بحث:چه فرقی بین نشانه‌های ظهور و شرایط ظهور است؟ (پرسش)

Page contents not supported in other languages.
از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت

پاسخ تفصیلی

چیستی شرایط و نشانه‌های ظهور

  • بحث علائم و نشانه‌های ظهور ارتباط بسیار نزدیکی با بحث شرایط ظهور دارد، لذا لازم است این دو واژه تعریف شود تا تفاوت آنها معلوم گردد. شرایط به معنای سبب‌ها و زمینه‌ها، به اموری گفته می‌شود که تحققِ مطلوب و مشروط، به وجود آنها بستگی دارد و تا اینها محقق نشوند، مشروط به وجود نمی‌آید. یعنی یک نوع رابطه علی و معلولی بین آنها برقرار است. بر این اساس مراد از شرایط ظهور آن دسته از اموری هستند که تحقق ظهور وابسته به وجود آنهاست و تا آنها محقق نشوند ظهور نیز واقع نخواهد شد.[۱]
  • علائم به معنای نشانه‌ها، به اموری گفته می‌شود که نمایانگر مقصود و مطلوب هستند. به عبارت دیگر نشانه‌ پدیده‌ای است که با مقصود و مطلوب مرتبط بوده و ضمن آنکه آدمی را به سوی آن راهنمایی می‌کند، در مسیر بودن و نزدیک شدن به هدف را یادآور می‌شود. مراد از علائم ظهور آن دسته از حوادثی است که براساس بیان پیشوایان معصوم(ع)، قبل و یا در آستانۀ ظهور واقع خواهد شد و تحقق هر کدام نوید نزدیک شدن یا وقوع قیام امام مهدی(ع) را می‌دهد. در نتیجه علائم فقط کاشف از پدیده ظهورند ولی شرایط محقق ظهورند.[۲] از دید علم منطق، رابطه میان علائم ظهور و شرایط ظهور، عموم و خصوص مطلق است؛ زیرا، هر شرط ظهوری، علامت ظهور هست، ولی هر علامت ظهوری، شرط ظهور نیست[۳].
  • اگر آدمی بداند ظهور منجی مشروط به شرایطی است و واقعاً ظهورش را طالب باشد، حتماً دنبال آن خواهد رفت که شرایط را در حد توان و آن مقداری که بر دوش اوست فراهم کند، زیرا می‌داند تحقق مشروط وابسته به تحقق شرط است و تا شرط نباشد مشروط نخواهد بود. پس فایده دانستن شرایط ظهور آن است که انسان‌ها را برای فراهم کردن شرایط به تلاش و جنبش وا می‌دارد.[۴] و اگر انسان بداند برای ظهور او علائم و نشانه‌هایی است:
  1. به درستی و روشنی ظهور موعود را می‌شناسد و دعوت او را از دعوت مدعیان دروغین تمیز می‌دهد.
  2. با آمادگی بهتر و مناسب‌تری خود را برای لحظه ظهور مهیا و آماده می‌کند.[۵]

