت کرده است[۱۹].

تتّبع در اسناد روایات، دیدگاه نجاشی را تأیید می‌کند؛ زیرا اسماعیل بن عبدالخالق از امام کاظمS نیز روایت کرده است[۲۰]، بنابراین اسماعیل بن عبدالخالق، چهار امام معصوم(ع) را ادراک کرده و این شدنی است، چون امام سجادS در سال ۹۵ هجری قمری به شهادت رسیده است و امام کاظمS در سال ۱۴۸ هجری قمری (سال شهادت امام صادقS) به امامت رسیده است.

اگر اسماعیل بن عبدالخالق در زمان شهادت امام سجادS ۲۰ سال داشته باشد، در سالی که امام کاظمS به امامت رسیده، ۷۳ ساله خواهد بود که عمری معمولی است.

بر این اساس می‌‌توان گفت که اسماعیل بن عبدالخالق، اواخر عمر امام سجادS و اوایل حیات امام کاظمS را ادراک کرده است.

یادآوری: بیشترین روایت اسماعیل بن عبدالخالق از امام صادقS است و روایتی از امام سجاد و امام باقر(ع)[۲۱] از او یافت نشده است.[۲۲]

اتحاد یا تعدد؟

بعضی از رجالیان استظهار کرده[۲۳] و بعضی هم احتمال داده‌اند[۲۴] که اسماعیل بن عبدالخالق دو نفر باشند؛ یکی اسماعیل بن عبدالخالق بن عبد ربه اسدی (راوی ثقه) که از امام صادق و امام کاظم(ع) روایت کرده و دیگری اسماعیل بن عبد الخالق جعفی (راوی مهمل) که از اصحاب امام سجاد و امام باقر(ع) شمرده شده است؛ زیرا:

اولاً نجاشی تصریح کرده که اسماعیل بن عبدالخالق بن عبد ربه از امام صادق و امام کاظم(ع) روایت می‌کند و از امام سجاد و امام باقر(ع) روایت نمی‌کند.

ثانیاً یکی با وصف «الجعفی» و در اصحاب امام سجادS ذکر شده و دیگری با وصف «الاسدی» و در زمره اصحاب امام صادقS شمرده شده است[۲۵].[۲۶]

تحقیق

قرائنی، نه تنها استظهار تعدد، احتمال آن را هم منتفی می‌سازند:

  1. فرق ادراک و روایت می‌شود که کسی امام معصومی را ادراک کرده باشد؛ ولی از آن حضرت روایتی نکرده باشد، بنابراین منافاتی ندارد که اسماعیل بن عبدالخالق یک شخص باشد که امام باقر و امام صادق و امام کاظم(ع) را ادراک کرده؛ لکن از همه ایشان روایت نداشته باشد و عبارت نجاشی، بر نفی روایت اسماعیل بن عبدالخالق بن عبد ربه اسدی از امام باقرS دلالت دارد؛ نه نفی ادراک، چنان که اشاره می‌کند که عموهای اسماعیل بن عبدالخالق بن عبد ربه همه از ثقات بوده و از امام باقر و امام صادق(ع) روایت کرده‌اند؛ ولی خود اسماعیل از امام صادق و امام کاظم(ع) روایت کرده است.
  2. روایت اسماعیل بن عبدالخالق بن عبد ربه اسدی از امام باقرS: اگر اسماعیل بن عبدالخالق متعدد باشد، می‌بایست که اسماعیل بن عبدالخالق بن عبد ربه از امام باقرS روایت نداشته باشد، درحالی که از بعضی اسناد فهمیده می‌شود که از آن حضرت نیز روایت کرده است[۲۷].
  3. روایت اسماعیل بن عبدالخالق الجعفی از امام صادقS: چنانچه اسماعیل بن عبدالخالق الجعفی غیر از «اسدی» باشد، نباید از امام صادقS روایت داشته باشد، چون فرض این است که وی از اصحاب امام سجاد و امام باقر(ع) شمرده شده، درحالی که در اسناد روایات از امام صادقS روایت کرده است[۲۸].
  4. ناسازگاری اتحاد با عبارت شیخ طوسی: شیخ طوسی در کتاب الرجال در اصحاب امام سجادS می‌نویسد: "إسماعيل بن عبدالخالق، لحقه وعاش إلى أيام أبي عبداللهS".

