خصوصیات و ویژگی‌های سفیران امام در زمان غیبت صغری چه بوده است؟ (پرسش)

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت
خصوصیات و ویژگی‌های سفیران امام در زمان غیبت صغری چه بوده است؟
موضوع اصلیبانک جامع پرسش و پاسخ مهدویت
مدخل اصلیمهدویت
تعداد پاسخ۱ پاسخ

خصوصیات و ویژگی‌های سفیران امام در زمان غیبت صغری چه بوده است؟ یکی از پرسش‌های مرتبط به بحث مهدویت است که می‌توان با عبارت‌های متفاوتی مطرح کرد. برای بررسی جامع این سؤال و دیگر سؤال‌های مرتبط، یا هر مطلب وابسته دیگری، به مدخل اصلی مهدویت مراجعه شود.

پاسخ نخست

رحیم کارگر

حجت الاسلام و المسلمین دکتر رحیم کارگر، در کتاب «مهدویت پیش از ظهور» در این‌باره گفته است:

«اینان افرادی امین، پرهیزگار و مورد اعتماد و با نام و نشان خاصی در میان شیعیان بودند و به عنوان نماینده و نایب خاص حضرت در بین مردم زندگی می‌‏کردند.

هدف از نیابت و سفارت‏: نمایندگی و نیابت امام زمان (ع)، با دو هدف عمده صورت می‌‏گرفت:

  1. آماده کردن اذهان عمومی برای غیبت کبری و عادت دادن تدریجی مردم به پنهان‌‏زیستی امام (ع) و جلوگیری از غافلگیر شدن در موضوع غیبت؛ اگر امام معصوم (ع)، به طور ناگهانی غیبت می‌‏کرد، چه‌‏بسا موجب انکار مطلق وجود مهدی (ع) و انحراف افکار عمومی می‌‏‏شد. نمایندگان خاص امام زمان (ع) در دوران غیبت صغری، به این هدف و غرض -که آماده‌‏سازی مهدویت پیش افکار و اذهان عمومی برای غیبت کبری بود- نایل آمدند و لذا لزومی به امتداد غیبت صغری نبود.
  2. رهبری دوستداران و طرفداران امام زمان (ع) و حفظ مصالح اجتماعی شیعیان. بدین‏وسیله امام زمان (ع) توانست رهبری خویش را در جامعه اعمال و خسارت‏‌های ناشی از عدم حضور مستقیم خود را تا حدودی جبران کند[۱].

مهم‏ترین وظایف و فعالیت‏‏‌های نوّاب خاص عبارت بود از:

  1. پنهان نگه داشتن نام و مکان زندگی امام مهدی (ع) و رفع شک و تردید درباره آن حضرت؛
  2. جلوگیری از تفرقه، اختلاف، فرقه‌‏گرایی و انشعابات شیعیان؛
  3. پاسخ‏گویی به پرسش‏‌های فقهی و مشکلات علمی و عقیدتی مردم؛
  4. مبارزه با مدعیان دروغین نیابت و افشا و رسوا کردن آنها؛
  5. اخذ و توزیع اموال متعلق به امام؛
  6. سازماندهی دیگر وکیلان و سفرای امام در شهرها و مناطق مختلف و ...[۲].

تعداد و اسامی نائبان خاص‏: در عدد نوّاب امام زمان (ع) اختلاف هست. سید بن طاووس در کتاب ربیع الشیعه اسامی آنان را چنین ذکر کرده است: ابو هاشم داوود بن قاسم، محمد بن علی بن بلال، عثمان بن سعید، محمد بن عثمان، عمر الاهوازی، احمد بن اسحاق، ابو محمد الوجنان، ابراهیم بن مهزیار و محمد بن ابراهیم[۳].

