بکر بن محمد بن ابراهیم

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت

موضوع مرتبط ندارد - مدخل مرتبط ندارد - پرسش مرتبط ندارد

آشنایی اجمالی

بکر بن محمد[۱] بن ابراهیم[۲]، یک بار در سند روایات تفسیر کنز الدقائق و به گزارش از تأویل الآیات الظاهرة آمده است:

«قَالَ مُحَمَّدُ بْنُ اَلْعَبَّاسِ رَحِمَهُ اَللَّهُ حَدَّثَنَا أَحْمَدُ بْنُ اَلْفُضَيْلِ اَلْأَهْوَازِيُّ عَنْ بَكْرِ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ إِبْرَاهِيمَ غُلاَمِ اَلْخَلِيلِ قَالَ حَدَّثَنَا زَيْدُ بْنُ مُوسَى عَنْ أَبِيهِ مُوسَى عَنْ أَبِيهِ جَعْفَرٍ عَنْ أَبِيهِ مُحَمَّدٍ عَنْ أَبِيهِ عَلِيِّ بْنِ اَلْحُسَيْنِ عَنْ أَبِيهِ اَلْحُسَيْنِ عَنْ أَبِيهِ عَلِيِّ بْنِ أَبِي طَالِبٍ عَلَيْهِ السَّلاَمُ : فِي قَوْلِ اَللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَإِنَّ الَّذِينَ لَا يُؤْمِنُونَ بِالْآخِرَةِ عَنِ الصِّرَاطِ لَنَاكِبُونَ[۳] قَالَ عَنْ وَلاَيَتِنَا أَهْلَ اَلْبَيْتِ »[۴].[۵]

شرح حال راوی

ملاحظه اسناد روایات می‌نمایاند که از راوی، با عناوین گوناگونی یاد شده است؛ مانند بکر بن أحمد بن محمد بن إبراهیم القصری غلام الخلیل المحلمی[۶]، بکر بن أحمد القصری[۷]، بکر بن محمد بن إبراهیم غلام الخلیل[۸]، أبو الحسن بکر بن أحمد بن محمد بن إبراهیم بن زیاد بن موسی بن مالک الأشج العصری[۹] و بکر بن احمد[۱۰].

مقصود از عناوین یاد شده، بکر بن احمد بن ابراهیم بن زیاد[۱۱] است که در رجال النجاشی[۱۲] و الرجال ابن الغضائری[۱۳] ذکر شده که دلیل آن، اتحاد در طبقه و بعضی قرائن دیگر است؛ زیرا نجاشی، بکر بن احمد بن ابراهیم را از راویان امام جواد(ع) برشمرده[۱۴] و در اسناد روایات، گرچه موردی یافت نشده که وی از آن حضرت روایت کرده باشد، لکن از زید بن موسی[۱۵] برادر امام رضا(ع)[۱۶] و فاطمه دختر امام رضا(ع)[۱۷] روایت کرده است.

بکر بن احمد بنا به گزارش نجاشی از راویانی است که آثاری علمی مانند کتاب الطهاره، کتاب الصلاة، کتاب الزکاة و کتاب المناقب[۱۸] از خود بر جای گذاشته؛ لکن روایات بسیار اندکی از وی در کتاب‌های حدیثی شیعه نقل شده که مرتبط به فضائل اهل بیت(ع) هستند. از این موضوع می‌‌توان استظهار کرد که تنها کتاب المناقب ایشان به دست شیخ صدوق و دیگر محدّثان رسیده است.

علامه حلی با بهره‌گیری از عبارت ابن غضائری و نجاشی در معرفی راوی نوشته است: "بكر بن أحمد بن إبراهيم بن زياد بن موسى بن مالك بن يزيد الأشج، أبو محمد الذي يقال له أشج بني أعصر[۱۹]، الوارد على النبي(ص) في وفد عبدالقيس. روى عن أبي جعفر الثاني(ع)، يكنى أبا محمد العصري، يزعم أنه من ولد أشج بني عصرية، يروى الغرائب ويعتمد المجاهيل، وهو ضعيف، وأمره مظلم"[۲۰].

