اعجاز و عمر طولانی امام مهدی چگونه توجیه می شود؟ (پرسش)
اعجاز و عمر طولانی امام مهدی چگونه توجیه می شود؟ | |
---|---|
موضوع اصلی | بانک جامع پرسش و پاسخ مهدویت |
مدخل اصلی | مهدویت |
تعداد پاسخ | ۱ پاسخ |
اعجاز و عمر طولانی امام مهدی چگونه توجیه میشود؟ یکی از پرسشهای مرتبط به بحث مهدویت است که میتوان با عبارتهای متفاوتی مطرح کرد. برای بررسی جامع این سؤال و دیگر سؤالهای مرتبط، یا هر مطلب وابسته دیگری، به مدخل اصلی مهدویت مراجعه شود.
پاسخ نخست
آیت الله سید محمد باقر صدر، در کتاب «رهبری بر فراز قرون» در اینباره گفته است:
«عمر طولانی از نظر علم، ممکن است. حال اگر فرض کنیم از نظر علم امکان نداشته باشد و قانون پیری و شکستگی قانونی حتمی باشد که بشریت هرگز نتواند آن را تغییر دهد، در این صورت چه میشود؟ باید گفت: در این صورت طول عمر افرادی چون نوح و مهدی که قرنها برخلاف قوانین طبیعی که در علم جدید به اثبات رسیده است زنده ماندهاند از موارد اعجاز محسوب میگردد.
معجزه، در مقطع خاصی قانون طبیعت را از کار میاندازد تا زندگی شخصی را که رسالت آسمانی به وجود او بستگی دارد حفظ کند. معجزه طول عمر از نظر یک مسلمان که عقیده خود را از قرآن و سنت برگرفته است دور از انتظار و منحصر به فرد نیست[۱]. مثلا قانون طبیعت این است که جسمی که حرارت بیشتری دارد در جسمی که حرارت کمتری دارد اثر میگذارد تا برسد به جایی که هردو یکسان شوند و قاطعیت این قانون از قانون پیری هم بیشتر است؛ درحالی که میدانیم این قانون برای حفظ زندگی حضرت ابراهیم (ع)، از تأثیر افتاد زیرا تنها راه برای نگهداری او بود.
وقتی آن حضرت به آتش درافتاد وحی آمد: ﴿یَا نَارُ کُونِی بَرْدًا وَسَلامًا عَلَى إِبْرَاهِیمَ﴾؛ ای آتش بر ابراهیم خنک و سلامت باش![۲]. و ابراهیم سالم بدون هیچ گزندی از آتش بیرون آمد! و همچنین است دیگر قوانین طبیعی که برای شماری از پیامبران و حجتهای الهی در روی زمین از کار افتاد؛ دریا برای موسی شکافته شد[۳]؛ رومیان تصور کردند عیسی را دستگیر کردهاند درحالی که اشتباه میکردند؛[۴] پیامبر اسلام (ص)، درحالی که گروه زیادی از قریش خانهاش را در محاصره داشتند و ساعتها در کمین او بودند، از خانه بیرون آمد و از میان آنان گذشت در حالی که خداوند وی را از دید آنان پنهان داشت.[۵]
در همه این نمونهها قانون طبیعت برای حمایت و حفاظت یک شخص از کار میافتد؛ زیرا حکمت الهی اقتضای زنده ماندن او را داشته است و قانون پیری هم میتواند در زمره یکی از این نمونهها باشد. شاید بتوان از آنچه تابه حال اتفاق افتاده یک نتیجه کلی بهدست آورد و آن اینکه: هروقت حفظ جان حجتی الهی در روی زمین نیاز به تعطیل قانونی طبیعی داشته باشد و هرگاه ادامه زندگی آن شخصیت برای انجام یک طرح مهم، ضروری باشد در این هنگام لطف الهی باعث میشود که آن قانون طبیعی موقتا از کار بیفتد ولی وقتی شخصیتی وظیفه الهی خود را به انجام رساند، مطابق قوانین طبیعی میمیرد و یا به شهادت میرسد.
