بحث:حضرت صالح علیه السلام

Page contents not supported in other languages.
از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت

ولادت و نیاکان

پدر و مادر

نام و نسب

کنیه‌ها و القاب

فرزندان

شمایل و صفات ظاهری

صفات و ویژگی‌های شخصیتی

قوم و محل سکونت

قوم صالح

سرگذشت تاریخی

نبوت و رسالت

دین حضرت صالح

امامت و ولایت

علم ویژه الهی

عصمت

فضایل و مناقب

سیره

اصحاب

مخالفان و دشمنان

رحلت و محل دفن

ناقه صالح

«ناقه» در لغت به معنی شتر ماده است که در آیات قرآن اضافه به «الله» شده است «ناقة الله» و این نشان می‌دهد که این ناقه ویژگی‌هایی داشته و با توجه به اینکه در اینجا به عنوان آیه و نشانۀ الهی و دلیل حقانیت ذکر شده است، روشن می‌شود این ناقه یک ناقۀ معمولی نبود و از جهت یا جهاتی خارق‌العاده بوده است. ولی در قرآن این مسأله به‌طور مشروح نیامده است که ویژگی‌های این ناقه چه بوده است؟ همین اندازه می‌دانیم یک شتر عادی و معمولی نبوده است. تنها چیزی که در دو مورد از قرآن آمده این است که صالح در مورد این ناقه به قوم خود اعلام کرد که آب آن منطقه باید سهم‌بندی شود، یک روز سهم ناقه و یک روز سهم مردم باشد[۱] و در سورۀ قمر آیه ۲۸ نیز می‌خوانیم: وَنَبِّئْهُمْ أَنَّ الْمَاءَ قِسْمَةٌ بَيْنَهُمْ كُلُّ شِرْبٍ مُحْتَضَرٌ [و آنان را آگاه کن که آب را میان آنان (و شتر ماده) بخش کرده‌اند، هر یک در بهره آب خود حضور یابد]؛ در سورۀ شمس نیز اشارۀ مختصری به این امر آمده است، آنجا که می‌فرماید: فَقَالَ لَهُمْ رَسُولُ اللَّهِ نَاقَةَ اللَّهِ وَسُقْيَاهَا «پیامبر خداوند به آنان گفت: شتر خداوند را با آبشخور آن وانهید» سوره شمس، آیه ۱۳.</ref>.

ولی کاملاً مشخص نشده که این تقسیم آب چگونه خارق‌العاده بوده، یک احتمال این است که آن حیوان آب فراوانی می‌خورده به گونه‌ای که تمام آب چشمه را به خود اختصاص می‌داده، احتمال دیگر آن است که به هنگامی که آن حیوان وارد آبشخور می‌شده حیوانات دیگر جرئت ورود به محل آب را نداشتند. اما چگونه این حیوان از تمام آب می‌توانسته استفاده کند این احتمال هست که آب آن قریه کم بوده، مانند آب قریه‌هایی که چشمه کوچکی بیش ندارند و مجبورند آب را در تمام شبانه روز در یک گودال مهار کنند تا مقداری از آن جمع شود و قابل استفاده گردد. ولی از طرفی از پاره‌ای از آیات قرآن استفاده می‌شود که قوم ثمود در منطقۀ کم آبی زندگی نداشتند، بلکه دارای باغ‌ها و چشمه‌سارها و زراعت‌ها و نخلستان‌ها بودند[۲].

به هر حال همانگونه گفته شد قرآن این مسأله را در مورد ناقة صالح به طور سربسته و اجمال بیان کرده است. ولی در بعضی از روایات می‌خوانیم که از عجائب آفرینش این ناقه آن بوده که از دل کوه بیرون آمد و خصوصیات دیگری نیز برای آن نقل شده است. منتها با تمام تأکیدهائی که حضرت صالح دربارۀ آن ناقه کرده بود، آنها سرانجام تصمیم گرفتند، ناقه را از بین ببرند؛ چراکه وجود آن با خارق عاداتی که داشت باعث بیدار شدن مردم و گرایش به صالح می‌شد؛ لذا گروهی از سرکشان قوم ثمود که نفوذ دعوت صالح را مزاحم منافع خویش می‌دیدند و هرگز مایل به بیدار شدن مردم نبودند؛ چراکه با بیدار شدن خلق خدا پایه‌های استعمار و استثمارشان فرو می‌ریخت، توطئه‌ای برای از میان بردن ناقه چیدند و گروهی برای این کار مأمور شدند و سرانجام یکی از آنها بر ناقه تاخت و ضربه یا ضرباتی بر آن وارد کرد و بالاخره «آن را از پای درآوردند»[۳].

