جهم بن حکم مدائنی در تراجم و رجال

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت

مقدمه

جهم[۱] بن الحکم المدائنی[۲]، در سند یک روایت تفسیر کنز الدقائق و به گزارش از کتاب الکافی نقل گردیده است:

«عِدَّةٌ مِنْ أَصْحَابِنَا عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ خَالِدٍ عَنْ جَهْمِ بْنِ الْحَكَمِ الْمَدَائِنِيِّ عَنْ إِسْمَاعِيلَ بْنِ أَبِي زِيَادٍ السَّكُونِيِّ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ(ع) قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ(ص) عَلَيْكُمْ بِالْعَفْوِ فَإِنَّ الْعَفْوَ لَا يَزِيدُ الْعَبْدَ إِلَّا عِزّاً فَتَعَافَوْا يُعِزَّكُمُ اللَّهُ»[۳].[۴]

شرح حال راوی

مراد از عنوان مذکور، جهم بن الحکم المدائنی است که در الفهرست شیخ طوسی از وی یاد، و از راویان صاحب کتاب معرفی شده است.

شیخ طوسی: جهم بن الحکم المدائنی. له کتاب، رویناه بالإسناد الأول[۵]، عن أحمد بن أبی عبدالله، عن أبیه، عنه[۶].

نام راوی در سند سه روایت دیگر نیز واقع گردیده است:

  1. «عِدَّةٌ مِنْ أَصْحَابِنَا عَنْ أَحْمَدَ بْنِ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ قَالَ حَدَّثَنِي الْجَهْمُ بْنُ الْحَكَمِ الْمَدَائِنِيُّ عَنِ السَّكُونِيِّ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ(ع) قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ(ص) تَصَدَّقُوا فَإِنَ الصَّدَقَةَ تَزِيدُ فِي الْمَالِ كَثْرَةً وَ تَصَدَّقُوا رَحِمَكُمُ اللَّهُ»[۷].
  2. «عِدَّةٌ مِنْ أَصْحَابِنَا عَنْ أَحْمَدَ بْنِ أَبِي عَبْدِ اَللَّهِ عَنِ اَلْجَهْمِ بْنِ اَلْحَكَمِ عَنْ إِسْمَاعِيلَ بْنِ مُسْلِمٍ قَالَ قَالَ أَبُو عَبْدِ اَللَّهِ عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ : لَيْسَ اَلزُّهْدُ فِي اَلدُّنْيَا بِإِضَاعَةِ اَلْمَالِ وَ لاَ تَحْرِيمِ اَلْحَلاَلِ بَلِ اَلزُّهْدُ فِي اَلدُّنْيَا أَنْ لاَ تَكُونَ بِمَا فِي يَدِكَ أَوْثَقَ مِنْكَ بِمَا عِنْدَ اَللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ»[۸].
  3. «أَحْمَدُ بْنُ مُحَمَّدِ بْنِ خَالِدٍ عَنْ جَهْمِ بْنِ اَلْحَكَمِ اَلْمَدَائِنِيِّ عَنْ إِسْمَاعِيلَ بْنِ أَبِي زِيَادٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اَللَّهِ عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ قَالَ قَالَ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ : اَلْأَيْدِي ثَلاَثَةٌ سَائِلَةٌ وَ مُنْفِقَةٌ وَ مُمْسِكَةٌ وَ خَيْرُ اَلْأَيْدِي اَلْمُنْفِقَةُ»[۹].[۱۰]

نکته

شیخ طوسی در کتاب الفهرست، پیش از این راوی، از راوی دیگری با عنوان جهم بن الحکم العمی البصری یاد، و او را نیز صاحب کتاب معرفی کرده و نوشته است: جهم بن الحكم العمي (القمي خ ل) البصري. له كتاب، أخبرنا به عدة من أصحابنا، عن أبي المفضل، عن ابن بطة، عن أحمد بن أبي عبدالله، عن أبيه، عنه[۱۱].

نکته درخور این است که اولاً این دو راوی را پشت سر هم و بی‌فاصله عنوان کرده و طریقش به کتاب هر دو راوی نیز یکی است، بی‌هیچ اختلاف. بر این اساس، برای رجالیان سؤال شده که آیا این دو عنوان، دو راوی مستقل؛ یا یکی هستند. از سوی دیگر، نجاشی نیز از جهم بن حکیم کوفی نام برده و او را صاحب کتاب معرفی کرده و نوشته است: جهم بن حكيم كوفي، ثقة، قليل الحديث، له كتاب ذكره ابن بطّة و خلط اسناده، تارة قال: حدثنا أحمد بن محمد البرقي عنه، و تارة قال: حدثنا أحمد بن محمد، عن أبيه، عنه[۱۲].

