چه فرقی بین نشانه‌های ظهور و شرایط ظهور است؟ (پرسش)

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت
چه فرقی بین نشانه‌های ظهور و شرایط ظهور است؟
موضوع اصلیبانک جامع پرسش و پاسخ نشانه‌های ظهور
مدخل بالاترمهدویت / مقدمات ظهور امام مهدی / نشانه‌های ظهور امام مهدی / نشانه‌ها و علائم ظهور
مدخل وابستهنشانه‌های ظهور - شرایط ظهور
تعداد پاسخ۱۶ پاسخ

شرایط ظهور یعنی اموری که تحقق ظهور وابسته به آنهاست و تا آنها محقق نشوند ظهور واقع نخواهد شد. مانند وجود یاران باوفا و آمادگی جهانی برای پذیرش امام زمان (ع). اما علائم ظهور به نشانه‌هایی گفته می‌شود که بر اساس روایات معصومین (ع) قبل از ظهور و یا در آستانه آن واقع خواهد شد و نوید ظهور را می‌دهد. مانند قیام یمانی، خروج سفیانی و.... ما برای ایجاد شرایط باید تلاش کنیم، نشانه‌ها خود واقع می‌شوند.

در ذیل، پاسخ جامع اجمالی به این پرسش و دیدگاه‌های متفرقه برخی از نویسندگان و دانشمندان، در این باره، به طور مفصل‌تری قابل بررسی است.

پاسخ جامع اجمالی

چیستی شرایط و نشانه‌های ظهور

  • بحث علائم و نشانه‌های ظهور ارتباط بسیار نزدیکی با بحث شرایط ظهور دارد، لذا لازم است این دو واژه تعریف شود تا تفاوت آنها معلوم گردد. شرایط به معنای سبب‌ها و زمینه‌ها، به اموری گفته می‌شود که تحققِ مطلوب و مشروط، به وجود آنها بستگی دارد و تا اینها محقق نشوند، مشروط به وجود نمی‌آید. بر این اساس مراد از شرایط ظهور آن دسته از اموری هستند که تحقق ظهور وابسته به وجود آنهاست و تا آنها محقق نشوند ظهور نیز واقع نخواهد شد[۱].
  • علائم به معنای نشانه‌ها، به اموری گفته می‌شود که نمایانگر مقصود و مطلوب هستند. به عبارت دیگر نشانه‌ پدیده‌ای است که با مقصود و مطلوب مرتبط بوده و ضمن آنکه آدمی را به سوی آن راهنمایی می‌کند، در مسیر بودن و نزدیک شدن به هدف را یادآور می‌شود. مراد از علائم ظهور آن دسته از حوادثی است که براساس بیان پیشوایان معصوم (ع)، قبل و یا در آستانۀ ظهور واقع خواهد شد و تحقق هر کدام نوید نزدیک شدن یا وقوع قیام امام مهدی (ع) را می‌دهد[۲]. در نتیجه علائم فقط کاشف از پدیده ظهورند[۳] ولی شرایط محقق ظهورند. فایده دانستن شرایط ظهور آن است که انسان‌ها را برای فراهم کردن شرایط به تلاش و جنبش وا می‌دارد.[۴]

تفاوت‌ها میان شرایط و نشانه‌های ظهور

  1. وابستگی ظهور به شرایط، یک نحوه وابستگی واقعی است، اما وابستگی به نشانه‏‌ها وابستگی از جهت کشف و اعلام است نه به عنوان یک امر واقعی و ارتباط حقیقی.[۵] نبود بعضی از شرایط موجب عدم ظهور است و نبود آنها کار ظهور و تحقق اهداف آن را که گسترش عدالت جهانی باشد مختل می‌‏سازد و خواه ناخواه برنامه‏ریزی کامل الهی برای تحقق این منظور ناتمام می‌‏ماند؛ اما نشانه، هیچ‏گونه دخالتی در اصل ظهور ندارد و فقط دلالتی بر ظهور داشته و موجب آگاهی و اطلاع مردم از ظهور می‌‏شود.[۶] البته باید توجه داشت بعضی از نشانه‌‏ها خود جزئی از شرایط هستند، مثلاً وجود دجال و یا قتل نفس زکیه؛ از پی‏امدها و نتایج دوران فتنه‌‏ها و انحرافاتی است که وسیله‏‌ای برای آزمایش مردم و یکی از شرایط ظهور است. بنابراین بین این گونه نشانه‌‏ها و بعضی شرایط ارتباطی محکم و رابطه‌‏ای لازم وجود دارد.[۷]
  2. علائم ظهور عبارت است از چندین رویداد و حادثه که گاهی نیز به طور پراکنده پدید آمده و تنها ارتباط واقعی که بین آنها و ظهور وجود دارد، این است که همۀ آنها پیش از ظهور تحقق می‌‏یابند، و به همین جهت در روایات به عنوان علامت مطرح شده‌‏اند. اما شرایط ظهور به اعتبار برنامه‏‌ریزی طولانی الهی، با ظهور رابطۀ واقعی داشته و سبب پیدایش آن هستند.[۸]
  3. علامت ظهور، رویدادی است که ادامه و گسترش ندارد و هر اندازه به طول انجامد در نهایت دوامی نخواهد داشت؛ بر خلاف شرایط که مستلزم بقا و تداوم است، و بر طبق برنامه‌‏ریزی الهی تا هنگام ظهور حضرت آن شرایط پدید آمده می‌‏بایست باقی باشد تا نتیجه خود را بدهد و ظهور تحقق یابد.[۹]
  4. تمامی علامات پیش از ظهور پدید آمده و از بین می‌‏رود؛ لکن شرایط به طور کامل به وجود نمی‌‏آیند مگر نزدیک ظهور و یا به هنگام وقوع آن و ممکن نیست از بین بروند و الا لازم می‌‏آید شرط از مشروط جدا شده و نتایج با مقدمات ارتباط و پیوستگی نداشته باشند و وقوع چنین چیزی محال است.[۱۰] البته از جهتی دیگر این مورد وجه مشترک بین علائم و شرایط ظهور است زیرا هر دو قبل از ظهور حضرت محقق می‌‌شوند، زیرا اگر قبل از تحقق شرایط و نشانه‌ها ظهور انجام بگیرد لازم می‌آید که مشروط پیش از آن که شرطش وجود یابد، تحقق پذیرد... و همچنین علاماتی که درستی آن محرز شده است، دروغ از کار درآید[۱۱].[۱۲]
  5. شرایط ظهور در برنامه‌‏ریزی الهی دخیل هستند و می‌‏بایست مورد توجه قرار گیرند؛ زیرا فرا رسیدن روز موعود متوقف بر آنها است، لکن نشانه‏‌ها هیچ‏‌گونه دخالتی در این مسیر ندارند بلکه فایدۀ مهم آنها این است که مسلمان‌ها را از وجود آن روز آگاه ساخته و ذهن آنها را برای استقبال از آن روز آماده می‌‏سازند.[۱۳]
  6. نشانه‌‏های ظهور را می‌‏توان شناسایی کرد و می‏‌توانیم بفهمیم کدام یک از آنها تاکنون موجود شده و کدام یک هنوز موجود نگشته، اما در مورد شرایط، نمی‏‌توان به تمام شرایط در یک زمان دست یافت و یا آنها را حاصل کرد؛ زیرا برخی از شرایط، وجود تعداد کافی از افراد آزموده و با اخلاص در سطح جهانی بوده و بررسی درست و شناسائی آنها برای اشخاص عادی امکان‏پذیر نیست.[۱۴]
  7. تحقق هم زمان همۀ نشانه‌ها یا گردآمدن آنها در یک زمان ضرورت ندارد، نشانه‌ها می‌توانند با فاصله‌های بسیار اتفاق افتند و در زمان واحد گرد نیایند، ولی شرایط چنین نیستند؛ در نهایت باید تمام شرایط با هم محقق شوند و در یک زمان اجتماع کنند تا ظهور پدید آید.[۱۵]
  8. انسان نسبت به شرایط ظهور، تکلیف دارد و باید زمینه‌های تحقق آن را مهیا سازد بر خلاف علایم ظهور که نسبت به ایجاد آن وظیفه ایی ندارد.[۱۶]
  9. درک شرایط ظهور نیازی به بیان خداوند متعال ندارد و عقل آدمی آن را می‌فهمد؛ ولی علائم ظهور نیازمند بیان خداوند متعال است؛ چون یک نوع پیشگویی بوده و درک آن از توان عقل خارج است.[۱۷]
  10. شرایط ظهور با هم ارتباط متقابل و واقعی دارند، حال آن‏‌که ارتباط خاصی میان نشانه‏‌های ظهور مشاهده نمی‏‌شود[۱۸].
  11. شرایط ظهور باید مداومت داشته باشند و شرط بقای ظهورند، حال آنکه نشانه‏‌های ظهور در زمانی خاص رخ می‏‌دهند و نه لزوم و نه امکان دارد که آن شرایط در مدت زمانی طولانی واقع شوند و وقوع آنها ادامه یابد[۱۹].
  12. همه شرایط ظهور باید متحقق باشند؛ با آنکه نشانه‏‌های ظهور لازم نیست که همه‏‌شان رخ بدهند و تنها حدوث علایم حتمی کافی است و بقیه به نزدیکی ظهور دلالت می‏‌کنند و اگر پیش از ظهور رخ ندهند، مشکلی در امر ظهور پیش نمی‏‌آید[۲۰].
  13. علائم ظهور، عبارت است از رویدادهای اجتماعی و تحولات سیاسی و طبیعی که در زمان ظهور امام زمان (ع) واقع می‌شود و مردم در آن نقش بارز ندارند اما شرایط ظهور، عبارت است از مواردی که مردم باید برای تحقق و تعجیل ظهور امام زمان (ع) انجام دهند و در آن موارد تلاش کنند[۲۱].

پاسخ‌ها ودیدگاه‌های متفرقه

۱. آیت‌ الله شهید صدر؛
آیت‌ الله شهید سید محمد صدر در کتاب «تاریخ غیبت کبری» در این‌باره گفته‌ است:

«با اینکه نشانه‏‌ها و شرایط در مطالب کلی مذکور با یکدیگر شریکند، در عین حال از جهات متعدد دیگر با هم تفاوت‌ها و فرق‌هایی دارند که می‌‏بایست به بررسی آن تفاوت‌ها بپردازیم.

  • تفاوت اول: وابستگی ظهور به شرایط یک نحوه وابستگی واقعی است لکن وابستگی به نشانه‏‌ها وابستگی از جهت کشف و اعلام است نه به عنوان یک امر واقعی و ارتباط حقیقی. و تفاوت عمده بین این دو مفهوم همین است. زیرا معنای شرط در فلسفه آن است که رابطه آن با مشروط، رابطه علت با معلول باشد به طوری که مشروط بدون وجود شرط، هیچ‌‏گاه موجود نشود. و این همان چیزی است که به طور حتم می‌‏توانیم درباره شرایط ظهور بگوئیم که نبود بعضی از شرایط موجب عدم ظهور است تا جائی که اگر آنها موجود نشود، اصلا ظهور معقول نخواهد بود، و نبود آنها اصلا کار ظهور و تحقق اهداف آن را که گسترش عدالت جهانی باشد مختل می‌‏سازد و خواه ناخواه برنامه‏ریزی کامل الهی برای تحقق این منظور ناتمام می‌‏ماند. بنابراین می‏‌بایست تمام شرایط ظهور موجود باشد تا تحقق ظهور و پیروزی و موفقیت آن امکان یابد.