در اینجا هم، ما با یک سؤال روبرو میشویم و آن اینکه چگونه ممکن است یک قانون از کار بیفتد؟[۶] چگونه میشود پیوند حتمی و ضروری میان پدیدهها گسسته شود؟ آیا این با علم تناقض ندارد؟ علمی که قوانین[۷] طبیعی را کشف و براساس آزمایش و استقرای منطقی، پیوندهای ضروری آن را شناسایی کرده است. در جواب باید گفت که خود علم با عقبنشینی از اندیشه ضروری بودن قوانین طبیعی به این پرسش، پاسخ داده است.
توضیح اینکه، علم براساس آزمایش و مشاهدات، قوانین طبیعی را کشف میکند؛ هرگاه پدیدهای طبیعی همیشه دنبال پدیدهای بیاید از این پیوستگی به یک قانون کلی پی میبریم و آن اینکه هرجا آن پدیده اولی پیدا شد دنبالش پدیده دومی میآید. ولی علم نمیگوید بایستی میان آن دو پدیده، یک وابستگی ذاتی حتمی وجود داشته باشد که از ژرفای آنها سرچشمه گرفته است؛ زیرا حتمیت و ضرورت، یک حالت غیبی است که وسایل آزمایشگاهی و علمی نمیتواند آن را اثبات کند. از اینرو منطق علم جدید تأکید میکند که قانون طبیعی- آنگونه که علم تعریف میکند- سخن از ارتباط و علاقه حتمی ندارد بلکه سخن از مقارنه دائمی میان دو پدیده دارد.[۸] پس اگر معجزه آمد و این دو پدیده طبیعی را از هم جدا کرد چنین چیزی هرگز گسستن یک رابطه ضروری و حتمی نیست.
حقیقت این است که معجزه به معنی دینی کلمه در پرتو منطق علم جدید بیش از آنچه نقطه نظر علم قدیم بود، قابل فهم شده است؛ زیرا دیدگاه گذشتگان این بود که هرپدیدهای اگر با پدیده دیگر مقارنه داشت، رابطه آن دو ناگسستنی است و معنایش این بود که محال است یکی از دیگری جدا شود. ولی در منطق علم روز این رابطه به قانون "مقارنه" یا قانون "تتابع شایع"[۹] تعبیر میشود. بدون اینکه رابطه غیبی و حتمی میان آن دو لازم شمرده شود.
با این دید معجزه یک حالت استثنایی برای این عموم میگردد بدون اینکه با یک ضرورت، اصطکاک پیدا کند یا منجر به یک امر محال و نشدنی گردد. و ما بنابر آنچه بهعنوان اساس استقراء در منطق[۱۰] پذیرفتهایم با نظر علم جدید موافقیم و میگوییم: استقراء دلیلی بر رابطه ضروری میان دو پدیده اقامه نمیکند بلکه تنها دلالت بر وجود یک تفسیر مشترک در تقارن دائمی و تعاقب دائمی میان دو پدیده دارد و همانطور که میشود این تفسیر مشترک را براساس یک رابطه ذاتی تصور کرد میشود آن را براساس حکمتی فرض کرد که باعث شده نظمآفرین جهان، رابطه مستمری میان پدیدههای خاصی برقرار کرده باشد. و همین حکمت احیانا ممکن است خود، دعوت به استثنا کند که در اینصورت معجزه رخ میدهد»[۱۱].
پاسخها و دیدگاههای متفرقه
۱. حجت الاسلام و المسلمین امامی میبدی؛ |
---|
حجت الاسلام و المسلمین علی رضا امامی میبدی، در کتاب «آموزههای مهدویت در آثار علامه طباطبائی» در اینباره گفته است:
«در پاسخ به این اشکال میتوان دو پاسخ را مطرح نمود.