طریق نجاشی به کتاب جهم بن حکیم کوفی شبیه طریق شیخ طوسی به کتاب دو راوی پیشین است.

بر این پایه، این پرسش برای رجالیان پیش آمده که آیا آنچه در رجال النجاشی آمده (جهم بن حکیم کوفی) با آنچه در الفهرست شیخ طوسی عنوان شده (جهم بن الحکم المدائنی و جهم بن الحکم العمی البصری) یکی هستند؛ یا هر کدام راوی مستقل است، بنابراین دو بحث در اینجا هست؛ یکی اتحاد دو عنوان مذکور در الفهرست شیخ طوسی و دومی، اتحاد آن دو با آنچه در رجال النجاشی ذکر شده است.

بعضی به اتحاد معتقد شدند و برخی تعدد را ترجیح دادند: آیت‌الله خویی پس از نقل عبارت نجاشی نوشته است: الظاهر اتحاده (جهم بن حكيم كوفي) مع ما ذكره الشيخ أولاً (جهم بن الحكم المدائني)، أو ثانياً (جهم بن الحكم العمي البصري)، و الوجه فيه ظاهر، إذا الإختلاف بين النجاشي و الشيخ إنما هو في اسم والد جهم، من جهة التصغير و التكبير. و من المحتمل اتحاد من ذكره الشيخ أولا مع من ذكره ثانيا، و إن كان الإتحاد خلاف ظاهر كلامه[۱۳].

علامه شوشتری: و أما الفهرست فعنون بدل هذا (جهم بن الحكيم كوفي) تارة جهم بن الحكم القمي البصري و أخري جهم بن الحكم المدائني و قال في كل منهما: له كتاب و روي كتاب كل واحد منهما عن أحمد بن أبي عبدالله، عن أبيه، عنه؛ و لا يبعد اتحادهما، فكما لا تنافي بين القمي و البصري - حيث جمع بينهما في الأول - لا تنافي بينهما و بين المدائني، و لأن النجاشي مع وقوفه علي الفهرست اقتصر علي واحد. و الظاهر أن الحكم و حكيم أحدهما تحريف الآخر. و الظاهر صحة ما في الفهرست لتصديق الأخبار له، كما مر في المدائني و علي الاتحاد فقول ابن بطة: حدثنا أحمد عنه أصح من قوله: عن أبيه عنه لتصديقها له أيضا[۱۴].

نمازی: و احتمال اتحاد الکل غیر بعید[۱۵].

سید ابطحی: و لا يحتمل كون جهم بن حكيم الكوفي هو المذكور في فهرست الشيخ فإنه بصري عمي، و لا جهم بن الحكم المدائني فلا تشتبه[۱۶].

مامقانی (شیخ محی الدین) پس از گزارش دیدگاه شوشتری: و هذا الإحتمال لا يسنده دليل أو أمارة، و ذكر الشيخ الأوليين متعاقبا دليل التعدد، و احتمال التصحيف في الحكم و الحكيم ساقط بلا ريب[۱۷].[۱۸]

بررسی و تحقیق

ظاهر عبارت شیخ طوسی بر تعدد جهم بن الحکم المدائنی با جهم بن الحکم العمی (القمی) البصری دلالت دارد؛ چنانکه ظاهر عبارت نجاشی نشانه تغایر با دو عنوان مذکور در الفهرست شیخ طوسی است؛ زیرا نجاشی از راوی با وصف کوفی و شیخ طوسی با وصف المدائنی و القمی البصری یاد کرده است؛ ولی به چند دلیل می‌‌توان اتحاد سه عنوان را استظهار کرد:

