جعفر بن محمد بن الحسن الفریابی

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت

موضوع مرتبط ندارد - مدخل مرتبط ندارد - پرسش مرتبط ندارد

مقدمه

جعفر بن محمد بن الحسن القربانی[۱]؛ در سند یک روایت تفسیر کنز الدقائق و به گزارش از تفسیر مجمع البیان واقع شده است:

«عَنْ يَحْيَى بْنِ أَبِي كَثِيرٍ اَلْأَوْزَاعِيِّ أَخْبَرَنَا أَبُو اَلْحَسَنِ عَبْدُ اَللَّهِ بْنُ مُحَمَّدِ بْنِ أَحْمَدَ اَلْبَيْهَقِيُّ قَالَ: أَخْبَرَنَا جَدِّيَ اَلْإِمَامُ أَبُو بَكْرٍ أَحْمَدُ بْنُ اَلْحُسَيْنِ اَلْبَيْهَقِيُّ قَالَ: حَدَّثَنَا أَبُو سَعِيدٍ عَبْدُ اَلْمَلِكِ بْنُ أَبِي عُثْمَانَ اَلزَّاهِدُ قَالَ: أَخْبَرَنَا أَبُو اَلْحُسَيْنِ عَلِيُّ بْنُ بُنْدَارَ قَالَ: أَخْبَرَنَا جَعْفَرُ بْنُ مُحَمَّدِ بْنِ اَلْحَسَنِ اَلْقُرْبَانِيُّ قَالَ: حَدَّثَنَا سُلَيْمَانُ بْنُ عَبْدِ اَلرَّحْمَانِ اَلدِّمَشْقِيُّ قَالَ حَدَّثَنَا خَالِدُ بْنُ يَزِيدَ بْنِ أَبِي مَالِكٍ عَنْ أَبِيهِ عَنْ خَالِدِ بْنِ مَعْدَانَ عَنْ أَبِي أُمَامَةَ اَلْبَاهِلِيِّ أَنَّ رَسُولَ اَللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ قَالَ: مَا مِنْ عَبْدٍ يَدْخُلُ اَلْجَنَّةَ إِلاَّ وَ يَجْلِسُ عِنْدَ رَأْسِهِ وَ عِنْدَ رِجْلَيْهِ ثِنْتَانِ مِنَ اَلْحُورِ اَلْعِينِ تُغَنِّيَانِهِ بِأَحْسَنِ صَوْتٍ سَمِعَهُ اَلْإِنْسُ وَ اَلْجِنُّ، وَ لَيْسَ بِمِزْمَارِ اَلشَّيْطَانِ، وَ لَكِنْ بِتَمْجِيدِ اَللَّهِ وَ تَقْدِيسِهِ»[۲].[۳]

شرح حال راوی

جعفر بن محمد بن الحسن القربانی نه در کتب رجالی شیعه و سنی عنوان شده؛ نه در اسناد روایات واقع گردیده، بلکه تنها در سند همین روایت قرار گرفته؛ ولی عنوان جعفر بن محمد بن الحسن الفریابی در بعضی کتب رجالی اهل سنت، نیز در برخی اسناد روایات آنها واقع گردیده و مانند سند یاد شده از سلیمان بن عبدالرحمن [۴]، روایت، و ابوالحسن علی بن بندار از ایشان روایت کرده است[۵]، بنابراین به قرینه اتحاد راوی و مروی عنه، مراد از جعفر بن محمد بن الحسن القربانی در سند روایت مجمع البیان همین شخص است و کلمه «القربانی» مصحف «الفریابی» است.

نام کامل راوی جعفر بن محمد بن الحسن بن المستفاض الفریابی[۶] و کنیه‌اش «ابوبکر»[۷] ملقب به «الفریابی الصغیر» است[۸]؛ و در اسناد روایات با عناوین مختلفی مانند ابوبکر جعفر بن محمد بن الحسن الفریابی القاضی[۹]، ابوبکر جعفر بن محمد بن الحسن الفریابی[۱۰]، جعفر بن محمد بن الحسن الفریابی [۱۱]، جعفر بن محمد الفریابی[۱۲] و جعفر الفریابی[۱۳] روایت کرده است. وی از اهالی بلخ بوده[۱۴] و برای کسب علم، به بلاد شرق و غرب، همچنین ماوراء النهر از جمله خراسان، عراق، حجاز، شام، مصر و الجزیره سفر می‌کرد و مدتی هم قاضی شهر دینور[۱۵] بود و پس از آن به بغداد رفت و در آنجا زندگی کرد و به کرسی حدیث می‌نشست و افراد فراوانی[۱۶] نیز به کسب معارف حدیثی از جعفر بن محمد بن الحسن الفریابی می‌پرداختند[۱۷].

