در برخی از کلمات فقها در مورد علم امامان(ع) از تعبیر علم حضوری و فعلی استفاده شده است،[۱] بسیاری از اندیشمندان و محققین، از علم غیب فعلی و مطلق پیامبران و امامان(ع) جانبداری میکنند و بر این باورند که بندگان برگزیدۀ الهی همواره از همۀ امور مربوط به حال و گذشته و آینده آگاهند و چیزی از رویدادهای جهان بر آنان پوشیده نمیماند.[۲] مراد از فعلی بودن علم امام، آن است که علم، نزد ایشان حاضر (بالفعل) باشد، یعنی علم به اشیاء یا به تعبیر صحیحتر اشیاء و حقایق در پیش امام حاضر هستند و امام به همۀ اشیا به حسب مقامنورانیت خود آگاه است.[۳] مراد، انکشاف معلومات است برای امام به صورت فعلی.[۴] به عبارتی دیگر مراد از علم حضوریانبیا و امامان(ع) علم باطنی فطری لدنی موهوبی از جانب خداوند عالم است، با وحی معالواسطه یا بلاواسطه یا الهام و یا هر اسبابی که اختصاص به انبیا و اوصیا آنها دارد.[۵] از علم فعلی به علم حضوری و احاطی یا دائمی نیز تعبیر شده است.[۶] در این صورت تفاوت علم امام با علمخداوند در این است که علم آنها غیرذاتی و علمخداوند ذاتی است.[۷] در مقابلِ علم فعلی، علم شأنی قرار دارد؛ شأنی دانستن علم امام بدین معنا است که امام به برخی موضوعات علم ندارد؛ اما توان دریافت آنها را به شیوههای خاص خود دارد.[۸] یعنی آنان هر وقت بخواهند و اراده کنند میدانند و خداوند آنان را آگاه میکند و اگر نخواهند نمیدانند؟[۹]
برخی از علما به چنین تعریفی از علم فعلی و اشائی اشاره کرده اند، مانند:
سید عبدالحسین لاری[۱۰]علم امام را حضوری میداند و مراد او از حضوری بودن علم امام، فعلی بودن علم او در مقابل ارادی و شأنی بودن آن است. ایشان خود این گونه میگوید: مراد از علم حضوری او (امام) آشکار شدن معلومات نزد او به طور بالفعل است، در مقابل علم شأنی، بالقوه و به هنگام اراده که از آن این گونه تعبیر میشود: "اگر بخواهد که بداند، میداند.[۱۱]
برای فعلی بودن علم امام به برخی از ادله استناد کرده اند[۱۵] مانند اینکه اصل در علم فعلی بودن است و یا اینکه آیات و روایاتعلم را برای ایشان به صورت مطلق اثبات میکند و قید ارادی ندارد، همچنین روایاتی[۱۶] وجود دارد که بیانگر احاطه امام بر دنیا است و این با فعلی بودن علم آنان سازگاری دارد،[۱۷] مانند روایت سماعة بن مهران از امام صادق(ع) که فرمودند:[۱۸] «دنیا برای امامتمثل پیدا میکند مثل نصف یک گردو (گردوی شکافته) که چیزی از آن، از او پنهان نیست». یعنی امام به کل دنیا احاطه دارد.[۱۹] و یا اینکه از امام صادق(ع) روایت شده است:[۲۰] «رسول خدا(ص) مرا متولد کرد (من فرزند او هستم) در حالی که به کتاب خدا عالم هستم که در آن ابتداء آفرینش و آنچه موجود میشود تا روز قیامت، در آن هست، و خبر آسمان و خبر زمین و خبر بهشت و خبر جهنم و خبر آنچه بود و هست، در آن میباشد، این امور را آن چنان که به کف دستم نگاه میکنم، میدانم، زیرا خداوند میفرماید: در قرآن بیان هر چیزی وجود دارد».[۲۱] البته این ادله مورد نقد و بررسی قرار گرفته است که در جای خود به آن اشاره شده است.[۲۲]