اما نشانه، هیچ‏گونه دخالتی در اصل ظهور ندارد، و فقط دلالتی بر ظهور کرده و موجب آگاهی و اطلاع مردم از ظهور می‏شود، همچون پرواز و هیجان پرنده‌‏ها است که بر بارش باران و یا رعد و برق دلالت می‏‌کند بدون اینکه هیچ‏گونه رابطه‌‏ای با ریزش باران و یا وجود صاعقه داشته باشد. باران طبق عوامل و علل خود می‌‏بارد، پرنده‏ای باشد یا نباشد پرواز و هیجانی از خود نشان بدهد یا ندهد، گرچه همیشه با هم همراه و هم زمان هستند. آنچه در علائم ظهور می‌‏یابیم همین ویژگی است که می‏‌توانیم بدون وجود آن نشانه‌‏ها، ظهور حضرت را تصور کنیم؛ و با تخلف از آن نشانه‏‌ها، رابطه و پیوستگی بین علت و معلول و یا سبب و مسبب از بین نمی‌‏رود. فقط اشکالی که ممکن است پیش آید آن است که روایات گویای علامات، دروغ از کار درمی‌‏آید و دروغ را نمی‌‏توان به ساحت مقدس پیامبر (ص) یا ائمه معصومین (ع) نسبت داد. و اگر دلیل و روایت معتبری بود خواه ناخواه می‏‌بایست به طور حتم آن نشانه‏‌ها تحقق یابد، و ظهور پیش از وقوع آن نشانه‏‌ها امکان‏پذیر نیست گرچه بین نشانه و ظهور - همچون شرایط - ارتباط و وابستگی واقعی نباشد. آری نکته‏‌ای که باید در نظر داشت آن است که بعضی از این نشانه‌‏ها خود جزئی از شرایط هستند، مثلا وجود دجال و یا قتل نفس زکیه؛ از پی‏آمدها و نتایج دوران فتنه‌‏ها و انحرافاتی است که وسیله‏‌ای برای آزمایش مردم و یکی از شرایط ظهور است. بنابراین بین این گونه نشانه‌‏ها و بعضی شرایط ارتباطی محکم و رابطه‌‏ای لازم همچون ارتباط سبب با مسبب وجود خواهد داشت، و نهایتا همان‏ خصوصیت شرایط در این گونه نشانه‌‏ها نیز می‏‌بینیم. در عین حال با در نظر گرفتن دو مطلب هماهنگ زیر درمی‌‏یابیم که وجود این علامات نیز با آنچه در تفاوت میان شرط و نشانه گفتیم منافات ندارد:

  1. اول: این‌گونه علامات نیز در سلسله علل ظهور قرار ندارد، بلکه یکی از معلولات و پی‏آمدهای برخی از علل ظهور است و لذا جزء علت‌ها نمی‏‌باشد، گرچه وجود آن پیش از ظهور لازم و ضروری باشد.
  2. دوم: اینگونه موارد در روایات همچون نشانه‌‏ای برای جلب نظر مردم به تحقق ظهور مطرح شده، و از این دیدگاه خاص، چیزی جز کاشف بودن از ظهور و دلالت بر آن مورد نظر نبوده است، خواه در شمار علل ظهور نیز باشد یا نه. اما شرایط ظهور این‌گونه نیستند، زیرا نتایج و آثار آنها از نظر مردم شناخته شده نیست و به طور کلی - چنانکه یادآور خواهیم شد - جلب کننده نظر مردم به امر دیگری نمی‌‏باشند. بنابراین آنچه که از تسلسل علائم و ظهور در اندیشه ایجاد می‌‏شود آن است که این نشانه‌‏ها می‏‌بایست پیش از ظهور تحقق یابد، و این مطلب درستی است که بین نشانه و شرط مشترک است. اما اینکه لزوم تحقق نشانه‏‌ها پیش از ظهور موجب آن شود که تفاوتی بین شرط و نشانه نباشد و همه نشانه‏‌ها علت و سبب ظهور باشند این مطلب به دست نمی‌‏آید.
  • تفاوت دوم: علائم ظهور، عبارت است از چندین رویداد و حادثه که گاهی نیز به طور پراکنده پدید آمده و تنها ارتباط واقعی که بین آنها و ظهور وجود دارد، این است که همه آنها پیش از ظهور تحقق می‌‏یابند، و به همین جهت در روایات به عنوان علامت مطرح شده‌‏اند. اما شرایط ظهور به اعتبار برنامه‏‌ریزی طولانی الهی، با ظهور رابطه واقعی داشته و سبب پیدایش آن می‏‌باشند؛ چه ظرف وجود آنها پیش از ظهور را در نظر گیریم، و چه ظرف نتیجه دادن آنها را پس از ظهور.
  • تفاوت سوم: نشانه‌‏ها لزومی ندارد که حتما در یک زمان با یکدیگر واقع شوند بلکه یک‏ نشانه در یک زمان پدید می‏آید و پایان می‌‏پذیرد و نشانه‌‏ای دیگر در زمانی دیگر. البته گاهی هم به طور تصادف در یک زمان چندین نشانه با هم پدید می‌‏آیند. بنابراین نشانه‌‏ها همچنانکه ارتباط واقعی با یکدیگر ندارند از نظر زمانی هم پراکنده می‌‏باشند. اما شرایط اینگونه نبوده و می‌‏بایست با یکدیگر مرتبط باشند و در آخر کار موجب ظهور شوند، و به تدریج ایجاد شده و آنچه که وجود می‏‌یابد استمرار داشته و از بین نرود. و اینگونه شرایط که جزئی از برنامه کلی الهی هستند بعد از آنکه موجود شوند دیگر امکان ندارد که از بین بروند. و هرگاه پدید آید همراه و هماهنگ شرط اول است، و به همین‏‌گونه شرایط یکی بعد از دیگری با یکدیگر جمع شده تا آخرین لحظه از دوره غیبت کبری آخرین شرط به عنوان جزء اخیر از علت تامه حاصل می‏‌شود و در پی بی‏آن ظهور تحقق می‌‏یابد. تفاوت بعدی را از همین جا می‏‌توانیم بهتر بفهمیم.
  • تفاوت چهارم: علامت ظهور، رویدادی عارضی است که طبیعتا ادامه و گسترش ندارد و هر اندازه که به طول انجامد در نهایت دوامی نخواهد داشت؛ بر خلاف شرایط که به طبیعت حال خود مستلزم بقا و تداوم است، و بر طبق برنامه‌‏ریزی الهی تا هنگام ظهور حضرت آن شرایط پدید آمده می‌‏بایست باقی باشد تا نتیجه خود را بدهد و ظهور تحقق یابد.
  • تفاوت پنجم: تمامی علامات پیش از ظهور پدید آمده و از بین می‌‏رود؛ لکن شرایط به طور کامل به وجود نمی‌‏آیند مگر نزدیک ظهور و یا به هنگام وقوع آن و ممکن نیست که از بین بروند؛ و الا لازم می‌‏آید که شرط از مشروط جدا شده و نتایج با مقدمات ارتباط و پیوستگی نداشته باشند و وقوع چنین چیزی محال است.

سر این مطلب در نتایج و آثاری که بر این دو مفهوم مترتب می‏‌باشد، نهفته است زیرا علائم با همان خصوصیاتی که دارند نشانه‏‌هایی هستند که بر وقوع ظهور دلالت می‌‏کنند، و کاشف از تحقق آن می‌‏باشند، و وظیفه‏‌ای که بر آن‏ علائم مترتب است، ممکن است به هنگام ظهور، پایان پذیرد و در این هنگام بعد از ظهور دیگر بی‏معنی خواهند شد، لکن شرایط از آنجا که در ایجاد ظهور مؤثر می‌‏باشند باید در همان زمان ظهور وجود داشته باشند، تا در مجموع شرط کامل پیروزی باشند؛ زیرا با نبود برخی از شرایط، اصل ظهور منتفی می‌‏شود.

  • تفاوت ششم: شرایط ظهور در برنامه‌‏ریزی الهی دخیل می‌‏باشند و می‌‏بایست مورد توجه قرار گیرند؛ زیرا فرا رسیدن روز موعود متوقف بر آنها است. بلکه قبلا دانستیم (و این مطلب ثابت شد) که انسانیت از نخستین روز پیدایش تا روز ظهور در یک مسیر واحد و در خط برنامه‌‏ریزی‌‏شده الهی برای موفقیت ظهور آماده می‌‏شده است، لکن نشانه‏‌ها هیچ‏‌گونه دخالتی در این مسیر ندارند بلکه فایده مهم آنها این است که مسلمان‌ها را از وجود آن روز آگاه ساخته و ذهن آنها را برای استقبال از آن روز آماده می‌‏سازند.
  • تفاوت هفتم: نشانه‌‏های ظهور را می‌‏توان شناسایی کرد و می‏‌توانیم بفهمیم که کدام یک از آنها تاکنون موجود شده و کدام یک هنوز موجود نگشته، و از آن راه پی ‏برد که آیا ظهور نزدیک است یا هنوز خیلی دور است. اما شرایط، به طور اجمال قبلا گفتیم که نمی‏‌توان به تمام شرایط در یک زمان پیش از ظهور دست یافت، و یا آنها را حاصل کرد. زیرا برخی از آن شرایط، وجود تعداد کافی از افراد آزموده و با اخلاص در سطح جهانی بوده، و بررسی درست و شناسائی آنها برای اشخاص عادی امکان‏پذیر نیست، و نمی‏‌توانیم بفهمیم که آیا این اشخاص به آن درجه از اخلاص لازم رسیده‏‌اند یا نه، و در پیدایش تعداد کافی از این اشخاص همیشه شک و تردید داریم. بنابراین حصول این شرط برای جهانیان همواره نامعلوم است تا وقتی که حضرت ظاهر شود؛ در آن هنگام معلوم می‏‌شود که تمامی شرایط حاصل شده است، و ظهور کاشف از تکمیل شرایط است. آنچه گذشت مجموعه تفاوت‌ها بین علامات ظهور و شرایط آن بود که‏ می‌‏توان تفاوت اول را تفاوت در مفهوم و معنی و دیگر تفاوت‌ها را تفاوت در ویژگی‌ها و صفات دانست[۲۲].
۲. حجت الاسلام و المسلمین دکتر یوسفیان؛
حجت الاسلام و المسلمین دکتر مهدی یوسفیان، در کتاب «شرایط ظهور» در این‌باره گفته است:

