جنادة بن ابی‌امیه ازدی

آشنایی اجمالی

وی از تیره بنی عبرة بن زفران بن بنی نضر، از قبیله ازد از قبایل قحطان است[۱]. ابن کلبی[۲] می‌گوید: جناده از مردان بزرگ قدرِ شام در زمان خویش بود. نام ابی‌امیه را به اختلاف «مالک»[۳]، «کثیر»[۴] و «کبیر»[۵] و برخی نسب او را دوسی ازدی[۶] گفته‌اند. اختلاف در نام ابوامیه، سبب خلط بین او و سه جناده دیگر، شده است. صحابه‌نگاران برای هریک از افراد ذیل: جنادة بن ابی امیه ازدی، جنادة بن مالک ازدی، جناده ازدی، مدخل‌های جداگانه، ولی تقریباً با گزارش‌های مشابه ذکر کرده و احتمال داده‌اند هر سه نام متعلق به یک نفر باشد. تنها ابونعیم[۷]، جنادة بن ابی‌امیه (کثیر یا کبیر)، را به سه نفر نخست افزوده[۸] و گفته است: غیر از جنادة بن مالک آن سه نام دیگر متعلق به یک نفر است. برخی راویان با توجه به احادیث نقل شده، میان آنها تفاوت گذاشته و مدخل جداگانه‌ای برای هریک آورده‌اند. چنان که ابن سعد[۹] نیز جنادة بن ابی‌امیه ازدی را از تابعین نخست اهل شام و غیر از جنادة بن مالک[۱۰] دانسته است. ابن عبدالبر[۱۱] نیز در این باره که جنادة بن مالک غیر از جنادة بن‌ابی آمده است، از ابن سعد پیروی کرده است، اما به خلاف ابن سعد جنادة بن ابی‌امیه (بن مالک) را از صغار صحابه دانسته که از رسول خدا (ص) و صحابه روایت دارد؛ یعنی در صحابی نبودن جنادة بن ابی امیه پیرو ابن سعد نشده است.

با توجه به اینکه نام پدر جناده (ابوامیه) را نیز مالک گفته‌اند و روایتی را که به جنادة بن ابی‌امیه نسبت داده‌اند[۱۲] همان روایت را برای جنادة بن مالک[۱۳] نیز آورده‌اند، احتمال یکی بودن این دو نام وجود دارد، به ویژه که کنیه هر دو را «ابوعبیدالله» گفته‌اند[۱۴] و درباره هر دو گفته شده که به مصر رفته‌اند. جنادة بن ابی‌امیه[۱۵]، در فتح مصر شرکت داشت[۱۶] و ساکن کوفه شد و جنادة بن مالک نیز از ساکنان مصر بود که فرزندانش به کوفه رفته و در آن سکنی گزیدند[۱۷]. اما با توجه به اینکه جنادة بن ابی‌امیه (کبیر) از عبادة بن صامت روایت می‌کند[۱۸] ولی جنادة بن مالک به صورت مستقیم از رسول خدا (ص)[۱۹] روایت دارد و تصریح به صحابی بودن وی شده است[۲۰]، تردیدی بر صحابی بودن جنادة بن مالک، باقی نمی‌ماند، اما چنین دلیل روشنی بر صحابی بودن جنادة بن ابی‌میه وجود ندارد؛ و احتمال این هست که به جهت شباهت نام‌ها، برخی از راویان حدیث اشتباه کرده و احادیث را به طور یکسان به همه آنان نسبت داده و آگاهی‌های مربوط به افراد پیش گفته خلط شده باشد. به هر حال جنادة بن ابی‌امیه زهرانی در فتح مصر شرکت داشت و فرمانده جنگ‌های دریایی معاویه بود و در سال هشتاد در شام درگذشت[۲۱]، اختلاف در نام پدرش «ابوامیه» سبب اختلاف بین او و چند نفر دیگر شد.