شیخ طوسی نیز وکلا را این‏گونه معرفی کرده است: عمری و پسرش، حاجز، بلالی و عطار از بغداد، عاصمی از کوفه، محمد بن ابراهیم بن مهزیار از اهواز، احمد بن اسحاق از قم، محمد بن صالح از همدان، شامی و اسدی از ری، قاسم بن العلاء از آذربایجان و محمد بن شاذان از نیشابور[۴]. اما وکالت چهار نفر در بین شیعیان معروف است: عثمان بن سعید، محمد عثمان، حسین بن روح و علی بن محمد سمری. هریک از آنها نیز در شهرهای مختلف نمایندگانی داشتند[۵]. ظاهرا نمایندگان اصلی امام، همین چهار نفر بودند و افراد دیگر، یا نماینده این چهار تن در شهرستان‏‌ها و بلاد بودند و یا اگر هم نماینده امام بودند، از طریق این چهار تن، امور مردم را به عرض امام می‌‏‏رساندند و یا به گفته سید محسن امین، سفارت این چهار تن مطلق و عام بود؛ ولی سفارت و نیابت دیگران در موارد خاص بود[۶]. در روایتی از غیاث بن اسد، تعداد و اسامی نائبان امام، چنین آمده است: ... نماینده آن حضرت، عثمان بن سعید بود. عثمان هنگام مرگ، نمایندگی را به پسرش ابو جعفر محمد بن عثمان سپرد و او این منصب را برای ابو جعفر ابو القاسم حسین بن روح وصیت کرد. او نیز منصب نمایندگی را به ابو الحسین علی بن محمد سمری ... واگذار کرد. وقتی هنگام وفات علی بن محمد سمری رسید، از او خواستند که برای نمایندگی وصیت کند، او گفت: خدا را امری است که خود آن را به انجام می‌‏رساند. غیبت تامّه (کبری)، همان غیبتی است که بعد از سمری (ر ه‍) واقع شد[۷].

اینان یکی پس از دیگری، برنامه نیابت و نمایندگی از طرف امام (ع) را اجرا می‌‏‏کردند و تعیین آنان به دست خود امام (ع) بود که به وسیله توقیع مبارک، که در آخر عمر یکی از این نوّاب صادر می‌‏‏شد، نایب بعدی تعیین می‌‏‏گردید. ملاک اساسی و اصلی در تعیین نایب عبارت بود از: تقوا و خداترسی، زهد و دیانت، درک صحیح و فهم عمیق درباره مسائل اجتماعی و سیاسی، حسن سابقه و خوش‏نامی (که موجب اطمینان و اعتماد کامل مردم شود)، شجاعت، قدرت تحمل و استقامت و شکیبایی در برابر پیشامدهای غیر منتظره و بالاخره دوستی و دشمنی در راه خدا و برای رضای او و فدا کردن همه چیز در راه اقامه حق و اجرای تعلیمات اسلام.

در اینجا به معرفی اجمالی نایبان چهارگانه پرداخته می‌‏‏شود:

عثمان بن سعید عمری‏: عثمان بن سعید، نخستین نایب خاصّ و سفیر امام زمان (ع) و دارای مقامی والا در نزد شیعیان است‏[۸]. او از شاگردان و وکیلان مورد اعتماد امام دهم و یازدهم و مردی جلیل‌القدر و مورد اطمینان بوده است. کنیه وی ابو عمرو و لقب‏‏‌های پرافتخارش، عبارت بود از: عمری، اسدی، عسکری، سمّان و زیات. این لقب‏‏‌ها به جهت انتساب او به قبیله بنی اسد، نام جد مادرش (عمری)، سکونت در عسکر (سامرا)، روغن‏فروشی به دستور امام (ع) جهت استتار در فعالیت‏‏‌های سیاسی- مذهبی و ... بوده است.

امام عسکری (ع) به احمد بن اسحاق فرمود: عمری و پسرش، هر دو ثقه و مورد اعتمادند؛ هرآنچه از سوی من برای تو آوردند، تردید مکن که از سوی ما است و هرچه می‌‏گویند از جانب ما است. بنابراین سخنان آن دو را بشنو و از آنان پیروی کن و بدان که هردو امین و مورد اعتمادند[۹]. پس از رحلت امام یازدهم، حضرت مهدی (ع) جناب عمری را در وکالت ابقا و به سفارت خویش برگزید. بر این اساس او نخستین سفیر و نایب امام زمان (ع)، رابط میان او و شیعیان و دوستانش در رسانیدن نامه‏‏‌ها و مسائل و حلّ مشکلات آنان بود[۱۰].