بر پایه احتمال تعدد، اسماعیل بن عبدالخالق الجعفی در دوران امام سجاد و امام باقر(ع) می‌زیسته و امام صادقS را ادراک نکرده است، در حالی که شیخ تصریح می‌کند که اسماعیل بن عبدالخالق تا دوره امام صادقS زنده بوده است، بنابراین در صورتی کلام شیخ با واقعیت مطابق است که اتحاد را بپذیریم.[۲۹]

استادان و شاگردان راوی

اسماعیل بن عبدالخالق از کسانی مانند علی بن الحکم، محمد بن ابی طلحة و یحیی ابو بصیر الاسدی[۳۰] روایت کرده که از اساتید حدیثی وی شمرده می‌شوند و راویانی همچون محمد بن ابی عمیر، یونس بن عبدالرحمن، احمد بن عبدالرحیم ابو الصخر، حریز بن عبدالله السجستانی، ابراهیم بن عمر الیمانی، محمد بن خالد الطیالسی، علی بن الصلت، الحسن بن علی بن ابی حمزة البطائنی، جعفر بن احمد الکوفی البزاز و عبدالله بن مسکان[۳۱] از وی روایت کردند که از شاگردان حدیثی ایشان به شمار می‌روند.[۳۲]

جایگاه حدیثی راوی

شیخ طوسی درباره جرح و تعدیل راوی سکوت کرده و سخنی نگفته است و نجاشی نیز تصریح به وثاقت اسماعیل بن عبدالخالق نکرده و لکن با تعبیر "وجه من وجوه أصحابنا وفقيه من فقهائنا"[۳۳] وی را وصف کرده است. بر این اساس علامه مجلسی می‌نویسد: "ثقة على الأظهر وقيل ممدوح"[۳۴].[۳۵]

تحقیق

گرچه توثیق صریح از رجالیان قدما درباره اسماعیل بن عبدالخالق نرسیده است، قرائنی چند وثاقت او را ثابت می‌کنند و هرگونه شک و تردیدی را در این مورد می‌زدایند:

  1. عبارت "وجه من وجوه أصحابنا وفقیه من فقهائنا" که نجاشی درباره راوی به کار برده است؛ زیرا وجاهت اجتماعی و معنوی مراد است که ملازم با عدالت و وثاقت است[۳۶].
  2. صاحب کتاب بودن، و جماعتی از اصحاب آن را روایت کردند[۳۷] که نشانه اعتماد ایشان به اسماعیل بن عبدالخالق و کتاب وی است.
  3. عبارت کشی در ترجمه راوی: "كلهم خيار فاضلون"[۳۸].
  4. روایت اجلای از راویان و اصحاب اجماع از وی؛ مانند یونس بن عبدالرحمن، محمد بن ابی عمیر و عبدالله بن مسکان.
  5. از بیت رفیع بودن که صاحبان آن از جلالت و وثاقت برخوردار هستند[۳۹].[۴۰]