تفاوت‌ها میان شرایط و نشانه‌های ظهور

  1. رابطۀ ظهور با شرایطش واقعی است یعنی تا آنها نباشند ظهور هم اتفاق نمی‌افتد؛ حال آنکه علایم، دلالت بر ظهور می‌کنند و از امکان و نزدیکی وقوع چنین حادثه عظیمی خبر می‌دهند.[۶] و تفاوت عمده بین این دو مفهوم همین است؛ زیرا معنای شرط در فلسفه آن است که رابطه آن با مشروط، رابطه علت با معلول باشد به طوری که مشروط بدون وجود شرط، هیچ‌‏گاه موجود نشود. و این همان چیزی است که به طور حتم می‌‏توانیم درباره شرایط ظهور بگوئیم که نبود بعضی از شرایط موجب عدم ظهور است و نبود آنها کار ظهور و تحقق اهداف آن را که گسترش عدالت جهانی باشد مختل می‌‏سازد و خواه ناخواه برنامه‏ریزی کامل الهی برای تحقق این منظور ناتمام می‌‏ماند بنابراین می‏‌بایست تمام شرایط ظهور موجود باشد تا تحقق ظهور و پیروزی و موفقیت آن امکان یابد؛ اما نشانه، هیچ‏گونه دخالتی در اصل ظهور ندارد و فقط دلالتی بر ظهور داشته و موجب آگاهی و اطلاع مردم از ظهور می‏‌شود.[۷] البته باید توجه داشت بعضی از نشانه‌‏ها خود جزئی از شرایط هستند، مثلاً وجود دجال و یا قتل نفس زکیه؛ از پی‏آمدها و نتایج دوران فتنه‌‏ها و انحرافاتی است که وسیله‏‌ای برای آزمایش مردم و یکی از شرایط ظهور است. بنابراین بین این گونه نشانه‌‏ها و بعضی شرایط ارتباطی محکم و رابطه‌‏ای لازم همچون ارتباط سبب با مسبب وجود دارد. منتها باید دانست اینگونه موارد همچون نشانه‌‏ای برای جلب نظر مردم به تحقق ظهور مطرح شده و از این دیدگاه خاص، چیزی جز کاشف بودن از ظهور و دلالت بر آن، مورد نظر نبوده است، اما شرایط ظهور این‌گونه نیستند، زیرا نتایج و آثار آنها از نظر مردم شناخته شده نیست و به طور کلی جلب کنندۀ نظر مردم به امر دیگری نیستند.[۸]
  2. علائم ظهور عبارت است از چندین رویداد و حادثه که گاهی نیز به طور پراکنده پدید آمده و تنها ارتباط واقعی که بین آنها و ظهور وجود دارد، این است که همۀ آنها پیش از ظهور تحقق می‌‏یابند، و به همین جهت در روایات به عنوان علامت مطرح شده‌‏اند. اما شرایط ظهور به اعتبار برنامه‏‌ریزی طولانی الهی، با ظهور رابطۀ واقعی داشته و سبب پیدایش آن هستند، چه ظرف وجود آنها پیش از ظهور را در نظر گیریم، و چه ظرف نتیجه دادن آنها را پس از ظهور.[۹]
  3. علامت ظهور، رویدادی عارضی است که طبیعتاً ادامه و گسترش ندارد و هر اندازه به طول انجامد در نهایت دوامی نخواهد داشت؛ بر خلاف شرایط که به طبیعت حال خود مستلزم بقا و تداوم است، و بر طبق برنامه‌‏ریزی الهی تا هنگام ظهور حضرت آن شرایط پدید آمده می‌‏بایست باقی باشد تا نتیجه خود را بدهد و ظهور تحقق یابد.[۱۰] به عبارتی دیگر شرایط ظهور باید مداومت داشته باشند و شرط بقای ظهورند حال آنکه نشانه‌های ظهور در زمانی خاص رخ می‌دهند و نه لزوم و نه امکان دارد که آن شرایط در مدت زمانی طولانی واقع شوند و وقوع آنها ادامه یابد.[۱۱]
