بنی عریب بن جشم بن حاشد

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت

نسب این قوم

بنی عریب در شمار طوایف قحطانی[۱] و از بزرگترین بلکه بزرگترین شاخه‌های قبیله همدان یاد شده‌اند. این شاخه بزرگ بنی همدان - که به گفته «همدانی»، تنها شاخه بنی حجور آن، نزدیک به نیمی از بنی حاشد را شامل می‌شده است -[۲]، از عَریب بن جُشَم بن حاشد بن جشم بن خیوان (خیران) بن نوف بن أوسله (همدان) نسب می‌برند[۳]. عریب فرزندی به نام زید داشت که از او علیان و قادم -سرشاخه‌های اصلی بنی عریب بن جشم - متولد شدند. از علیان هم پسری به نام أسلم، و از اسلم فرزندانی به نام‌های حجور، نمره، حجه، خرجه و حذف متولد شدند که هر یک از آنها در رأس طوایفی با همین نام قرار گرفتند[۴]. از قادم دیگر فرزند زید بن عریب نیز پسرانی به اسامی عبدالله، قُدَم، قیلاب، أذران، نمل، صیره و القدام پا به عرصه وجود نهادند که بعدها، با قرار گرفتن در صدر طوایفی به نام‌های بنی عبدالله، بنی قدم، بنی قیلاب، بنی أذران، بنی نمل، بنی صیره و بنی القدام[۵]، در کنار بنی اعمام خود از بنی علیان بن زید، طایفه بزرگ بنی عریب بن جشم بن حاشد را پدید آوردند. علاوه بر این طوایف، فروعات و شاخه‌های دیگری نیز از هر دو شاخه بنی علیان و بنی قادم منشعب شده که از مهمترین آنها می‌توان به نام بنی اعشب بن قدم[۶] و بنی شاوِر بن قدم[۷] - دو شاخه اصلی بنی قدم بن قادم - که خود به شعب و فروعات متعدد دیگری از جمله بنی زید، بنی یرأم، بنی حضور، بنی کسا، بنی هنیء، بنی قطیل، بنی یعفر، بنی هنان، بنی حارث و بنی حبس تقسیم شده‌اند[۸]، اشاره کرد. بنی حجور و طوایف آن از جمله: حارثة بن حارث[۹]، عاهر بن حارث[۱۰]، حضور بن أعشب[۱۱]، حندش بن مرار[۱۲]، خیبر بن أدام بن حجور[۱۳]، رافع بن عامر[۱۴]، صقعب بن مالک[۱۵]، عاهر بن حارث بن موله[۱۶]، حارثة بن عاهر بن حارث[۱۷]، بنی منفع[۱۸]، همچنین طایفه بنی فهم بن جابر و طوایف آن نظیر: بنی مالک بن فهم، بنی ایفع بن فهم، بنی جهل بن فهم، بنی معروف بن فهم و بنی غلال بن ایفع بن فهم[۱۹]، و نیز خاندان بنی مرار بن جابر و طوایف منتسب به آن همچون: بنی واشج، بنی حندش، بنی عوفان، بنی سمی و بنی منبه مشهور به «مراریون»[۲۰]، بنی هلان بن عوق بن جابر[۲۱]، بنی شهر بن عوق بن جابر[۲۲]، بنی أسد بن عوق بن جابر[۲۳] و یخبث بن اهنوم[۲۴] هم، از دیگر طوایف معروف این قوم به شمار رفته‌اند[۲۵]. ضمن آنکه از بیوت مشهور این قوم هم می‌توان از آل معیوف[۲۶]، آل صلیحی[۲۷] و آل ابی حاتم بن بعدانی[۲۸] نام برد.[۲۹].