«تفاوت‌های علایم و شرایط ظهور را چنین برشمرد:

  1. علایم، فقط کاشف از پدیده ظهورند؛ ولی شرایط محقّق ظهورند؛ از این رو علایم، در پیدایش مطلوب، نقشی ندارند به خلاف شرایط که در پیدایش مشروط، دارای تأثیرند؛
  2. لازم نیست علایم در یک زمان جمع باشند، بلکه ممکن است یکی پس از دیگری تحقّق یابند؛ ولی شرایط باید در یک زمان جمع باشند، تا پدیده ظهور تحقّق عینی یابد؛
  3. علایم، از بین رفتنی است؛ ولی شرایط، پایدار و باقی است؛
  4. علایم، قابل شناخت بوده و معمولاً به وجود آن می‌توان پی برد (زیرا خاصیت نشانه بودن این است)؛ ولی تحقّق شرایط چندان قابل شناخت نیست و نمی‌توان به وجود آن آگاهی حتمی‌و کامل داشت (که آیا همه شرایط محقّق شده است یا نه)؛
  5. ممکن است بعضی علایم موجود نشود و پدیده ظهور تحقّق یابد، ولی شرایط، حتماً باید موجود شوند»[۲۳].
۳. حجت الاسلام و المسلمین موسوی‌نسب؛
حجت الاسلام و المسلمین سید جعفر موسوی‌نسب، در کتاب «دویست پرسش و پاسخ پیرامون امام زمان» در این‌باره گفته است:

«وابستگی و ربط ظهور به شرایط یک نوع وابستگی واقعی است زیرا "مشروط" که ظهور باشد بدون "شرط" تحقق پیدا نمی‌کند، به‌طور مثال یکی از شرایط تحقق نماز دخول وقت است تا وقت نماز نشود نمی‌شود نماز خواند.

ولی ارتباط ظهور به علائم فقط از جهت اعلام و نشانه است نه وابستگی حقیقی مانند اذان که از رادیو پخش می‌گردد، نماز متوقف بر پخش اذان نیست بلکه ندای ملکوتی اذان نشانه دخول وقت است، ممکن است اذان گفته نشود، ولی با دخول وقت باید نماز خواند.

برای تحقق مشروط همه شرایط باید جمع گردد. و همه شرایط وجود داشته باشد. چنانچه برای خواندن نماز همه شرایط از قبیل وقت، قبله، طهارت لباس و بدن، وضو باید با هم جمع شوند، اگر یکی از این شرایط نباشند، امکان خواندن نماز صحیح نیست، مگر اینکه شارع مقدّس یکی از شرایط را نخواهد و یا جایگزین معرفی نماید.

ولی در علائم چنین امری لازم نیست و ممکن است علامتی تحقق یابد و تمام شود و بعد علامت دیگر و بعد ظهور تحقق بپذیرد»[۲۴].
۴. حجت الاسلام و المسلمین زهادت؛
حجت الاسلام و المسلمین عبدالمجید زهادت، در کتاب «معارف و عقاید ۵ ج۲» در این‌باره گفته است:

«بحث علائم ظهور ارتباط بسیار نزدیکی با بحث شرایط ظهور دارد. لذا لازم است این دو واژه با هم تعریف شود تا تفاوت این دو نیز معلوم گردد. شرایط به معنای سبب‌ها و زمینه‌ها به اموری گفته می‌شود که تحقق مطلوب و مشروط به وجود آنها بستگی دارد و تا اینها محقق نشوند مشروط به وجود نمی‌آید. یعنی یک نوع رابطه علی و معلولی بین آنها برقرار است. بر این اساس مراد از شرایط ظهور آن دسته از اموری هستند که تحقق ظهور وابسته به وجود آنهاست و تا آنها محقق نشوند ظهور نیز واقع نخواهد شد.

علائم به معنای نشانه‌ها به اموری گفته می‌شود که نمایانگر مقصود و مطلوب می‌باشند. به عبارت دیگر نشانه‌ پدیده‌ای است که با مقصود و مطلوب مرتبط بوده و ضمن آن که آدمی را به سوی آن راهنمایی می‌کند، در مسیر بودن و نزدیک شدن به هدف را یادآور می‌شود. مراد از علائم ظهور آن دسته از حوادثی است که براساس بیان پیشوایان معصوم (ع)، قبل و یا در آستانۀ ظهور واقع خواهد شد و تحقق هر کدام نوید نزدیک شدن یا وقوع قیام حضرت مهدی (ع) را می‌دهد. با توجه به بیان فوق می‌توان تفاوت‌های علائم و شرایط ظهور را چنین برشمرد: علائم فقط کاشف از پدیده ظهورند ولی شرایط محقق ظهورند. بر این اساس علائم در پیدایش مطلوب اثر و نقشی ندارند به خلاف شرایط که در پیدایش مشروط دارای تأثیرند؛ علائم لازم نیست در یک زمان جمع باشند، بلکه می‌توانند یکی پس از دیگری تحقق یابند ولی شرایط باید در یک زمان جمع باشند تا پدیده ظهور تحقق عینی یابد؛ علائم به صورت پراکنده و بدون ارتباط با یکدیگر می‌توانند بروز کنند ولی شرایط به یکدیگر مرتبط‌ند؛ علائم از بین رفتنی است ولی شرایط پایدار و باقی است؛ علائم قابل شناخت بوده و به وجود آن معمولاً می‌توان پی‌برد (زیرا خاصیت نشانه بودن این است) ولی تحقق شرایط چندان قابل شناخت نیست و نمی‌توان به وجود آن آگاهی حتمی و کامل داشت (که آیا همۀ شرایط محقق شده است یا خیر)؛ بعضی علائم امکان دارد موجود نشود ولی پدیده ظهور تحقق یابد ولی شرایط حتماً باید موجود شوند.

اگر آدمی بداند که ظهور منجی مشروط به شرایطی است و واقعاً ظهورش را طالب باشد حتماً به دنبال آن خواهد رفت که شرایط را در حد توان و آن مقداری که بر دوش اوست فراهم کند، زیرا می‌داند که تحقق مشروط وابسته به تحقق شرط است و تا شرط نباشد مشروط نخواهد بود. پس فایده دانستن شرایط ظهور آن است که انسان‌ها را برای فراهم کردن شرایط به تلاش و جنبش وا می‌دارد. و اگر انسان بداند برای ظهور او علائم و نشانه‌هایی است:

  1. به درستی و روشنی ظهور موعود را می‌شناسد و دعوت او را از دعوت مدعیان دروغین تمیز می‌دهد.
  2. با آمادگی بهتر و مناسب‌تری خود را برای لحظه ظهور مهیا و آماده می‌کند.
  3. هشداری خواهد بود برای معاندان با حضرت و مخالفان با مصلح و منجی انسان‌ها تا به خود آیند و دست از لجاجت بردارند.
از آنچه گذشت اهمیت و جایگاه شرایط نسبت به علائم نیز روشن می‌شود؛ زیرا ظهور وابسته به تحقق شرایط است نه علائم»[۲۵].
۵. حجت الاسلام و المسلمین علی‌زاده؛
حجت الاسلام و المسلمین دکتر مهدی علی‌زاده، در کتاب «نشانه‌های یار و چکامه‌ انتظار» در این‌باره گفته است:

«وجود هر پدیده‌ای هم می‌تواند سبب و شرط داشته باشد و هم علامت و نشانه، و پر واضح است که این دو از یک مقوله نیستند و هر چند ممکن است در موارد بسیاری "شرط" و "علامت" مقارن و موازی باشند ولی نسبت هر یک با پدیده مورد نظر از سنخی ویژه و متمایز است. برای آن که تفاوت نسبت هر یک از این دو با پدیده مورد نظر مشخص شود مناسب می‌نماید به ذکر مثالی بپردازیم: قطاری را در نظر آورید که می‌خواهیم از راه رسیدنش را به عنوان یک پدیده تصور کنیم و هر یک از "شرط" و "نشانه" و نیز نسبت آن دو با فرا رسیدن قطار را معین سازیم. می‌توان "عدم ریزش کوه در مسیر ریل" را "شرط" و "بلند شدن صدای سوت قطار یا به هوا برخاستن دود آن" را "علامت" از راه رسیدن قطار به شمار آورد.

در این حال، عدم ریزش کوه و به تعبیر دیگر "باز بودن مسیر ریل" سبب و شرط رسیدن قطار است که اگر حاصل نشود، قطار هیچگاه به مقصد نخواهد رسید؛ اما سوت قطار یا دود آن صرفاً هشداری است که به مردم می‌فهماند قطار به شما نزدیک می‌شود و از راه می‌رسد که چنانچه این سوت شنیده یا آن دود دیده نشود یا قطار اساساً فاقد سوت و بدون دود باشد، حرکت قطار و رسیدن آن به مقصد مختل نمی‌گردد و لکوموتیو می‌تواند به مسیر خود ادامه دهد و به مقصد برسد. با عنایت به مثال پیش گفته، تفاوت نسبت میان هر یک از "شرط" و "نشانه" با یک پدیده مشروط و نشانه دار روشن می‌گردد؛ نسبت میان شرط و مشروط، یک ارتباط استلزامی و انفکاک ناپذیر است در حالی که نسبت میان نشانه و نشاندار، یک ارتباط غیر استلزامی و انفکاک پذیر است.

البته باید توجه داشت که تعداد انگشت شماری از علائم وجود دارند که با پدیده نشانه دار ارتباط استلزامی و انفکاک ناپذیر دارند. مثلاً لرزش زمینی که ناشی از حرکت قطاری سنگین و سریع است و با گوش خواباندن بر زمین قابل احساس می‌باشد، از حرکت قطار جدایی نمی‌پذیرد.

با این توضیح به سراغ ظهور و علائم آن می‌رویم. شرایط ظهور عبارتند از همان اسباب برپایی حکومت عدل جهانی که در چهار عامل خلاصه می‌شوند:

  1. دستورالعمل جامع، حکیمانه و عادلانه اداره جامعه بشری.
  2. رهبری حکیم، عادل و توانمند که انقلاب را هدایت کرده به پیروزی برساند و اداره حکومت را بر عهده گیرد.
  3. تعداد کافی فرمان بران و یاوران آگاه از هدف انقلاب جهانی مصلح کل و آماده برای جانبازی در راه انجام فرامین وی.
  4. آمادگی و پذیرش جامعه جهانی به جهت سرخوردگی از تجارب ناکام بشری و شکست تزها و دکترین‌های رنگارنگ در ایجاد جامعه مطلوب و به ستوه آمده از اوج‌گیری ظلم و فساد در سطح جامعه ملل. از این میان، دو شرط اول موجود و دو سبب بعدی مفقودند؛ شرط اول با آمدن حقه نهایی وحی آسمانی - شریعت مقدس اسلام - محقق گشته و شرط دوم با وجود مقدس بقیة الله الاعظم (ع) تأمین شده است. اما شرط سوم و چهارم هنوز حاصل نشده‌اند و از این رو، علت تامه ظهور تشکیل نشده است. هنگامی عصر طلایی ظهور فرا می‌رسد که این دو سبب، حاصل آید و به دو شرط نخست انضمام یابد.

