بنی مالک بن عوف

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت

موضوع مرتبط ندارد - مدخل مرتبط ندارد - پرسش مرتبط ندارد

مقدمه

بنی مالک بن عوف از شاخه‌های قبیله بنی جعفی و از زیرشاخه‌های قبیله بزرگ مذحج هستند که نسب از مالک بن عوف بن سعد بن عوف بن حریم بن جعفیّ می‌برند[۱]. مالک دارای فرزندانی به اسامی معاویه، وزاع و عوف بود[۲]. از معاویة بن مالک بن عوف، حذیفه و حارث معروف به «أبو حمران» متولد شدند[۳] و از ابوحمران هم فرزندانی به نام‌های خیثمه، أسعر، حمران و عمرو به دنیا آمدند[۴] و بدین ترتیب، نسل مالک بن عوف در زمین توسعه یافت.

از تاریخ جاهلی بنی مالک جز آنچه که در ذیل شرح حال برخی از بزرگان این قوم آمده است، خبری در دست نیست. بر این اساس، اسعر (مرثد) بن ابی حمران حارث بن معاویه از شعرای این قوم[۵] و محمد بن حمران بن أبی حمران معروف به «شویعر بن حمران» از جمله رجال معروف جاهلی این طایفه برشمرده شده‌اند. نام شویعر، نامی است که امرؤ القیس بن حجر بر محمّد بن حمران نهاد. امرؤالقیس فردی را به سوی وی فرستاد تا اسبی را بخرد اما محمد بن حمران مانع شد[۶]. از این‌رو امرؤالقیس درباره‌اش چنین سرود: أبلغا عنی الشویعر أنی *** عمد عین نکبتهن حزیماً[۷]

از اخبار دوران اسلامی بنی مالک بن عوف هم، جز اخبار پراکنده و معدودی که غالباً ذیل نام بزرگان این طایفه تعریف یافته، تقریباً خبری در دست نیست. با ظهور اسلام، برخی از منتسبان این طایفه در مدینه، همچون خولی بن عمرو بن زهیر جعفی و برادرانش مالک[۸]، هلال، عبدالله و عبیدالله اسلام پذیرفتند و در جنگ بدر حضور یافتند[۹]. لکن نفوذ اسلام در این قبیله از سال‌های بین هشتم هجری تا یازدهم هجری[۱۰] در پی ارسال سرایا از سوی نبی اکرم(ص) و وفود قبایل مذحجی به مدینه محقق گردید. از جمله این وفود، هیأت اعزامی جعفی‌ها به ریاست دو نفر از بزرگان‌شان «قیس بن سلمة بن شراحیل» و برادر مادری‌اش «سلمة بن یزید» بود. این گروه پس از ورود به مدینه، حضور پیامبر(ص) رسیدند. حضرت، آنان را به یکتاپرستی فراخواند و تکالیف ایمانی را بر ایشان ابلاغ کرد. نبی مکرم اسلام(ص) در این دیدار دستور دادند تا برای قیس نامه‌ای نوشتند و او را بر قبایل «مُرّان» و «حَریم» و «کُلاب» و وابستگان آنان امیر کردند[۱۱]. علاوه بر جنگ بدر، از برخی از افراد این قبیله همچون خولی بن ابی خولی به عنوان شرکت کنندگان در جنگ‌های احد و خندق و دیگر جنگ‌های دوران پیامبر(ص) نام برده شده است[۱۲]. حضور در فتوحات اسلامی به‌ویژه یرموک[۱۳] و جنگ قادسیه[۱۴] نیز، از دیگر اخباری است که حکایت از حضور طایفه بنی مالک در حوادث صدر اسلام دارد. همراهی با امام علی(ع) و حضور در صفین[۱۵]، مشارکت در شورش عبیداللّه بن حر جعفی[۱۶] و حضور در حلقه اصحاب و یاران برخی از خلفای عباسی[۱۷] از دیگر مواضعی است که در آن به نام برخی از افراد بنی مالک پرداخته شده است. از معروف‌ترین شخصیت‌های این قوم می‌توان از ابوامیه[۱۸] سوید بن غفله از کبار مخضرمین[۱۹] و شریک عمر در جاهلیت یاد کرد[۲۰]. سوید در ایام حیات نبی خاتم(ص) اسلام آورد و صدقات خود را به مصدِّق[۲۱] حضرت پرداخت نمود و خود سوی مدینه رهسپار شد تا با حضرت دیدار نماید. اما پیش از ورود او به مدینه، حضرت درگذشت و وی روز دفن ایشان به مدینه وارد شد[۲۲]. سوید در فتوحات اسلامی از جمله نبرد یرموک[۲۳] و جنگ قادسیه[۲۴] مشارکت داشت. نقل است که در قادسیه چون مردم فریاد زدند: «اسد اسد» او به میدان مبارزه با دشمن رفت و چنان ضربتی بر رزمنده دشمن زد که شمشیرش از کمر او خارج شد و به سنگی اصابت کرد!![۲۵] وی پس از فتوحات به کوفه نقل مکان کرد و در این شهر رحل اقامت افکند[۲۶]. با ورود امیرالمؤمنین(ع) به کوفه از یاران ایشان گردید و ایشان را در نبرد صفین همراهی کرد[۲۷]. سوید را همچنین، از فقهای ایام معاویه[۲۸] و از تابعین ثقه[۲۹] و از طبقه نخستین[۳۰] گفته‌اند و نقل روایات متعددی را بدو منسوب کردند[۳۱]. از دیگر افراد خاندان او که در تاریخ به نامشان پرداخته شده است می‌توان از پسر او حرب بن سوید بن غفله از اصحاب پیامبر(ص)[۳۲]، ثبیت مولی سوید و از راویان اهل سنت[۳۳] و جعد بن درهم مولی سوید بن غفله و معلم و مؤدب مروان یاد کرد[۳۴]. در منابع شیعی هم از سوید بن غفله از اصحاب[۳۵] و اولیاء[۳۶] امیرالمؤمنین(ع) و از اصحاب امام حسن(ع)[۳۷] معرفی شده، احادیثی از او در منابع شیعی از جمله روایاتی در باب احوال حضرت زهرا(س) و مصائب ایشان[۳۸] و فضیلت[۳۹] و زهد امیرالمؤمنین(ع)[۴۰] و... از طریق او نقل گردیده است[۴۱].