ابن حجر عسقلانی از رجالیان سنّی نوشته است: "بكر بن أحمد بن إبراهيم بن زياد بن موسى بن مالك بن يزيد الأشج، أبو محمد العبدي. ذكره ابن النجاشي في رجال الشيعة، وقال: كان يروي عن أبي جعفر الباقر(ع)[۲۱]، روى عنه علي بن محمد جعفر العسكري الحداد. قال: ابن النجاشي: وبكر كان ضعيفاً"[۲۲].[۲۳]

طبقه راوی

تاریخ ولادت و وفات بکر بن احمد بن إبراهیم مشخص نیست؛ لکن نجاشی وی را از راویان امام جواد(ع) به شمار آورده[۲۴] و در اسناد روایات از امام رضا(ع)[۲۵]، امام حسن عسکری(ع)[۲۶] و زید بن موسی بن جعفر(ع) برادر امام رضا(ع) که حدود سال ۲۵۰ هجری قمری وفات کرده[۲۷]؛ نیز از فاطمه دختر امام رضا(ع) روایت کرده است[۲۸].[۲۹]

استادان و شاگردان راوی

در اسناد روایات، از زید بن موسی أبو أحمد جعفر بن محمد بن عبدالله بن موسی و فاطمه بنت علی بن موسی(ع)[۳۰]حدیث نقل کرده و کسانی مانند احمد بن فضیل الأهوازی، أبو الحسن علی بن محمد بن جعفر بن رویدة العسکری الحدّاد، علی بن محمد بن عیینه و "الحسين بن أحمد بن الفضل إمام جامع أهواز"[۳۱] از وی روایت کرده‌اند.[۳۲]

مذهب راوی

نجاشی درباره جایگاه حدیثی راوی، تعبیر "وهو ضعيف" را یاد کرده؛ ولی ابن غضائری عبارت "يروي الغرائب ويعتمد المجاهيل وأمره مظلم" را. از عبارت أمره مظلم برداشت می‌شود که وی دارای انحراف فکری بوده و عقیده روشن و استواری نداشته است؛ ولی از اینکه نجاشی نام راوی را در رجال النجاشی ذکر کرده، فهمیده می‌شود که وی از راویان امامی بوده و عقیده صحیح داشته است.

شمار روایاتی که از راوی در کتاب‌های حدیثی نقل شده و در دسترس هستند که به احتمال قوی از کتاب المناقب ایشان‌اند، دیدگاه نجاشی را تقویت می‌کنند؛ برای نمونه:

  1. «حَدَّثَنِي أَبُو عَبْدِ اَللَّهِ أَحْمَدُ بْنُ مُحَمَّدِ بْنِ أَيُّوبَ رَحِمَهُ اَللَّهُ قَالَ حَدَّثَنِي عَلِيُّ بْنُ مُحَمَّدِ (بْنِ عُيَيْنَةَ بْنِ رُوَيْدَةَ) عَنْ بَكْرِ بْنِ أَحْمَدَ وَ حَدَّثَنِي أَحْمَدُ بْنُ مُحَمَّدِ بْنِ اَلْجَرَّاحِ قَالَ حَدَّثَنِي أَحْمَدُ بْنُ اَلْفَضْلِ اَلْأَهْوَازِيُّ قَالَ حَدَّثَنِي بَكْرُ بْنُ أَحْمَدَ قَالَ حَدَّثَنِي مُحَمَّدُ بْنُ عَلِيٍّ اَلنَّقِيُّ عَنْ أَبِيهِ قَالَ حَدَّثَنِي مُوسَى بْنُ جَعْفَرٍ عَنْ أَبِيهِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِيٍّ عَلَيْهِ السَّلاَمُ عَنْ فَاطِمَةَ بِنْتِ اَلْحُسَيْنِ عَنْ أَبِيهَا وَ عَمِّهَا اَلْحَسَنِ بْنِ عَلِيٍّ عَلَيْهِمَا السَّلاَمُ قَالاَ حَدَّثَنَا أَمِيرُ اَلْمُؤْمِنِينَ عَلِيُّ بْنُ أَبِي طَالِبٍ عَلَيْهِ السَّلاَمُ قَالَ قَالَ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ : (لَمَّا دَخَلْتُ) اَلْجَنَّةَ رَأَيْتُ فِيهَا شَجَرَةً تَحْمِلُ اَلْحُلِيَّ وَ اَلْحُلَلَ أَسْفَلُهَا خَيْلٌ بُلْقٌ وَ وَسَطُهَا حُورُ اَلْعِينِ وَ فِي أَعْلاَهَا اَلرِّضْوَانُ قُلْتُ يَا جَبْرَئِيلُ لِمَنْ هَذِهِ اَلشَّجَرَةُ قَالَ هَذِهِ لاِبْنِ عَمِّكَ أَمِيرِ اَلْمُؤْمِنِينَ إِذَا أَمَرَ اَللَّهُ اَلْخَلِيقَةَ بِالدُّخُولِ إِلَى اَلْجَنَّةِ يُؤْتَى بِشِيعَةِ عَلِيٍّ حَتَّى يُنْتَهَى بِهِمْ إِلَى هَذِهِ اَلشَّجَرَةِ فَيُلْبَسُونَ اَلْحُلِيَّ [وَ اَلْحُلَلَ] وَ يَرْكَبُونَ اَلْخَيْلَ اَلْبُلْقَ وَ يُنَادِي مُنَادٍ هَؤُلاَءِ شِيعَةُ عَلِيٍّ عَلَيْهِ السَّلاَمُ صَبَرُوا فِي اَلدُّنْيَا عَلَى اَلْأَذَى فَأَكْرِمُوهُمُ اَلْيَوْمَ »[۳۳].
  2. «حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ أَحْمَدَ بْنِ اَلْحُسَيْنِ بْنِ يُوسُفَ اَلْبَغْدَادِيُّ قَالَ حَدَّثَنَا أَحْمَدُ بْنُ اَلْفَضْلِ اَلْأَهْوَازِيُّ قَالَ حَدَّثَنَا بَكْرُ بْنُ أَحْمَدَ اَلْقَصْرِيُّ قَالَ حَدَّثَنَا زَيْدُ بْنُ مُوسَى قَالَ حَدَّثَنِي أَبِي مُوسَى بْنُ جَعْفَرٍ عَنْ أَبِيهِ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ أَبِيهِ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِيٍّ عَنْ أَبِيهِ عَلِيِّ بْنِ اَلْحُسَيْنِ عَنْ أَبِيهِ اَلْحُسَيْنِ بْنِ عَلِيٍّ عَنْ أَبِيهِ عَلِيِّ بْنِ أَبِي طَالِبٍ عَلَيْهِ السَّلاَمُ قَالَ: خَرَجَ أَبُو بَكْرٍ وَ عُمَرُ وَ عُثْمَانُ وَ طَلْحَةُ وَ اَلزُّبَيْرُ وَ سَعْدٌ وَ عَبْدُ اَلرَّحْمَنِ بْنُ عَوْفٍ وَ غَيْرُ وَاحِدٍ مِنَ اَلصَّحَابَةِ يَطْلُبُونَ اَلنَّبِيَّ فِي بَيْتِ أُمِّ سَلَمَةَ فَوَجَدُونِي عَلَى اَلْبَابِ جَالِساً فَسَأَلُونِي عَنْهُ فَقُلْتُ يَخْرُجُ اَلسَّاعَةَ فَلَمْ يَلْبَثْ أَنْ خَرَجَ وَ ضَرَبَ بِيَدِهِ عَلَى ظَهْرِي فَقَالَ كَبِّرْ يَا اِبْنَ أَبِي طَالِبٍ فَإِنَّكَ تُخَاصِمُ اَلنَّاسَ بَعْدِي بِسِتِّ خِصَالٍ فَتَخْصِمُهُمْ لَيْسَتْ فِي قُرَيْشٍ مِنْهَا شَيْءٌ إِنَّكَ أَوَّلُهُمْ إِيمَاناً بِاللَّهِ وَ أَقْوَمُهُمْ بِأَمْرِ اَللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَ أَوْفَاهُمْ بِعَهْدِ اَللَّهِ وَ أَرْأَفُهُمْ بِالرَّعِيَّةِ وَ أَعْلَمُهُمْ بِالْقَضِيَّةِ وَ أَقْسَمُهُمْ بِالسَّوِيَّةِ وَ أَفْضَلُهُمْ عِنْدَ اَللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ»[۳۴].