محمد بن عثمان بن سعید عمری: بعد از وفات عثمان بن سعید، فرزندش محمد به جای پدر نشست و به وکالت ناحیه مقدسه منصوب شد. کنیه وی ابو جعفر و القابش، عمری، عسکری و زیات بوده است. حضرت مهدی (ع)، محمد بن عثمان را به جای پدر برگزید تا همان نقش حساس و اساسی را که پدرش در دوران پرافتخار خود بر عهده داشت، ایفا کند و طی نام‏ه‌های متعددی به بزرگان شیعه، به همه اطلاع داد که محمد را به عنوان نایب دوم برگزیده است. یعقوب بن اسحاق گفته است: به وسیله محمد بن عثمان، نام‏‌های خدمت امام زمان (ع) فرستادم و از برخی مشکلات دینی سؤال کردم؛ جواب نامه به خط مبارک امام واصل شد و در ضمن آن نوشته بود: محمد بن عثمان عمری، موثّق و نامه‏‏‌هایش، نامه‏‏‌های من است[۱۱]. محمد بن عثمان همانند پدر، از بزرگان شیعه و از نظر تقوا، عدالت و موقعیت اجتماعی، مورد قبول و احترام خاص شیعیان و از یاران مورد اعتماد امام عسکری (ع) بود. محمد بن عثمان، بسان پدرش سفیر و رابط میان حضرت مهدی (ع) با تمامی شیعیان آن حضرت بود؛ چه شیعیانی که در عراق می‌‏‏زیستند و چه دوستداران و ارادتمندانی که از قم و دیگر شهرهای اسلامی در پی امام خویش بودند و از سفیر و نایب خاصّ او، سراغش را می‌‏‏گرفتند. محل خدمت و سفارت او در بغداد بود[۱۲]. او اموال و حقوق شرعی را از شیعیان دریافت می‌‏داشت و به صورت نهانی، همه را به حضرت مهدی (ع) تقدیم می‌‏‏کرد و یا به گونه‏‌ای که امام، مقرّر می‌‏فرمود، به مصرف می‌‏رساند. محمد بن شادان درباره او گفته است: ۴۸۰ درهم مال امام، نزدم جمع شده بود. چون خوش نداشتم آن را ناتمام نزد امام بفرستم، بیست درهم از مال خودم رویش گذاشته، توسط محمد بن عثمان خدمت امام فرستادم؛ ولی از اضافه کردن بیست درهم چیزی ننوشتم. رسید آن مال از ناحیه امام واصل شد که نوشته بود: پانصد درهم - که بیست درهمش مال خودت بود- واصل گشت[۱۳].

محمد بن عثمان، حدود پنجاه سال متصدّی نیابت بود و در سال ۳۰۴ﻫ.ق درگذشت. وی بارها به شایستگان خبر داد که پس از رحلتش، حسین بن روح نوبختی، به جای او منصوب شده و انجام‏ وظیفه خواهد کرد[۱۴]. در زمان وی، مدعیان دروغین زیادی پیدا شدند و به همین جهت یکی از کارها و فعالیت‏‏‌های مهم او، مبارزه مستمر با این مدعیان دروغین نیابت بود. او با سعی و تلاش بی‏‌وقفه، توانست عموم شیعیان را از چنگال آنان برهاند ....