جستارهای وابسته

منابع

پانویس

  1. رجال النجاشی، ص۲۷، ش۵۰؛ رجال الطوسی، ص۱۱۰، ش۱۰۵۷؛ الفهرست (طوسی)، ص۳۴، ش۳۹؛ خلاصة الأقوال (رجال العلامة الحلی)، ص۹، ش۱۱؛ رجال البرقی، ص۸؛ نقد الرجال، ج۱، ص۲۱۹، ش۵۰۵؛ الوجیزة فی الرجال، ص۳۰، ش۲۰۱؛ منتهی المقال فی احوال الرجال، ج۲، ص۶۸، ش۳۶۱؛ تنقیح المقال، ج۱۰، ص۱۶۷، ش۲۳۲۸؛ قاموس الرجال، ج۲، ص۷۰، ش۸۳۹؛ معجم رجال الحدیث، ج۴، ص۶۱، ش۱۳۷۲؛ مستدرکات علم رجال الحدیث، ج۱، ص۶۴۷، ش۳۵۰.
  2. تفسیر کنز الدقائق، ج۱۲، ص۳۹۹ و ۴۶۴.
  3. بگو: برای این (رسالت) از شما مزدی نمی‌خواهم جز دوستداری خویشاوندان (خود) را سوره شوری، آیه ۲۳.
  4. تفسیر کنز الدقائق، ج۱۱، ص۵۰۲ به نقل از الکافی، ج۸، ص۹۳، ح۶۶.
  5. جوادی آملی، عبدالله، رجال تفسیری، ج۴، ص 167.
  6. رجال النجاشی، ص۲۷، ش۵۰.
  7. الکافی، ج۳، ص۵۲۹، ح۹.
  8. الکافی، ج۴، ص۲۵، ح۱.
  9. الکافی، ج۳، ص۱۸۵، ح۶.
  10. الخصال، ج۱، ص۳۰۰، ح۷۴. (این روایت در الکافی، ج۳، ص۲۱۰، ح۵ نقل شده و در سندش اسماعیل بن عبدالخالق اخی شهاب بن عبد ربه ثبت شده که اشتباه است؛ زیرا اسماعیل بن عبدالخالق برادرزاده شهاب بن عبد ربه است؛ نه برادرش، چنان که نجاشی به آن تصریح کرده است. (رجال النجاشی، ص۲۷، ش۵۰).
  11. الفهرست (طوسی)، ص۳۴، ش۳۹.
  12. رجال النجاشی، ص۲۷، ش۵۰.
  13. رجال الکشی (اختیار معرفة الرجال)، ص۴۱۴، ش۷۸۳.
  14. رجال النجاشی، ص۲۷، ش۵۰.
  15. معجم المؤلفین، ج۲، ص۲۷۵.
  16. جوادی آملی، عبدالله، رجال تفسیری، ج۴، ص 168-169.
  17. رجال البرقی، ص۸ (اسماعیل بن عبدالخالق)، ص۲۸ (اسماعیل بن عبدالخالق الجعفی کوفی).
  18. إسماعیل بن عبدالخالق، لحقه و عاش إلی أیام أبی عبداللهS؛ (رجال الطوسی، ص۱۱۰، ش۱۰۷۵)؛ إسماعیل بن عبدالخالق الجعفی. (رجال الطوسی، ص۱۲۵، ش۱۲۵۰) و إسماعیل بن عبدالخالق الأسدی. (رجال الطوسی، ص۱۵۹، ش۱۷۸۵).
  19. و إسماعیل نفسه روی عن أبی عبدالله و أبی الحسن(ع)؛ (رجال النجاشی، ص۲۷، ش۵۰).
  20. «أَحْمَدُ بْنُ مُحَمَّدِ بْنِ عِيسَى عَنْ عَلِيِّ بْنِ الْحَكَمِ عَنْ إِسْمَاعِيلَ بْنِ عَبْدِ الْخَالِقِ قَالَ: سَمِعْتُ أَبَا الْحَسَنِS وَ هُوَ يَقُولُ طَلَّقَ عَبْدُ اللَّهِ بْنُ عُمَرَ امْرَأَتَهُ ثَلَاثاً فَجَعَلَهَا رَسُولُ اللَّهِa وَاحِدَةً وَ رَدَّهَا إِلَى الْكِتَابِ وَ السُّنَّةِ»؛ (تهذیب الاحکام، ج۸، ص۵۵، ش۹۹؛ «أَحْمَدُ بْنُ مُحَمَّدٍ عَنْ عَلِيِّ بْنِ الْحَكَمِ عَنْ إِسْمَاعِيلَ بْنِ عَبْدِ الْخَالِقِ قَالَ: سَأَلْتُ أَبَا الْحَسَنِS عَنِ الْعِينَةِ وَ قُلْتُ إِنَّ عَامَّةَ تُجَّارِنَا الْيَوْمَ يُعْطُونَ الْعِينَةَ فَأَقُصُ عَلَيْكَ كَيْفَ تُعْمَلُ قَالَ هَاتِ قُلْتُ...»