عبارت "يروي الغرائب" در کلام ابن غضائری به احادیثی اشاره دارد که راوی درباره مقامات و فضائل اهل بیت(ع) نقل کرده است و ابن غضائری بر اساس دیدگاه خاصی که درباره راویان دارد و برخی را غلوآمیز می‌داند، عقیده وی را نادرست می‌داند؛ ولی به عقیده نجاشی این نوع روایات که درباره جایگاه ائمه(ع) و فضائل آن بزرگواران بوده، از اعتقادات شیعه است و غلوآمیز نیست، از این رو او را راوی امامی قلمداد می‌کند.[۳۵]

جایگاه حدیثی راوی

ابن غضائری درباره جایگاه حدیثی بکر بن احمد می‌نویسد: "يروي الغرائب، ويعتمد المجاهيل وأمره مظلم"[۳۶] و نجاشی با عبارت "وهو ضعيف"[۳۷] از بکر بن أحمد یاد می‌کند و علامه حلی و ابن داود به تبع ابن غضائری و نجاشی راوی را تضعیف کرده و در بخش دوم کتاب خود که به راویان ضعیف اختصاص دارد، ذکر کرده‌اند[۳۸].

تحقیق

نجاشی و ابن غضائری راوی را تضعیف کرده‌اند؛ لکن تنها ابن غضائری علت‌هایی برای تضعیف ذکر کرده است:

  1. نقل روایات شگفت‌آور: "يروي الغرائب".
  2. اعتماد به راویان ناشناخته و نقل روایات از آنان: "ويعتمد على المجاهيل".

به هر دو دلیل مذکور نقد وارد است؛ زیرا مراد از نقل روایات غریب، احادیثی است که به عقیده بعضی غلوآمیز بوده، درحالی که احادیث موجود از راوی بر این معنا دلالت ندارند؛ نیز نقل از راویان مجهول و ضعیف با وثاقت خود شخص منافات ندارد؛ مانند احمد بن محمد بن خالد البرقی که نجاشی درباره ایشان نوشته است: "كان ثقة في نفسه، يروي عن الضعفاء واعتمد المراسيل"[۳۹].[۴۰]