مساکن و منازل بنی عریب بن جشم

این قوم، خاستگاهی یمنی داشتند. آنان پس از اسلام، در بلاد دیگر منتشر شده، علاوه بر یمن، در سرزمین‌هایی چون عراق و شام ساکن شدند[۳۰]. از اصلی‌ترین سکونتگاه‌های این قوم در یمن می‌توان به مخلاف حجور در پشت صنعا[۳۱] - موضعی که نام خود را از قوم حجور بن اسلم بن علیان گرفته بود - [۳۲] اشاره کرد. حَجور البطنه هم از دیگر سرزمین‌های این قوم بود که در قسمت غربی بلاد وادعه قرار داشت و به سرزمین‌های عُذر و هنوم و ظُلیمه متصل بود[۳۳]. ضمن این که «بعدان»، موطن آل أبی حاتم بن بعدانی[۳۴] و وادی حیران در مخلاف حجور - که نام خود را از ساکنان خود بنی حیران بن أوام گرفت -[۳۵] و نیز روف ردمان منزلگاه بنی صقعب بن مالک[۳۶]، از دیگر مواطن این قوم در یمن دانسته شده‌اند. از معروف‌ترین منازل بنی حجور در شام نیز باید از روستای «عین حَرَما» در غوطه دمشق - منزل آل معیوف - نام برد[۳۷]. کوفه نیز از دیگر مواطن اصلی این قوم در عراق بود. چندان که مؤلف کتاب «تاریخ کوفه» از چهار طایفه بنی عریب بن جشم یعنی: حجور، قدم، شاور و أهنوم، در شمار بیست و چهار شاخه بنی همدان ساکن در کوفه نام برده است[۳۸].[۳۹].

تاریخ جاهلی و اسلامی بنی عریب

از اخبار دوران جاهلی بنی عریب خبری در دست نیست؛ اما از اخبار دوران اسلامی آنان می‌توان از حضور جمعی از آنان نظیر عبدالرحمن بن زید بن خارف فایشی در جنگ صفین[۴۰] و شهادت جمع زیادی از ایشان در این واقعه اشاره کرد[۴۱]. نقل است که حضرت علی(ع) در راه بازگشت از صفین، به هنگام عبور از محلات کوفه، چون از محله همدانیان از جمله فائشیان گذشت با شنیدن صدای گریه و زاری از خانه‌های آنها به صبر و بردباری کشته‌های ایشان گواهی دادند و آنان را در شمار شهدا برشمردند[۴۲]. علاوه بر آن، حضور جمعی از ایشان در کربلا و شهادت سه تن از مردان این طایفه به نام‌های سیف بن حارث بن سریع و مالک بن عبدالله بن سریع[۴۳] و سوار بن أبی حمیر[۴۴] در این واقعه، و نیز، مشارکت برخی از آنان نظیر سفیان بن لیل[۴۵] و احمد بن هدیج همدانی فائشی[۴۶] در قیام مختار را در کنار حضور بعضی از مشاهیر این قوم در شورش عبدالرحمن بن محمد بن اشعث در سال ۸۳ هجری و کشته شدن برخی از رجال معروف این قوم همانند عبدالرحمن بن یزید فائشی همدانی در نبرد دیرالجماجم[۴۷] و نیز همکاری یحیی بن معیوف (معیوب) حجوری همدانی در قتل ولید بن یزید بن عبدالملک - خلیفه اموی -[۴۸] را باید از دیگر مواردی برشمرد که نام بنی عریب بن جشم و طوایفش را در صفحات تاریخ ماندگار کرده است. ضمن آنکه حضور برخی از مردم این قوم همانند حر بن صالح در فتوحات اسلامی در بلاد خزر[۴۹]، و نیز، نقش‌آفرینی آل معیوف - معروف‌ترین خاندان بنی حجور در شام - در فتوحات اسلامی دوران بنی عباس و حضور در جنگ‌های تابستانی این دولت - موسوم به «صوائف» - علیه امپراطوری روم را هم باید از دیگر عرصه‌های مهم حضور مردم این قوم