در برخی از کلمات فقها در مورد علم امامان(ع) از تعبیر علم حضوری و فعلی استفاده شده است،[۲۳] بسیاری از اندیشمندان و محققین، از علم غیب فعلی و مطلق پیامبران و امامان(ع) جانبداری میکنند و بر این باورند که بندگان برگزیدۀ الهی همواره از همۀ امور مربوط به حال و گذشته و آینده آگاهند و چیزی از رویدادهای جهان بر آنان پوشیده نمیماند.[۲۴] بالفعل بودن در اینجا به معنی حاضر بودن است و این حاضر بودن در قبال حصولی بودن نیست بلکه در قبال شأنی بودن علم امام است. یعنی علم به اشیاء یا به تعبیر صحیحتر، اشیاء و حقایق در پیش امام حاضر هستند و امام به همه اشیا به حسب مقامنورانیت خود آگاه است.[۲۵] مقصود از کیفیت علم حضوریامام احاطه علم او به معلومات به نحو علیت و معلولیت نیست، به خاطر اینکه چنین علمی ضرورتاً از خصائص خدای تعالی و ذات واجب الوجود است که هیچ ممکن الوجودی در آن شریک نیست؛ بلکه مقصود از علم حضوریامام، انکشاف معلومات برای او به صورت فعلی است.[۲۶] به عبارتی دیگر مراد از علم حضوریانبیا و امامان(ع) علم باطنی فطری لدنی موهوبی از جانب خداوند عالم است، با وحی معالواسطه یا بلاواسطه یا الهام و یا هر اسبابی که اختصاص به انبیا و اوصیا آنها دارد.[۲۷]علم حضوری یک ملکه است و کمالی است که در وجود فرد شکل میگیرد و هرگز غفلتی از آن وجود ندارد و علومامامان اینگونه است.[۲۸] از علم فعلی به علم حضوری و احاطی یا دائمی نیز تعبیر شده است.[۲۹] در این صورت تفاوت علم امام با علمخداوند در این است که علم آنها غیرذاتی و علمخداوند ذاتی است.[۳۰] در مقابلِ علم فعلی، علم شأنی قرار دارد؛ شأنی دانستن علم امام بدین معنا است که امام به برخی موضوعات علم ندارد؛ اما توان دریافت آنها را به شیوههای خاص خود دارد.[۳۱] یعنی آنان هر وقت بخواهند و اراده کنند میدانند و خداوند آنان را آگاه میکند و اگر نخواهند نمیدانند؟[۳۲]
برخی از علما هم به چنین تعریفی از علم فعلی و اشائی اشاره کرده اند. در ذیل به برخی از آنها اشاره میکنیم:
سید عبدالحسین لاری[۳۳]علم امام را حضوری میداند و مراد او از حضوری بودن علم امام، فعلی بودن علم او در مقابل ارادی و شأنی بودن آن است. ایشان خود این گونه میگوید: مراد از علم حضوری او (امام) آشکار شدن معلومات نزد او به طور بالفعل است، در مقابل علم شأنی، بالقوه و به هنگام اراده که از آن این گونه تعبیر میشود: "اگر بخواهد که بداند، میداند.[۳۴]
ایشان در جای دیگری مینویسند:[۴۱] "از راه عقل: براهینی است که به موجب آنها امام به حسب مقامنورانیت خود، کاملترینانسانعهد خود و مظهر تام اسما و صفات خدایی و بالفعل به همه چیز عالم و به هر واقعه شخصی آشناست و به حسب وجود عنصری خود، به هر سوی توجه کند برای وی حقایق روشن است".[۴۲]