ایشان آثار متعدد علمی داشته است؛ مانند «کتاب السنن»[۱۸]، «صفة النفاق و ذم المنافقین»، «رسالة دلائل النبوة»، «فضائل القرآن»[۱۹] و «فضل الذکر»[۲۰].[۲۱]

طبقه راوی

جعفر بن محمد بن الحسن الفریابی در سال ۲۰۷ هجری قمری به دنیا آمد و در روز چهارم محرم سال ۳۰۱ هجری قمری در ۹۴ سالگی از دنیا رفت[۲۲].

با توجه به سال وفات راوی، می‌‌توان او را از راویان طبقه هفتم و هشتم به شمار آورد.[۲۳]

استادان و شاگردان راوی

جعفر بن محمد بن الحسن الفریابی از استادان بسیاری استفاده کرده است؛ از جمله: هدبة بن خالد، محمد بن عبید بن حساب، عبدالأعلی بن حماد، ابی کامل الجحدری، عبید الله بن معاذ، علی بن المدینی، محمد بن بشار بندار، محمد بن المثنی بصری، عمرو بن علی البصری، منجاب بن الحارث، أبی کریب محمد بن العلاء الکوفی، الهیثم بن أیوب الطالقانی، أبی قدامة السرخسی، قتیبة بن سعید بلخی، محمد بن الحسن البلخی، إبراهیم بن عبدالله الخلال، مزاحم بن سعید مروزی، إسحاق بن راهویه المروزی، محمد بن حمید رازی، أحمد بن الفرات الرازی، یونس بن حبیب الأصبهانی، عبدالرحیم بن حبیب الفریابی، عبیدالله بن عمر القواریری، محمد بن عبدالملک بن زنجویه، عبدالله بن محمد النفیلی، حکیم بن سیف الرقی، سلیمان ابن عبدالرحمن، عبدالرحمن بن إبراهیم دمشقی، هشام بن عمار الدمشقی، یزید بن موهب الرملی، إبراهیم بن العلاء الحمصی، أحمد بن عیسی المصری، إسحاق بن موسی الأنصاری، أبی مصعب المدینی، محمد بن أبی عمر العدنی، وهب بن بقیة الواسطی، محمد بن عزیز الأبلی[۲۴].

چنان‌که بسیاری از وی بهره‌های علمی بردند[۲۵] که از شاگردانش شمرده می‌شوند؛ مانند محمد بن مخلد الدوری، أبو الحسین بن المنادی، عبدالصمد بن علی الطستی، أحمد بن سلمان النجاد، أبوبکر الشافعی، أبو علی بن الصواف، أحمد بن جعفر بن مالک القطیعی[۲۶].[۲۷]

مذهب راوی

وی از راویان سنی به شمار می‌آید و رجالیان سنی با تعبیر "أحد أوعیة العلم، و من أهل المعرفة و الفهم، طوف شرقا و غربا، و لقی أعلام المحدثین فی کل بلد"[۲۸] از ایشان یاد کرده‌اند.[۲۹]

جایگاه حدیثی راوی

جایگاه حدیثی راوی، نزد رجالیان سنی بسیار بالاست، ازاین‌رو با تعبیرات "وکان ثقة أمینا حجة"[۳۰]، "کان مکثرا فی الحدیث، مأمونا موثوقا به"[۳۱] و "ثقة متقن"[۳۲] به ستایش وی پرداختند.[۳۳]

