دارالحرب در فقه اسلامی
مقدمه
دارالحرب به سرزمینی گفته میشود که کافران در آن سکونت دارند و احکام کفر در آنجا نافذ و جاری است.[۱] مقابل آن دارالاسلام قرار دارد. در فرض اختلاف دو یا چند نفر بر سر امامت جماعت، برای تقدیم یکی از آنان به مرجّحات رجوع میشود. از جمله مرجّحات، پیشگام بودن یکی از آنان در هجرت از دارالحرب به دارالاسلام است که در صورت برابر بودن آنان در آگاهی از احکام شرعی (فقه) به آن رجوع میشود. برخی گفتهاند: مرجّح فوق مربوط به قبل از فتح مکّه میباشد و پس از فتح مکّه، هجرت قطع شده است؛ از این رو، در زمان ما چنین مرجّحی وجود ندارد.[۲]
استفاده از آلات و اثاث معابد ویران شده در دارالحرب، تنها در مساجد جایز است.[۳] گنج پیدا شده در دارالحرب، از آنِ یابنده آن است؛ خواه اثر اسلام بر آن باشد یا نباشد و چنانچه ارزش آن به بیست دینار یا بیشتر برسد، باید خمس آن پرداخت گردد.[۴]
اموال حربیان در دارالحرب، اعم از منقول و غیر منقول که با جنگ و پیروزی بر ایشان، به دست آمده غنیمت رزمندگان مسلمان است، مگر اشیایی که ویژه پادشاهان دارالحرب است. این گونه اموال، از انفال به شمار میرود؛ چنان که غنایم به دست آمده از جنگی که بدون اذن امام صورت گرفته جزو انفال و از آنِ امام(ع) است.[۵] اموال منقول یا غیر منقولی که مسلمان در دارالحرب از ساکنان حربی آن بدون جنگیدن با آنان به دست میآورد، از آنِ خود او است؛ لیکن باید خمس آن را بپردازد.[۶]
مالی که در دارالحرب پیدا میشود و احتمال میرود از آنِ مسلمان باشد، مانند چادر و سلاح، محکوم به حکم لقطه است. از برخی قدما نقل شده است که پس از گذشت یک سال از تعریف آن، غنیمت به شمار میرود.[۷] کافری که در دارالاسلام امان گرفته، اگر برای تجارت و مانند آن با قصد بازگشت به دارالاسلام، به دارالحرب برود، امانش محفوظ است؛ لیکن اگر به قصد سکونت و ماندن به دارالحرب برود، امانش نسبت به خود او باطل میشود ولی نسبت به اموالی که در دارالاسلام دارد، محفوظ است.[۸]
کافر حربیای که در دارالحرب اسلام آورده، خون و اموال منقولش محترم است. فرزندان نابالغ وی نیز در این حکم ملحق به اویند؛ لیکن اموال غیر منقول وی، غنیمت مسلمانان است.[۹] برای مسلمان، سکونت در دارالحرب در صورت عدم امکان عمل به تکالیف دینی خود، حرام، و در صورت امکان، هجرت از آنجا واجب است. درصورت امکان عمل به وظایف شرعی در دارالحرب ترک آنجا و هجرت به دارالاسلام مستحب خواهد بود.[۱۰] از این رو، پس از برقراری آتش بس بازگرداندن زنانی که به دارالاسلام هجرت کرده و مسلمان شدهاند، مطلقا و نیز مردان در صورت شرط نکردن آن در قرارداد آتش بس و عدم تمکّن آنان بر عمل به تکالیف دینی در دارالحرب، جایز نیست؛ اما در صورت شرط بازگرداندن مردان و تمکّن آنان از عمل به وظایف دینی و عدم خوف بر آنها، جایز است.[۱۱]
از اسباب آزادی قهری برده، اسلام آوردن او در دارالحرب، قبل از مولایش و خروج وی از آنجا پیش از مولای خود میباشد.[۱۲] بنابر تصریح گروهی، اقامه حدّ بر مسلمان در دارالحرب مکروه است، جز در قتل عمدی که مسلمانی، مسلمانی دیگر را در آنجا بکشد. در این فرض قاتل در دارالحرب قصاص میشود.[۱۳] برخی در کراهت اقامه حدّ اشکال کردهاند.[۱۴] اگر مسلمانی در دارالحرب، کودک گمشدهای را بیابد، درصورتی که در آنجا مسلمانی که امکان تولد کودک از او میرود، زندگی نکند، کودک پیدا شده محکوم به بردگی و مال یابنده است.[۱۵]
در اینکه اگر کافر حربی در دارالحرب مال مسلمانی را از بین ببرد، ضامن است یا نه اختلاف میباشد. برخی میان از بین بردن در حال جنگ با مسلمانان و غیر حال جنگ تفصیل داده و در فرض اوّل، وی را در صورت مسلمان شدن، ضامن ندانستهاند.[۱۶] اگر در دارالحرب، مسلمانی، مسلمانی دیگر را به گمان کافر حربی بودن وی بکشد، قصاص نمیشود؛ حتّی بنابر قول اکثر، دیه نیز بر عهدهاش ثابت نمیگردد و تنها کفّاره قتل مسلمان بر عهدهاش میآید [۱۷].[۱۸]
منابع
پانویس
- ↑ الدروس الشرعیة ۳/ ۷۸
- ↑ جواهر الکلام ۱۳/ ۳۶۳
- ↑ جواهر الکلام ۱۴/ ۱۳۳
- ↑ مستند الشیعة ۱۰/ ۲۰
- ↑ جواهر الکلام ۱۶/ ۵ ـ ۶، ۱۲۳ و ۱۲۶
- ↑ جواهر الکلام ۲۴/ ۲۲۹
- ↑ جواهر الکلام ۲۱/ ۱۵۴
- ↑ جواهر الکلام ۲۱/۱۰۴
- ↑ جواهر الکلام ۲۱/۱۴۳
- ↑ جواهر الکلام ۲۱/۳۴ ـ ۳۸
- ↑ جواهر الکلام ۲۱/۳۰۳ و ۳۰۷ ـ ۳۰۸
- ↑ جواهر الکلام ۲۱/۱۴۵
- ↑ قواعد الاحکام ۱/ ۴۹۸؛ جامع المقاصد ۳/ ۴۲۲
- ↑ جواهر الکلام ۲۱/ ۲۱۳
- ↑ جواهر الکلام ۲۴/ ۱۳۸.
- ↑ جواهر الکلام ۴۱/ ۶۲۶ ـ ۶۲۸.
- ↑ جواهر الکلام ۴۳/ ۴۰۹.
- ↑ هاشمی شاهرودی، سید محمود، فرهنگ فقه مطابق مذهب اهل بیت ج3، صفحه ۵۷۰-۵۷۲.