بحث:حدیث طیر مشوی در کلام اسلامی

Page contents not supported in other languages.
از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت

حدیث طیر

همچنین در تأیید تفسیر ارائه شده از سوی امامیه درباره مصداق آیه محبت مبنی بر انطباق آیه شریفه بر امیرمؤمنان علی (ع)، حدیث بلند و معروف «طیر» یا پرنده وجود دارد که به تواتر در کتب فریقین آمده است. این حدیث امیرمؤمنان علی (ع) را نه تنها مورد علاقه پیامبر (ص) و لطف پروردگار عنوان می‌کند، بلکه وی را محبوب‌ترین مخلوقات نزد آنها به شمار می‌آورد.

خلاصه‌ای از این حدیث بلند به نقل از کتاب المستدرک علی الصحیحین چنین است: انس بن مالک، خادم پیامبر اکرم (ص)، نقل می‌کند: قسم به کسی که محمد (ص) را به حق مبعوث کرد، من خادم آن حضرت (ص) بودم و هر روز یکی از جوانان انصار آن حضرت را خدمت می‌کرد. در آن روز که نوبت من بود ام ایمن طبری [مرغ بریانی] برای آن حضرت آورد. پیامبر (ص) عرضه داشت: «اللَّهُمَّ ائْتِنِي بِأَحَبِّ خَلْقِكَ إِلَيْكَ يَأْكُلُ مَعِي مِنْ هَذَا الطَّائِرِ فَجَاءَ عَلِيٌّ (ع)، فَأَكَلَ مَعَهُ»[۱]؛ خداوندا! محبوب‌ترین خلقت را بفرست تا با من از این طیر بخورد. پس علی (ع) آمد و با او تناول نمود.

حدیث فوق که به حدیث «طیر» در منابع مختلف اسلامی معروف شده، در کتب زیادی آمده است، طوری که علامه امینی می‌گوید: حدیث طیر حدیثی است متواتر و صحیح که در برابر تواتر و صحتش ائمه حدیث خاضع‌اند... با وجود اجتماع تمام شرایط صحت در این حدیث اگر باز هم در قلب کسی شک و تردیدی نسبت به آن باشد، اشکال در قلب او است، نه در این حدیث[۲].

فضل بن روزبهان، از علمای متعصب اهل تسنن، نیز پیرامون تواتر و دلالت حدیث طیر می‌نویسد: «حدیث پرنده مشهور است و این یک فضیلت بسیار بزرگ و منقبت عظیم است»[۳].

حاکم نیشابوری نیز حدیث فوق را با اختلافی اندک در تعبیر و قریب به همین مضمون نقل نموده و در ادامه می‌گوید: «این حدیث به شرط شیخین (بخاری و مسلم) صحیح است و آن را گروهی از انس بن مالک نقل کرده‌اند که بالغ بر سی نفر می‌شوند»[۴]. نسائی این حدیث را در کتاب الخصائص از انس از چند طریق با این لفظ روایت کرده که پیامبر اکرم (ص) فرمود: «خداوندا! محبوب‌ترین خلقت را برسان تا با من از این پرنده بخورد. ابوبکر آمد، پیامبر (ص) او را بر گرداند. سپس عمر آمد او را هم رد کرد. سپس علی (ع) آمد، پیامبر (ص) به او اجازه داد که وارد شود»[۵].

همان‌گونه که در حدیث نسائی مشاهد می‌گردد، پیامبر اکرم‌(ص) با رد شیخان و عدم پذیرش آنان، آن دو را فاقد صفت یاد شده دانست و با این روش بدیع تنها علی (ع) را به عنوان محبوبترین خلق نزد خداوند معرفی می‌کرد؛ زیرا شناساندن به این نحوه، از بیان لفظی روشن‌تر و از جهت حجیت قوی‌تر است[۶].

جالب توجه آنکه علامه گنجی شافعی در کفایة الطالب، بعد از تقل حدیث طیر می‌گوید: «در این حدیث دلالت واضحی است که علی (ع) محبوب‌ترین خلق خدا (بعد۔ از رسول خدا (ص) بود) بهترین دلیل بر این مطلب این است که خداوند دعای پیامبر (ص) را مستجاب کرد بنابراین از بهترین وسائل تقرب در درگاه الهی، محبت علی بن ابیطالب (ع) و محبت کسانی است که او را دوست دارند»[۷].

حدیث طیر متواتر و صحیح است و بسیاری از بزرگان و اعلام فریقین، و به ویژه محدثان و دانشمندان اهل تسنن، آن را پذیرفته و در کتب خود نقل کرده‌اند[۸] و بعضاً در تأیید صحت سند یا دلالت آن بر فضیلت علی (ع) نیز مطالب جالب توجهی افزوده‌اند.