اما علائم ظهور - به جز علائم حتمیه که همان نشانه‌های تفکیک‌ناپذیرند و در ادامه از آن‌ها سخن خواهیم گفت - اکثراً با خود ظهور ارتباط استلزامی ندارند؛ چه اینکه ممکن است برخی حاصل نشوند ولی ظهور تحقق یابد (توضیح بیشتر این صورت در یاد سپاری‌های آخر این فصل خواهد آمد) و نیز محتمل است برخی حاصل شوند ولی ظهور توأم با آن‌ها حادث نشود، بدین شکل که این نشانه‌ها بیانگر ظرف تحقق ظهور باشند؛ ظرفی که وسیع‌تر و به اصطلاح "اعم" از مظروف است مانند این که گفته شود: پستچی هنگامی می‌آید که هوا صاف باشد، در اینجا حداکثر چیزی که استفاده می‌شود این است که نامه رسان در هنگام نامساعد بودن اوضاع جوی نخواهد آمد، ولی نمی‌توان توقع داشت که همین فردا که هوا آفتابی است، او از راه برسد. به عبارت دیگر، وقتی او می‌آید هوا صاف است نه این که هر وقت هوا صاف بود، او می‌آید.

در مورد ظهور نیز اخباری وارد شده که بیان می‌دارد امام (ع) زمانی ظهور خواهد کرد که فساد مالی و جنسی شیوع یافته و دین‌گریزی سکه رایج شده و...از این بیان می‌توان بدین نکته پی برد که امام در غیر این شرایط، ظهور نخواهد فرمود، اما اگر چشم گشوده و مشاهده کردیم که هم اکنون این اوضاع، بر جامعه بشری حاکم است نمی‌توانیم متوقع ظهور زود هنگام مصلح کل باشیم[۲۶][۲۷].
۶. حجت الاسلام و المسلمین علی‌پور؛
حجت الاسلام و المسلمین دکتر مهدی علی‌پور، در مقاله «ظهور» در این‌باره گفته است:

«شرایط ظهور، یعنی زمینه‌هایی که امکان تحقق ظهور امام عصر (ع) را فراهم می‌آورد و آن را امری منطقی و لازم می‌نمایاند. شرایط ظهور با نشانه‌های ظهور تفاوت دارد؛ برای مثال، وجود تعداد کافی از پاک‌دلان برای آغاز انقلاب جهانی در شمار شرایط ظهور می‌گنجد، ولی خروج دجال و سفیانی از نشانه‌ها شمرده می‌شود. البته این دو از جهاتی نیز مشترکند؛ برای مثال، باید هر دو پیش از ظهور تحقق یابند، زیرا ظهور پس از آشکار شدن همه شرایط و نشانه‌های حتمی آن رخ می‌دهد، و گرنه به تحقق مشروط قبل از وجود شرط و نیز دروغ بودن روایات نشانه‌های ظهور می‌انجامد که درستی‌شان به طور متواتر و قطعی احراز شده است.[۲۸]

  1. توقف ظهور بر شرایط، توقفی واقعی و از نوع توقف معلول بر علت است، ولی نشانه‌ها تنها نزدیک شدن زمان ظهور را می‌نمایانند؛ از این رو، وقوع ظهور بدون تحقق این نشانه‌ها ممکن است. البته پاره‌ای از نشانه‌ها، مانند خروج سفیانی و قتل نفس زکیه با شرایط ظهور ارتباط عصری دارند؛ یعنی از نتایج عصر فتنه‌ها و انحرافاتند و به تمحيص، که به سبب ایجاد یکی از شرایط ظهور است، می‌انجامند.
  2. تحقق هم زمان همه نشانه‌ها یا گردآمدن آنها در یک زمان ضرورت ندارد نشانه‌ها می‌توانند با فاصله‌های بسیار اتفاق افتند و در زمان واحد گرد نیایند، ولی شرایط چنین نیستند؛ در نهایت باید تمام شرایط با هم محقق شوند و در یک زمان اجتماع کنند تا ظهور پدید آید.
  3. علائم، پیش از ظهور پدید می‌آیند و از بین می‌روند، ولی شرایط کمی پیش از ظهور رخ می‌دهند و بعد از تحقق ظهور نیز باقی‌اند.[۲۹]»[۳۰].
۷. حجت الاسلام و المسلمین رضایی اصفهانی؛
حجت الاسلام و المسلمین محمد علی رضایی اصفهانی، در کتاب «مهدویت» در این‌باره گفته است:
  • «ظهور امام زمان (ع) شرایط و نشانه‌هایی دارد که از آنها به عنوان "زمینه‌های ظهور" و "علائم آن" یاد می‌شود تفاوت این دو آن است که زمینه‌ها در تحقق ظهور، تأثیر واقعی دارند به گونه‌ای که با فراهم شدن آنها، ظهور امام اتفاق می‌افتد و بدون آن‌ها ظهور نخواهد بود؛ ولی "علائم" در ظهور نقش ندارند بلکه تنها نشانه‌هایی هستند که به وسیله آنها می‌توان به اصل ظهور حضرت و یا نزدیک شدن آن پی برد.
با توجه به تفاوت یاد شده به خوبی می‌توان دریافت که زمینه‌ها و شرایط نسبت به علائم و نشانه‌ها از اهمیت بیشتری برخوردار هستند. بنابراین پیش از آنکه به دنبال علائم ظهور باشیم به زمینه‌های ظهور توجه کنیم و در حد توان در تحقق آن زمینه‌ها تلاش کنیم[۳۱].
۸. حجت الاسلام و المسلمین رضوی؛
حجت الاسلام و المسلمین دکتر رسول رضوی، در کتاب «امام مهدی» در این‌باره گفته است:

«به حوادثی که قبل از ظهور اتفاق می‌افتد، از دو جهت می‌توان نگریست:

از یک دید، این حوادث، نشانه‌های نزدیک شدن ظهور امام مهدی (ع) هستند و از نگاه دیگر، برخی از این حوادث، زمینه‌ساز ظهور امام (ع) است. بنابراین، در تعریف این دو اصطلاح، شاید بتوان گفت: علائم ظهور، حوادثی است که بعد از شروع غیبت و قبل از آغاز ظهور، اتفاق می‌افتد و وقوع آن‌ها در احادیث پیامبر (ص) و امامان ذکر شده است. ولو این‌که آن حوادث، رابطه مستقیمی با ظهور امام زمان (ع) نداشته باشد. شرایط ظهور، حوادثی است که نزدیک ظهور امام زمان (ع) واقع می‌شود و زمینه ظهور را آماده می‌سازد و رابطه مستقیمی با ظهور امام زمان (ع) دارد. در احادیث، آمده که این حوادث، حتما واقع خواهد شد. بنابراین، از دید علم منطق، رابطه میان علائم ظهور و شرایط ظهور، عموم و خصوص مطلق است؛ زیرا، هر شرط ظهوری، علامت ظهور هست، ولی هر علامت ظهوری، شرط ظهور نیست. بعد از ذکر تعاریف فوق، برای روشن شدن موضوع بحث، برای هر کدام از این موارد، مثالی از احادیث ائمه (ع) ذکر می‌شود.

علائم ظهور: امام باقر (ع) فرمود: "دو نشانه پیش از ظهور وجود دارد: خسوف ماه در پنجم ماه و کسوف خورشید در پانزدهم ماه. این امر، از زمانی که حضرت آدم (ع) به زمین هبوط کرد اتفاق نیفتاده است"[۳۲].

شرایط ظهور: ابو بصیر و محمد بن مسلم از امام صادق (ع) نقل می‌کنند که فرمود: "این امر (ظهور قائم (ع)) اتفاق نمی‌افتد مگر این‌که دو سوم مردم از بین بروند. به آن حضرت گفتند: اگر دو سوم مردم از بین بروند، چیزی باقی نمی‌ماند. فرمود: آیا راضی نیستید که شما از یک سومی که باقی می‌مانند باشید [۳۳]. البته گاهی هم علائم ظهور و هم شرایط ظهور در یک حدیث و یک جا ذکر شده است و تفکیک این دو از هم مشکل می‌نماید. از دید دیگر، می‌توان ادعا کرد که علائم ظهور، عبارت است از رویدادهای اجتماعی و تحولات سیاسی و طبیعی که در زمان ظهور امام زمان (ع) واقع می‌شود و مردم در آن نقش بارز ندارند و همه این وقایع، نشان از آماده شدن جهان برای ورود به عصری جدید و آغاز دورانی سرنوشت‌ساز دارد، و شرایط ظهور، عبارت است از مواردی که مردم باید برای تحقق و تعجیل ظهور امام زمان (ع) انجام دهند و در آن موارد تلاش کنند. در توقیع شریفی که از ناحیه مقدس امام زمان (ع) به شیخ مفید صادر گردیده، اعمال ناشایست و گناهانی که از شیعیان سر می‌زند، یکی از اسباب طولانی شدن غیبت و دوری شیعیان از توفیق دیدار، شمرده شده است[۳۴].

بنابراین، اگر شیعیان، در تهذیب نفس کوشش کرده و از گناهان دوری کنند، یکی از علل طولانی شدن غیبت را از بین برده به تعجیل ظهور کمک کرده‌اند.

نتیجه این‌که هردو تعریف فوق که برای علائم و شرایط ظهور گفته شد، از یک لحاظ، صحیح و از لحاظ دیگر، نواقصی دارد و شاید بهترین تعریف، جمع بین این دو تعریف باشد»[۳۵].
۹. حجت الاسلام و المسلمین آصف آگاه؛
حجت الاسلام و المسلمین دکترسید محمد رضی آصف آگاه و همکاران، در مقاله «بازشناسی تعریف علائم و شرایط ظهور» در این‌باره گفته‌اند:

«نسبت بین علائم و شرایط ظهور "تباین" خواهد بود؛ زیرا علائم، کاشف از ظهور و شرایط، علت ایجاد آن هستند و هیچ وجه مشترکی بین کاشف و علت موجده نیست. البته ممکن است این دو در برخی وجوه با هم اشتراک داشته باشند، ولی در مصادیق این امکان وجود ندارد.

وجه اشتراک علائم ظهور با شرایط ظهور، تحقق هر دو پیش از ظهور امام مهدی (ع) است. سید محمد صدر در این‌باره می‌گوید: "مفهوم شرایط و علائم در این جهت با هم مشترک‌اند که هر دو پیش از ظهور حضرت تحقق خواهند یافت... زیرا اگر پیش از تحقق شرایط و نشانه‌ها، ظهور انجام گیرد، لازم می‌آید که مشروط پیش از آن که شرطش وجود یابد، تحقق پذیرد... و همچنین علاماتی که درستی آن محرز شده است، دروغ از کار درآید[۳۶].