؛ (الکافی، ج۵، ص۲۰۳، ح۲).
  21. «رَوَى أَحْمَدُ بْنُ مُحَمَّدِ بْنِ الْحَسَنِ رَحِمَهُ اللَّهُ قَالَ حَدَّثَنَا عَلِيُّ بْنُ مُحَمَّدِ بْنِ الزُّبَيْرِ قَالَ حَدَّثَنَا عَبْدُ اللَّهِ بْنُ مُحَمَّدِ بْنِ خَالِدٍ الطَّيَالِسِيُّ عَنْ أَبِيهِ عَنْ إِسْمَاعِيلَ بْنِ عَبْدِ الْخَالِقِ بْنِ عَبْدِ رَبِّهِ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِS قَالَ: كَانَ أَبِي يُصَلِّي بَعْدَ عِشَاءِ الْآخِرَةِ رَكْعَتَيْنِ وَ هُوَ جَالِسٌ يَقْرَأُ فِيهِمَا مِائَةَ آيَةٍ وَ كَانَ يَقُولُ مَنْ صَلَّاهُمَا وَ قَرَأَ بِمِائَةِ آيَةٍ لَمْ يُكْتَبْ مِنَ الْغَافِلِينَ قَالَ إِسْمَاعِيلُ بْنُ عَبْدِ الْخَالِقِ بْنِ عَبْدِ رَبِّهِ إِنَّ أَبَا جَعْفَرٍS كَانَ يَقْرَأُ فِيهِمَا بِالْوَاقِعَةِ وَ الْإِخْلَاصِ»؛ (فلاح السائل و نجاح المسائل، ص۲۵۹).
  22. جوادی آملی، عبدالله، رجال تفسیری، ج۴، ص 170-171.
  23. و یظهر لی أنهما اثنان: أحدهما إسماعیل بن عبدالخالق بن عبد ربه بن أبی میمونة الثقة الجلیل الأسدی. و الآخر إسماعیل بن عبدالخالق الجعفی؛ (معراج اهل الکمال إلی معرفة الرجال، ج۱، ص۲۳۵).
  24. و یمکن القول بتعدد إسماعیل بن عبدالخالق: أحدهما أسدی، و الآخر جعفی؛ (قاموس الرجال، ج۲، ص۷۲).
  25. إسماعیل بن عبدالخالق الجعفی. (رجال الطوسی، ص۱۲۵، ش۱۲۵۰) و إسماعیل بن عبد الخالق الأسدی. (رجال الطوسی، ص۱۵۹، ش۱۷۸۵).
  26. جوادی آملی، عبدالله، رجال تفسیری، ج۴، ص 171-172.
  27. «رَوَى أَحْمَدُ بْنُ مُحَمَّدِ بْنِ الْحَسَنِ رَحِمَهُ اللَّهُ قَالَ حَدَّثَنَا عَلِيُّ بْنُ مُحَمَّدِ بْنِ الزُّبَيْرِ قَالَ حَدَّثَنَا عَبْدُ اللَّهِ بْنُ مُحَمَّدِ بْنِ خَالِدٍ الطَّيَالِسِيُّ عَنْ أَبِيهِ عَنْ إِسْمَاعِيلَ بْنِ عَبْدِ الْخَالِقِ بْنِ عَبْدِ رَبِّهِ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِS قَالَ: كَانَ أَبِي يُصَلِّي بَعْدَ عِشَاءِ الْآخِرَةِ رَكْعَتَيْنِ وَ هُوَ جَالِسٌ يَقْرَأُ فِيهِمَا مِائَةَ آيَةٍ وَ كَانَ يَقُولُ مَنْ صَلَّاهُمَا وَ قَرَأَ بِمِائَةِ آيَةٍ لَمْ يُكْتَبْ مِنَ الْغَافِلِينَ قَالَ إِسْمَاعِيلُ بْنُ عَبْدِ الْخَالِقِ بْنِ عَبْدِ رَبِّهِ إِنَّ أَبَا جَعْفَرٍS كَانَ يَقْرَأُ فِيهِمَا بِالْوَاقِعَةِ وَ الْإِخْلَاصِ»؛ (فلاح السائل و نجاح المسائل، ص۲۵۹).