در وقایع و حوادث صدر اسلام برشمرد. بی‌گمان معیوف بن یحیی حجوری از مشهورترین چهره‌های حجوری در این جنگ‌هاست. معیوف بن یحیی از اهالی دمشق[۵۰] و بزرگ اهل شام در کل دورانش بود. او در دوران ولایتعهدی هارون الرشید زمانی که وی به غزای روم رفته بود و در دره‌ای گرفتار آمده، راه فراری نداشت، به کمک وی شتافت و او را از محاصره رهانید. از این‌روی، هارون پس از رسیدن به خلافت، او را به امارت فلسطین گماشت. معیوف، همچنان بر این مسند بود تا این که درگذشت. معیوف همچنین، فرمانده جنگ‌های دریایی و نیز فرمانده برخی از نبردهای تابستانه دوران عباسیان[۵۱]، از جمله نبردهای تابستانه سال ۱۵۳ هجری هم بود. او در این سال، به غزای تابستانه با روم رفت و شبانگاه از غفلت ساکنان یکی از قلعه‌های رومیان استفاده کرد و در حالی که مردم آن قلعه در خواب بودند، بر آنان حمله برد و جنگاوران آن را به اسارت گرفت. وی سپس به لاذقیه محترقه (سوخته) رفت و آنجا را نیز پس از گرفتن اسرای بسیار، فتح کرد[۵۲]. علاوه بر معیوف، پسرانش محمد و حمید نیز از فرماندهان بزرگ سپاه اسلام در مواجهه با رومیان به شمار آمده‌اند. محمد بن معیوف بن یحیی همدانی حجوری از همراهان پدر در جنگ تابستانه ۱۶۹ هجری بود و معیوف او را در این جنگ، به فرماندهی بخشی از سپاه گماشت[۵۳]. حمید بن معیوف بن یحیی حجوری دمشقی نیز فرمانده نبردهای دریایی در زمان بنی عباس[۵۴] و نیز فرمانده نبرد طبریه بود. وی همچنان در منصب فرماندهی یگان دریایی بنی العباس بود تا این که مرگش در رسید. علاوه بر فتوحات اسلامی، حضور برخی از حجوری‌ها همچون خطاب بن حسن حجوری در جمع دعات اسماعیلیه در یمن[۵۵] از دیگر وقایع مهم این قوم است.[۵۶].

معارف و مشاهیر بنی عریب

طایفه بنی عریب بن جشم نیز بمانند بسیاری دیگر از قبایل و طوایف عرب، زادگاه معاریف و مشاهیر بنامی است که علاوه بر نام رجال آل معیوف - که در متن به نامشان پرداخته شد - می‌توان از ابوعبدالله خطاب بن ابی الحفاظ حجوری از شعرای بنی حجور[۵۷]، ابی حاتم بن بعدانی از شجاعان و تک‌سواران یمن[۵۸]، عبدالله بن قیس بن دراج از اشراف بنی حجور[۵۹] و معیوب بن حمید[۶۰] نام برد. سیف بن حارث بن سریع و مالک بن عبد بن سریع از شهدای کربلا[۶۱]، سوار بن أبی حمیر فهمی از جانبازان و شهدای کربلا[۶۲]، سفیان بن لیل از اصحاب و یاران مختار[۶۳]، حر بن صالح بن عبادة بن حصین فرمانده پادگان موصل و از کشته‌شدگان فتوحات خزر[۶۴] و برادرش حاتم بن صالح از بخشندگان همدان که شاعر شیعی ابوالفضل جعفر بن عفان طائی در مدحش اشعاری سرود[۶۵]، صالح بن حر بن صالح[۶۶]، عبدالرحمن بن سلمه از فضلا و نیکان و شجاعان بنی همدان و فرمانده پادگان‌های موصل[۶۷]، حمید بن حیان بن مسعود[۶۸] و محمد بن حیان معروف به «المکرمان» از أشراف بنی جبر[۶۹] و یحیی بن حیان از اشراف و بخشندگان این قوم[۷۰] هم، دیگر رجال و شخصیت‌های بارز بنی عریب به شمار رفته‌اند.

