تفاخر به دارایی
مقدمه
تکاثر، بهمعنای فزونخواهی و تفاخر بر بسیاری مال و قوم، چشم و همچشمی و مسابقه گذاشتن در فزونی مال، از رذیلتهای اخلاقی است که مورد نکوهش تعالیم قرآن و سنت قرار گرفته است. در سایه رذیلت تکاثر، رذیلت طمع و آز نیز به جریان میافتد و آدمی را به سوی تمایلات نفسانی در کسب اموال و مباهات و نازیدن به آن فرامیخواند. در این صورت بسیاری از فضایل برخاسته از فرهنگ دینی نظیر تعاون و همیاری، مواسات و مساوات، برادری و برابری دینی نادیده انگاشته میشود و رذیلت کبر و آزمندی در وجود آدمی بروز و ظهور مییابد. با ایجاد این فرهنگ شوم، ظلمهای فردی و اجتماعی نیز در جامعه تسرّی مییابند و جامعه رو به نابودی میآورد. از اینرو قرآن کریم و به پیروی از آن معصومین(ع) با این فرهنگ به مبارزه برخاسته و با سخن و سیره خود، در مقابل آن قرار گرفتهاند. قرآن کریم در سوره تکاثر میفرماید: تفاخر به بیشتر داشتن، شما را غافل داشت تا کارتان و پایتان به گورستان رسید. نه چنین است، زودا که بدانید، پس نه چنین است، زودا که بدانید. هرگز چنین نیست، اگر علمالیقین داشته باشید به یقین دوزخ را میبینید، سپس آن را قطعاً به عینالیقین درمییابید. سپس در همان روز است که از نعمت [روی زمین] پرسیده خواهید شد[۱].
همچنین تکاثر و فزونخواهی را همراه با برخی فریبندگیهای دنیا بهمثابه باران گولزنندهای برمیشمرد که حاصلی جز خشک شدن محصول ندارد[۲]. نیز متکاثران را افرادی در پرده غفلت و بیخبری برمیشمرد[۳][۴].
امام علی(ع) نیز در فرازهایی چند در نکوهش این رذیلت سخن رانده و مردمان را از آن بازداشته است. از جمله تکاثر را مایه تباهی دین و سختی دل میداند[۵] و فزونی اموال را مایه هلاکت و طغیان برمیشمرد[۶]. در نهج البلاغه نیز میفرماید: ای مردم، متاع این جهانی همانند گیاهی است خشک و بیماریانگیز. پس، از چرآگاهی دوری گزینید که رخت بربستن از آن خوشتر است از قرار گرفتن در آن و به اندک روزی آن خرسند شدن، بهتر است از ثروت آن. آنکه مال فراوان اندوخته، محکوم به فقر است و هر که از آن بینیازی جسته به آسودگی رسیده. کسی را که به زیورها و آرایههایش فریفته شود، نابینایی در پی است. هرکه دوستیاش را شعار خود سازد، دل خود را از اندوه پر ساخته و این اندوه در اعماق قلبش بماند، اندوهی بر او چیره شود و به خود مشغولش دارد و اندوهی محزونش کند و همچنان با او در ستیز کشاکش بود تا راه نفسش بسته آید و او را در گورستان افکنند، در حالی که شاهرگ حیاتش بریده شده است. گرفتن جانش بر خداوند آسان بود و به گورستان بردنش برای یارانش سهل[۷][۸].
تکاثر
یکی از شیوههای عملی فقرزدایی است. تکاثر و انباشت ثروت، نشانه استثمار و تضییع حقوق دیگران و محصول استفادههای نامشروع از راههای کسب ثروت است و در عین حال حاکی از شخصیت منفی با خصلتهای ناپسند افزونطلبی، طمع و غفلت از مسئولیتها است که همواره تفاخر و خود بزرگبینی و تفوقطلبی را به دنبال دارد. انباشت سرمایه نزد عدهای به معنای ربوده شدن ثروت از چنگ جمعی دیگر است. سرمایه کلان همواره در بُعد فاعلی چنین بار منفی را به دوش میکشد، اما به لحاظ نتیجه کار و در ذات خود صرف نظر از اینکه توسط چه کسی و از چه راهی به دست آمده؟ وسیله حیات و نجات آدمیان به شمار میآید. اگر بخواهیم ترجمه تکاثر را دقیقتر انجام دهیم باید گفت تکاثر به معنای انباشت ثروت محکوم است، اما سرمایه جدا از مالک آن، وسیله حیات افراد جامعه و نعمت الهی است. اگر این وسیله از «حیث منفی» آن جدا شود یعنی در دست سرمایهداران نباشد و چرخش و گردش آن توسط مدیران کار آمد انجام پذیرد، بُعد منفی آن نیز از میان خواهد رفت و از حوزه ممنوع ﴿كَيْ لَا يَكُونَ دُولَةً بَيْنَ الْأَغْنِيَاءِ مِنْكُمْ﴾[۹] خارج خواهد شد.