از رحیل بن زهیر بن خیثمة بن أبی حمران، أبوخیثمه زهیر بن معاویة بن حدیج بن رحیل از تابعین و از فقهای اهل سنت[۴۲]، سلم بن حارث بن رحیل از اصحاب و یاران مهدی عباسی[۴۳]، عبدالرحمن بن حریّ بن زهیر بن نویرة بن حممة بن أبی حمران از اصحاب و یاران عبیداللّه بن حر جعفی[۴۴] به عنوان دیگر شخصیت‌های شهیر بنی مالک بن عوف یاد شده است.[۴۵]

منابع

پانویس

  1. ابن کلبی، نسب معد و الیمن الکبیر، ج‌۱، ص۳۱۴.
  2. ابن کلبی، نسب معد و الیمن الکبیر، ج‌۱، ص۳۱۴.
  3. ابن کلبی، نسب معد و الیمن الکبیر، ج‌۱، ص۳۱۴.
  4. ابن کلبی، نسب معد و الیمن الکبیر، ج‌۱، ص۳۱۴.
  5. ابن درید، الاشتقاق، ج‌۱، ص۴۰۸؛ زرکلی، الاعلام، ج۵، ص۲۶۴.
  6. آمدی، المؤتلف والمختلف فی اسماء الشعراء، ج۱، ص۱۸۱.
  7. آمدی، المؤتلف والمختلف فی اسماء الشعراء، ج۱، ص۱۸۱. و با اندکی اختلاف در ابن کلبی، نسب معد و الیمن الکبیر، ج‌۱، ص۳۱۴.
  8. ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۳، ص۲۹۹؛ بلاذری، انساب الاشراف، ج۱، ص۲۱۸.
  9. هشام بن محمد کلبی، نسب معد و الیمن الکبیر، ج۱، ص۳۱۴. نیز ر.ک: ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۳، ص۲۹۹؛ بلاذری، انساب الاشراف، ج۱، ص۲۱۸؛ ابن حزم، جمهرة أنساب العرب، ص۴۱۰.
  10. الموسوعة العربیه، مقاله مذحج.
  11. ابن‌سعد، الطبقات الکبری، ج۱، ص۲۴۵-۲۴۶.
  12. ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۳، ص۲۹۹؛ بلاذری، انساب الاشراف، ج۱، ص۲۱۸.
  13. ابن عساکر، تاریخ مدینه دمشق، ج۷۲، ص۳۵۸ و ۳۶۲؛ ابن کثیر، البدایه و النهایه، ج۹، ص۳۷؛ ابن حجر، الاصابه، ج۳، ص۲۲۱.
  14. ابن عبدالبر، الاستیعاب، ج۲، ص۶۷۹؛ ابن اثیر، اسد الغابه، ج۲، ص۳۴۰.
  15. ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۶، ص۱۳۳؛ ابن عبدالبر، الاستیعاب، ج۲، ص۶۸۰؛ ابن اثیر، اسد الغابه، ج۲، ص۳۴۱.
  16. ابن کلبی، نسب معد و الیمن الکبیر، ج‌۱، ص۳۱۵.
  17. ابن کلبی، نسب معد و الیمن الکبیر، ج‌۱، ص۳۱۵.
  18. ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۶، ص۱۳۳؛ ابن کثیر، البدایه و النهایه، ج۹، ص۳۷.