ضمن این که از رجال علمی برخاسته از این قوم هم باید از علماء، فقهاء و محدثانی چون احمد بن یحیی بن احمد بن یزید بن حکم حجوری[۷۱]، ابوبکر محمد بن احمد بن یحیی بن احمد بن یزید بن حکم حجوری دمشقی[۷۲]، أبو روق عطیة بن حارث بن عبدالرحمن بن عمرو بن حارث بن جثامة بن زید بن أرأد از رجال بنی زید بن أرأد و از مفسران قرآن[۷۳]، سعید بن یزید بن معیوف حجوری[۷۴]، داوود بن محمد معیوفی حجوری[۷۵]، ابوعثمان یزید بن سعد حجوری[۷۶]، حارث بن سعد حجوری - محدث و شاعر این قوم -[۷۷] و ابوالعباس احمد بن محمد بن عیسی حجوری -فقیه، عالم و راوی زیدی - [۷۸]، ابوعبدالله محمد بن عبدالله بن ابراهیم حارثی شاوری[۷۹]، ابوالخطاب عمر بن عبدالله شاوری فقیه[۸۰]، ابوالحسن علی بن عبدالله شاوری ملقب به «موفق الدین» از فقها و عرفاء زیدی[۸۱]، احمد بن حسین بن محمد بن علی شغدری شاوری یمانی حسینی شافعی از علمای بنی شاور[۸۲]، عمر بن محمد بن مسعود بن ابراهیم شاوری از علمای این قوم[۸۳]، احمد بن زید شاوری از فقهای یمن[۸۴]، اسماعیل بن ابوبکر بن عبدالله بن ابراهیم شرجی حسینی شافعی معروف به «ابن المقری» از علماء و حاکمان زیدی یمن[۸۵]، ابراهیم بن احمد بن زید بن علی بن حسن بن عطیّه شاوری[۸۶] و نوه‌اش ولی بن صدیق بن ابراهیم صاحب المرواح - روستایی در قسمت علیای الصَّلْبَه یمن -[۸۷]، امین بن صدیق بن عثمان بن صدیق بن ابراهیم از بزرگان علمای مرواح[۸۸] و ابوربیع سلیمان بن محمد بن زبیر بن محمد حبیشی شاوری فقیه و عالم زیدی[۸۹] یاد کرد. ابو محمد عبدالله بن عباس شاوری نیز از دیگر مشاهیر این قوم و از خصیصین داعی اسماعیلی منصور بن حسن ملقب به «منصور الیمن» بود. منصور او را در دوران حکومت عبیدالله بن مهدی فاطمی با هدایایی نزد وی فرستاد[۹۰].[۹۱].

منابع

پانویس

  1. عمر رضا کحاله، معجم قبائل العرب، ج۲، ص۷۳۳. نیز ر.ک: ابن‌حزم، جمهرة انساب العرب، ص۳۹۲.
  2. حسن بن احمد همدانی، الإکلیل من أخبار الیمن و أنساب حمیر، ص۲۳.
  3. هشام بن محمد کلبی، نسب معد و الیمن الکبیر، ج۲، ص۵۱۰؛ حسن بن احمد همدانی، الإکلیل من أخبار الیمن و أنساب حمیر، ص۲۳.
  4. حسن بن احمد همدانی، الإکلیل من أخبار الیمن و أنساب حمیر، ص۲۳.
  5. حسن بن احمد همدانی، الإکلیل من أخبار الیمن و أنساب حمیر، ص۲۳.
  6. حسن بن احمد همدانی، الإکلیل من أخبار الیمن و أنساب حمیر، ص۲۳-۲۴.
  7. زبیدی، تاج العروس، ج۷، ص۶۵؛ عمر رضا کحاله، معجم قبائل العرب، ج۲، ص۵۷۶.
  8. حسن بن احمد همدانی، الإکلیل من أخبار الیمن و أنساب حمیر، ص۲۴.
  9. عمر رضا کحاله، معجم قبائل العرب، ج۱، ص۲۳۳.
  10. حسن بن احمد همدانی، الإکلیل من أخبار الیمن و أنساب حمیر، ص۲۳.
  11. حسن بن احمد همدانی، الإکلیل من أخبار الیمن و أنساب حمیر، ص۲۴؛ عمر رضا کحاله، معجم قبائل العرب، ج۱، ص۲۸۳.
  12. عمر رضا کحاله، معجم قبائل العرب، ج۱، ص۳۰۹.
  13. زبیدی، تاج العروس، ج۶، ص۳۲۹؛ عمر رضا کحاله، معجم قبائل العرب، ج۱، ص۳۶۸.
  14. حسن بن احمد همدانی، الإکلیل من أخبار الیمن و أنساب حمیر، ص۲۳. کحاله از این طایفه با نام «رافع بن علیان» یاد کرده است. (عمر رضا کحاله، معجم قبائل العرب، ج۲، ص۴۱۴)
  15. حسن بن احمد همدانی، الإکلیل من أخبار الیمن و أنساب حمیر، ص۲۳؛ عمر رضا کحاله، معجم قبائل العرب، ج۲، ص۶۴۴.