وجه تمایز

  1. علائم فقط کاشف از پدیده ظهورند، ولی شرایط، محقق ظهورند. از این‌رو، علائم در پیدایش مطلوب نقشی ندارند، برخلاف شرایط که در پیدایش مشروط، تأثیرگذارند[۳۷].
  2. درک شرایط ظهور نیازی به بیان شارع ندارد و عقل آدمی آن را می‌فهمد؛ ولی علائم ظهور نیازمند بیان شارع است؛ چون یک نوع پیشگویی بوده و درک آن از توان عقل خارج است[۳۸].
  3. لازم نیست علائم در یک زمان جمع باشند، بلکه ممکن است یکی پس از دیگری تحقق یابند؛ ولی شرایط باید در یک زمان جمع باشند تا پدیده ظهور تحقق عینی یابد[۳۹].
  4. علائم از بین رفتنی است؛ ولی شرایط پایدار و باقی است[۴۰].
  5. علائم قابل شناخت است و معمولا می‌توان به وجود آن پی برد؛ ولی تحقق شرایط چندان قابل شناخت نیست و نمی‌توان به وجود آن آگاهی حتمی و کامل داشت[۴۱]؛ چراکه عقل به طور قطع توان احصاء تعداد و مصادیق شرایط را ندارد. سید محمد صدر می‌گوید: "زیرا برخی از آن شرایط، وجود تعداد کافی از افراد آزموده و با اخلاص در سطح جهانی بوده، و بررسی درست و شناسایی آنها برای اشخاص عادی امکان‌پذیر نیست..."[۴۲].
  6. ممکن است بعضی علائم، محقق نشود و پدیده ظهور تحقق یابد؛ ولی شرایط حتماً باید موجود شوند (تخلف ظهور از علامت و شرط)[۴۳]. به عبارت دیگر، تحقق پدیده ظهور بدون تحقق علائم، عقلاً محال نیست -هرچند به تعبیر سید محمد صدر، کذب بودن آن علائم لازم آید که لایق شأن ائمه معصومین (ع) نیست- ولی بدون تحقق شرایط، محال است.
  7. انسان در برابر شرایط ظهور تکلیف دارد، برخلاف علائم[۴۴]. سید محمد صدر نیز گویا به این فرق اشاره کرده است: "شرایط ظهور در برنامه‌ریزی الهی دخیل می‌باشند و می‌بایست مورد توجه قرار گیرند؛ زیرا فرا رسیدن روز موعود متوقف بر آنها است[۴۵]»[۴۶].
۱۰. حجت الاسلام و المسلمین محمدی منفرد؛
۱۱. حجت الاسلام و المسلمین صمدی؛
حجت الاسلام و المسلمین قنبر علی صمدی، در کتاب «آخرین منجی» در این‌باره گفته است:
  • «پایان یافتن دوران غیبت و تحقق ظهور امام زمان (ع) مشروط به رفع موانع و تحقق زمینه‌ها و شرایط آن است. از این‌رو یکی از محورهای مهم مباحث مهدویت، شناخت شرایط و زمینه‌های ظهور و تفاوت آن با علایم و نشانه‌های نزدیکی زمان ظهور است. شرایط، آن مقدماتی است که بدون آن ظهور محقق نمی‌شود؛ اما علائم صرفاً نشانه‌هایی برای ظهور هستند و ممکن است اصلاً اتفاق نیفتد. شرایط، ناظر به علل و مقدمات تحقق ظهور است، به گونه‌ای که اگر این علل و مقدمات پدید نیاید، ظهور نیز محقق نخواهد شد؛ اما علامت و نشانه، اتفاقاتی هستند که از نزدیک شدن زمان ظهور خبر می‌دهند. در شرایط، حتماً باید مجموعه مقدمات جمع شوند ولی در علائم، اجتماع همه موارد لازم نیست. در شرایط، ثبات و تداوم ضروری است و تا زمانی که این مشروط است شرایط باید ادامه پیدا کند؛ اما در علائم، ثبات و تداوم لازم نیست. از این‌رو، در مسأله ظهور، شرایط مهم‌تر از علائم هستند؛ چون اگر اختلالی در علائم ایجاد شود، مشکلی برای ظهور پیش نمی‌آید، اما فقدان شرایط سبب نبود مشروط خواهد شد. بر این اساس، چند چیز را می‌توان به عنوان شرایط و مقدمات ظهور برشمرد:
  1. وجود یاور: یکی از عوامل عمده و مؤثر در قیام جهانی حضرت، وجود یاورانی است که به همراه امام، بار سنگین قیام را به دوش می‌گیرند و تا آخر از همراهی و یاری رهبر خود دست برنمی دارند و او را تنها نمی‌گذارند. در این رابطه، سخن امام صادق (ع) در گفتگو با سدیر صیرفی شنیدنی است؛ زیرا در این گفتگو حضرت به نقش یاران در قیام امام (ع) اشاره نموده است. سدیر می‌گوید: "با توجه به کثرت شیعیان و اطرافیان امام، از حضرت درباره علت عدم قیام ایشان علیه حکام جور وقت، پرسیدم. حضرت مرا به خارج مدینه برد تا آن که وقت نماز شد و در محلی پیاده شدیم. جوانی در آن محل مشغول چراندن گله‌ای بز بود. امام (ع) به آن گله نگاهی کرد و خطاب به من فرمود: "ای سدیر! به خدا قسم، اگر من به تعداد این بزها یار و یاور داشتم، بر جای نمی‌نشستم و قیام می‌کردم. سدیر گوید: بعد از تمام شدن نماز، بزهای آن گله را شمردم و یافتم که عدد آنها از هفده تجاوز نمی‌کند!"[۴۷]؛ بنابراین، تربیت و شکل‌گیری مجموعه‌ای از گروه یاوران به عنوان هسته‌های اولیه قیام جهانی حضرت قائم (ع) امری لازم و اجتناب ناپذیر است. می‌بایست عناصر فداکار و جمعیت پیشاهنگی برای جانبازی و حمایت از نهضت جهانی حضرت مهدی، در جامعه حضور داشته باشد. و این ضرورت نیز مبتنی بر این مسأله است که قیام حضرت از مجرای طبیعی و با کمک یاران و همراهان اتفاق خواهد افتاد؛ چنان که از مفاد روایات استفاده می‌شود.
  2. آمادگی جامعه بشری: لزوم آمادگی جامعه بشری برای ورود به عصر ظهور از دیگر شرایط ظهور است. تا زمانی که جامعه بشری آمادگی لازم برای پذیرش برنامه‌های حضرت را نداشته باشد، خداوند ظهور ایشان را محقق نخواهد کرد. از این‌رو، آمادگی فکری و اقبال مردم برای ظهور منجی، مهم‌ترین شرط تحقق زمینه‌های ظهور به شمار می‌آید. این آمادگی در دو سطح عام و خاص قابل تبیین است:
    1. آمادگی عام: مراد از آن، آمادگی نسبی عموم بشر برای پذیرش امر ظهور است. این آمادگی از سه راه اتفاق خواهد افتاد؛
      1. افکار عمومی مردم باید رشد کافی پیدا کند تا بتوانند در اثر بلوغ فکری به یک قضاوت صحیح و درست دست یابند؛ چرا که اگر آگاهی‌های لازم ایجاد نشود، قضاوت بشر یک قضاوت ناقص خواهد بود. پس لازم است بشر از نظر آگاهی رشد پیدا کند تا بتواند در مورد مسائل مهمی نظیر تصمیم گیری در مورد چگونگی نظام حکومتی درست قضاوت کند.
      2. بشر به مرور زمان، سیستم‌های حکومتی و الگوهای مختلف را تجربه کند و آثار و نتایج آن را عیناً ببیند و نقطه ضعف‌ها، چالش‌ها و بن بست‌های هر کدام که در طول زمان بروز و ظهور می‌کند روشن شود.
      3. بعد از تجربه روش‌ها و سیستم‌های گوناگون حکومتی، بشر به نقطه یأس و ناامیدی برسد و متوجه شود که این سیستم‌ها کارایی ندارند؛ همانند آن چه در سیستم مارکسیسم و کمونیسم[۴۸] مشاهده شد. از این‌رو، ظهور حضرت آن قدر به تأخیر می‌افتد تا همه مدعیان حکومت داری بیایند و افکار و روش‌های خود را تجربه کنند و الگوهای مد نظرشان را پیاده نمایند و بعد از ثبات ناکارآمدی شان، مردم دنیا از آنها قطع امید کنند. چون اگر حضرت یک مرتبه ظهور و قیام کند، بشر ادعا خواهد کرد که ما هم می‌توانستیم حکومتی شبیه حکومت ایشان برقرار کنیم. لذا یکی از حکمت‌های تأخیر ظهور حضرت این است که مردم راه کارهای مدعیان اصلاح و سعادت را ببینند و تجربه کنند و عملاً به بطلان و بن بست آنها پی ببرند. وقتی مردم از کارایی این سیستم‌ها ناامید شدند و به سوی حضرت روی آوردند، آنگاه حضرت ظهور خواهد کرد.
    2. آمادگی خاص: این نوع آمادگی، ناظر به جامعه منتظر شیعی و تلاش زمینه سازانه آنان در راستای ظهور است. بدون شک مقدمات و بسترهای لازم برای ظهور، نیازمند فراهم‌سازی است و مردم موظف‌اند این زمینه‌ها را فراهم کنند. از این‌رو، یکی از مسائل کلیدی در عصر انتظار که می‌بایست در دستور کار جامعه منتظر قرار گیرد، توجه به الزامات عقیدتی، فرهنگی، سیاسی و اجتماعی اندیشه انتظار و فراهم‌سازی زمینه‌های ظهور امام عصر (ع) است. با این نگاه، فرق است میان زمینه‌سازی با آمادگی؛ زیرا زمینه‌سازی ضمن این که وظیفه عمومی است، تکلیف خاصی برای معتقدان به ظهور آن حضرت نیز هست، برخلاف آمادگی که ناظر به رشد تدریجی عمومی است و اختصاص به شیعه ندارد. از این نظر، انتظار ظهور و آرزوی رسیدن به حکومت مهدوی، بدون توجه به عمل کرد منتظران و عوامل زمینه‌ساز رخداد ظهور، بی‌معنا خواهد بود. آیات و روایاتی که بیانگر تأثیر نوع رفتار انسان‌ها در نحوه تعیین سرنوشت آنهاست نیز ضرورت اقدامات زمینه‌ساز برای رسیدن به اهداف ظهور را روشن می‌کند. مثلاً بر اساس آیه إِنَّ اللَّهَ لاَ يُغَيِّرُ مَا بِقَوْمٍ حَتَّى يُغَيِّرُواْ مَا بِأَنفُسِهِمْ[۴۹] در روایات نیز بر سیستمی بودن پدیده‌های اجتماعی تأکید شده است. امام صادق (ع) فرموده است: "خداوند از این که جریان امور عالم را جز از طریق اسباب و علل آن انجام دهد، پرهیز می‌کند. به همین علت برای هر چیزی سببی قرار داده است"[۵۰]؛ بدیهی است تا زمانی که اندیشه انتظار با اقدامات زمینه‌ساز همراه نباشد و از حالت ذهنی به یک جریان اجتماعی و تفکر غالب در جامعه تبدیل نشود و رنگ و بوی انتظار، در تربیت و فرهنگ و سلوک عمومی جامعه، مشهود نباشد، آثار و برکات آن نیز در جامعه پدیدار نخواهد شد. زیرا جوشش این اعتقاد با عمل کرد و فرهنگ جاری مردم، لازمه قطعی باورمندی به انتظار ظهور حضرت مهدی (ع) است، اعتقاد و باوری که در شرایط غیبت، اطاعت منتظرانه را به همراه دارد. از این‌رو، پیامبر اکرم (ص) در توصیف منتظران ظهور فرزندش، مهدی (ع) فرمود: "خوشا به حال آن کسی که زمان قائم اهل بیت مرا درک نماید، در حالی که قبل از فرا رسیدن قیام او و در زمان غیبتش، پیرو او بوده، دوستانش را دوست داشته و با دشمنانش به دشمنی برخاسته است. چنین کسانی در بهشت جزو رفیقان و همراهان من و مورد مهر و محبت من خواهند بود و با من در زمره گرامی‌ترین افراد امت محشور خواهند شد"[۵۱]؛ بر اساس این حدیث شریف، وقتی فرهنگ عمومی جامعه، بر اساس آموزه‌های دینی، تعریف و نهادینه گردد، طبیعی است که سایر جهت‌گیری‌های اجتماعی و سیاسی جامعه نیز، صبغه دینی به خود می‌گیرد و کارکردها و عکس‌العمل‌های جاری در جامعه، بر اساس معیارهای دینی، سامان می‌یابد. آن زمان است که تولی و تبری، دشمن‌شناسی، حمایت از حق، یکپارچگی در برابر باطل و... در رفتارهای اجتماعی مردم به صورت هدف مند تثبیت شده و زمینه‌های ظهور را فراهم می‌آورد»[۵۲].
۱۲. حجت الاسلام و المسلمین کارگر؛
حجت الاسلام و المسلمین دکتر رحیم کارگر، در کتاب «مهدویت دوران ظهور» در این‌باره گفته است:

«می‏‌توان تفاوت‏‌های میان شرایط و علایم ظهور را چنین شمارش کرد:

  1. رابطه ظهور با شرایطش واقعی است. یعنی تا آنها نباشند ظهور هم اتفاقی نمی‏‌افتد حال آن‏‌که علایم، دلالت بر ظهور می‏‌کنند و از امکان و نزدیکی وقوع چنین حادثه عظیمی خبر می‏‌دهند.
  2. شرایط ظهور با هم ارتباط متقابل و واقعی دارند، حال آن‏‌که ارتباط خاصی میان نشانه‏‌های ظهور مشاهده نمی‏‌شود.
  3. شرایط ظهور همگی با هم باید در یک زمان محقق باشند حال آنکه علایم ظهور، به طور طبیعی طی ماه‏‌ها و سال‏‌ها و قرن‏‌ها رخ می‏‌دهند.
  4. شرایط ظهور باید مداومت داشته باشند و شرط بقای ظهورند، حال آنکه نشانه‏‌های ظهور در زمانی خاص رخ می‏‌دهند و نه لزوم و نه امکان دارد که آن شرایط در مدت زمانی طولانی واقع شوند و وقوع آنها ادامه یابد.
  5. شرایط ظهور تنها در زمان ظهور است که به حد اعلای خود می‏‌رسند؛ حال آن‏‌که تمامی نشانه‏‌ها به مرور پیش از ظهور رخ می‏‌دهند.
  6. همه شرایط ظهور باید متحقق باشند؛ با آنکه نشانه‏‌های ظهور لازم نیست که همه‏‌شان رخ بدهند و تنها حدوث علایم حتمی کافی است و بقیه به نزدیکی ظهور دلالت می‏‌کنند و اگر پیش از ظهور رخ ندهند، مشکلی در امر ظهور پیش نمی‏‌آید [۵۳]‏‌»[۵۴].
۱۳. حجت الاسلام و المسلمین حاجی‌زاده؛
حجت الاسلام و المسلمین یدالله حاجی‌زاده، در مقاله «وجه جمع فراگیر شدن ظلم و فساد در آستانه ظهور حضرت حجت با عدم جواز اباحی‌گری» در این‌باره گفته است: «علائم یک پدیده، نشانه‌هایی هستند که تنها، از وقوع یا نزدیکی وقوع آن پدیده خبر می‌‌دهند و هیچ نقشی در ایجاد آن ندارند. این علائم همانند تابلویی هستند که به عنوان مثال در یک فرودگاه نصب شده‌اند و از ورود قریب الوقوع یک هواپیما خبر می‌‌دهند و مقصود از علائم ظهور، نشانه‌هایی هستند که تقدیر خداوند بر وقوع آنها در آستانه ظهور تعلق گرفته است[۵۵]. اما مقصود از شرایط یک پدیده یعنی پیش شرط‌هایی که اگر این پیش شرط‌ها محقق نشود، آن پدیده با توجه به این مقدمه یکی از پاسخ‌های رایجی که به پارادوکس مذکور داده شده و به نظر می‌‌رسد که پاسخ نسبتاً خوب و قابل قبولی است این است که باید میان شرایط و زمینه‌های ظهور با علائم ظهور تفاوت گذاشت. به تعبیری میان ویژگی‌های اجتماعی هنگامه ظهور با پیش شرط‌های ظهور که لوازم جداناپذیر یک پدیده هستند، تفاوت است»[۵۶].
۱۴. آقای السادة (پژوهشگر معارف مهدویت
آقای سید مجتبی السادة، در کتاب «شش ماه پایانی» در این‌باره گفته است:
  1. «رابطه ظهور با شرایطش واقعی است یعنی تا آنها نباشند ظهور هم اتفاق نمی‌افتد؛ حال آن‌که علایم، دلالت بر ظهور می‌کنند و از امکان و نزدیکی وقوع چنین حادثه عظیمی خبر می‌دهند.
  2. شرایط ظهور باهم ارتباط متقابل و واقعی دارند حال آن‌که ارتباط خاصی میان نشانه‌های ظهور مشاهده نمی‌شود.
  3. شرایط ظهور همگی باهم باید در یک زمان متحقق باشند حال آن‌که علائم ظهور، به‌طور طبیعی طی ماه‌ها و سال‌ها و قرن‌ها رخ می‌دهند.
  4. شرایط ظهور باید مداومت داشته باشند و شرط بقای ظهورند حال آن‌که نشانه‌های ظهور در زمانی خاص رخ می‌دهند و نه لزوم و نه امکان دارد که آن شرایط در مدت‌زمانی طولانی واقع شوند و وقوع آنها ادامه یابد.
  5. شرایط ظهور تنها در زمان ظهور است که به حد اعلای خود می‌رسند حال آن‌که تمامی نشانه‌ها به مرور پیش از ظهور رخ می‌دهند.
  6. همه شرایط ظهور باید متحقق باشند، حال آن‌که نشانه‌های ظهور لازم نیست که همه‌شان رخ بدهند و تنها حدوث علایم حتمی کافی است و بقیه به نزدیکی ظهور دلالت می‌کنند و اگر پیش از ظهور رخ ندهند، مشکلی در امر ظهور پیش نمی‌آید[۵۷]»[۵۸].
۱۵. آقای رضوانی (پژوهشگر حوزه علمیه قم
علی ‎اصغر رضوانی در کتاب «موعودشناسی و پاسخ به شبهات» در این باره گفته است:

«علایم ظهور گر چه با شرایط ظهور، وجه اشتراکی دارند که همان تحقق هر یک قبل از ظهور امام مهدی (ع) است، ولی از جهاتی نیز با یکدیگر اختلاف دارند. اینک به برخی از اختلافات اشاره می‌کنیم:

  1. منوط شدن ظهور به شرایط و تعلیق بر آنها واقعی است، به این معنا که اگر شرایط مهیا نباشد، مشروط که همان ظهور است در خارج تحقق نخواهد یافت، بر خلاف منوط شدن ظهور به علامات و تعلیق بر آنها، که واقعی نیست؛ زیرا علامات نسبت به ظهور، جنبه کاشفیت دارد.
  2. علامات، حوادثی پراکنده‌اند که در طول عصر غیبت به صورت پراکنده انجام خواهد گرفت، بر خلاف شرایط که تا وقت ظهور به صورت متصل و مستمر خواهد بود.
  3. انسان نسبت به شرایط ظهور، تکلیف دارد بر خلاف علایم ظهور»[۵۹].
۱۶. آقای کریمی (پژوهشگر معارف مهدویت)؛
آقای محمد علی کریمی، در کتاب «آیا ظهور نزدیک است» در این‌باره گفته است:
  1. «علائم ظهور عبارتند از: تعدادی از حوادث پراکنده که بین آنها با ظهور ارتباطی نیست به جز اینکه قبل از ظهور رخ میدهند، اما بین شرایط ظهور و امر ظهور رابطه علیت و سببیت است.
  2. علائم: حوادثی هستند که به طور طبیعی طی ماه‌ها، سال‌ها و قرن‌ها در طول عصر غیبت به صورت پراکنده رخ می‌دهند، حال آنکه شرایط ظهور، همگی باید با هم در یک زمان محقق شوند.
  3. انسان نسبت به شرایط ظهور تکلیف دارد، اما نسبت به علائم هیچ تکلیفی ندارد[۶۰].
  4. علائم ظهور، تنها دلالت بر ظهور میکنند و از امکان و نزدیکی وقوع این حادثه عظیم خبر میدهند حال آنکه رابطه ظهور با شرایط آن واقعی است؛ یعنی تا آن شرایط نباشد، ظهور هم اتفاق نمی‌افتد.
  5. ارتباط خاصی میان علائم ظهور وجود ندارد اما شرایط ظهور با هم ارتباط متقابل و واقعی دارند.
  6. علائم در زمان خاصی رخ می‌دهد و لازم نیست و امکان هم ندارد که آن علائم در مدت زمان طولانی واقع شود و وقوع آنها ادامه یابد ولی شرایط، شرط بقای ظهورند بنابراین باید مداومت داشته باشد.
  7. تمامی علائم به مرور پیش از ظهور رخ میدهد اما شرایط ظهور تنها در زمان ظهور به حد اعلای خود میرسد.
  8. لازم نیست همه علائم ظهور رخ بدهد، تنها رخداد علائم حتمی، کافی است؛ چرا که علائم غیرحتمی بر نزدیکی ظهور دلالت می‌کند و اگر پیش از ظهور رخ ندهد، مشکلی در امر ظهور پیش نمی‌آید. اما همه شرایط ظهور باید محقق شود»[۶۱].
۱۷. پژوهشگران مؤسسه آینده روشن؛
پژوهشگران مؤسسه آینده روشن، در کتاب «مهدویت پرسش‌ها و پاسخ‌ها» در این‌باره گفته‌اند:
  • «شرایط ظهور وابستگی تام و تمام به ظهور امام مهدی (ع) دارد، ولی علایم ظهور فقط نشانه و اعلام نزدیک بودن ظهور است. برای ظهور امام باید شرایط جمع باشد، اما در علایمْ چنین مسئله‌ای لازم نیست. برای مثال یکی از شرایط تحقق نماز، دخول وقت است؛ تا وقت نماز نشود، نمی‌شود نماز خواند. همچنین یکی از نشانه‌های وقت نماز، اذانی است که از رادیو پخش می‌گردد؛ لذا نماز خواندن متوقف بر پخش اذان نیست، بلکه صدای اذان نشانه داخل شدن وقت است. بنابراین ممکن است اذان گفته نشود ولی وقت داخل شده باشد و می‌توان نماز خواند.
  • ثانیاً: برای امر ظهور باید همه شرایط جمع باشد، برخلاف علایم که ظهور متوقف بر پدیدار شدن همه علایم و حضور همه نیست؛ مثلاً برای خواندن نماز باید همه شرایط از قبیل وقت، قبله، طهارت و ... با هم وجود داشته باشد.
  • ثالثاً: ما نسبت به شرایط ظهور مکلف هستیم و باید زمینه‌های تحقق آن را مهیا سازیم، ولی نسبت به ظهور علایم و ایجاد آن‌ها وظیفه‌ای نداریم[۶۲]»[۶۳].