  4. تمامی علامات پیش از ظهور پدید آمده و از بین می‌‏رود؛ لکن شرایط به طور کامل به وجود نمی‌‏آیند مگر نزدیک ظهور و یا به هنگام وقوع آن و ممکن نیست از بین بروند و الا لازم می‌‏آید شرط از مشروط جدا شده و نتایج با مقدمات ارتباط و پیوستگی نداشته باشند و وقوع چنین چیزی محال است. سِرّ این مطلب در نتایج و آثاری که بر این دو مفهوم مترتب است، نهفته شده است، زیرا علائم با همان خصوصیاتی که دارند نشانه‏‌هایی هستند که بر وقوع ظهور دلالت می‌‏کنند، و کاشف از تحقق آن هستند و وظیفه‏‌ای که بر آن‏ علائم مترتب است، ممکن است به هنگام ظهور پایان پذیرد و بعد از ظهور بی‏معنی خواهند شد، لکن شرایط از آنجا که در ایجاد ظهور مؤثر هستند باید در همان زمان ظهور وجود داشته باشند تا در مجموع، شرط کامل پیروزی باشند؛ زیرا با نبود برخی از شرایط، اصل ظهور منتفی می‌‏شود.[۱۲] البته از جهتی دیگر این مورد وجه مشترک بین علائم و شرایط ظهور است زیرا هر دو قبل از ظهور حضرت محقق می‌‌شوند، زیرا اگر قبل از تحقق شرایط و نشانه‌ها ظهور انجام بگیرد لازم می‌آید که مشروط پیش از آن که شرطش وجود یابد، تحقق پذیرد... و همچنین علاماتی که درستی آن محرز شده است، دروغ از کار درآید[۱۳]. [۱۴]
  5. شرایط ظهور در برنامه‌‏ریزی الهی دخیل هستند و می‌‏بایست مورد توجه قرار گیرند؛ زیرا فرا رسیدن روز موعود متوقف بر آنها است، انسانیت از نخستین روز پیدایش تا روز ظهور در یک مسیر واحد و در خط برنامه‌‏ریزی‌‏شده الهی برای موفقیت ظهور آماده می‌‏شده است، لکن نشانه‏‌ها هیچ‏‌گونه دخالتی در این مسیر ندارند بلکه فایدۀ مهم آنها این است که مسلمان‌ها را از وجود آن روز آگاه ساخته و ذهن آنها را برای استقبال از آن روز آماده می‌‏سازند.[۱۵]
  6. نشانه‌‏های ظهور را می‌‏توان شناسایی کرد و می‏‌توانیم بفهمیم کدام یک از آنها تاکنون موجود شده و کدام یک هنوز موجود نگشته و از آن راه پی ‏برد که آیا ظهور نزدیک است یا هنوز خیلی دور است. اما در مورد شرایط، نمی‏‌توان به تمام شرایط در یک زمان دست یافت و یا آنها را حاصل کرد؛ زیرا برخی از شرایط، وجود تعداد کافی از افراد آزموده و با اخلاص در سطح جهانی بوده و بررسی درست و شناسائی آنها برای اشخاص عادی امکان‏پذیر نیست و نمی‏‌توانیم بفهمیم آیا این اشخاص به آن درجه از اخلاص لازم رسیده‏‌اند یا نه؟ و در پیدایش تعداد کافی از این اشخاص همیشه شک و تردید داریم. بنابراین حصول این شرط برای جهانیان همواره نامعلوم است تا وقتی که حضرت ظاهر شود؛ در آن هنگام معلوم می‏‌شود تمامی شرایط حاصل شده است، و ظهور کاشف از تکمیل شرایط است.[۱۶]