  19. ابن کثیر، البدایه و النهایه، ج۹، ص۳۷؛ ذهبی، تاریخ الاسلام، ج۶، ص۷۵.
  20. ابن عبدالبر، الاستیعاب، ج۲، ص۶۷۹.
  21. عامل جمع‌آوری زکات.
  22. ابن عبدالبر، الاستیعاب، ج۲، ص۶۷۹؛ ابن اثیر، اسد الغابه، ج۲، ص۳۴۰.
  23. ابن عساکر، تاریخ مدینه دمشق، ج۷۲، ص۳۵۸ و ۳۶۲؛ ابن کثیر، البدایه و النهایه، ج۹، ص۳۷؛ ابن حجر، الاصابه، ج۳، ص۲۲۱.
  24. ابن عبدالبر، الاستیعاب، ج۲، ص۶۷۹؛ ابن اثیر، اسد الغابه، ج۲، ص۳۴۰.
  25. ابن عبدالبر، الاستیعاب، ج۲، ص۶۷۹. نیز ر.ک: ابن اثیر، اسد الغابه، ج۲، ص۳۴۰.
  26. ابن عبدالبر، الاستیعاب، ج۲، ص۶۸۰؛ العجلی، معرفة الثقات، ج۱، ۴۴۳؛ ابن عساکر، تاریخ مدینه دمشق، ج۷۲، ص۳۵۸.
  27. ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۶، ص۱۳۳؛ ابن عبدالبر، الاستیعاب، ج۲، ص۶۸۰؛ ابن اثیر، اسد الغابه، ج۲، ص۳۴۱.
  28. یعقوبی، تاریخ یعقوبی، ج۲، ص۲۴۰.
  29. العجلی، معرفة الثقات، ج۱، ص۴۴۳.
  30. ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۶، ص۱۳۲.
  31. ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۶، ص۱۳۳؛ ذهبی، تاریخ الاسلام، ج۶، ص۷۷-۷۸.
  32. نمازی، مستدرکات علم رجال الحدیث، ج۲، ص۳۲۲.
  33. بخاری، التاریخ الکبیر، ج۲، ص۱۸۲.
  34. بلاذری، انساب الاشراف، ج۸، ص۳۷۹؛ مقریزی، امتاع الاسماع، ج۱۱، ص۲۸۰.
  35. شیخ طوسی، رجال طوسی، ص۶۶؛ نمازی، مستدرکات علم رجال الحدیث، ج۴، ص۱۶۹.
  36. برقی، رجال برقی، ص۴.
  37. شیخ طوسی، رجال طوسی، ص۹۴.
  38. طبرسی، الاحتجاج، ج۱، ص۱۴۶.
  39. شیخ طوسی، امالی طوسی، ص۲۰۶
  40. شیخ طوسی، امالی طوسی، ص۳۴۷-۳۴۸؛ کلینی، الکافی، ج۳، ص۲۳۱-۲۳۲.
  41. من باب نمونه ر.ک: شیخ مفید، الارشاد، ج۱، ص۳۲۹.
  42. ابن کلبی، نسب معد و الیمن الکبیر، ج‌۱، ص۳۱۵؛ ابن ابی‌حاتم، الجرح و التعدیل، ج۳، ص۵۸۸؛ ابن حزم، جمهرة أنساب العرب، ص۴۱۰؛ الباجی، التعدیل و التجریح، ج۲، ص۶۲۸.
  43. ابن کلبی، نسب معد و الیمن الکبیر، ج‌۱، ص۳۱۵.
  44. ابن کلبی، نسب معد و الیمن الکبیر، ج‌۱، ص۳۱۵.
  45. حسینی ایمنی، سید علی اکبر، مکاتبه اختصاصی با دانشنامه مجازی امامت و ولایت.