پرسش‌های وابسته

  1. علامات خاصه ظهور امام مهدی چیست؟ (پرسش)
  2. علامات عامه ظهور امام مهدی چیست؟ (پرسش)
  3. نشانه‌های ظهور چه تعداد می‌باشند؟ (پرسش)
  4. در روایات درباره نشانه‌های ظهور چه کلماتی استعمال شده است؟ (پرسش)
  5. آیا نشانه‌های ظهور جنبه نمادین دارد؟ (پرسش)
  6. مؤلفه‌های شناخت علائم ظهور چیست؟ (پرسش)
  7. آیا تطبیق‌دادن نشانه‌های ظهور با افراد و حوادث جامعه صحیح است؟ (پرسش) 
  8. آیا برخی علائم با ظهور امام مهدی همزمان می‌شود؟ (پرسش)
  9. آیا خروج ابقع از نشانه‌های ظهور امام مهدی است؟ (پرسش)
  10. چه فرقی بین نشانه‌های ظهور و شرایط ظهور است؟ (پرسش)  
  11. مراد از نشانه‌های پراکنده ظهور چیست؟ (پرسش)
  12. تفاوت علائم ظهور و نشانه‌های قیامت چیست؟ (پرسش)
  13. آیا نشانه های ظهور با احادیث نفی توقیت منافات دارد؟ (پرسش)
  14. اینکه بعضی از نشانه های ظهور به وقوع پیوسته آیا نمی تواند نشانه ای از نزدیک بودن قیام امام مهدی باشد؟ (پرسش)
  15. چگونه می‌توان علامات ظهور را که متضمن پیشگویی‌ است صحیح دانست؟ (پرسش)
  16. میزان صحت نشانه‌های ظهور تا چه اندازه است؟ (پرسش)
  17. علائم و نشانه‏‌های مادی و معنوی ظهور امام مهدی چیست؟ (پرسش)
  18. چند علامت دیگر تا ظهور امام مهدی باقی مانده است؟ (پرسش)
  19. آیا اعلان نشانه‌های و شرایط ظهور سبب اطلاع دشمنان از اسرار سیاسی است؟ (پرسش)
  20. چه راه صحیحی در بررسی نشانه‌های ظهور پیشنهاد می‌کنید؟ (پرسش)
  21. آیا روایات نشانه‌های ظهور اشکال سندی و متنی دارد؟ (پرسش)  
  22. چه علاماتی در عصر ظهور امام مهدی اتفاق خواهد افتاد؟ (پرسش)
  23. آیا تا امروز نشانه‌های ظهور امام مهدی پدید آمده‏‌اند یا خیر؟ (پرسش)  
  24. چه آثاری در نقل نشانه های ظهور است؟ (پرسش)
  25. فرق بین علایم ظهور با اشراط الساعة چیست؟ (پرسش)  
  26. مراد از ظهور اصغر و اکبر چیست؟ (پرسش)  
  27. آیا علایم قریب برای ظهور با اینکه امام مهدی به طور ناگهانی ظهور می‌کند منافات دارد؟ (پرسش)
  28. آیا روایات نشانه های ظهور اشکال سندی و متنی دارد؟ (پرسش)
  29. آیا تا امروز نشانه ‏های ظهور امام مهدی پدید آمده‏ اند یا خیر؟ (پرسش)
  30. تمایز نشانه‌های ظهور و اصول و ضوابط دینی در چیست؟ (پرسش)
  31. رابطه نشانه‌های برپایی قیامت و نشانه‌های ظهور چیست؟ (پرسش)
  32. آیا وجود فتنه از نشانه‌های ظهور است؟ (پرسش)
  33. نشانه‌های نزدیک بودن ظهور چیستند؟ (پرسش)
  34. در سال ظهور چه فتنه‌هایی اتفاق می‌افتد؟ (پرسش)
    1. آیا اختلاف حسنی و اموی‌ از فتنه‌های سال ظهور است؟ (پرسش)
    2. آیا خروج مغربی و جمله به مصر و شام از فتنه‌های سال ظهور است؟ (پرسش)
    3. آیا رایت بنی العباس و مروانی‌ از فتنه‌های سال ظهور است؟ (پرسش)
    4. آیا اختلاف ترک و روم از فتنه‌های سال ظهور است؟ (پرسش)
    5. آیا خروج عوف سلمی از کریت‌ از فتنه‌های سال ظهور است؟ (پرسش)
    6. آیا خروج شخصی از اولاد شیخ‌ از فتنه‌های سال ظهور است؟ (پرسش)
    7. آیا خروج مردی ضعیف از موالی به مدافعه سفیانی‌ از فتنه‌های سال ظهور است؟ (پرسش)
    8. آیا خروج ربیعی و جرهمی از فتنه‌های سال ظهور است؟ (پرسش)
    9. آیا خروج سپاهی از کوفه به شام‌ از فتنه‌های سال ظهور است؟ (پرسش)
    10. آیا خروج حسینی از فتنه‌های سال ظهور است؟ (پرسش)
    11. آیا رایاتی از مشرق یا دورترین بلاد مشرق از فتنه‌های سال ظهور است؟ (پرسش)
    12. آیا خروج شیصبانی از کوفه‌ از فتنه‌های سال ظهور است؟ (پرسش)
    13. آیا خروج یمانی خراسانی و سفیانی از فتنه‌های سال ظهور است؟ (پرسش)
    14. آیا خروج شعیب بن صالح از سمرقند از فتنه‌های سال ظهور است؟ (پرسش)
    15. آیا خروج سید حسنی‌ از فتنه‌های سال ظهور است؟ (پرسش)
    16. آیا خروج گیلانی و احتمال انطباق او بر حسنی‌ از فتنه‌های سال ظهور است؟ (پرسش)
    17. آیا خروج مردی از اولاد جعفر از بلاد جبل‌ از فتنه‌های سال ظهور است؟ (پرسش)
    18. آیا جنگ گرگان و طبرستان‌ از فتنه‌های سال ظهور است؟ (پرسش)
    19. آیا رایت آذربایجان‌ از فتنه‌های سال ظهور است؟ (پرسش)
    20. آیا خروج سفیانی‌ از فتنه‌های سال ظهور است؟ (پرسش)
    21. آیا خروج دجال یا صائد بن الصائد از فتنه‌های سال ظهور است؟ (پرسش)
  35. مقدمات قیام و ظهور چیستند؟ (پرسش)
  36. آیا توقف خورشید از نشانه‌های ظهور است؟ (پرسش)