  7. تحقق هم زمان همۀ نشانه‌ها یا گردآمدن آنها در یک زمان ضرورت ندارد، نشانه‌ها می‌توانند با فاصله‌های بسیار اتفاق افتند و در زمان واحد گرد نیایند، ولی شرایط چنین نیستند؛ در نهایت باید تمام شرایط با هم محقق شوند و در یک زمان اجتماع کنند تا ظهور پدید آید.[۱۷] به عبارتی دیگر لزومی ندارد نشانه‌‏ها حتماً در یک زمان با یکدیگر واقع شوند بلکه یک‏ نشانه در یک زمان پدید می‏‌آید و پایان می‌‏پذیرد و نشانه‌‏ای دیگر در زمانی دیگر. البته گاهی هم به طور تصادف در یک زمان چندین نشانه با هم پدید می‌‏آیند. بنابراین نشانه‌‏ها همچنانکه ارتباط واقعی با یکدیگر ندارند از نظر زمانی هم پراکنده هستند. اما شرایط اینگونه نبوده و می‌‏بایست با یکدیگر مرتبط باشند و در آخر کار موجب ظهور شوند و به تدریج ایجاد شده و آنچه که وجود می‏‌یابد استمرار داشته و از بین نرود. اینگونه شرایط که جزئی از برنامه کلی الهی هستند بعد از آنکه موجود شوند دیگر امکان ندارد از بین بروند و هرگاه پدید آید همراه و هماهنگ شرط اول است، و به همین‏‌گونه شرایط یکی بعد از دیگری با یکدیگر جمع شده تا آخرین لحظه از دورۀ غیبت کبری، آخرین شرط به عنوان جزء اخیر از علت تامه حاصل می‏‌شود و در پیِ آن ظهور تحقق می‌‏یابد.[۱۸]
  8. انسان نسبت به شرایط ظهور، تکلیف دارد و باید زمینه‌های تحقق آن را مهیا سازد بر خلاف علایم ظهور که نسبت به ایجاد آن وظیفه ایی ندارد.[۱۹]
  9. درک شرایط ظهور نیازی به بیان شارع ندارد و عقل آدی آن را می‌فهمد؛ ولی علائم ظهور نیازمند بیان شارع است؛ چون یک نوع پیشگوبی بوده و درک آن از توان عقل خارج است.[۲۰]
  10. علائم قابل شناخت است و معمولا می‌توان به وجود آن پی برد؛ ولی تحقق شرایط چندان قابل شناخت نیست و نمی‌توان به وجود آن آگاهی حتمی و کامل داشت. چرا که عقل به طور قطع توان احصاء تعداد و مصادیق شرایط را ندارد.[۲۱]
  11. شرایط ظهور با هم ارتباط متقابل و واقعی دارند، حال آن‏‌که ارتباط خاصی میان نشانه‏‌های ظهور مشاهده نمی‏‌شود[۲۲].
  12. شرایط ظهور باید مداومت داشته باشند و شرط بقای ظهورند، حال آنکه نشانه‏‌های ظهور در زمانی خاص رخ می‏‌دهند و نه لزوم و نه امکان دارد که آن شرایط در مدت زمانی طولانی واقع شوند و وقوع آنها ادامه یابد[۲۳].
  13. همه شرایط ظهور باید متحقق باشند؛ با آنکه نشانه‏‌های ظهور لازم نیست که همه‏‌شان رخ بدهند و تنها حدوث علایم حتمی کافی است و بقیه به نزدیکی ظهور دلالت می‏‌کنند و اگر پیش از ظهور رخ ندهند، مشکلی در امر ظهور پیش نمی‏‌آید[۲۴].
  14. علائم ظهور، عبارت است از رویدادهای اجتماعی و تحولات سیاسی و طبیعی که در زمان ظهور امام زمان (ع) واقع می‌شود و مردم در آن نقش بارز ندارند و همۀ این وقایع، نشان از آماده شدن جهان برای ورود به عصری جدید و آغاز دورانی سرنوشت‌ساز دارد، اما شرایط ظهور، عبارت است از مواردی که مردم باید برای تحقق و تعجیل ظهور امام زمان (ع) انجام دهند و در آن موارد تلاش کنند. در توقیع شریفی که از ناحیه مقدس امام زمان (ع) به شیخ مفید صادر گردیده، اعمال ناشایست و گناهانی که از شیعیان سر می‌زند، یکی از اسباب طولانی شدن غیبت و دوری شیعیان از توفیق دیدار، شمرده شده است[۲۵].