  28. «عَلِيُّ بْنُ إِبْرَاهِيمَ عَنْ أَبِيهِ عَنْ حَمَّادِ بْنِ عِيسَى عَنْ حَرِيزٍ عَنْ إِسْمَاعِيلَ بْنِ عَبْدِ الْخَالِقِ الْجُعْفِيِّ قَالَ قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِS إِنَّ مِنْ بَقَاءِ الْمُسْلِمِينَ وَ بَقَاءِ الْإِسْلَامِ أَنْ تَصِيرَ الْأَمْوَالُ عِنْدَ مَنْ يَعْرِفُ فِيهَا الْحَقَّ وَ يَصْنَعُ فِيهَا الْمَعْرُوفَ فَإِنَّ مِنْ فَنَاءِ الْإِسْلَامِ وَ فَنَاءِ الْمُسْلِمِينَ أَنْ تَصِيرَ الْأَمْوَالُ فِي أَيْدِي مَنْ لَا يَعْرِفُ فِيهَا الْحَقَّ وَ لَا يَصْنَعُ فِيهَا الْمَعْرُوفَ»؛ (الکافی، ج۴، ص۲۵، ح۱).
  29. جوادی آملی، عبدالله، رجال تفسیری، ج۴، ص ۱۷۲-۱۷۴.
  30. الکافی، ج۸، ص۹۳، ح۶۶؛ تهذیب الاحکام، ج۲، ص۹۶، ح۱۲۶، الامالی (صدوق)، ص۵۵۲، ح۴.
  31. الکافی، ج۲، ص۵۵۱، (ح ۳)، ج۳، ص۱۸۵، (ح ۶)، ص۲۱۰، (ح۵)، ج۴، ص۲۵، (ح۱)، ص۴۲۲، (ح۵)، ج۵، ص۱۹۸، (ح۵)، ج۶، ص۲۸۸، (ح ۲)؛ الامالی (صدوق)، ص۵۵۲، (ح۴)، ص۶۷۰، (ح۹)؛ تهذیب الاحکام، ج۲، ص۲۱، ح۱۰.
  32. جوادی آملی، عبدالله، رجال تفسیری، ج۴، ص 174.
  33. رجال النجاشی، ص۲۷، ش۵۰.
  34. الوجیزة فی الرجال، ص۳۰، ش۲۰۱.
  35. جوادی آملی، عبدالله، رجال تفسیری، ج۴، ص 175.
  36. انه یکفیه قول النجاشی: وجه من وجوه أصحابنا و فقیه من فقهائنا؛ (قاموس الرجال، ج۲، ص۷۳) وجه من وجوه أصحابنا و فقیه من فقهائنا مدح یقرب من التوثیق. بل قد یعد ذلک توثیقا (رجال السید بحرالعلوم، ج۱، ص۳۵۵).
  37. له کتاب رواه عنه جماعة؛ (رجال النجاشی، ص۲۷، ش۵۰).
  38. رجال الکشی (اختیار معرفة الرجال)، ج۲، ص۷۱۳، ش۷۸۳.
  39. وحید بهبهانی: و هو من بیت الشیعة أتی به لمدح إسماعیل و تزیید عظمته و جلالته و بالجملة نفع إیراده فی المقام و فائدته کما هو ظ فکیف یناسب أن یکون هؤلاء الجماعة کلهم ثقات دونه بل الظاهر من العبارة أعلی منهم حیث عد من فقهائنا و وجوه أصحابنا دونهم؛ (تعلیقة علی منهج المقال، ص۹۱).
  40. جوادی آملی، عبدالله، رجال تفسیری، ج۴، ص 175-176.