شهیدقاضی طباطبایی[۴۶] در مقدمه ایی بر رسالۀ علم امام از علامۀ طباطبایی چنین نوشته است: مراد (...) فعلیت علم امام است نه به نحو شأنی، زیرا شأنیت نسبت به تمامی موجودات یکسان است و اختصاص به امام ندارد.[۴۷]
مؤلف کتاب نخبة الکلام مینویسد:[۴۸]علم امام حضوری است به این معنی که همه چیز را میداند و پیش او حاضر است و محیط است به تمام عوالم وجود.[۴۹]
اگر علم امام ارادی باشد، اراده، فرع بر علمِ به مراد است و مرتبۀ آن متأخر از مرتبۀ علم و تابع علم خواهد بود؛ زیرا شخص مرید بایستی قبل از اراده، عالم به مراد باشد تا با اراده، مراد را احضار کند. اگر جاهل به مراد باشد، چگونه ممکن است جاهل به شیئ، عالمِ به آن شیئ شود؟[۵۰]
امام باید افضل اهل زمانش باشد، در صورتی که اگر از همۀ اشیا در تمام زمانها باخبر نباشد، لازم میآید که مساوی یا پایینتر از برخی افرادی باشد که چیزی را بالفعل میداند، ولی امام از آن بیخبر است و این خلاف فرض و نقض غرض است.[۵۱]
و یا اینکه از امام صادق(ع) روایت شده است:[۵۴] «رسول خدا(ص) مرا متولد کرد (من فرزند او هستم) در حالی که به کتاب خدا عالم هستم و در آن ابتداء آفرینش و آنچه موجود میشود تا روز قیامت، در آن هست، و خبر آسمان و خبر زمین و خبر بهشت و خبر جهنم و خبر آنچه بود و هست، در آن میباشد، این امور را آن چنان که به کف دستم نگاه میکنم، میدانم، زیرا خداوند میفرماید: در قرآن بیان هر چیزی وجود دارد».[۵۵]
ابوبصیر از امام صادق(ع) نقل میکند که فرمودند:[۵۶]««أَیُّ إِمَامٍ لَا یَعْلَمُ مَا یُصِیبُهُ وَ إِلَی مَا یَصِیرُ فَلَیْسَ ذَلِکَ بِحُجَّةٍ لِلَّهِ عَلَی خَلْقِهِ»»[۵۷]
البته باید توجه داشت این ادله مورد نقد و بررسی قرار گرفته است مانند اینکه اصل فعلی بودن علم است مورد پذیرش نیست زیرا چه بسا کسی به مسأله ایی عالم باشد اما حضور ذهن نداشته باشد. همچنین درست است که ادلۀ نقلیِ اثبات علم غیب برای اهل بیت(ع)، مطلق هستند اما در مقابل آنها روایاتی نیز وجود دارد که مدلول آنها، اطلاق این ادله را مقید میسازد. که در جای خود[۵۹] به آن روایات اشاره شده است. روایاتی هم که بیانگر احاطۀ امام به جهان هستی است، این روایات بیانگر گسترۀ علم امام به جزئیات و تفاصیل است و منافاتی با ارادی بودن علم آنان ندارد به این صورت که اگر اماماراده کند یعنی توجه و التفات پیدا کند میتواند به کل زمین احاطه پیدا کند و چیزی از او پنهان نباشد. همانطور که انسان اگر به کف دست خود توجه کند تمام کف دست خود را میبیند.[۶۰]
پانویس
با کلیک بر فلش ↑ به محل متن مرتبط با این پانویس منتقل میشوید:
↑ر.ک. هاشمی، سیدعلی، ویژگیهای علوم ائمه از دیدگاه علمای امامیه، صفحه؟؟؟