به هر حال برخورد منفی اسلام نسبت به انباشت سرمایه هدفمند است و شامل همه حالات و شرایط تکاثر نمیشود. واقعیت آن است که در اسلام به مسئله کمیت در مورد سرمایه تنها در یک بعد توجه شده و آن، در صورتی است که انباشت سرمایه در جهت منافع شخص باشد و در غیر این صورت به لحاظ کمّی، محدودیتی در سرمایه در تعالیم اقتصادی اسلام دیده نمیشود. تأکید اسلام بر کیفیت کسب سرمایه و کیفیت مصرف آن است که با ضوابط مختلف کنترل و محدود شده است[۱۰].[۱۱]
منابع
پانویس
- ↑ دینپرور، سید حسین، دانشنامه نهج البلاغه، ج۱، ص۲۰۹.
- ↑ ﴿اعْلَمُوا أَنَّمَا الْحَيَاةُ الدُّنْيَا لَعِبٌ وَلَهْوٌ وَزِينَةٌ وَتَفَاخُرٌ بَيْنَكُمْ وَتَكَاثُرٌ فِي الأَمْوَالِ وَالأَوْلادِ كَمَثَلِ غَيْثٍ أَعْجَبَ الْكُفَّارَ نَبَاتُهُ ثُمَّ يَهِيجُ فَتَرَاهُ مُصْفَرًّا ثُمَّ يَكُونُ حُطَامًا وَفِي الآخِرَةِ عَذَابٌ شَدِيدٌ وَمَغْفِرَةٌ مِّنَ اللَّهِ وَرِضْوَانٌ وَمَا الْحَيَاةُ الدُّنْيَا إِلاَّ مَتَاعُ الْغُرُورِ﴾؛ سوره حدید، آیه ۲۰
- ↑ ﴿يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لا تُلْهِكُمْ أَمْوَالُكُمْ وَلا أَوْلادُكُمْ عَن ذِكْرِ اللَّهِ وَمَن يَفْعَلْ ذَلِكَ فَأُولَئِكَ هُمُ الْخَاسِرُونَ﴾؛ سوره منافقون، آیه ۹
- ↑ دینپرور، سید حسین، دانشنامه نهج البلاغه، ج۱، ص۲۱۰.
- ↑ تحف العقول / ۱۴۱
- ↑ غرر الحکم
- ↑ نهج البلاغه، حکمت ۳۵۹: «"يَا أَيُّهَا النَّاسُ مَتَاعُ الدُّنْيَا حُطَامٌ مُوبِئٌ، فَتَجَنَّبُوا مَرْعَاهُ، قُلْعَتُهَا أَحْظَى مِنْ طُمَأْنِينَتِهَا وَ بُلْغَتُهَا أَزْكَى مِنْ ثَرْوَتِهَا؛ حُكِمَ عَلَى مُكْثِرٍ مِنْهَا بِالْفَاقَةِ، وَ أُعِينَ مَنْ غَنِيَ عَنْهَا بِالرَّاحَةِ؛ مَنْ رَاقَهُ زِبْرِجُهَا أَعْقَبَتْ نَاظِرَيْهِ كَمَهاً، وَ مَنِ اسْتَشْعَرَ الشَّغَفَ بِهَا مَلَأَتْ ضَمِيرَهُ أَشْجَاناً، لَهُنَّ رَقْصٌ عَلَى سُوَيْدَاءِ قَلْبِهِ هَمٌّ يَشْغَلُهُ وَ غَمٌّ يَحْزُنُهُ، كَذَلِكَ حَتَّى يُؤْخَذَ بِكَظَمِهِ، فَيُلْقَى بِالْفَضَاءِ مُنْقَطِعاً أَبْهَرَاهُ، هَيِّناً عَلَى اللَّهِ فَنَاؤُهُ وَ عَلَى الْإِخْوَانِ إِلْقَاؤُهُ"»
- ↑ دینپرور، سید حسین، دانشنامه نهج البلاغه، ج۱، ص۲۱۰.
- ↑ «تا میان توانگران شما دست به دست نگردد» سوره حشر، آیه ۷.
- ↑ فقه سیاسی، ج۴، ص۱۱۸ – ۱۲۰.
- ↑ عمید زنجانی، عباس علی، دانشنامه فقه سیاسی، ص ۵۴۹.