بحث:حسن و قبح عقلی در کلام اسلامی

Page contents not supported in other languages.
از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت

مقدمه

  1. کمال و نقص، مانند علم و جهل؛
  2. تناسب و عدم تناسب باذوق انسان، مانند دینی‌ها یا غذاها؛
  3. مصلحت و مفسده، مانند خوردن داروی تلخ؛(مدح و ثواب یا ذم و عقاب) افعال اختیاری انسان، مانند عدالت و ظلم.
  4. شایستگی و ناشایستگی (مدح و ثواب یا ذم و عقاب) افعال اختیاری انسان، مانند عدالت و ظلم.

ادله حسن و قبح عقلی

  1. اجماع عقلای بشر، حتی منکرین خداوند بر حسن و قبح برخی قضایا، مانند صدق و کذب، که نمی‌توان آن را براساس چیزی جز وجه مشترک بشر (عقل و فطرت انسان‌ها) دانست.
  2. اعتقاد به اینکه حسن و قبح شرعی بدون حسن و قبح عقلی معقول نیست؛ زیرا اثبات حسن و قبح شرعی از دو راه ممکن است: یکی از راه اخبار شرعی و دیگری اوامر و نواهی شرعی. به دست آوردن این حسن و قبح شرعی نیز در گرو پذیرش دو اصل است: یکی اینکه پیامبر دروغ نمی‌گوید و دیگری اینکه پیامبر در امر و نهی خود صادق و جدی است. بدیهی است پذیرش این دو اصل از طریق شرع دور است و راهی جز حسن و قبح عقلی نداریم.
  3. عدم التزام به این اصل، موجب انسداد باب معرفت نبی می‌‌شود؛ زیرا معجزه اثبات‌کننده صدق نبی در دعوی نبوت او هست و این در صورتی صحیح است که دادن معجزه به دست آدم دروغ‌گو قبیح باشد و بری بودن خدا از فعل قبیح را پذیرفته باشیم؛ اینها مانند مورد قبلی تنها از طریق حسن و قبح عقلی امکان‌پذیر است.
  4. علاوه بر این، آیات متعددی از قرآن کریم بر این امر دلالت دارد. به این بیان که حسن و قبح برخی افعال، مانند عدل و احسان و فحشا و منکر بین عقلا مسلّم شمرده شده است[۶][۷].

ادله حسن و قبح شرعی

  1. اگر درک حسن و قبح برخی افعال برای عقل بدیهی است، نباید میان این قضیه و قضایایی، مانند کل بزرگ‌تر از جزء است و اصل تناقض، تفاوتی می‌‌بود؛ چون نباید در ضروریات تفاوتی باشد. وقتی تالی باطل باشد، مقدم چنین است. جواب این است که علوم ضروری به خاطر اختلاف در تصورات متفاوت می‌‌شوند[۸]. در اینجا قضیه حسن و قبح از مشهورات و قضیه کل و جزء از اولیات است.
  2. اگر دروغ قبیح است، باید دروغ برای نجات جان نبی نیز قبیح باشد؛ یا برعکس، اگر راست گفتن عملی نیکوست، اگر سبب هلاک جان پیامبر شود، همچنان باید نیکو می‌‌بود؛ حال آنکه چنین نیست.
  3. پاسخ آنکه، حسن صدق و قبح کذب همچنان باقی است؛ اما از آنجا که حفظ جان پیامبر اهمیت بیشتری دارد، عقل حکم می‌‌کند فعلی که قبح کمتری دارد بر فعلی که قبح بیشتری دارد، ترجیح داده شود. حسن چنین ترجیحی خود از موارد حسن عقلی است[۹][۱۰].