  16. حسن بن احمد همدانی، الإکلیل من أخبار الیمن و أنساب حمیر، ص۲۳.
  17. حسن بن احمد همدانی، الإکلیل من أخبار الیمن و أنساب حمیر، ص۲۳.
  18. حسن بن احمد همدانی، الإکلیل من أخبار الیمن و أنساب حمیر، ص۲۳.
  19. حسن بن احمد همدانی، الإکلیل من أخبار الیمن و أنساب حمیر، ص۲۴.
  20. حسن بن احمد همدانی، الإکلیل من أخبار الیمن و أنساب حمیر، ص۲۴؛ بامطرف، الجامع (جامع شمل أعلام المهاجرین المنتسبین إلی الیمن و قبائلهم)، ج۳، ص۳۴.
  21. حسن بن احمد همدانی، الإکلیل من أخبار الیمن و أنساب حمیر، ص۲۴.
  22. حسن بن احمد همدانی، الإکلیل من أخبار الیمن و أنساب حمیر، ص۲۴.
  23. حسن بن احمد همدانی، الإکلیل من أخبار الیمن و أنساب حمیر، ص۲۴.
  24. حسن بن احمد همدانی، الإکلیل من أخبار الیمن و أنساب حمیر، ص۲۵.
  25. علاوه بر این موارد، برخی مصادر، از طوایف و بیوت بسیار دیگری هم به عنوان شاخه‌های این طایفه یاد کرده‌اند. جهت مطالعه ر.ک: حسن بن احمد همدانی، الإکلیل من أخبار الیمن و أنساب حمیر، ص۲۳-۲۴ و عمر رضا کحاله، معجم قبائل العرب، ج۱ و ۲و ۳.
  26. هشام بن محمد کلبی، نسب معد و الیمن الکبیر، ج۲، ص۵۱۰.
  27. حسن بن احمد همدانی، الإکلیل من أخبار الیمن و أنساب حمیر، ص۲۳؛ اشرف الرسولی، طرفة الاصحاب فی معرفة الانساب، ص۱۱۹.
  28. حسن بن احمد همدانی، الإکلیل من أخبار الیمن و أنساب حمیر، ص۴.
  29. حسینی ایمنی، سید علی اکبر، مکاتبه اختصاصی با دانشنامه مجازی امامت و ولایت.
  30. حسن بن احمد همدانی، الإکلیل من أخبار الیمن و أنساب حمیر، ص۲۳؛ عمر رضا کحاله، معجم قبائل العرب، ج۱، ص۲۴۶. نیز ر.ک: هشام بن محمد کلبی، نسب معد و الیمن الکبیر، ج۲، ص۵۱۰.
  31. مقدسی، احسن التقاسیم فی معرفة الاقالیم، ص۹۲.
  32. یاقوت حموی، معجم البلدان، ج۲، ص۲۲۵.
  33. حسن بن احمد همدانی، صفة جزیرة العرب، ص۱۱۳.
  34. حسن بن احمد همدانی، الإکلیل من أخبار الیمن و أنساب حمیر، ص۴.
  35. حسن بن احمد همدانی، الإکلیل من أخبار الیمن و أنساب حمیر، ص۲۳.
  36. حسن بن احمد همدانی، الإکلیل من أخبار الیمن و أنساب حمیر، ص۲۳.
  37. هشام بن محمد کلبی، نسب معد و الیمن الکبیر، ج۲، ص۵۱۰. نیز ر.ک: ابن عساکر، تاریخ مدینه دمشق، ج۱۷، ص۱۸۹.
  38. این شاخه‌ها عبارتند از: حاشد، بکیل، حجور، قدم، أدران، أهنوم، راهب، شاور، خیوان، غدر، وادعة، یام، شبام، جشم، تغلب، مذکر، هبیرة، العزة، دعام، مرهبة، أرحب، شاکر، سفیان، ذبیان، بنو حریم، بنو صاع، بنو مدلج، بنو حملة، أسلم، الاقروح. (البراقی، تاریخ الکوفه، ص۲۲۶).
  39. حسینی ایمنی، سید علی اکبر، مکاتبه اختصاصی با دانشنامه مجازی امامت و ولایت.
  40. ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۶، ص۲۴۹.