توضیح اینکه که تا به امروز هیچ دلیلی اقامه نشده که ممکن نیست انسان با عمر این چنین طولانی زندگی کند، بلکه شواهد نشان میدهد که انسانهای پیشین عمری بسیار زیادتر از عمر طبیعی انسانهای امروز داشته اند، مانند حضرت نوح (ع) که قرآن کریم دلالت میکند که عمری بس دراز داشته و تنها بعد از بعثتش و تا قبل از حادثه طوفان ۹۵۰ سال قوم خود را به سوی خدای سبحان دعوت کرد[۱۲]. البته علامه در المیزان نسبت به عمر طولانی حضرت نوح (ع) از بعضی از مفسرین نقل میکند که گفتهاند طول عمر نوح (ع) روی جریان عادی و طبیعی نبوده بلکه مانند سایر معجزات جنبه خارق عادت داشته و ثعلبی در قصص الانبیا در خصوص نوح (ع) گفته: وی از همه انبیاء بیشتر عمر کرده و به همین جهت او را اکبر الانبیا و شیخ المرسلین میگفتهاند و خدای تعالی معجزه او را همین طول عمر او قرار داده بود چون آنجناب هزار سال عمر کرده بود در حالی که نه یک دندان و نه هیچ یک از قوای بدنی خود را از دست نداده بود. ایشان ابتدا این احتمال را تضعیف و به توجیه طبیعی موضوع میپردازد ولی در پایان این بحث مجددا احتمال معجزه بودن را مطرح و میگوید: علی ان الاعتراض علی کتاب الله فی مثل عمر نوح (ع) و هو یذکر من معجزات الانبیاء الخارقه للعاده شیئا کثیرا لعجیب[۱۳] از لحاظ تحلیل و اعتبار عقلی نیز دارا بودن عمر طولانی در میان انسانهای گذشته کاملا قابل پذیرش است چرا که زندگی آنان زندگی ساده و غم و اندوه شان بسیار کم و قهرا بیماریهایشان نیز محدود بوده و از این همه انواع بیماری و عوامل ویرانگری که امروز گریبانگیر بشر شده را نداشتهاند و شاهد آن اینکه در همین زمان نیز زندگی کسانی که بیش از ۱۰۰ سال عمر کردهاند را بررسی مینیم میبینیم زندگی ساده و هم و غم اندک و ناچیزی داشته و به طور کلی دغدغههای کمتری داشتهاند و بسیاری از صحنهها که دیگران را پریشان میکند آنها را پریشان نمیکرده است. با این حساب هیچ بُعدی ندارد که عمر بعضی از افراد به صدها سال بالغ شود[۱۴] و در نتیجه راز عمر طولانی امام عصر (ع) نیز همین مسئله طبیعی باشد[۱۵]
از این رو ممکن است در فردی یا افرادی از بشر مانند امام زمان (ع) اسباب و عواملی به وجود آید که عمری بسیار طولانی هزار یا چندین هزار ساله برای ایشان تامین نماید؛ و از اینجاست که جهان پزشکی تاکنون از پیدا کردن راهی برای عمرهای بسیار طولانی نا امید و مأیوس نشده است[۱۶]. طبیعی است کسی که ادیان الهی را پذیرفته و در نتیجه وجود معجزات و خرق عادت را قبول دارد تواند نسبت به این موضوع مقاومت کند و آن را قبول نکند؛ لذا بسیار جای تعجب و شگفت است که بعضی از متفکرین یهودی و مسیحی که در دین و آیین خود دهها مورد از این خلق عادتها و معجزات را سراغ دارند طول عمر امام زمان (ع) را بهانه اشکال و انکار کردهاند[۱۷]»[۱۸]. |
پانویس
- ↑ یعنى موضوع طول عمر در این صورت از قبیل معجزه است که در قرآن و سنت آمده است. دعوت انبیا و ادعاى رسالت از طرف خدا همیشه با اعجاز همراه بوده است و این چیزى نیست که مسلمان بتواند آن را انکار یا در آن شک کند بلکه غیر مسلمانان نیز به معجزه عقیده دارند و از این جهت با مسلمانان مشترکاند.