منابع

پانویس

  1. نام راوی بکر بن احمد بن محمد... و بکر بن محمد از باب نسبت به جد است.
  2. ر.ک: أ. منابع شیعی: رجال النجاشی، ص۱۰۹، ش۲۷۸؛ الفهرست (طوسی)، ص۹۶، ش۱۲۸؛ الرجال (ابن الغضائری)، ص۴۴، ش۲۰؛ الرجال (ابن داود)، ص۴۳۱، ش۷۸؛ خلاصة الأقوال (رجال العلامة الحلی)، ص۲۰۸، ش۴؛ إیضاح الإشتباه، ص۱۱۸، ش۱۰۶؛ معالم العلماء، ص۲۸، ش۱۴۵؛ منهج المقال فی تحقیق أحوال الرجال، ج۳، ص۶۹، ش۸۴۲؛ نقد الرجال، ج۱، ص۲۹۰، ش۷۷۰؛ زبدة الأقوال فی خلاصة الرجال، ص۷۳، ش۳۳۳؛ إکلیل المنهج فی تحقیق المطلب، ص۱۴۸، ش۱۷۸؛ مجمع الرجال، ج۱، ص۲۷۲؛ جامع الرواة، ج۱، ص۱۲۶، ش۹۹۰ و ش۹۹۱؛ الرجال (الحر العاملی)، ص۷۰، ش۲۳۲؛ الوجیزة فی الرجال، ص۳۸، ش۲۹۴؛ معراج إهل الکمال إلی معرفة الرجال، ج۱، ص۲۹۸، ش۱۲۰؛ منتهی المقال فی أحوال الرجال، ج۲، ص۱۶۰، ش۴۷۰؛ بهجة الآمال فی شرح زبدة المقال، ج۲، ص۴۰۷؛ تنقیح المقال، ج۱۲، ص۳۹۲، ش۳۱۷۲ و ص۳۹۶، ش۳۱۷۳؛ مستدرکات علم رجال الحدیث، ج۲، ص۴۷، ش۲۱۹۵؛ قاموس الرجال، ج۲، ص۳۶۱، ش۱۱۷۱؛ معجم رجال الحدیث، ج۴، ص۲۴۷، ش۱۸۴۰. ب. منابع سنّی: لسان المیزان، ج۲، ص۴۶، ش۱۷۱.
  3. «و بی‌گمان آنان که به جهان واپسین ایمان ندارند، از راه گشته‌اند» سوره مؤمنون، آیه ۷۴.
  4. تفسیر کنز الدقائق، ج۹، ص۲۰۳ به گزارش از تأویل الآیات الظاهرة، ص۳۵۲.
  5. جوادی آملی، عبدالله، رجال تفسیری، ج۴، ص 604-605.
  6. ... حدثنی الحسین بن أحمد بن الفضل إمام جامع أهواز، قال: حدثنا بکر بن أحمد بن محمد بن إبراهیم القصری غلام الخلیل المحلمی.... (عیون أخبار الرضا(ع)، ج۲، ص۱۳۱، ح۱۳).
  7. {{عربی|... حدثنا أحمد ابن الفضل الأهوازی، قال: حدثنا بکر بن أحمد القصری، قال: حدثنا زید بن موسی، قال: حدثنی أبی موسی بن جعفر.... (الخصال، ج۱، ص۳۳۶، ح۳۹)؛ ... حدثنی أحمد بن الفضل قال: حدثنی بکر بن أحمد القصری قال: حدثنی أبو محمد الحسن بن علی بن محمد بن علی بن موسی عن أبیه عن آبائه(ع).... (عیون أخبار الرضا(ع)، ج۲، ص۱۳۹، ح۱۵).
  8. تأویل الآیات الظاهره، ص۳۵۲. (روایت مورد بحث).
  9. «... حدثنا علی بن محمد عیینة، قال: حدثنی أبو الحسن بکر بن أحمد بن محمد بن إبراهیم بن زیاد بن موسی بن مالک الأشج العصری، قال: حدثتنا فاطمة بنت علی بن موسی الرضا(ع)، قالت: سمعت أبی علیا یحدث، عن أبیه، عن جعفر بن محمد، عن أبیه و عمه زید، عن أبیهما علی بن الحسین عن أبیه و عمه، عن علی بن أبی طالب(ع) قال: لا یحل لمسلم أن یروع مسلما». (عیون أخبار الرضا(ع)، ج۲، ص۷۰، ح۳۲۷).
  10. «حدثنی أبو عبدالله أحمد بن محمد بن أیوب، قال: حدثنی علی بن محمد بن عیینة بن رویدة، عن بکر بن أحمد، و حدثنی أحمد بن محمد بن الجراح، قال: حدثنی أحمد بن الفضل الأهوازی، قال: حدثنی بکر بن أحمد، قال: حدثنی محمد بن علی [النقی]، عن أبیه، قال: حدثنی موسی بن جعفر، عن أبیه، عن محمد بن علی(ع)، عن فاطمة بنت الحسین، عن أبیها و عمها الحسن بن علی(ع) قالا: حدثنا أمیر المؤمنین علی بن أبی طالب(ع)] قال: قال رسول الله(ص)...» (مائة منقبة من مناقب أمیر المؤمنین و الأئمة(ع) (ابن شاذان)، ص۱۷۱).
  11. {{عربی|بالزای، و الیاء المنقطة تحتها نقطتین المشددة، و الدال المهملة. (إیضاح الإشتباه، ص۱۱۸، ش۱۰۶).
  12. بکر بن أحمد بن إبراهیم بن زیاد بن موسی بن مالک بن یزید الأشج أبو محمد الذی یقال له أشج بنی أعصر الوارد علی النبی(ص) فی وفد عبدالقیس.... (رجال النجاشی، ص۱۰۹، ش۲۷۸).