  41. ر.ک: نصر بن مزاحم منقری، وقعة صفین، ص۵۳۱.
  42. نصر بن مزاحم منقری، وقعة صفین، ص۵۳۱.
  43. هشام بن محمد کلبی، نسب معد و الیمن الکبیر، ج۲، ص۵۱۱؛ ابن درید، الاشتقاق، ص۴۲۰؛ عوتبی صحاری، الأنساب، ج‌۲، ص۴۹۲. آنها برادر مادری یکدیگر بودند و در عین حال با یکدیگر نسبت پسر عمو نیز داشته‌اند. آن دو به همراه غلامشان - شبیب - خدمت امام(ع) در کربلا آمدند. آنان در روز عاشورا و پس از شهادت حنظلة بن اسعد در حالی که گریان بودند، نزد امام حسین(ع) آمدند، امام(ع) فرمود: «ای پسران برادرانم چه چیز شما را گریان نموده است؟ پس به خدا قسم پس از ساعتی هر دوی شما چشمانتان روشن خواهد شد». آن دو پاسخ دادند: «خداوند ما را فدایتان کند به خدا قسم گریه ما برای خودمان نیست گریه ما از این جهت است که چنین گرفتاری‌ای برای شما پیش آمده است و ما قادر به رساندن هیچ نفعی به شما نیستیم». پس امام(ع) برای آن دو دعا کردند و فرمودند: «ای دو پسر عمو؛ خداوند به سبب مواسات و خیرخواهی شما بهترین پاداش پرهیزگاران را به شما عنایت فرماید». آنان پس از خداحافظی از امام(ع)، به سپاه دشمن حمله کرده و در حالی که در مبارزه همدیگر را حمایت می‌کردند به جنگ پرداختند. تا این که سرانجام هر دو آنها به فیض شهادت نائل آمدند. (محمد بن جریر طبری، تاریخ الأمم و الملوک، ج۵، ص۴۴۲-۴۴۳؛ ابن‌اثیر، الکامل فی التاریخ، ج۴، ص۷۲؛ محمد السماوی، ابصار العین فی انصار الحسین(ع)، ص۱۳۲-۱۳۳).
  44. حسن بن احمد همدانی، الإکلیل من أخبار الیمن و أنساب حمیر، ص۲۴. از او در برخی منابع با عنوان سوار بن ابی عمیر (ابی حمیر) (ابن‌شهر آشوب، مناقب آل ابی‌طالب، ج۴، ص۱۱۳؛ خوئی، معجم رجال الحدیث، ج۹، ص۳۳۶؛ امین، اعیان الشیعه، ج۷، ص۳۲۴). و نیز، سوار بن حمیر جابری (حمید بن احمد المحلی، الحدائق الوردیه فی مناقب الائمة الزیدیه، ج۱، ص۲۱۲) هم نام برده شده است. سوار از جمله یارانی است که قبل از شروع جنگ به امام حسین(ع) و یارانش ملحق شد. وی در روز عاشورا به حمایت از امام زمان خویش شمشیر کشید و مبارزه کرد و سرانجام به شهادت رسید. مورخان شهادت او را در جریان حمله اول گزارش کرده‌اند. (ابن‌شهر آشوب، مناقب آل ابی‌طالب، ج۴، ص۱۱۳.) اما بعضی دیگر از منابع بر این اعتقادند که او مبارزه کرد تا این که در حمله اوّل مجروح گردید و به اسارت دشمن در آمد او را نزد عمر سعد بردند عمر بن سعد خواست او را به شهادت برسانند؛ ولی قبیله او نزد عمر سعد وساطت نمودند. (عبدالرزاق الموسوی المقرم، مقتل الحسین(ع)، ص۲۵۴؛ محمد السماوی، ابصار العین فی انصار الحسین(ع)، ص۱۳۵-۱۳۶) سوار شش ماه پس از واقعه عاشورا به شهادت رسید. (حمید بن احمد المحلی، الحدائق الوردیه فی مناقب الائمة الزیدیه، ج۱، ص۲۱۲؛ عبد الرزاق الموسوی المقرم، مقتل الحسین(ع)، ص۲۵۴؛ محمد السماوی، ابصار العین فی انصار الحسین(ع)، ص۱۳۶) در روایت دیگر او پس از وساطت خویشاوندان از مرگ رهایی یافت اما تا پایان عمرش در اسارت دشمنان به سر برد. (محمد السماوی، ابصار العین فی انصار الحسین(ع)، ص۱۳۶) در زیارت ناحیه سوار مورد سلام و تحیت امام جواد(ع) قرار گرفته درباره‌اش آمده است: «السّلام علی الجریح المأسور سوار بن ابی حمیرٍ الفهمیّ الهمدانی؛ سلام برزخمی و اسیر گرفتار، سوار بن ابی حمیر فهمی همدانی» (سایت پژوهه، مقاله یاران امام حسین(ع)، سید علی اکبر حسینی ایمنی).
