بحث:شهادت امام حسن مجتبی

Page contents not supported in other languages.
از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت

حوادث تجهیز، تشییه و دفن

به روایتی، امام حسین(ع) پس از شهادت برادر بزرگوارش، ابن عباس، عبدالله بن جعفر و علی بن عبدالله بن عباس را فرا خواند و فرمود: «پسرعموی خود را غسل دهید» و آنان حضرت را غسل داده حنوط و کفن کرده و در مسجدالنبی(ص) بر پیکر آن امام نماز گزاردند[۱]. گویا امام حسین(ع) عهده‌دار تجهیز بوده است و دیگران حضرت را یاری داده‌اند، به ویژه که امام مجتبی(ع) به برادرش وصیت کرده بود که او را غسل دهد و حضرت نیز علاوه بر تجهیز، بر بدن مطهر برادر نیز نماز خواند[۲].

پس از نماز، پیکر پاک حضرت را به سوی مزار رسول خدا(ص) بردند؛ اما پیش‌بینی امام مجتبی(ع) محقق شد و مروان بن حکم و سعید بن عاص و بنی امیه مانع دفن امام(ع) در کنار جدش رسول خدا(ص) شدند و بدین ترتیب نزاع آغاز شد. مروان زمینه را برای عقده‌گشایی مناسب دید و گفت: امکان ندارد عثمان در دورترین نقطه مدینه دفن شود و حسن در کنار پیامبر(ص). عایشه با آگاهی از این نزاع، سوار بر استر شد، حضور یافت و گفت: کسی را به خانه‌ام راه نخواهم داد. می‌خواهید کسی را وارد خانه من کنید که محبتی به او ندارم؟ قاسم بن محمد بن ابی بکر نزد عایشه آمد و گفت: ای عمه! ما سرهای خود را از روز جمل شستشو نداده‌ایم، آیا می‌خواهی که گفته شود: روزی سوار بر جملی و روزی سوار بر قاطر؟!

با گفتار مروان و عایشه، نزدیک بود درگیری رخ دهد که امام حسین(ع) و عبدالله بن عباس بنا بر وصیت امام مجتبی(ع)، مانع از درگیری شدند. امام حسین(ع) سوگند یاد کرد که اگر برادرم با من پیمان نبسته بود که در کنار پیکر او خونی ریخته نشود، می‌دیدید که چگونه شمشیرهای الهی از نیام بیرون می‌آمد و شما را در بر می‌گرفت. ابن عباس نیز خطاب به عایشه گفت: این چه رسوایی است؟! روزی بر استر سوار و روزی شتر سوار؟! می‌خواهی نور خدا را خاموش کنی و با دوستان خدا بجنگی؟ بازگرد و خیالت راحت باشد که طبق وصیت، بدن مطهر را اینجا دفن نمی‌کنیم. خرسند باش که تو به هدفت رسیدی، ولی خدا هر زمان که باشد، انتقام اهل بیت عصمت را از دشمنانشان خواهد گرفت[۳].

آنگاه پیکر امام مجتبی(ع) را سوی بقیع بردند و در کنار مزار جده‌اش، فاطمه بنت اسد، به خاک سپردند[۴]. در مراسم تشییع، جمعیت بسیاری حضور یافتند، به گونه‌ای که اگر سوزنی انداخته می‌شد، به زمین نمی‌رسید[۵]. با شهادت آن حضرت، مدینه آکنده از ضجه و گریه شد و مردم مدینه و مکه هفت روز بر فقدان امام(ع) گریستند، یک ماه در ماتم او عزاداری کردند و بازارهای مدینه را تعطیل نمودند[۶]. مردم کوفه و بصره نیز در ماتم فرو رفتند و در سوگ آن حضرت گریستند[۷].[۸]

پانویس

  1. بیهقی، لباب الانساب، ج۱، ص۳۳۹.
  2. کلینی، الکافی، ج۱، ص۳۰۲.
  3. کلینی، الکافی، ج۱، ص۳۰۰-۳۰۳؛ مفید، الارشاد، ج۲، ص۱۹؛ ابوالصلاح حلبی، تقریب المعارف، ص۴۱۲؛ ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه، ج۱۷، ص۲۱۶.
  4. مفید، الارشاد، ج۲، ص۱۹.
  5. ابن سعد، الطبقات الکبری، الطبقة الخامسه، ج۱، ص۳۵۱؛ طبری، تاریخ، ج۱۱، ص۵۱۴.
  6. ابن کثیر، البدایة و النهایة، ج۸، ص۴۴.
  7. ابوحنیفه دینوری، الاخبار الطوال، ص۲۲۱؛ بلاذری، انساب الاشراف، ج۳، ص۱۶.
  8. پژوهشگاه حوزه و دانشگاه، تاریخ اسلام بخش اول ج۲، ص۱۲۲.