  13. بکر بن أحمد بن موسی العصری، یزعم أنه من ولد الأشج من أعصر، الوارد علی النبی(ص). یکنی أبا محمد. (الرجال، ص۴۴، ش۲۰).
  14. روی عن أبی جعفر الثانی(ع). (رجال النجاشی، ص۱۰۹، ش۲۷۸).
  15. یعنی زید بن موسی بن جعفر(ع) برادر امام رضا(ع) معروف به زید النار. ابن خلکان: زید بن موسی بن جعفر بن محمد بن علی بن الحسین بن علی بن أبی طالب أخو علی بن موسی الرضا لما انصرف الطالبیون عن البصرة و تفرقوا فتواری بعضهم بالکوفة و بعضهم ببغداد و صار بعضهم إلی المدینة و کان زید ممن تواری فطلبه الحسن بن سهل طلبا حثیثا حتی أخذه فأراد قتله فأشیر علیه بترکه فحبسه ببغداد فلما بایع الناس المأمون لعلی بن موسی الرضا کتب إلی الحسن بإطلاقه و حمله إلی الرضا أخیه مکرما فلما جیء به إلیه عاتبه فی خروجه و وعظه و سأله المأمون فی أمره فعفا عنه وعاش إلی آخر خلافة المتوکل و کانت مرتبته فی دار السلطان جلیلة و کان ینادم المنتصر و کان فی لسانه بذاء و مات بسر من رأی فی حدود الخمسین و المائتین. (الوافی بالوفیات، ج۱۵، ص۳۷).
  16. ر.ک: عیون أخبار الرضا(ع)، ج۲، ص۱۳۱، ح۱۳.
  17. ر.ک: عیون أخبار الرضا(ع)، ج۲، ص۷۶، ح۳۲۷.
  18. رجال النجاشی، ص۱۰۹، ش۲۷۸.
  19. ابن داود در ضبط کلمه أعصر و مفهوم آن نوشته است: بالمهملتین المفتوحتین، منسوب إلی أعصر بن عمرو بن عوف بن جذیمة بن عوف الوارد علی النبی(ص) فی وفد عبدالقیس (الرجال، ص۴۳۱، ش۷۸) و سمعانی ذیل عنوان العصری نوشته است: بفتح العین و الصاد المهملتین فی آخرها راء مهملة، هذه النسبة إلی عصر، و هو بطن من عبدالقیس، و هو عصر ابن عوف بن عمرو بن عوف بن جذیمة... و المشهور بها المنذر بن عائذ العصری، المعروف بالأشج، قال الدارقطنی: الأشج العبدی أشج بنی عصر، روی عن النبی(ص): روی عنه عبدالرحمن بن أبی بکرة. (الأنساب (سمعانی)، ج۹، ص۳۱۲ - ۳۱۳، ش۲۷۶۸؛ نیز ر.ک: اللباب فی تهذیب الأنساب، ج۲، ص۳۴۳).
  20. خلاصة الأقوال (رجال العلامة الحلی)، ص۳۲۷، ش۴.
  21. مقصود أبو جعفر الثانی یعنی امام جواد(ع) است و ابن حجر به اشتباه آن را به امام باقر(ع) تفسیر می‌کند.
  22. لسان المیزان، ج۲، ص۴۶، ش۱۷۱.
  23. جوادی آملی، عبدالله، رجال تفسیری، ج۴، ص 605-608.
  24. رجال النجاشی، ص۱۰۹، ش۲۷۸.
  25. أبو عبدالله أحمد بن محمد بن أیوب، عن علی بن محمد بن عیینة، عن بکر بن أحمد، و حدثنا أحمد بن محمد الجراح، قال: حدثنا أحمد بن الفضل الأهوازی، قال: حدثنا بکر بن أحمد بن محمد عن علی، عن أبیه موسی بن جعفر(ع).... (التحصین، ص۵۴۱).
  26. ر.ک: عیون أخبار الرضا(ع)، ج۲، ص۱۳۹، ح۱۵.
  27. ر.ک: الوافی بالوفیات، ج۱۵، ص۳۷.
  28. ر.ک: عیون أخبار الرضا(ع)، ج۲، ص۷۶.
  29. جوادی آملی، عبدالله، رجال تفسیری، ج۴، ص 609.
  30. ر.ک: تفسیر کنز الدقائق، ج۹، ص۲۰۳؛ الخصال، ج۱، ص۳۳۷، ح۳۹؛ عیون أخبار الرضا(ع)، ج۲، ص۷۰، ح۳۲۷.
  31. ر.ک: تفسیر کنز الدقائق، ج۹، ص۲۰۳؛ رجال النجاشی، ص۱۰۹، ش۲۷۸؛ عیون أخبار الرضا(ع)، ج۲، ص۷۰، (ح ۳۲۷) و ص۱۳۱، (ح۱۳).
  32. جوادی آملی، عبدالله، رجال تفسیری، ج۴، ص 609.
  33. مائة منقبة من مناقب أمیر المؤمنین(ع)، ص۱۷۱، منقبت ۹۶.
  34. الخصال، ج۱، ص۳۳۶ - ۳۳۷، ح۳۹.
  35. جوادی آملی، عبدالله، رجال تفسیری، ج۴، ص 610-612.
  36. ر.ک: الرجال (ابن الغضائری)، ص۴۴، ش۲۰.
  37. ر.ک: رجال النجاشی، ص۱۰۹، ش۲۷۸.
  38. ر.ک: خلاصة الأقوال (رجال العلامة الحلی)، ص۲۰۸، ش۴؛ الرجال (ابن داود)، ص۴۳۱، ش۷۸.
  39. رجال النجاشی، ص۷۶، ش۱۸۲.
  40. جوادی آملی، عبدالله، رجال تفسیری، ج۴، ص 612-613.