حسین بن روح نوبختی: وی، سومین وکیل امام زمان و داناترین فرد عصر خویش بود. کنیه وی ابو القاسم و لقبش نوبختی است. در جامعه شیعه آن روزگار، شخصیتی پرآوازه، اندیشمند و معروف داشت و پیش از افتخار تصدّی نیابت خاص، وکیل دومین سفیر حضرت مهدی (ع) جناب محمد بن عثمان بود. حسین بن روح هم به املاک او نظارت داشت و هم رابط میان او و بزرگان شیعه در نقاط مختلف کشور پهناور اسلامی بود و از این راه، دستورات و تعلیمات اهل بیت و اخبار نهانی را به آنان می‌‏‏رساند. وی به خردمندی و فرزانگی و رشد فکری و دینی، شهرت بسزایی داشت و موافق و مخالف بر این واقعیت گواهی می‌‏دادند تا جایی که اهل سنت نیز او را تکریم و احترام می‌‏‏کردند[۱۵]. پیش از رحلت دومین نایب خاص، فرمانی از جانب ولی عصر (ع) صادر گردید که به موجب آن، محمد بن عثمان دستور یافت تا حسین بن روح را به جای خویش معرفی کند و چنین کرد. مجلسی نوشته است: وقتی مرض محمد عثمان شدت یافت، گروهی از بزرگان و معروفین شیعه -مانند ابو علی بن همام، ابو عبد اللّه بن محمد کاتب، ابو سهل اسماعیل بن علی نوبختی و ...- خدمتش رسیده، از جانشینش سؤال کردند؛ جواب داد: حسین بن روح جانشین من و وکیل و مورد اعتماد حضرت صاحب الامر است. در کارها به وی رجوع کنید. من از جانب امام، مأمورم که حسین بن روح را به نیابت منصوب کنم[۱۶].

شیخ طوسی درباره حسین بن روح می‌‏‏گوید: ابو القاسم، از عاقل‏ترین مردم نزد مخالف و موافق بود و به تقیه رفتار می‌‏کرد. وی در میان شیعیان بغداد، از موقعیت اجتماعی خوبی بهره‏‌مند بود و حتی نفوذ و احترام قابل ملاحظه‌‏ای نزد مقامات بالای مملکتی داشت و از سوی آنان، به وی کمک‏‏‌های مالی می‌‏‏شد[۱۷].

حسین بن روح، بعد از وفات محمد بن عثمان، امور وکالت را در دست گرفت. در همان آغاز کار، ذکاء (خادم محمد بن عثمان عمری)، به نزدش آمد و امانت‏‏‌هایی از قبیل عصا و کلید صندوقچه ابو جعفر را به وی تحویل داد و گفت: ابو جعفر به من فرمود: این اشیاء را بعد از خاک‌سپاری من، به ابو القاسم حسین روح، جانشین من، تحویل بده[۱۸]. سفارت حسین بن روح تا حدودی بین شیعیان به صورت آشکار مطرح بود و حکومت هم هیچ مشکلی برای او به وجود نمی‌‏‏آورد. وی به مدت ۲۱ سال (از سال ۳۰۵ ه.ق تا سال ۳۲۶ ه.ق)، منصب سفارت از ناحیه مقدسه را بر عهده داشت و در تاریخ هجدهم، شعبان چشم از دنیا فروبست. پیکر این سفیر گرامی حضرت را در بغداد به خاک سپردند. مقبره‌‏اش زیارتگاه شیعیان است و مردم به زیارت او، تبرّک می‌‏‏جویند. محمد بن علی اسود نقل کرده است: علی بن حسین بن بابویه (پدر شیخ صدوق) به وسیله من، به حسین بن روح، پیغام داد که از حضرت صاحب الامر تقاضا کند برایش دعایی بفرماید؛ شاید خداوند پسری به او مرحمت کند. من خواسته او را خدمت حسین بن روح عرض کردم. بعد از سه روز اطلاع داد که امام برایش دعا فرمود و گفت: به زودی خداوند پسر پربرکتی که نفعش به مردم می‌‏رسد، به وی عطا خواهد کرد. در همان سال، محمد برایش متولد شد و بعد از او هم، فرزندان دیگری پیدا کرد. صدوق بعد از نقل این داستان، می‌‏‏نویسد: هروقت محمد بن علی اسود، مرا می‌‏دید که در مجالس درس محمد بن حسن بن احمد، شرکت می‌‏کنم و شوق زیادی به خواندن و حفظ کتاب‏‏‌های علمی دارم؛ می‌‏گفت: چندان تعجّب ندارد که این‏قدر به تحصیل علم، علاقه داری؛ تو به برکت دعای امام زمان (ع) به دنیا آمده‏‌ای‏[۱۹]. بنا به وصیت حسین بن روح و به دستور امام مهدی (ع)، مقام نیابت خاص بعد از او، به ابوالحسن علی بن محمد سمری رسید.