  45. محمد بن جریر طبری، تاریخ الأمم و الملوک، ج۶، ص۲۰؛ ابن اعثم کوفی، الفتوح، ج۶، ص۲۳۳؛ حسن بن احمد همدانی، الإکلیل من أخبار الیمن و أنساب حمیر، ص۲۴.
  46. محمد بن جریر طبری، تاریخ الأمم و الملوک، ج۶، ص۱۰۱.
  47. سمعانی، الانساب، ج۱۰، ص۱۴۴؛ ابن اثیر، اللباب فی تهذیب الأنساب، ج۲، ص۴۱۰.
  48. حسن بن احمد همدانی، الإکلیل من أخبار الیمن و أنساب حمیر، ص۲۳؛ ابن عساکر، تاریخ مدینه دمشق، ج۶۵، ص۴۳.
  49. حسن بن احمد همدانی، الإکلیل من أخبار الیمن و أنساب حمیر، ص۲۴. «خزر» از سرزمین‌های تُرک است در ماوراء باب الابواب معروف به «دربند». (یاقوت حموی، معجم البلدان، ج۲، ص۳۶۷).
  50. ابن عساکر، تاریخ مدینه دمشق، ج۵۹، ص۴۴۴.
  51. ابن عساکر، تاریخ مدینه دمشق، ج۵۹، ص۴۴۴.
  52. محمد بن جریر طبری، تاریخ الامم و الملوک، ج۸، ص۴۳؛ ابن اثیر، الکامل فی التاریخ، ج۵، ص۶۱۰.
  53. ابن عساکر، تاریخ مدینه دمشق، ج۵۶، ص۲۱.
  54. حسن بن احمد همدانی، الإکلیل من أخبار الیمن و أنساب حمیر، ص۲۳؛ ابن عساکر، تاریخ مدینه دمشق، ج۱۵، ص۳۰۴.
  55. زرکلی، الاعلام، ج۲، ص۳۰۸.
  56. حسینی ایمنی، سید علی اکبر، مکاتبه اختصاصی با دانشنامه مجازی امامت و ولایت.
  57. علی بن حسن خزرجی، العقد الفاخر الحسن فی طبقات أکابر أهل الیمن، ج۲، ص۸۱۲.
  58. حسن بن احمد همدانی، الإکلیل من أخبار الیمن و أنساب حمیر، ص۴.
  59. حسن بن احمد همدانی، الإکلیل من أخبار الیمن و أنساب حمیر، ص۲۳.
  60. قلقشندی، نهایة الارب فی معرفة انساب العرب، ج۱، ص۲۲۸.
  61. محمد بن جریر طبری، تاریخ الأمم و الملوک، ج۵، ص۴۴۲-۴۴۳؛ ابن‌اثیر، الکامل فی التاریخ، ج۴، ص۷۲؛ حسن بن احمد همدانی، الإکلیل من أخبار الیمن و أنساب حمیر، ص۲۴.
  62. حمید بن احمد المحلی، الحدائق الوردیه فی مناقب الائمة الزیدیه، ج۱، ص۲۱۲؛ حسن بن احمد همدانی، الإکلیل من أخبار الیمن و أنساب حمیر، ص۲۴؛ عبد الرزاق الموسوی المقرم، مقتل الحسین(ع)، ص۲۵۴.
  63. حسن بن احمد همدانی، الإکلیل من أخبار الیمن و أنساب حمیر، ص۲۴.
  64. حسن بن احمد همدانی، الإکلیل من أخبار الیمن و أنساب حمیر، ص۲۴.