منابع

پانویس

  1. ر.ک: الفهرست (ابن ندیم)، ص۳۲۴؛ طبقات المحدثین بأصبهان، ج۱، ص۸۳، ش۱۶؛ تاریخ بغداد، ج۷، ص۲۰۹، ش۳۶۶۵؛ المنتظم فی تاریخ الأمم و الملوک، ج۱۳، ص۱۴۵، ش۲۰۹۰؛ تذکرة الحفاظ، ج۲، ص۶۹۲، ش۱۰۷۱۴؛ سیر أعلام النبلاء، ج۱۴، ص۹۶، ش۵۴؛ اللباب فی تهذیب الأنساب، ج۲، ص۴۲۷؛ العبر فی خبر من غبر، ج۲، ص۱۲۵؛ تاریخ الإسلام، ج۲۳، ص۶۰؛ البدایة و النهایه، ج۱۱، ص۱۳۷؛ الوافی بالوفیات، ج۱۱، ص۱۱۲؛ حیاة الحیوان الکبری، ج۱، ص۴۷۹؛ الأعلام (زرکلی)، ج۲، ص۱۲۷؛ ج۵، ص۱۴۳؛ معجم المؤلفین، ج۳، ص۱۴۶؛ هدیة العارفین، ج۱، ص۲۵۲.
  2. تفسیر کنز الدقائق، ج۱۰، ص۱۸۰ به گزارش از مجمع البیان، ج۸، ص۴۶۷.
  3. جوادی آملی، عبدالله، رجال تفسیری، ج۵، ص 474-475.
  4. جعفر بن محمد بن الحسن بن المستفاض، أبوبکر الفریابی... حدث بها عن... سلیمان ابن عبدالرحمن. (تاریخ بغداد، ج۷، ص۲۰۹، ش۳۶۶۵).
  5. علی بن بندار در اسناد مختلفی از جعفر بن محمد بن الحسن الفریابی روایت کرده است؛ از جمله در السنن الکبری، ج۲، ص۲۲؛ شعب الإیمان، ج۶، ص۲۸۵، ح۸۱۷۴ و المستدرک (حاکم النیشابوری)، ج۱، ص۵۸.
  6. الفریابی: بکسر الفاء و سکون الراء و فتح الیاء آخر الحروف و بعد الألف باء موحدة، هذه النسبة إلی فاریاب بلیدة بنواحی بلخ، ینسب إلیها الفریابی و الفاریابی و الفیریابی أیضاً بإثبات الیاء (اللباب فی تهذیب الأنساب، ج۲، ص۴۲۷).
  7. اللباب فی تهذیب الأنساب، ج۲، ص۴۲۷.
  8. ر.ک: الفهرست (ابن ندیم)، ص۳۲۴. ابن ندیم، لقب الفیریابی الکبیر را برای ابو عبدالله محمد بن یوسف بن واقد الفیریابی برشمرده است. (الفهرست (ابن ندیم)، ص۳۱۹-۳۲۰).
  9. التمهید (ابن عبدالبر)، ج۸، ص۲۸۶.
  10. جامع بیان العلم و فضله (ابن عبدالبر)، ص۱۴۱.
  11. السنن الکبری، ج۲، ص۲۲.
  12. المستدرک (حاکم نیشابوری)، ج۱، ص۵۸ و ۲۹۰.
  13. السنن الکبری، ج۱، ص۳۲۹، ج۲، ص۳۰۹، ج۳، ص۱۶۲؛ ج۶، ص۱۰۷.
  14. هدیة العارفین، ج۱، ص۲۵۲.
  15. دینور: مدینة من أعمال الجبل قرب قرمیسین، ینسب إلیها خلق کثیر، و بین الدینور و همذان نیف و عشرون فرسخا، و من الدینور إلی شهرزور أربع مراحل، و الدینور بمقدار ثلثی همذان، و هی کثیرة الثمار و الزروع و لها میاه و مستشرف، و أهلها أجود طبعا من أهل همذان، و ینسب إلی الدینور جماعة کثیرة من أهل الأدب و الحدیث. (معجم البلدان، ج۲، ص۵۴۵).
  16. جعفر بن محمد بن الحسن الفریابی... العلامة الحافظ شیخ الوقت، و کان فی مجلسه نحو عشرة آلاف شخص. (طبقات المحدثین بأصبهان، ج۱، ص۸۳، ش۱۶).
  17. ر.ک: اللباب فی تهذیب الأنساب، ج۲، ص۴۲۷؛ سیر أعلام النبلاء، ج۱۴، ص۹۶، ش۵۴.
  18. الفهرست (ابن ندیم)، ص۳۲۴: و له من الکتب: کتاب السنن یحتوی علی کتب کثیرة نحو خمسین کتابا.
  19. الأعلام (زرکلی)، ج۲، ص۱۲۸.
  20. حیاة الحیوان الکبری، ج۱، ص۴۷۹.
  21. جوادی آملی، عبدالله، رجال تفسیری، ج۵، ص 475-477.
  22. ر.ک: تاریخ بغداد، ج۷، ص۲۱۱؛ العبر فی خبر من غبر، ج۲، ص۱۲۵.
  23. جوادی آملی، عبدالله، رجال تفسیری، ج۵، ص 477.
  24. تاریخ بغداد، ج۷، ص۲۰۹، ش۳۶۶۵.
  25. تاریخ بغداد، ج۷، ص۲۱۰-۲۱۱: لما ورد أبوبکر جعفر بن محمد الفریابی إلی بغداد، و استقبل بالطیارات و الدبادب و عد له الناس إلی شارع المنار بباب الکوفة لیسمعوا منه، فاجتمع الناس، فحزر من حضر مجلسه لسماع الحدیث، فقیل نحو ثلاثین ألفا! و کان المستملون ثلاثمائة و ستة عشر.
  26. تاریخ بغداد، ج۷، ص۲۰۹، ش۳۶۶۵.
  27. جوادی آملی، عبدالله، رجال تفسیری، ج۵، ص 477-479.
  28. تاریخ بغداد، ج۷، ص۲۰۹، ش۳۶۶۵.
  29. جوادی آملی، عبدالله، رجال تفسیری، ج۵، ص 479.
  30. تاریخ بغداد، ج۷، ص۲۰۹، ش۳۶۶۵.
  31. تاریخ بغداد، ج۷، ص۲۱۱.
  32. سیر أعلام النبلاء، ج۱۴، ص۱۰۰.
  33. جوادی آملی، عبدالله، رجال تفسیری، ج۵، ص 479.