علی بن محمد سمری: چهارمین و آخرین نایب خاص امام مهدی (ع)، ابوالحسن علی بن محمد سمری است. او بعد از درگذشت حسین بن روح، به دستور آن حضرت، عهده‏‌دار امر نیابت شد. وی از تاریخ هجدهم شعبان سال ۳۲۶ ه.ق تا پانزدهم شعبان سال ۳۲۹ ه.ق، وکالت و نیابت را رهبری کرد. او از خاندانی متدین و شیعه بود که در وکالت امامیه، به حسن خدمت‏گزاری شهرت داشت. همین گذشته نیکوی وی و حسن اعتماد و امانت‏داری‌‏اش، موجب شد تا در پذیرش امر سفارت خود از سوی شیعیان با مشکلی روبه‏‌رو نشود. وکیلان و خواصّ شیعه، او را به عنوان سفیر راستین امام مهدی (ع) به رسمیت شناختند و وجوهات شرعی خود را به وی تحویل می‌‏دادند تا او آن را به ناحیه مقدسه برساند[۲۰]. ابو الحسن علی بن محمد سمری، فرصت زیادی برای فعالیت نداشت؛ هم به جهت کوتاه بودن مدت نیابت و هم به جهت وضعیت خاصّ سیاسی او. بدین جهت نتوانست فعالیت‏‌های گسترده‌‏ای انجام دهد و یا اگر هم موفق به فعالیت‏‏‌های گسترده‌‏ای شده بود، به جهت شدّت رعایت تقیه و احتیاط و استتار، آن فعالیت‏‏‌ها برای آیندگان نقل نشده است. احمد بن ابراهیم بن مخلد گفته است: روزی علی بن محمد سمری، بدون مقدمه فرمود: خداوند، علی بن بابویه قمی را رحمت کند. حاضران، تاریخ این کلام را یادداشت کردند. بعدها خبر رسید که علی بن بابویه، در همان روز از دنیا رفته است، خود سمری هم در سال ۳۲۹ ه.ق وفات کرد[۲۱]. با پایان یافتن زندگی چهارمین نایب خاصّ امام عصر، غیبت صغری به پایان رسید و از آن روز، غیبت طولانی امام (ع) آغاز گردید و تاکنون نیز ادامه دارد. یخ طوسی در کتاب الغیبة به سند خود، نقل می‌‏کند: سمری، چند روز قبل از وفاتش، این توقیع امام عصر (ع) را به بزرگان شیعه ارائه داد: ای علی بن محمد سمری! خداوند اجر برادرانت را در سوگ تو بزرگ گرداند؛ تو تا شش روز دیگر، حیات را وداع می‌‏‏گویی. پس به کارهای خود رسیدگی کن و به احدی وصیت مکن که مقام تو را در اختیار گیرد. به تحقیق که غیبت تامه (کبری) شروع شد، و ظهوری نخواهد بود؛ مگر بعد از اذن خدای بلندمرتبه و آن بعد از گذشت دورانی طولانی و قساوت قلب‏‌ها و پرشدن زمین‏ از جوروظلم می‌‏‏باشد. در میان شیعیان من، کسانی پیدا می‌‏شوند که ادعا می‌‏‏کنند مرا مشاهده می‌‏‏نمایند. آگاه باش که هرکه قبل از خروج سفیانی و صیحه آسمانی مدعی مشاهده شود، دروغ‏گو است[۲۲].