  1. در اسناد روایات از جهم بن الحکم الکوفی و جهم بن الحکم القمی البصری حدیثی نقل نشده است، با اینکه هر دو صاحب کتاب معرفی شده‌اند؛ ولی از جهم بن الحکم المدائنی دو روایت و از جهم بن الحکمِ مطلق، یک روایت نقل شده که به قرینه اتحاد راوی و مرویّعنه، همان جهم بن الحکم المدائنی است و روایت دیگری از وی در کتب حدیثی نقل نشده و این قول نجاشی را تأیید می‌کند که از راوی با تعبیر قلیل الحدیث یاد کرده است.
  2. اتحاد طریق نجاشی و شیخ طوسی نشان می‌دهد که این سه عنوان یکی هستند؛ زیرا هر دو تصریح کردند که کتاب هر سه نفر به گزارش ابن بطّه، را احمد بن محمد بن خالد البرقی یا پدرش (محمد بن خالد) روایت کرده است[۱۹].
  3. رجال النجاشی، پس از تألیف کتاب الفهرست شیخ طوسی نوشته شده و ناظر به دیدگاه شیخ طوسی است. بر این اساس، اختصار نجاشی بر عنوان واحد، دالّ بر اتحاد دو عنوان مذکور در الفهرست شیخ طوسی است.
  4. انتساب راوی به شهرهای مختلف (مدائنی؛ بصری؛ کوفی) شاید به جهت سکونت در هر یک از این شهرها بوده باشد، در نتیجه سبب تعدد معنون نمی‌شود.[۲۰]

طبقه راوی

تاریخ ولادت و وفات راوی دانسته نیست؛ ولی در طبقه محمد بن خالد البرقی و مانند وی قرار دارد. آیت‌الله بروجردی او را از طبقه ششم راویان برشمرده است[۲۱].[۲۲]

استادان و شاگردان راوی

در اسناد روایات، تنها احمد بن محمد بن خالد البرقی از ایشان روایت کرده است که شاگرد حدیثی وی شمرده می‌شود و او نیز از اسماعیل بن أبی زیاد، سکونی و اسماعیل بن مسلم[۲۳] روایت کرده که استادان حدیثی‌اش به شمار می‌روند[۲۴].[۲۵]

مذهب راوی

بر اساس اتحاد جهم بن الحکم المدائنی با جهم بن الحکم کوفی، از راویان صاحب اثر امامی به شمار می‌آید، از این رو در رجال النجاشی که به راویان صاحب کتاب امامی اختصاص دارد، عنوان شده است.[۲۶]

جایگاه حدیثی راوی

با توجه به اتحاد جهم بن الحکم مدائنی با جهم بن الحکم کوفی در ردیف راویان ثقه قرار می‌گیرد؛ زیرا نجاشی به وثاقت وی تصریح کرده است، از این رو علامه حلی و ابن داوود از وی در قسم یکم کتاب رجالی خودشان یاد کردند[۲۷] و صاحب حاوی الأقوال او را در قسم ثقات نام برده است[۲۸] و رجالیان دیگر نیز او را توثیق کردند[۲۹].[۳۰]

