تفویض در لغت
مقدمه
«تفویض» در لغت به معنای واگذار کردن و تسلیم امری به دیگری و حاکم کردن او در آن امر است[۱] و معانی و مصادیق متعددی دارد؛ اما آنچه به بحث ما مربوط است، تفویض تکوینی افعال از سوی خدا به انسانها است. به این معنا که خداوند قدرت انجام کارها را به انسانها واگذاشته و خود از این قدرت کنار کشیده است و بر افعالی که از انسانها صادر میشود، قادر نیست. بدین ترتیب انسانها پس از دریافت قدرت عملی، در انجام اعمال خویش مستقل بوده و تحقق افعالشان منوط به اذن و اجازه تکوینی خدا نیست[۲].[۳].
تفویض
«تفویض» در لغت به معنای واگذار کردن کاری به دیگری و حاکم گردانیدن او در آن کار است[۴]. در اصطلاح علم کلام، عبارت است از اعتقاد به اینکه خداوند، پس از آفرینش بندگان، آنان را به خود واگذاشته، در اعمال آنان هیچ نقشی ندارد. این اعتقاد را به معتزله نیز نسبت دادهاند[۵]. در علم ملل و نحل این لغت سرنوشت دیگری پیدا کرده است و «مفوضه» را گروهی دانستهاند که دارای اعتقاداتی به شرح زیرند: «خداوند واحد ازلی، شخصی کامل را به جای خود گذاشت و تدبیر و خلقت عالم را به او واگذار کرد. این شخص همانا محمد(ص) و علی(ع) و فاطمه(س) و حسن(ع) و حسین(ع) و بقیه ائمهاند که در معنا یکی هستند». «معرفت خدای قدیم ازلی نیست و باید محمد(ص) را شناخت که خالقی است که امر آفرینش به او واگذار شده است». «صفاتی که در قرآن برای خداوند ذکر شده است، مانند واحد، صمد، قاهر، خالق، باری و حی، حقیقت آنها از خداوند قدیم ساقط شده و به آنانی منتقل شده که امر به ایشان واگذار شده است».
«محمد، خالق آسمانها و زمین و کوهها و انسانها و جن و بالاخره آنچه در عالم است، میباشد»[۶]. در روایات شیعی، تفویض در معانی گوناگونی به کار رفته است[۷]. در بعضی از این روایات، تفویض به معنای واگذاری امر آفرینش و روزی رسانی انکار شده است؛ اما بر تفویض به معنای واگذاری امر دین به پیامبر و ائمه(ع) صحه گذاردهاند[۸]. در روایتی دیگر، امام رضا(ع) مفوضه را مشرک دانسته و شیعیان خود را از هرگونه ارتباط با آنان برحذر داشته است[۹]. همین اختلاف معانی تفویض در روایات، علامه مجلسی را واداشت تا به تفصیل درباره بیان معانی مختلف تفویض - همانند تفویض در امر دین، تفویض در اداره جامعه، تفویض در بیان علوم و احکام، تفویض در کیفیت حکم و داوری و تفویض در بخشش -سخن گوید[۱۰]. آنچه در اینجا مورد نظر است، بخش اول، آن هم به معنای اداره استقلالی ائمه(ع) در آفرینش و روزیرسانی آنان است که میتوانیم از آن به «ولایت تکوینی کلی بر جهان» تعبیر کنیم.[۱۱]
منابع
پانویس
- ↑ ابن زکریا، احمد بن فارس، معجم مقاییس اللغه، تحقیق عبدالسلام محمد هارون، ج۴، ص۴۶۰؛ جوهری، الصحاح، تحقیق احمد عبدالغفور عطار، ج۳، ص۱۰۹۹؛ المصباح المنیر، ص۴۸۳.
- ↑ درباره معانی مختلف تفویض و اثبات این که چه کسانی از مصادیق اعتقاد به تفویض به معنای حاضرند، بنگرید به: برنجکار، رضا، «مفوضه چه کسانی هستند؟» مجله معرفت، شماره ۱۶.
- ↑ بیابانی، محمد، مقاله «جبر و اختیار و عدل الهی»، دانشنامه امام علی ج۲ ص ۳۱۰.
- ↑ تاج العروس، ج۵، ص۷۱.
- ↑ الملل والنحل، ج۲، ص۵۹.
- ↑ اشعری، سعد بن عبدالله، المقالات والفرق، ص۶۱-۶۰. همچنین برای اطلاع بیشتر مراجعه شود به: اشعری، علی بن اسماعیل، مقالات الاسلامیین، ص۱۴؛ مشکور، محمد جواد، تاریخ شیعه و فرقههای اسلام تا قرن چهارم هجری، ص۱۸۲؛ اقبال آشتیانی، عباس، خاندان نوبختی، ص۲۶۳؛ بحار الانوار، ج۲۵، ص۳۴۵.
- ↑ ر.ک: کلینی، محمد بن یعقوب، اصول کافی، ترجمه و شرح سید جواد مصطفوی، ج۲، ص۹-۲؛ بحار الانوار، ج۲۵، ص۳۴۴-۳۲۸.
- ↑ اصول کافی، ج۲، ص۷ و ۵، ج۶ و ۴؛ بحار الانوار، ج۲۵، ص۳۲۸، ح۱.
- ↑ بحار الانوار، ج۲۵، ص۳۲۸، ح۲.
- ↑ بحار الانوار، ج۲۵، ص۳۵۰-۳۴۷.
- ↑ صفری فروشانی، نعمتالله، مقاله «غلو»، دانشنامه امام علی ج۳ ص ۳۸۵.