حسن و قبح عقلی در فرهنگ مطهر

مقصود از “حسن و قبح عقلی” این است که طبیعت انسان علاوه بر مطلوب‌های حسّی و فردی و شخصی و علاوه بر منفورهای حسی و فردی و شخصی، به واسطه برخورداری از نوع حس انسان‌دوستی و فضیلت‌دوستی، یک سلسله کارها را که با جنبه ماوراءالطبیعی دارد و در رساندن انسان به مقاصد ماوراءالطبیعی مؤثر است و یا در صلاح و مصلحت جامعه انسانی مؤثر است طبعاً دوست دارد و آنها را زیبا و محبوب و دوست داشتنی می‌بیند و برعکس یک سلسله کارها را که مضرّ و مخلّ به اجتماع انسانی است دشمن می‌دارد و از آنها متنفّر است. راستی، امانت، درستی، عفاف، تقوا، حیاء، مروّت، جود و کرم و عدالت به همین دلیل زیباست، و دروغ، خیانت، شهوت‌پرستی، بی‌بندوباری، بی‌شرمی، نامردی، بخل، امساک و ستم به همین دلیل نازیبا و منفور است[۱۱]. مقصود از “حسن و قبح عقلی” این است که همان زیبایی حسّی و یا زشتی حسّی صورت عقلی و کلّی پیدا کند. بلکه مقصود نوعی زیبایی و زشتی است که با حواسّ ظاهری ما سر و کار ندارد و چون هر چیزی که با حواس سر و کار ندارد آن را طبق معمول “عقلی” می‌خوانند به این هم “حسن و قبح عقلی” می‌گویند و الا همچنان‌که زیبایی‌ها و زشتی‌های حسّی، هم صورت جزئی دارد و هم صورت کلّی و عقلی، همچنین این نوع زیبایی‌ها و زشتی‌ها، هم تصور جزیی دارد و هم تصور عقلی[۱۲]. حسن و قبح عقلی یعنی زشتی و زیبایی چیزهایی که به چشم دیده نمی‌شوند. خود آن چیزها را عقل درک می‌کند و قاعدتاً زشتی و زیبایی آنها را هم عقل درک می‌کند[۱۳].[۱۴]

پانویس

 با کلیک بر فلش ↑ به محل متن مرتبط با این پانویس منتقل می‌شوید:  

  1. آیت الله سبحانی در پاورقی کتاب کشف المراد در همین مسئله و همچنین در فصل یازدهم از کتاب حسن و قبح عقلی، موارد متعددی از مسائل اساسی علم کلام را نام می‌برد که متفرع بر اصل حسن و قبح عقلی است.
  2. کلینی، اصول کافی، ج۱، کتاب العقل و الجهل، ح۳۵.
  3. ایجی، شرح مواقف، ج۸، ص۱۸۳.
  4. مطهری، تعلیم و تربیت در اسلام، ص۳۰۱ - ۳۰۰؛ همو، عدل الهی، ص۲۰، ۵۴ - ۵۰.
  5. محمدی، مسلم، فرهنگ اصطلاحات علم کلام، ص ۱۰۶-۱۰۸.
  6. بنگرید به: سبحانی، رسالة فی التحسین و التقبیح العقلیین، ص۶۰ - ۴۸؛ ربانی گلپایگانی، القواعد الکلامیه، ص۶۰ - ۵۹.
  7. محمدی، مسلم، فرهنگ اصطلاحات علم کلام، ص ۱۰۸.
  8. زیرا قضایای یقینیه شش‌تاست که عبارتند از: اولیات، مشاهدات، تجربیات، حدسیات، متواترات و فطریات.
  9. بنگرید به: سبحانی، رسالة فی التحسین و التقبیح العقلیین، ص۸۵ - ۶۱.
  10. محمدی، مسلم، فرهنگ اصطلاحات علم کلام، ص ۱۰۸.
  11. مجموعه آثار، ج۷، ص۲۳۴-۲۳۵؛ مقالات فلسفی (۲)، ص۲۰۶.
  12. مجموعه آثار، ج۷، ص۲۳۴.
  13. اسلام و مقتضیات زمان، ج۱، ص۳۴۲.
  14. زکریایی، محمد علی، فرهنگ مطهر، ص ۳۶۳.