  65. حسن بن احمد همدانی، الإکلیل من أخبار الیمن و أنساب حمیر، ص۲۴.
  66. نقل است که خزری‌ها از قبر او کراماتی دیدند که بر اثر آن جمعی از مردم این قوم به اسلام گرویدند. (حسن بن احمد همدانی، الإکلیل من أخبار الیمن و أنساب حمیر، ص۲۴).
  67. حسن بن احمد همدانی، الإکلیل من أخبار الیمن و أنساب حمیر، ص۲۴.
  68. حسن بن احمد همدانی، الإکلیل من أخبار الیمن و أنساب حمیر، ص۲۴.
  69. حسن بن احمد همدانی، الإکلیل من أخبار الیمن و أنساب حمیر، ص۲۴.
  70. حسن بن احمد همدانی، الإکلیل من أخبار الیمن و أنساب حمیر، ص۲۴.
  71. ابن عساکر، تاریخ مدینه دمشق، ج۶، ص۷۴.
  72. ابن عساکر، تاریخ مدینه دمشق، ج۵۱، ص۱۶۴.
  73. حسن بن احمد همدانی، الإکلیل من أخبار الیمن و أنساب حمیر، ص۲۴.
  74. ابن عساکر، تاریخ مدینه دمشق، ج۲۱، ص۳۲۹؛ المزی، تهذیب الکمال، ج۲۲، ص۲۷۵.؛ ذهبی، تاریخ الاسلام، ج۱۹، ص۱۵۶.
  75. ابن عساکر، تاریخ مدینه دمشق، ج۱۷، ص۱۸۹.
  76. ابن عساکر، تاریخ مدینه دمشق، ج۶۵، ص۲۰۲؛ یاقوت حموی، معجم البلدان، ج۲، ص۲۲۵.
  77. ابن عساکر، تاریخ مدینه دمشق، ج۱۱، ص۴۳۱.
  78. علی بن حسن خزرجی، العقد الفاخر الحسن فی طبقات أکابر أهل الیمن، ج۱، ص۴۴۲؛ ابومخرمه عبدالله بن طیب بن عبدالله، قلادة النحر فی وفیات اعیان الدهر، ج۵، ص۱۶۸-۱۶۹.
  79. علی بن حسن خزرجی، العقد الفاخر الحسن فی طبقات أکابر أهل الیمن، ج۴، ص۱۹۳۵.
  80. علی بن حسن خزرجی، العقد الفاخر الحسن فی طبقات أکابر أهل الیمن، ج۳، ص۱۵۹۱.
  81. علی بن حسن خزرجی، العقد الفاخر الحسن فی طبقات أکابر أهل الیمن، ج۳، ص۱۴۴۶؛ ابومخرمه عبدالله بن طیب بن عبدالله، قلادة النحر فی وفیات اعیان الدهر، ج۶، ص۳۴۷.
  82. سخاوی، الضوء اللامع لأهل القرن التاسع، ج۱، ص۲۹۱.
  83. سخاوی، الضوء اللامع لأهل القرن التاسع، متن، ص۱۳۱.
  84. ابومخرمه عبدالله بن طیب بن عبدالله، قلادة النحر فی وفیات اعیان الدهر، ج۶، ص۳۴۱.
  85. ابن عماد حنبلی، شذرات الذهب فی اخبار من ذهب، ج۹، ص۳۲۱؛ زرکلی، الاعلام، ج۱، ص۳۱۰-۳۱۱.
  86. زبیدی، تاج العروس، ج۷، ص۶۵.
  87. زبیدی، تاج العروس، ج۷، ص۶۵.
  88. زبیدی، تاج العروس، ج۷، ص۶۵.
  89. علی بن حسن خزرجی، العقد الفاخر الحسن فی طبقات أکابر أهل الیمن، ج۲، ص۱۰۰۱؛ ابومخرمه عبدالله بن طیب بن عبدالله، قلادة النحر فی وفیات اعیان الدهر، ج۵، ص۴۴۸.
  90. علی بن حسن خزرجی، العقد الفاخر الحسن فی طبقات أکابر أهل الیمن، ج۳، ص۱۲۱۸-۱۲۱۹.
  91. حسینی ایمنی، سید علی اکبر، مکاتبه اختصاصی با دانشنامه مجازی امامت و ولایت.