شیخ صدوق به نقل از ابو محمد حسن بن احمد می‌‏نویسد: ما در سال درگذشت ابو الحسن علی بن محمد سمری، در مدینة السلام بغداد بودیم. چند روز قبل از درگذشت او، به حضورش رسیدیم، او این توقیع حضرت را به ما نشان داد و ما از روی آن نوشتیم و نسخه‌‏برداری کردیم و از نزدش خارج شدیم. چون روز ششم (روز موعود) فرارسید، به نزد سمری رسیدیم و او را در حالت احتضار مشاهده کردیم. دیدیم که وی در حال جان دادن است؛ به وی گفتند: وصی و جانشین تو چه کسی است؟ در پاسخ گفت: خدا را مشیتی است که خود انجام خواهد داد (یعنی دوره غیبت صغری به پایان رسیده و کسی نایب امام نیست). این مطلب را گفت و آن‏گاه جان به جان‌‏آفرین تسلیم کرد. این آخرین سخن بود که از وی شنیده شد[۲۳]. از این تاریخ به بعد، ارتباط بین نوّاب خاص با امام مهدی (ع)، به پایان رسید و دوره غیبت کبری، آغاز شد[۲۴]»[۲۵].

پانویس

  1. تاریخ غیبت صغری، ص ۴۲۶
  2. برای مطالعه بیشتر ر. ک: زندگانی نوّاب خاص امام زمان(عج)، ص ۸۴- ۸۹
  3. رجال ابو علی، ص ۳۱۲.
  4. رجال مامقانی، ج ۱، ص ۲۰۰؛ اثبات الهداة، ج ۷، ص ۲۹۴
  5. ر. ک: ابراهیم امینی، دادگستر جهان، ص ۱۳۶
  6. اعیان الشیعه، ج ۴، ص ۲۱(بخش ۳).
  7. بحار الانوار، ج ۵۱، ص ۱۵، ح ۱۵.
  8. تاریخ غیبت صغری، ص ۳۷۹ و ۳۹۵
  9. اصول کافی، ج ۱، ص ۳۳۰؛ الغیبة، ص ۲۱۹.
  10. ر. ک: امام مهدی(عج) از ولادت تا ظهور، ص ۲۷۲.
  11. بحار الانوار، ج ۵۱، ص ۳۴۹، ج ۲.
  12. امام مهدی(عج) از ولادت تا ظهور، ص ۲۷۶
  13. بحار الانوار، ج ۵۱، ص ۳۲۵، ح ۴۴
  14. ر. ک: کمال الدین و تمام النعمه، ج ۲، ص ۵۰۳؛ کتاب الغیبة، ص ۲۲۶
  15. امام مهدی از ولادت تا ظهور، ص ۲۷۷
  16. بحار الانوار، ج ۵۱، ص ۳۵۵
  17. . الغیبة نعمانی، ص ۲۳۶
  18. تاریخ عصر غیبت، ص ۲۹۶ و ۲۹۷؛ تاریخ سیاسی غیبت امام دوازدهم، ص ۱۹۵.
  19. کمال الدین و تمام النعمه، ج ۲، ص ۵۰۲.
  20. تاریخ عصر غیبت، ص ۲۹۸(به نقل از: کمال الدین و تمام النعمه، ص ۵۱۷).
  21. بحار الانوار، ج ۵۱، ص ۳۶
  22. بسم الله الرحمن الرحیم یا علی بن محمد السمری! اعظم الله اجر اخوانک فیک فانّک میت و بین ستّة ایام، فاجمع امرک و لا توص الی احد فیقوم مقامک بعد وفاتک ...؛ الغیبة نعمانی، ص ۲۴۲ و ۲۴۳؛ کمال الدین و تمام النعمه، ج ۲، ص ۵۱۶
  23. کمال الدین و تمام النعمه، ص ۵۱۶
  24. تاریخ عصر غیبت، ص ۳۰۰.
  25. مهدویت پیش از ظهور، ص ۱۴۵، ۱۵۵.