قوم صالح به از پای درآوردن ناقه نیز قناعت نکردند بلکه صریحاً به او «گفتند اگر تو از فرستادگان خدا هستی هرچه زودتر عذاب الهی را سراغ ما بفرست»[۴]. ولی صالح به آنها «گفت ای قوم من! چرا پیش از تلاش و کوشش برای جلب نیکی‌ها عجله برای عذاب و بدی‌ها دارید؟»[۵] چرا تمام فکر خود را روی فرا رسیدن عذاب الهی متمرکز می‌کنید، اگر عذاب الهی شما را فرا گیرد، به حیاتتان خاتمه می‌دهد و مجالی برای ایمان باقی نخواهد ماند، بیائید صدق گفتار مرا در برکات و رحمت الهی که در سایۀ ایمان به شما نوید می‌دهد بیازمائید «چرا از پیشگاه خدا تقاضای آمرزش گناهان خویش نمی‌کنید تا مشمول رحمت او واقع شوید»[۶]. چرا فقط دنبال بدی‌ها و تقاضای نزول عذاب هستید؟ این لجاجت و خیره‌سری برای چیست؟ و این راستی عجیب است که انسان بخواهد صدق مدعی نبوت را از طریق مجازات نابودکننده بیازماید نه از طریق تقاضای رحمت، در حالی که یقیناً احتمال صدق این پیامبران را در قلبشان می‌دادند، هرچند با زبان منکر بودند.

صالح پس از سرکشی و عصیان قوم و از میان بردن ناقه به آنها اخطار کرد و گفت: «سه روز تمام در خانه‌های خود از هر نعمتی می‌خواهید بهره‌مند شوید و بدانید پس از این سه روز عذاب و مجازات الهی فرا خواهد رسید»[۷].[۸]

پانویس

  1. هَذِهِ نَاقَةٌ لَهَا شِرْبٌ وَلَكُمْ شِرْبُ يَوْمٍ مَعْلُومٍ «گفت: این ماده شتری است که از آب بهره‌ای دارد و شما را نیز از آب بهره روز معیّنی است» سوره شعراء، آیه ۱۵۵.
  2. أَتُتْرَكُونَ فِي مَا هَاهُنَا آمِنِينَ * فِي جَنَّاتٍ وَعُيُونٍ * وَزُرُوعٍ وَنَخْلٍ طَلْعُهَا هَضِيمٌ؛ «آیا شما را در آنچه اینجاست آسوده رها می‌کنند؟ * اما پرهیزگاران در بوستان‌ها و (کنار) چشمه‌سارانند * و کشتزارها و خرمابنی که شکوفه‌اش ترد است؟» سوره شعراء، آیه ۱۴۶ تا ۱۴۸.
  3. فَعَقَرُوا النَّاقَةَ وَعَتَوْا عَنْ أَمْرِ رَبِّهِمْ وَقَالُوا يَا صَالِحُ ائْتِنَا بِمَا تَعِدُنَا إِنْ كُنْتَ مِنَ الْمُرْسَلِينَ «پس شتر را پی کردند و از فرمان پروردگارشان سر باز زدند و گفتند: ای صالح اگر از پیامبرانی عذابی را که به ما وعده می‌دهی بر (سر) ما بیاور!» سوره اعراف، آیه ۷۷.
  4. فَعَقَرُوا النَّاقَةَ وَعَتَوْا عَنْ أَمْرِ رَبِّهِمْ وَقَالُوا يَا صَالِحُ ائْتِنَا بِمَا تَعِدُنَا إِنْ كُنْتَ مِنَ الْمُرْسَلِينَ «پس شتر را پی کردند و از فرمان پروردگارشان سر باز زدند و گفتند: ای صالح اگر از پیامبرانی عذابی را که به ما وعده می‌دهی بر (سر) ما بیاور!» سوره اعراف، آیه ۷۷.
  5. قَالَ يَا قَوْمِ لِمَ تَسْتَعْجِلُونَ بِالسَّيِّئَةِ قَبْلَ الْحَسَنَةِ لَوْلَا تَسْتَغْفِرُونَ اللَّهَ لَعَلَّكُمْ تُرْحَمُونَ «گفت: ای قوم من! چرا پیش از نیکی به بدی شتاب دارید؟ چرا از خداوند آمرزش نمی‌خواهید باشد که بر شما بخشایش آورند؟» سوره نمل، آیه ۴۶.
  6. قَالَ يَا قَوْمِ لِمَ تَسْتَعْجِلُونَ بِالسَّيِّئَةِ قَبْلَ الْحَسَنَةِ لَوْلَا تَسْتَغْفِرُونَ اللَّهَ لَعَلَّكُمْ تُرْحَمُونَ «گفت: ای قوم من! چرا پیش از نیکی به بدی شتاب دارید؟ چرا از خداوند آمرزش نمی‌خواهید باشد که بر شما بخشایش آورند؟» سوره نمل، آیه ۴۶.
  7. فَعَقَرُوهَا فَقَالَ تَمَتَّعُوا فِي دَارِكُمْ ثَلَاثَةَ أَيَّامٍ ذَلِكَ وَعْدٌ غَيْرُ مَكْذُوبٍ «امّا او را پی کردند، و (صالح) گفت: سه روز در خانه‌های خویش برخوردار گردید (تا عذابتان برسد)؛ این وعده‌ای بی‌دروغ است» سوره هود، آیه ۶۵.
  8. مکارم شیرازی، ناصر، قصه‌های قرآن ص ۷۵.