منابع

پانویس

  1. بالجیم المفتوحة و المیم، بعد الهاء. (خلاصة الأقوال (رجال العلامة الحلی)، ص۳۷، ش۵)
  2. ر.ک: أ. منابع شیعی: رجال النجاشی، ص۱۳۰، ش۳۳۳؛ الفهرست (طوسی)، ص۱۱۵، ش۱۵۷؛ خلاصة الأقوال (رجال العلامة الحلی)، ص۳۷، ش۵؛ الرجال (ابن داود)، ص۹۴، ش۳۴۸؛ معالم العلماء، ص۳۲، ش۱۷۷؛ الوجیزة فی الرجال، ص۴۹، ش۴۱۸؛ منهج المقال، ج۳، ص۲۷۵، ش۱۱۷۴ و ۱۱۷۵؛ نقد الرجال، ج۱، ص۳۷۸، ش۱۰۸۲ و ۱۰۸۳؛ مجمع الرجال، ج۲، ص۶۶؛ جامع الرواه، ج۱، ص۱۷۰، ش۱۳۶۶ و ۱۳۶۷؛ حاوی الأقوال، ج۱، ص۲۵۲، ش۱۳۷؛ تنقیح المقال، ج۱۶، ص۳۵۵، (ش۴۲۸۴)، ص۳۵۶، (ش۴۲۸۵) و ص۳۵۷، (ش ۴۲۸۶)؛ أعیان الشیعه، ج۴، ص۲۵۲؛ معجم رجال الحدیث، ج۵، ص۱۵۴، (ش ۲۴۲۷) و ص۱۵۵، (ش ۲۴۲۹)؛ مستدرکات علم رجال الحدیث، ج۲، ص۲۵۰ - ۲۵۱، ش۲۹۷۸ - ۲۹۸۲؛ قاموس الرجال، ج۲، ص۷۶۵، ش۱۶۲۶ و ۱۶۲۷. ب. منابع سنّی: لسان المیزان، ج۲، ص۱۴۲، ش۶۲۲.
  3. تفسیر کنز الدقائق، ج۱۱، ص۵۳۳ - ۵۳۴ به نقل از الکافی، ج۲، ص۱۰۸، ح۵.
  4. جوادی آملی، عبدالله، رجال تفسیری، ج۵، ص 644.
  5. مراد از اسناد اول این است: أخبرنا به عدة من أصحابنا، عن أبی المفضل، عن ابن بطة.
  6. الفهرست (طوسی)، ص۱۱۵، ش۱۵۷.
  7. الکافی، ج۴، ص۹، ح۲.
  8. الکافی، ج۵، ص۷۰، ح۲؛ نیز ر.ک: تهذیب الأحکام، ج۶، ص۳۲۷، ح۸۹۹؛ معانی الأخبار، ص۲۵۱ - ۲۵۲، ح۳.
  9. الکافی، ج۴، ص۴۳، ح۶.
  10. جوادی آملی، عبدالله، رجال تفسیری، ج۵، ص 645.
  11. الفهرست (طوسی)، ص۱۱۵، ش۱۵۶.
  12. رجال النجاشی، ص۱۳۰، ش۳۳۳.
  13. معجم رجال الحدیث، ج۵، ص۱۵۵، ش۲۴۳۰.
  14. قاموس الرجال، ج۲، ص۷۶۵ - ۷۶۶، ش۱۶۲۷.
  15. مستدرکات علم رجال الحدیث، ج۲، ص۲۵۰، (ش ۲۹۷۹) و ص۲۵۱، (ش۲۹۸۲).
  16. تهذیب المقال، ج۵، ص۱۲۳، ش۳۳۳.
  17. تنقیح المقال، ج۱۶، پانوشت ص۳۵۸، ذیل ش۴۲۸۶.
  18. جوادی آملی، عبدالله، رجال تفسیری، ج۵، ص 646-648.
  19. ابن حجر عسقلانی از رجالیان سنّی از جهم بن الحکم المدائنی یاد کرده و راوی از وی را ابوعبدالله البرقی معرفی کرده که پدر احمد بن محمد بن خالد است. (لسان المیزان ج۲، ص۱۴۲، ش۶۲۲: جهم بن الحکم المدائنی: روی عنه أبو عبدالله البرقی ولی از اسناد روایات استفاده می‌شود که راوی کتاب جهم بن الحکم، احمد بن محمد بن خالد است؛ نه پدرش.
  20. جوادی آملی، عبدالله، رجال تفسیری، ج۵، ص 648-649.
  21. الموسوعة الرجالیه، طبقات رجال الکافی، ص۹۳.
  22. جوادی آملی، عبدالله، رجال تفسیری، ج۵، ص 650.
  23. هر سه عنوان از یک راوی حکایت دارند. (اسماعیل بن مسلم أبی زیاد السکونی)
  24. تفسیر کنز الدقائق، ج۱۱، ص۵۳۳ - ۵۳۴؛ الکافی، ج۲، ص۱۰۸، ح۵.
  25. جوادی آملی، عبدالله، رجال تفسیری، ج۵، ص 650.
  26. جوادی آملی، عبدالله، رجال تفسیری، ج۵، ص 650.
  27. خلاصة الأقوال (رجال العلامة الحلی)، ص۳۷، ش۵؛ الرجال (ابن داود)، ص۹۴، ش۳۴۸.
  28. حاوی الأقوال، ج۱، ص۲۵۲، ش۱۳۷.
  29. الوجیزة فی الرجال، ص۴۹، ش۴۱۸؛ جامع المقال، ص۵۹؛ بلغة المحدثین، ص۳۴۲، ش۱۲؛ قاموس الرجال، ج۲، ص۷۶۵، ش۱۶۲۶ و ۱۶۲۷؛ معجم رجال الحدیث، ج۵، ص۱۵۴، (ش ۲۴۲۷) و ص۱۵۵، (ش۲۴۲۹).
  30. جوادی آملی، عبدالله، رجال تفسیری، ج۵، ص 650-651.