↑ر.ک. موسوی، سیدامین، گستره علم غیب از دیدگاه ادیان ابراهیمی، ص ۲۴۸
↑ر.ک. زرین جویی، عین الله، مسألۀ علم امام در آثار دانشمندان معاصر شیعی، ص ۶۲ ـ ۶۵
↑ر.ک. نجفی لاری، سیدعبدالحسین، آگاهیهای آسمانی، ص ۳۵؛ رستمی، محمد زمان، آل بویه، طاهره، علم امام، ص ۱۲۳
↑ر.ک. موسوی، سیدامین، گستره علم غیب از دیدگاه ادیان ابراهیمی، ص ۲۴۸
↑ر.ک. واعظی، حسین، گستره و چگونگی علم امام از منظر کتاب سنت و عقل، ص ۱۹۰ ـ ۱۹۱
↑ر.ک. کرباسی زاده، علی، رضایی، محمدجعفر، علم امام در اندیشه علمای معاصر حوزه اصفهان، فصلنامه نقد و نظر، ش ۶۹، ص ۱۳۲ و ۱۳۳
↑ر.ک. هاشمی، سیدعلی، ویژگیهای علوم ائمه از دیدگاه علمای امامیه، صفحه؟؟؟
↑ر.ک. مهدی فر، حسن، علوم اهل بیت ویژگیها ابعاد و مبادی آن، ص ۲۱۸؛ رضایی اصفهانی، محمد علی، تفسیر قرآن مهر، ج ۲۱، ص ۲۹۲؛ رستمی، محمد زمان، آل بویه، طاهره، علم امام، ص ۱۲۳
↑ر.ک. هاشمی، سیدعلی، ویژگیهای علوم ائمه از دیدگاه علمای امامیه، صفحه؟؟؟؛ رنجبر، جواد، کنکاشی در کیفیت و سرچشمههای علم امام، صفحه؟؟؟؛ سبحانی، سید محمد جعفر، منابع علم امامان شیعه، ص ۱۴۷ ـ ۱۵۰
↑ر.ک. هاشمی، سیدعلی، ویژگیهای علوم ائمه از دیدگاه علمای امامیه، صفحه؟؟؟؛ سلطانی، مصطفی، امامت از دیدگاه امامیه و زیدیه، ص ۶۹؛ رنجبر، جواد، کنکاشی در کیفیت و سرچشمههای علم امام، صفحه؟؟؟؛ کرباسی زاده، علی، رضایی، محمدجعفر، علم امام در اندیشه علمای معاصر حوزه اصفهان، فصلنامه نقد و نظر، ش ۶۹، ص ۱۳۲ و ۱۳۳؛ مهدی فر، حسن، علوم اهل بیت ویژگیها ابعاد و مبادی آن، ص ۲۱۸؛ موسوی، سیدامین، گستره علم غیب از دیدگاه ادیان ابراهیمی، ص ۲۴۸؛ سبحانی، سید محمد جعفر، منابع علم امامان شیعه، ص ۱۴۷ ـ ۱۵۰
↑ر.ک. واعظی، حسین، گستره و چگونگی علم امام از منظر کتاب سنت و عقل، ص ۱۹۰ ـ ۱۹۱
↑ر.ک. رهبری، حسن، بازاندیشی در علم امام، ص ۵۱؛ افقی، داوود، بررسی غلو در روایات علم اهل بیت از کتاب بصائر الدرجات، ص ص ۷۵ و ۷۶
↑ر.ک. موسوی، سیدامین، گستره علم غیب از دیدگاه ادیان ابراهیمی، ص ۲۴۸
↑ر.ک. رستمی، محمد زمان، آل بویه، طاهره، علم امام، ص ۱۲۳
↑ر.ک. واعظی، حسین، گستره و چگونگی علم امام از منظر کتاب سنت و عقل، ص ۱۹۰ ـ ۱۹۱
↑ر.ک. کرباسی زاده، علی، رضایی، محمدجعفر، علم امام در اندیشه علمای معاصر حوزه اصفهان، فصلنامه نقد و نظر، ش ۶۹، ص ۱۳۲ و ۱۳۳
↑ر.ک. هاشمی، سیدعلی، ویژگیهای علوم ائمه از دیدگاه علمای امامیه، صفحه؟؟؟
↑ر.ک. مهدی فر، حسن، علوم اهل بیت ویژگیها ابعاد و مبادی آن، ص ۲۱۸؛ رضایی اصفهانی، محمد علی، تفسیر قرآن مهر، ج ۲۱، ص ۲۹۲؛ رستمی، محمد زمان، آل بویه، طاهره، علم امام، ص ۱۲۳
↑ر.ک. هاشمی، سیدعلی، ویژگیهای علوم ائمه از دیدگاه علمای امامیه، صفحه؟؟؟؛ رنجبر، جواد، کنکاشی در کیفیت و سرچشمههای علم امام، صفحه؟؟؟؛ سبحانی، سید محمد جعفر، منابع علم امامان شیعه، ص ۱۴۷ ـ ۱۵۰