- ↑ سوره انبیا، آیه ۶۹.
- ↑ اشاره است به قول خداوند متعال: ﴿فَأَوْحَیْنَا إِلَى مُوسَى أَنِ اضْرِب بِّعَصَاکَ الْبَحْرَ فَانفَلَقَ فَکَانَ کُلُّ فِرْقٍ کَالطَّوْدِ الْعَظِیمِ﴾؛ پس به موسى وحى کردیم که عصایت را بر دریا بزن دریا بشکافت و هرپاره چون کوهى عظیم گشت(سوره شعراء، آیه ۶۳.)
- ↑ اشاره است به قول خداوند متعال: ﴿وَمَا قَتَلُوهُ وَمَا صَلَبُوهُ وَلَکِن شُبِّهَ لَهُمْ﴾؛ در حالى که نه او را کشتند و نه بر دار آویختند، لکن امر بر آنها مشتبه شد(سوره نساء، آیه ۱۵۷).
- ↑ ر. ک: ابن هشام، السیرة النبویة، ج ۲، ص ۱۲۷. او در این کتاب این حادثه را نقل کرده و این قضیه اجماعى است.
- ↑ گفته مىشود قانون از حیث اینکه قانون است بایستى فراگیر باشد و تصور تعطیلى و ازکارافتادگى در آن راه نیابد در حالی که خود مىدانند گاهى قانون با قانون دیگرى از کار مىفتد مثل قانون جاذبه که ایجاب مىکند همهچیز به مرکز زمین جذب شود در حالی که در گیاهان آب از ریشه به طرف بالا مىرود و البته این از خواص مویرگهاست که خود یک قانون دارد. ر. ک: محمود، مصطفى، القرآن محاولة لفهم عصرى.
- ↑ صدر، محمد باقر، رهبری بر فراز قرون (پژوهشى درباره امام مهدى، ۱جلد، موعود عصر - تهران (ایران)، چاپ: ۳، ۱۳۷۹ ه.ش.
- ↑ ر. ک: الصدر، السید محمد باقر، فلسفتنا، ص ۲۵۹ و ۲۹۹. او در این زمینه مفصلا بحث کرده است.
- ↑ ر. ک: همان، ص ۲۸۲ به بعد.
- ↑ براى توضیح بیشتر درباره این نظریه ر. ک: الصدر، السید محمد باقر، الاسس المنطقیة للاستقراء. شهید صدر در این کتاب به کشف مهمى راجع به نظریه شناخت، دست یافته است.
- ↑ رهبری بر فراز قرون، ص۷۳-۷۷.
- ↑ ﴿وَلَقَدْ أَرْسَلْنَا نُوحًا إِلَى قَوْمِهِ فَلَبِثَ فِيهِمْ أَلْفَ سَنَةٍ إِلَّا خَمْسِينَ عَامًا فَأَخَذَهُمُ الطُّوفَانُ وَهُمْ ظَالِمُونَ﴾ «و به راستی ما نوح را به سوی قومش فرستادیم و هزار سال- جز پنجاه سال- میان آنان به سر برد آنگاه سیلاب آنان را فرو گرفت در حالی که ستمگر بودند» (عنکبوت:۱۴).
- ↑ المیزان، ج ۱۰، ص ۲۷۱.
- ↑ المیزان، ج ۱۰، ص ۲۷۰.
- ↑ خصوصاً که امام (ع) علم به همه امور دارد و لذا میتواند همه عوامل کوتاه شدن عمر و طولانی شدن آن را شناسایی و بر اساس آن زندگی کند. «مولف».
- ↑ شیعه در اسلام (طب قدیم) ص ۲۳۵.
- ↑ همان، ص ۲۳۵/ المیزان، ج ۱۰، ص ۲۷۱.
- ↑ امامی میبدی، علی رضا، آموزههای مهدویت در آثار علامه طباطبائی، ص ۱۰۴-۱۰۷.