جناده می‌گوید: همراه هفت تن از افراد قبیله ازد در روز جمعه‌ای حضور رسول خدا (ص) رسیدیم و روزه داشتیم. آن حضرت ما را به خوردن غذایی که برابرشان بود، دعوت کرد. عرض کردیم: روزه‌ایم. فرمود: آیا دیروز هم روزه بودید؟ گفتیم: نه. فرمود: آیا فردا هم روزه می‌گیرید؟ گفتیم: نه. فرمود: در این صورت روزه بگشایید و ما روزه گشودیم. سپس رسول خدا (ص) برای خواندن نماز جمعه بیرون رفت و چون به منبر نشست ظرف آبی خواست و با نوشیدن آب به مردم فهماند روز جمعه روزه نمی‌گیرد[۲۲]. ابن سعد[۲۳] این داستان را برای جناده ازدی ذکر کرده است، ولی دیگران آن را برای جنادة بن ابی‌امیه ازدی آورده‌اند[۲۴].ابن سعد[۲۵] می‌گوید: رسول خدا (ص) برای جناده ازدی و قوم او چنین نوشت: تا وقتی که نماز گزارند و زکات دهند و از خدا و رسول او اطاعت کنند و از غنایم، سهم خدا و رسولش را بدهند، در پناه خدا و رسول او خواهند بود.

جناده همراه ابوعبیده در فتوحات روم شرکت داشت[۲۶]. می‌گویند: در سال ۵۳ هجری طرطوس به دست وی فتح شد[۲۷]. وی متخصص جنگ‌های دریایی بود و از زمان عثمان تا زمان یزید بن معاویه، فرمانده جنگ‌های دریایی با روم بود[۲۸] و در سال ۵۴ هجری در دریا و نزدیک قسطنطنیه جزیره‌ای را گشود که آزاد نام داشت[۲۹]. طبری[۳۰] جنگ‌های دریایی او را با روم گزارش کرده است. او در سال ۵۴ به جنگ زمستانی روم رفت[۳۱]. به گفته طبری[۳۲] واقدی گفته است: وی در سال شصت هجری همزمان با مالک بن عبدالله به جنگ سوریه رفت و وارد رودس - از جزایر مدیترانه - شد و آنجا را ویران کرد. معاویه مانند ابن زیاد می‌خواست جناده را به خودش ملحق کند، ولی او نپذیرفت [۳۳]. سال درگذشت وی را به اختلاف ۵۷[۳۴]، ۶۹[۳۵] و بیشتر، سال ۸۰[۳۶] گفته‌اند. برخی سال درگذشت ۵۷ یا ۶۹ را مربوط به جنادة بن ابی‌امیه دوسی و او را از کبار تابعین دانسته‌اند[۳۷]، گزارش‌های مربوط به او، با گزارش‌های مربوط به جنادة بن ابی امیه ازدی یکسان است.

جناده از ابوبکر، عمر، معاذ بن جبل، عبادة بن صامت، عبدالله بن عمر[۳۸] و امام حسن مجتبی (ع)[۳۹] روایت دارد و مجاهد، علی بن رباح، عمیر بن هانی، بسر بن سعید و فرزندش سلیمان از او روایت دارند[۴۰].[۴۱]

جناده بن ابی‌امیه

وی اهل شام بود و در اوایل عمرش خدمت رسول خدا (ص) رسید و اسلام آورد. جناده در فتح مصر شرکت داشت و از زمان عثمان زیر نظر معاویه در روم با رومیان می‌جنگید. بعضی از محدثان در این که رسول خدا (ص) را دیده باشد، تردید کرده‌اند ولی مطلبی که از پیامبر (ص) نقل کرده، شاهد آن است که حضرت را دیده است.

جناده می‌گوید: برخی از یاران پیامبر (ص) درباره این که آیا حکم هجرت برداشته شده یا نه، اختلاف داشتند. من نزد رسول خدا (ص) رفتم و این مطلب را پرسیدم. پیامبر (ص) فرمود: "تا وقتی که میان اسلام و دیگران جنگ هست،، حکم هجرت هم باقی است و برداشته نمی‌شود"[۴۲].