پانویس

  1. ر.ک. زهادت، عبدالمجید، معارف و عقاید، ج ۲، ص ۲۵۱ـ ۲۵۲؛ رضایی اصفهانی، محمد علی، مهدویت، ص ۱۰۱ـ ۱۰۹؛ صمدی، قنبرعلی، آخرین منجی، ص ۱۳۶ـ ۱۴۰؛ حاجی‌زاده، یدالله، وجه جمع فراگیر شدن ظلم و فساد در آستانه ظهور حضرت حجت با عدم جواز اباحی‌گری، ص ۲۶۷؛ رضوی، رسول، امام مهدی، ص ۱۲۳ ـ ۱۲۵.
  2. . ر.ک. زهادت، عبدالمجید، معارف و عقاید ۵، ج ۲، ص ۲۵۱ ـ ۲۵۲؛ علی زاده، مهدی، نشانه‌های یار و چکامه‌ انتظار، ص ۱۸ ـ ۲۰؛ محمدی، بهروز، چلچراغ حکمت، ج ۱۰، ص ۴۸؛ رضایی اصفهانی، محمد علی، مهدویت، ص ۱۰۱ ـ ۱۰۹؛ حاجی زاده، یدالله، وجه جمع فراگیر شدن ظلم و فساد در آستانه ظهور حضرت حجت با عدم جواز اباحی‌گری، ص ۲۶۷؛ رضوی، رسول، امام مهدی، ص ۱۲۳ ـ ۱۲۵.
  3. ر.ک. آصف آگاه، سید محمد رضی، بازشناسی تعریف علائم و شرایط ظهور، ص ۱۶۰ ـ ۱۶۱؛ حاجی‌زاده، یدالله، وجه جمع فراگیر شدن ظلم و فساد در آستانه ظهور حضرت حجت با عدم جواز اباحی‌گری، ص ۲۶۷.
  4. ر.ک. زهادت، عبدالمجید، معارف و عقاید، ج ۲، ص ۲۵۱ ـ ۲۵۲؛ علی‌زاده، مهدی، نشانه‌های یار و چکامه‌ انتظار، ص ۱۸ ـ ۲۰؛ محمدی، بهروز، مهدویت، ج ۱۰، ص ۴۸؛ رضایی اصفهانی، محمد علی، مهدویت، ص ۱۰۱ـ ۱۰۹
  5. ر.ک. موسوی‌نسب، سید جعفر، دویست پرسش و پاسخ پیرامون امام زمان، ج ۲، ص ۲۹ ـ ۳۰؛ علی‌پور، مهدی، ظهور، ص ۲۳۷ ـ ۲۳۸؛ یوسفیان، مهدی، شرایط ظهور، ص ۱۳ و ۱۴؛ السادة، سید مجتبی، شش ماه پایانی، ص ۲۲۲ ـ ۲۲۳؛ رضوانی، علی اصغر، موعودشناسی و پاسخ به شبهات، ص ۵۱۸؛ کارگر، رحیم، مهدویت دوران ظهور، ص ۲۳ و ۲۶ و ۳۳ ـ ۳۷.
  6. ر.ک. صدر، سید محمد، تاریخ غیبت کبری، ص ۳۹۹ ـ ۴۹۵؛ کریمی، محمد علی، آیا ظهور نزدیک است، ص ۲۵ ـ ۲۷.
  7. ر.ک. صدر، سید محمد، تاریخ غیبت کبری، ص ۳۹۹ ـ ۴۹۵؛ علی‌پور، مهدی، ظهور، ص ۲۳۷ ـ ۲۳۸؛ کریمی، محمد علی، آیا ظهور نزدیک است، ص ۲۵ ـ ۲۷.
  8. ر.ک. صدر، سید محمد، تاریخ غیبت کبری، ص ۳۹۹ ـ ۴۹۵؛ موسوی‌نسب، سید جعفر، دویست پرسش و پاسخ پیرامون امام زمان، ج ۲، ص ۲۹ ـ ۳۰؛ یوسفیان، مهدی، شرایط ظهور، ص ۱۳ و ۱۴؛ رضوانی، علی اصغر، موعودشناسی و پاسخ به شبهات، ص ۵۱۸
  9. ر.ک. صدر، سید محمد، تاریخ غیبت کبری، ص ۳۹۹ ـ ۴۹۵؛ السادة، سید مجتبی، شش ماه پایانی، ص ۲۲۲ ـ ۲۲۳؛ آصف آگاه، سید محمد رضی، بازشناسی تعریف علائم و شرایط ظهور، ص ۱۶۰ ـ ۱۶۱
  10. ر.ک. صدر، سید محمد، تاریخ غیبت کبری، ص ۳۹۹ ـ ۴۹۵؛ علی‌پور، مهدی، ظهور، ص ۲۳۷ ـ ۲۳۸؛ یوسفیان، مهدی، شرایط ظهور، ص ۱۳ و ۱۴
  11. ر.ک. صدر، سید محمد، تاریخ غیبت کبری، ص ۴۸۹
  12. ر.ک. آصف آگاه، سید محمد رضی، بازشناسی تعریف علائم و شرایط ظهور، ص ۱۶۰ ـ ۱۶۱
  13. ر.ک. صدر، سید محمد، تاریخ غیبت کبری، ص ۳۹۹ ـ ۴۹۵
  14. ر.ک. صدر، سید محمد، تاریخ غیبت کبری، ص ۳۹۹ ـ ۴۹۵؛ زهادت، عبدالمجید، معارف و عقاید، ج ۲، ص ۲۵۱ ـ ۲۵۲؛ یوسفیان، مهدی، شرایط ظهور، ص ۱۳ و ۱۴؛ آصف آگاه، سید محمد رضی، بازشناسی تعریف علائم و شرایط ظهور، ص ۱۶۰ ـ ۱۶۱
  15. ر.ک. علی‌پور، مهدی، ظهور، ص ۲۳۷ ـ ۲۳۸؛ یوسفیان، مهدی، شرایط ظهور، ص ۱۳ آصف آگاه، سید محمد رضی، بازشناسی تعریف علائم و شرایط ظهور، ص ۱۶۰ ـ ۱۶۱؛ کارگر، رحیم، مهدویت دوران ظهور، ص ۲۳ و ۲۶ و ۳۳ ـ ۳۷؛ کریمی، محمد علی، آیا ظهور نزدیک است، ص ۲۵ ـ ۲۷.
  16. ر.ک. رضوانی، علی اصغر، موعودشناسی و پاسخ به شبهات، ص ۵۱۸؛ پژوهشگران مؤسسه آینده روشن، مهدویت پرسش‌ها و پاسخ‌ها، ص ۳۷۵؛ آصف آگاه، سید محمد رضی، بازشناسی تعریف علائم و شرایط ظهور، ص ۱۶۰ ـ ۱۶۱
  17. ر.ک. آصف آگاه، سید محمد رضی، بازشناسی تعریف علائم و شرایط ظهور، ص ۱۶۰ ـ ۱۶۱
  18. ر.ک: کارگر، رحیم، مهدویت دوران ظهور، ص ۲۳ و ۲۶ و ۳۳ ـ ۳۷.
  19. ر.ک: کارگر، رحیم، مهدویت دوران ظهور، ص ۲۳ و ۲۶ و ۳۳ ـ ۳۷.
  20. ر.ک: کارگر، رحیم، مهدویت دوران ظهور، ص ۲۳ و ۲۶ و ۳۳ ـ ۳۷.
  21. ر.ک. رضوی، رسول، امام مهدی، ص ۱۲۳ ـ ۱۲۵.
  22. صدر، سید محمد، تاریخ غیبت کبری، ص۳۹۹-۴۹۵.
  23. یوسفیان، مهدی؛ شرایط ظهور، ص ۱۳ - ۱۴.
  24. موسوی‌نسب، سید جعفر، دویست پرسش و پاسخ پیرامون امام زمان، ج۲، ص۲۹، ۳۰.
  25. زهادت، عبدالمجید، معارف و عقاید ۵ ج۲، ص۲۵۱، ۲۵۲.
  26. ر.ک: منتخب الاثر، پی نوشت ص ۴۴۵. مؤلف محترم در این قسمت اشاره کوتاهی به مطلب فوق دارند.
  27. علی‌زاده، مهدی، نشانه‌های یار و چکامه‌ انتظار (کتاب)، ص۱۸-۲۰.
  28. صدر، سید محمد، تاریخ الغيبة الكبرى، ص ۱۳۹۵.
  29. صدر، سید محمد، تاریخ الغيبة الكبرى، ص ۱۳۹۶ – ۴۰۰.
  30. علی‌پور، مهدی، ظهور، ص ۲۳۷-۲۳۸.
  31. رضایی اصفهانی، محمد علی، مهدویت، ص ۱۰۱-۱۰۹.
  32. محمد باقر مجلسی، بحار الأنوار، ج ۵۲، ص ۲۰۷.
  33. بحار الأنوار، ج ۵۲، ص ۲۰۷.
  34. بحار الأنوار، ج ۵۳، ص ۱۷۷.
  35. رضوی، رسول، امام مهدی، ص ۱۲۳-۱۲۵.
  36. صدر، سید محمد، تاریخ غیبت کبری، ۴۸۹.
  37. صدر، سید محمد، تاریخ غیبت کبری، ۴۹۰.
  38. صدر، سید محمد، تاریخ غیبت کبری، ۵۵۱-۵۵۲.
  39. صدر، سید محمد، تاریخ غیبت کبری، ۴۹۲.
  40. صدر، سید محمد، تاریخ غیبت کبری، ۴۹۳.
  41. یوسفیان، مهدی، شرایط ظهور، ۱۴.
  42. صدر، سید محمد، تاریخ غیبت کبری، ۴۹۴.
  43. صدر، سید محمد، تاریخ غیبت کبری، ۴۸۹؛ یوسفیان، مهدی، شرایط ظهور، ۱۴.
  44. رضوانی، علی اصغر، علائم ظهور، ۱۶.
  45. صدر، سید محمد، تاریخ غیبت کبری، ۴۹۴.
  46. آصف آگاه؛سید محمد رضی، خانی؛مجتبی، سید نظری؛ سید محمد جواد، بازشناسی تعریف علائم و شرایط ظهور، ص 163-165.
  47. «" يَا سَدِيرُ لَوْ كَانَ لِي شِيعَةٌ بِعَدَدِ هَذِهِ الْجِدَاءِ مَا وَسِعَنِي الْقُعُودُ "»؛ الکافی، ج۲، ص۲۴۲؛ بحار الانوار، ج ۴۷، ص ۳۷۳.
  48. تفکر اومانیستی و مادی گرای مارکسیسم و کمونیسم، باعث شکل‌گیری امپراطوری بزرگی موسوم به شوروی شد که حدود ۷۰ سال حکومت کرد؛ اما با همه تبلیغات و هیاهویش یک دفعه سقوط کرد و به زباله‌دان تاریخ پیوست؛ به گونه‌ای که مردم دنیا -که مدت‌ها تحت هیمنه و ابهت مارکسیسم بودند- از این رخداد شگفت زده شده بودند.
  49. سرنوشت انسان به دست خود اوست، نه این که جبری در کار باشد؛ سوره رعد، آیه ۱۱.
  50. «" أَبَى اللَّهُ أَنْ يُجْرِيَ الْأَشْيَاءَ إِلَّا بِأَسْبَابٍ فَجَعَلَ لِكُلِّ شَيْ‏ءٍ سَبَباً "»؛ الکافی، ج ۱، ص ۱۸۳.
  51. «" طُوبَى لِمَنْ أَدْرَكَ قَائِمَ أَهْلِ بَيْتِي وَ هُوَ يَأْتَمُّ بِهِ فِي غَيْبَتِهِ قَبْلَ قِيَامِهِ وَ يَتَوَلَّى أَوْلِيَاءَهُ وَ يُعَادِي أَعْدَاءَهُ ذَاكَ مِنْ رُفَقَائِي وَ ذَوِي مَوَدَّتِي وَ أَكْرَمِ أُمَّتِي عَلَيَّ يَوْمَ الْقِيَامَةِ"»کمال الدین و تمام النعمه، ص۲۸۶؛ غایة المرام، ج۷، ص۱۳۲؛ نور الثقلین، ج۲، ص۵۰۵؛ ینابیع الموده، ج۳، ص۳۹۶؛ بحار الانوار، ج۵۱، ص۷۲؛ معجم احادیث الامام المهدی (ع)، ج۱، ص۲۶۳.
  52. صمدی، قنبر علی، آخرین منجی، ص۱۳۶ - ۱۴۰.
  53. ‏‌ تاریخ غیبت کبری، ص ۳۹۹- ۳۹۶؛ شش ماه پایانی، ص ۲۲۳- ۲۲۲.
  54. کارگر، رحیم؛ مهدویت دوران ظهور، ص‌ص۲۳-۲۶، ۳۳ - ۳۷.
  55. فلاح، محمدجواد، علائم و نشانه‌های ظهور با رویکرد آسیب‌شناسی اخلاقی، (مشرق موعود، پاییز ۱۳۹۶)، ص ۷۸ - ۱۰۰.
  56. حاجی‌زاده، یدالله، وجه جمع فراگیر شدن ظلم و فساد در آستانه ظهور حضرت حجت با عدم جواز اباحی‌گری، ص ۲۶۷.
  57. تاریخ الغیبة الکبری، صص ۳۹۹- ۳۹۶.
  58. الساده، مجتبی، شش ماه پایانی، ص ۲۲۲ - ۲۲۳.
  59. موعودشناسی و پاسخ به شبهات: ص۵۱۸.
  60. رضوانی، علی‌اصغر، علائم ظهور، ص۱۶.
  61. کریمی، محمد علی، آیا ظهور نزدیک است، ص ۲۵-۲۷.
  62. برخی از صاحب‌نظران تفاوت‌های دیگری را ذکر نموده‌اند. برای آگاهی بیش تر به کتاب تاریخ غیبت کبری، تألیف سید محمد صدر، ص۴۸۹ به بعد مراجعه فرمایید
  63. مهدویت پرسش‌ها و پاسخ‌ها، ص ۳۷۵.