با توجه به آنچه گذشت حدیث متواتر طیر نیز همانند «حدیث رایه»، به جهت نزدیکی فراوانی که در معنا با آیه شریفه دارد، بر صحت دیدگاه امامیه در انطباق آیه مورد بحث و اوصاف آن بر امیرمؤمنان علی (ع) دلالت داشته، آن را تأیید می‌کند. این حدیث نیز به روشنی بر منقصت شیخان و نیز عدم انطباق آیه شریفه بر ابوبکر دلالت می‌نماید؛ لذا علی (ع) مصداق اکمل و افضل صفت ﴿يُحِبُّهُمْ وَيُحِبُّونَهُ است و امامت و جانشینی ایشان نیز به جهت انطباق آیه یاد شده بر ایشان و فضیلت و برتری وی نسبت به دیگران به اثبات می‌رسد؛ چرا که، مطابق آنچه که پیرامون حدیث «رایه» گذشت، تقدیم مفضول بر افضل، به ویژه در امر عظیم زمامداری امت و جانشینی رسول خدا (ص)، چه در عالم تشریع و چه در عالم اختیار، قبیح و مردود است.

علامه مظفر در رد قول فضل بن روزبهان، که قائل به عدم دلالت حدیث یاد شده بر امامت علی (ع) است، می‌نویسد: «دلالت این حدیث بر امامت امیرمؤمنین علی (ع) از روشن‌ترین امور است؛ زیرا محبوب‌ترین مردمان نزد خداوند متعال با فضیلت‌ترین و باتقواترین و مطیع‌ترین آنان در انجام دستورات خداوند است؛ بنابراین چنین شخصی باید از همه مردم - خصوصاً از ابوبکر و عمر - برای امامت شایسته‌تر باشد؛ زیرا ضمن اینکه ابوبکر و عمر در عموم مردم داخل هستند، حدیث نسائی، چنان‌که دیدید، به نام آن دو به طور خاص تصریح کرده است»[۹][۱۰]

پانویس

  1. مروج الذهب، ج۲، ص۴۷۳.
  2. الغدیر، ج۳، ص۳۰۸.
  3. دلائل الصدق، ج۲، ص۲۸۰.
  4. المستدرک علی الصحیحین، ج۳، ص۴۳ و ص۳۴۴.
  5. خصائص امیرمؤمنین، ص۶۹-۶۰.
  6. ر. ک: دلائل الصدق، ج۲، ص۲۸۲-۲۸۳.
  7. کفایة الطالب فی مناقب علی ابن ابی طالب، ص۱۵۱.
  8. الخوارزمی، المناقب، ص۱۰۸؛ مرقاة المفاتیح شرح مشکاة المصابیح، ج۱۰، ص۴۶۵-۴۶۷؛ مصابیح السنة، ج۴، ص۱۷۳؛ تحفة الاحوذی، ج۱۰، ص۲۰۹؛ فی زوائد المجمین معجم الوسط و الصغیر، ج۶، ص۲۸۰ -۲۸۱؛ مناقب الامام علی بن ابی طالب، ص۱۶۳-۱۷۶؛ سنن الکبری، ج۵، ص۱۰۷،؛ کفایة الطالب فی مناقب علی بن ابی طالب، ص۱۴۴-۱۵۶؛ التاج الجامع للاصول، ج۳، ص۳۳۶؛ تلخیص المستدرک، (المطبوع بهامش المستدرک علی الصحیحین)، ج۳، ص۳۴۳؛ سنن الترمذی، ج۵، ص۴۵۴؛ ذخائر العقبی فی مناقب ذوی القربی، ص۱۱۶-۱۱۷؛ تاریخ مدینة دمشق ج۴۲، ص۲۴۵-۲۵۹؛ مجمع الزوائد و منبع الفوائد، ج۹، ص۱۶۷-۱۶۹؛ نظم دررالسمطین، ص۱۰۰-۱۰۱؛ العلل المتناهیه، ج۲، ص۲۳۷-۲۲۸، حدیث ۳۶۰ تا ۳۷۷. وی حدیث فوق را از ۱۶ طریق نقل می‌کند؛ نهج البیان عن کشف معانی القرآن، ج۲، ص۲۳۰؛ ینابیع المودة لذوی القربی، ج۱، ص۱۷۵-۱۷۶؛ اسدالغابة، ج۴، ص۱۲۰-۱۲۱؛ جهت اطلاع بیشتر از سایر منابع و طرق آن ر. ک: غایة المرام و حجة الخصام، ج۵، ص۹۰-۶۹؛ احقاق الحق و ازهاق الباطل، ج۲۱، ص۲۲۱-۲۴۱؛ نفحات الازهار، ج۱۳، ص۱۴.
  9. ر. ک: دلائل الصدق، ج۲، ص۲۸۲.
  10. ساعدی، محمد، آیات امامت و ولایت در تفسیر المنار، ص ۴۴۸.