هم چنین می‌گوید: ما هشت نفر بودیم که روز جمعه‌ای نزد پیامبر (ص) رفتیم. آن حضرت در حال خوردن غذا بود و به ما فرمود: "نزدیک بیایید و غذا بخورید". گفتیم: ما روزه هستیم. حضرت فرمود: "آیا دیروز هم روزه بودید؟" گفتیم: یا رسول الله! نه؛ حضرت فرمود: "می‌خواهید فردا را هم روزه بگیرید؟" گفتیم: تصمیم نداریم. حضرت فرمود: "افطار کنید". سپس ما هم افطار کردیم[۴۳].

از برخی نقل‌ها دانسته می‌شود که او مرد زاهد و پرهیز کاری بوده است؛ چنان که ابوعبدالله صنابحی نقل کرده که روزی جناده می‌خواست امام جماعت عده‌ای شود. همین که برای نماز برخاست، به طرف راست خود توجه کرد و پرسید: شما به امامت من راضی هستید؟ آنها گفتند: آری؛ سپس متوجه طرف چپ شد و همین سؤال را تکرار کرد. آنگاه گفت: "از رسول خدا (ص) شنیدم که فرمود: "هر که بر قومی امامت کند در حالی که نمازگزاران از امامت او ناراضی باشند، نمازش از حنجره‌اش تجاوز نمی‌کند"[۴۴].[۴۵]