پانویس

 با کلیک بر فلش ↑ به محل متن مرتبط با این پانویس منتقل می‌شوید:  

  1. ر.ک. زهادت، عبدالمجید، معارف و عقاید ۵، ج ۲، ص ۲۵۱ ـ ۲۵۲؛ صمدی، قنبرعلی، آخرین منجی، ص ۱۳۶ ـ ۱۴۰؛ حاجی زاده، یدالله، وجه جمع فراگیر شدن ظلم و فساد در آستانه ظهور حضرت حجت با عدم جواز اباحی‌گری، ص ۲۶۷؛ رضوی، رسول، امام مهدی، ص ۱۲۳ ـ ۱۲۵.
  2. ر.ک. آصف آگاه، سید محمد رضی، بازشناسی تعریف علائم و شرایط ظهور، ص ۱۶۰ و ۱۶۱؛ حاجی زاده، یدالله، وجه جمع فراگیر شدن ظلم و فساد در آستانه ظهور حضرت حجت با عدم جواز اباحی‌گری، ص ۲۶۷؛ رضوی، رسول، امام مهدی، ص ۱۲۳ ـ ۱۲۵.
  3. ر.ک. رضوی، رسول، امام مهدی، ص ۱۲۳ ـ ۱۲۵.
  4. ر.ک. زهادت، عبدالمجید، معارف و عقاید ۵، ج ۲، ص ۲۵۱ ـ ۲۵۲؛ علی زاده، مهدی، نشانه‌های یار و چکامه‌ انتظار، ص ۱۸ ـ ۲۰؛ محمدی، بهروز، چلچراغ حکمت، ج ۱۰، ص ۴۸
  5. ر.ک. زهادت، عبدالمجید، معارف و عقاید ۵، ج ۲، ص ۲۵۱ ـ ۲۵۲
  6. ر.ک. صدر، سید محمد، تاریخ غیبت کبری، ص ۳۹۹ ـ ۴۹۵؛ موسوی نسب، سید جعفر، دویست پرسش و پاسخ پیرامون امام زمان، ج ۲، ص ۲۹ ـ ۳۰؛ یوسفیان، مهدی، شرایط ظهور، ص ۱۳ و ۱۴؛ السادة، سید مجتبی، شش ماه پایانی، ص ۲۲۲ ـ ۲۲۳؛ رضوانی، علی اصغر، موعودشناسی و پاسخ به شبهات، ص ۵۱۸؛ کارگر، رحیم، مهدویت دوران ظهور، ص ۲۳ و ۲۶ و ۳۳ ـ ۳۷؛ کریمی، محمدعلی، آیا ظهور نزدیک است، ص ۲۵ ـ ۲۷.
  7. ر.ک. صدر، سید محمد، تاریخ غیبت کبری، ص ۳۹۹ ـ ۴۹۵
  8. ر.ک. صدر، سید محمد، تاریخ غیبت کبری، ص ۳۹۹ ـ ۴۹۵؛ علی پور، مهدی، ظهور، ص ۲۳۷ ـ ۲۳۸
  9. ر.ک. صدر، سید محمد، تاریخ غیبت کبری، ص ۳۹۹ ـ ۴۹۵؛ موسوی نسب، سید جعفر، دویست پرسش و پاسخ پیرامون امام زمان، ج ۲، ص ۲۹ ـ ۳۰؛ یوسفیان، مهدی، شرایط ظهور، ص ۱۳ و ۱۴؛ رضوانی، علی اصغر، موعودشناسی و پاسخ به شبهات، ص ۵۱۸؛ کریمی، محمدعلی، آیا ظهور نزدیک است، ص ۲۵ ـ ۲۷.
  10. ر.ک. صدر، سید محمد، تاریخ غیبت کبری، ص ۳۹۹ ـ ۴۹۵؛ آصف آگاه، سید محمد رضی، بازشناسی تعریف علائم و شرایط ظهور، ص ۱۶۰ و ۱۶۱
  11. ر.ک. السادة، سید مجتبی، شش ماه پایانی، ص ۲۲۲ ـ ۲۲۳
  12. ر.ک. صدر، سید محمد، تاریخ غیبت کبری، ص ۳۹۹ ـ ۴۹۵؛ علی پور، مهدی، ظهور، ص ۲۳۷ ـ ۲۳۸؛ یوسفیان، مهدی، شرایط ظهور، ص ۱۳ و ۱۴
  13. ر.ک. صدر، سید محمد، تاریخ غیبت کبری، ص ۴۹۸
  14. ر.ک. آصف آگاه، سید محمد رضی، بازشناسی تعریف علائم و شرایط ظهور، ص ۱۶۰ و ۱۶۱
  15. ر.ک. صدر، سید محمد، تاریخ غیبت کبری، ص ۳۹۹ ـ ۴۹۵
  16. ر.ک. صدر، سید محمد، تاریخ غیبت کبری، ص ۳۹۹ ـ ۴۹۵؛ زهادت، عبدالمجید، معارف و عقاید ۵، ج ۲، ص ۲۵۱ ـ ۲۵۲؛ یوسفیان، مهدی، شرایط ظهور، ص ۱۳ و ۱۴
  17. ر.ک. علی پور، مهدی، ظهور، ص ۲۳۷ ـ ۲۳۸؛ یوسفیان، مهدی، شرایط ظهور، ص ۱۳ و ۱۴؛ آصف آگاه، سید محمد رضی، بازشناسی تعریف علائم و شرایط ظهور، ص ۱۶۰ و ۱۶۱؛ کارگر، رحیم، مهدویت دوران ظهور، ص ۲۳ و ۲۶ و ۳۳ ـ ۳۷؛ کریمی، محمدعلی، آیا ظهور نزدیک است، ص ۲۵ ـ ۲۷.
  18. ر.ک. صدر، سید محمد، تاریخ غیبت کبری، ص ۳۹۹ ـ ۴۹۵
  19. ر.ک. رضوانی، علی اصغر، موعودشناسی و پاسخ به شبهات، ص ۵۱۸؛ پژوهشگران مؤسسۀ آیندۀ روشن، مهدویت پرسش‌ها و پاسخ‌ها، ص ۳۷۵؛ آصف آگاه، سید محمد رضی، بازشناسی تعریف علائم و شرایط ظهور، ص ۱۶۰ و ۱۶۱
  20. ر.ک. آصف آگاه، سید محمد رضی، بازشناسی تعریف علائم و شرایط ظهور، ص ۱۶۰ و ۱۶۱
  21. ر.ک. آصف آگاه، سید محمد رضی، بازشناسی تعریف علائم و شرایط ظهور، ص ۱۶۰ و ۱۶۱
  22. ر.ک: کارگر، رحیم، مهدویت دوران ظهور، ص ۲۳ و ۲۶ و ۳۳ ـ ۳۷.
  23. ر.ک: کارگر، رحیم، مهدویت دوران ظهور، ص ۲۳ و ۲۶ و ۳۳ ـ ۳۷.
  24. ر.ک: کارگر، رحیم، مهدویت دوران ظهور، ص ۲۳ و ۲۶ و ۳۳ ـ ۳۷.
  25. ر.ک. رضوی، رسول، امام مهدی، ص ۱۲۳ ـ ۱۲۵.