جستارهای وابسته

منابع

پانویس

  1. ابن کلبی، هشام بن محمد، نسب مع والیمن الکبیر، ج۲، ص۲۳۶؛ ابن حزم، جمهرة أنساب العربص۳۸۶.
  2. ابن کلبی، هشام بن محمد، نسب مع والیمن الکبیر، ج۲، ص۲۳۶.
  3. ابن اثیر، اسد الغابه ج۱، ص۵۵۷.
  4. باجی، ج۱، ص۴۹۶؛ ابن حجر، الاصابه تهذیب، ج۲، ص۱۰۰.
  5. بخاری، تاریخ، ج۲، ص۵۱۵؛ ابن ابی حاتم، ج۲، ص۲۳۲.
  6. نووی، ج۱، ص۲۲۶؛ ابن حجر، الاصابه تهذیب، ج۲، ص۹۹.
  7. ابونعیم، معرفة الصحابه، ج۲، ص۶۱۶.
  8. معرفه، ج۲، ص۶۱۷.
  9. ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۷، ص۳۰۶.
  10. جناده بن مالک، ج۷، ص۳۴۷.
  11. ابن عبدالبر، الاستیعاب، ج۱، ص۳۱۹.
  12. ر. ک: طبری، جامع، ج۲۱، ص۱۳۵؛ ابن عبدالبر، الاستیعاب، ج۱، ص۳۱۹؛ ابن حجر، الاصابه ج۱، ص۶۰۷.
  13. ابن ابی عاصم، الآحاد و المثانی، ج۴، ص۲۷۷؛ ابن حبان، الثقات، ج۳، ص۶۰؛ طبرانی، المعجم الکبیر، ج۲، ص۲۸۳؛ ابن اثیر، اسد الغابه ج۱، ص۵۶۰.
  14. ر. ک: ابونعیم، معرفة الصحابه، ج۲، ص۶۱۲ و ۶۱۴
  15. ابونعیم، معرفة الصحابه، ج۲، ص۶۱۴.
  16. ابن یونس، تاریخ المصریین، ج۱، ص۹۴.
  17. ابن اثیر، اسد الغابه ج۱، ص۵۶۰.
  18. ر. ک: احمد بن حنبل، مسند، ج۵، ص۳۱۲ و ۳۱۸؛ دارمی، عبدالله بن بهرامی، سنن، ج۲، ص۲۹۱؛ بخاری، صحیح بخاری، ج۲، ص۴۹.
  19. طبرانی، المعجم الکبیر، ج۲، ص۲۸۲؛ بخاری، التاریخ الکبیر، ج۲، ص۲۳۲.
  20. ابن ابی حاتم، الجرح و التعدیل، ج۲، ص۵۱۵؛ ابن حبان، الثقات، ج۳، ص۶۵.
  21. ابن ماکولا، الإکمال، ج۷، ص۴۰۱؛ سمعانی، الأنساب، ج۲، ص۱۸۰.
  22. ابن حجر، الاصابه ج۱، ص۶۰۷.
  23. ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۷، ص۳۴۷.
  24. ابونعیم، معرفة الصحابه، ج۲، ص۶۱۲؛ ابن اثیر، اسد الغابه ج۱، ص۵۵۹.
  25. ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۱، ص۲۰۷.
  26. زیلعی، جمال الدین، نصب الرایة لاحادیث الهدابه، ج۴، ص۲۹۹.
  27. یعقوبی، تاریخ الیعقوبی ج۲، ص۲۴۰.
  28. احمد بن حنبل، مسند، ج۵، ص۴۲۴؛ ابن ابی شیبه کوفی، المصنف، ج۲، ص۱۶۸؛ ابن قدامه، عبدالرحمان بن قدامه، الشرح الکبیر، ج۱۰، ص۳۹۶؛ ابن اثیر، اسد الغابه ج۱، ص۵۷۷.
  29. بلاذری، احمد بن یحیی، فتوح البلدان، ج۱، ص۲۸۷؛ طبری، تاریخ طبری، ج۵، ص۲۹۳.
  30. طبری، تاریخ طبری، ج۵، ص۳۰۹ و ۳۱۵.
  31. طبری، تاریخ طبری، ج۵، ص۳۰۱.
  32. طبری، تاریخ طبری، ج۵، ص۳۲۲.
  33. ابن حزم، جمهرة أنساب العرب، ص۳۸۶.
  34. بخاری، تاریخ، ج۱، ص۲۳۳.
  35. ابن اثیر، اسد الغابه ج۱، ص۵۵۸؛ ابن عساکر، تاریخ مدینة دمشق، ج۱۱، ص۲۹۴.
  36. ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۷، ص۳۰۶؛ خلیفة بن خیاط، التاریخ، ص۱۹۵؛ ابن اثیر، حاکم، ج۳، ص۶۰۸.
  37. ابن حبان، الثقات، ج۴، ص۱۰۳؛ ابن ابی حاتم، الجرح و التعدیل، ج۲، ص۵۱۵؛ عجلی، احمد بن عبدالله، معرفة الثقات، ج۱، ص۲۷۲.
  38. ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۷، ص۳۰۶؛ ابن اثیر، اسد الغابه ج۱، ص۳۱۹.
  39. حاکم نیشابوری، ج۱، ص۱۴۶؛ ج۱۱، ص۲۵۸ و ج۱۲، ص۵۲.
  40. ابن اثیر، اسد الغابه ج۱، ص۳۱۹.
  41. محمدی، رمضان، مقاله «جناده غیر منسوب»، دانشنامه سیره نبوی ج۲، ص ۴۱۷ - ۴۱۸.
  42. تاریخ مدینة دمشق، ابن عساکر، ج۱۱، ص۲۹۳؛ اسد الغابه، ابن اثیر، ج۱، ص۳۵۳؛ الاصابه، ابن حجر، ج۱، ص۶۰۸.
  43. اعیان الشیعه، امین عاملی، ج۴، ص۲۲۴؛ تاریخ مدینة دمشق، ابن عساکر، ج۱۱، ص۲۹۳؛ الاصابه، ابن حجر، ج۱، ص۶۰۷.
  44. تاریخ مدینة دمشق، ابن عساکر، ج۱۱، ص۲۹۲ و اسد الغابه، ابن اثیر، ج۱، ص۳۵۳.
  45. جوان هوشیار، جعفر، مقاله «جناده بن ابی‌امیه»، دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم، ج۴، ص:۲۸۳-۲۸۴.