دعوت به وحدت
دعوت به وحدت یکی از اهداف ارسال رسولان الهی و تبلیغ رسالت الهی است.
قرآن
﴿إِنَّ هَذِهِ أُمَّتُكُمْ أُمَّةً وَاحِدَةً وَأَنَا رَبُّكُمْ فَاعْبُدُونِ﴾[۱]، ﴿وَاعْتَصِمُواْ بِحَبْلِ اللَّهِ جَمِيعًا وَلاَ تَفَرَّقُواْ وَاذْكُرُواْ نِعْمَةَ اللَّهِ عَلَيْكُمْ إِذْ كُنتُمْ أَعْدَاء فَأَلَّفَ بَيْنَ قُلُوبِكُمْ فَأَصْبَحْتُم بِنِعْمَتِهِ إِخْوَانًا وَكُنتُمْ عَلَىَ شَفَا حُفْرَةٍ مِّنَ النَّارِ فَأَنقَذَكُم مِّنْهَا كَذَلِكَ يُبَيِّنُ اللَّهُ لَكُمْ آيَاتِهِ لَعَلَّكُمْ تَهْتَدُونَ﴾[۲].[۳]
حدیث
پیامبر خدا(ص): هیچ امّتی پس از پیامبرشان اختلاف نکردند، جز آنکه باطلْ کیشان [ــِ آن امّت] بر حقمداران چیره شدند[۴].
امام علی(ع): سوگند به خدا، هیچ امتی پس از پیامبرشان اختلاف نکردند، جز آنکه باطلِ آنها بر حقّشان چیره شد، مگر آنکه خدا بخواهد[۵].
امام علی(ع): و سختیهایی که به علّت کارهای ناشایست و اعمال ناروا بر امّتهای پیش از شما رسید، بپرهیزید، و احوال نیک و بد ایشان را به یاد آورید، و از این که همانند آنان باشید، حذر کنید. پس هنگامی که در تفاوت احوال آنان اندیشیدید، به هر کاری که موجب عزّت شأن آنان شده و دشمنان را از ایشان دور ساخته و به یُمن آن، آسایش طولانی یافتهاند و نعمت بر ایشان سر فرود آورده (فراوان شده) و کرامت را به ایشان پیوند زده، پایبند باشید، از قبیل: پرهیز از تفرقه، و ملازمت با الفت و تشویق و سفارش یکدیگر به آن؛ و از هر کاری (همچون کینهورزی دلها، دشمنی سینهها، پشت کردن به یکدیگر، و یاری نرساندن دستها به هم) که مُهره پشتشان را شکسته و نیرویشان را سست کرده، بپرهیزید. و در احوال مؤمنانِ پیش از خود، تفکّر کنید.... پس بنگرید آن هنگام که اجتماعات مردمی گرد هم میآمدند (یکی میشدند) و خواستهها به هم میپیوستند و دلها میانهرو میگشتند و دستها یار هم میشدند و شمشیرها به یاری هم میشتافتند، و دیدهها تیز میشدند و تصمیمها یکی میگشتند، حالشان چگونه بوده است. آیا در بخشهای زمین، سَرور نبودند و بر جهانیان، پادشاهی نداشتند؟ پس فرجام کارشان را آن هنگام که بینشان تفرقه افتاد و همبستگیشان از هم گسست و سخنِ دلهایشان اختلاف یافت و به دستههای مختلف، پراکنده شدند و به جنگ با یکدیگر (به چند گونه حزب) از هم جدا شدند، در نگرید. خداوند، جامه کرامت خود را از آنان بر کَند، و خوشی نعمتش را از آنان سلب نمود و داستان اخبارشان در میان شما بر جای ماند تا برای عبرت گیرندگان، مایه عبرت باشد[۶].[۷]
جستارهای وابسته
- برپا داشتن حجت
- اتمام حجت
- برانگیختن فطرت و عقل
- احیای انسان
- دعوت به مصالح دین و دنیا
- دعوت به ایمان آوردن به غیب
- دعوت به ایمان آوردن به توحید
- دعوت به ایمان آوردن به نبوت
- دعوت به ایمان آوردن به معاد
- دعوت به برپا داشتن قسط
- دعوت به رهبری امام عادل
- دعوت به آزادی هدفمند
- دعوت به شناخت اهل حق از راه شناخت حق
- دعوت به پروامندی و پرهیزگاری
- دعوت به ارزشهای اخلاقی
- دعوت به کارهای نیکو
- دعوت به پرستش خداوند
- دعوت به دوست داشتن خداوند
- یادآوری کردن روزهای خدا
- تعلیم و تزکیه
- امر به معروف و نهی از منکر
- مبارزه با بدعتها
- نوید و بیم دادن
- فراخواندن نزدیکان پیش از دعوت دیگران
منابع
پانویس
- ↑ «به راستی این امّت شماست، امّتی یگانه و من پروردگار شمایم بنابراین مرا بپرستید». سوره انبیا، آیه ۹۲.
- ↑ «و همگان به ریسمان خداوند بیاویزید و مپرا کنید و نعمتهای خداوند را بر خود فرا یاد آورید که دشمنان (همدیگر) بودید و خداوند دلهای شما را الفت داد و به نعمت او با هم برادر شدید و در لبه پرتگاهی از آتش بودید که شما را از آن رهانید؛ بدینگونه خداوند آیات خود را برای شما روشن میگوید باشد که شما راهیاب گردید». سوره آل عمران، آیه ۱۰۳. ر.ک: سوره بقره، آیه ۲۱۳.
- ↑ محمدی ریشهری، محمد، دانشنامه قرآن و حدیث ج۱۵، ص۷۸-۸۰.
- ↑ «رسول اللّه(ص): مَا اختَلَفَت اُمَّةٌ بَعدَ نَبِیِّها إلّا ظَهَرَ أهلُ باطِلِها عَلی أهلِ حَقِّها». المعجم الأوسط: ج ۷ ص۳۷۰ ح ۷۷۵۴ عن ابن عمر، کنزالعمّال: ج ۱ ص۱۸۳، ح ۹۲۹؛ کتاب سلیم بن قیس الهلالی: ج ۲، ص۵۷۰، ح۲، عن الإمام علیّ(ع)، شرح الأخبار: ج ۲، ص۱۵۸، ح ۴۸۶، بحارالأنوار: ج ۳۲، ص۲۷۰، ح ۵۳۴.
- ↑ «الإمام علیّ(ع): وَایمُ اللّهِ، مَا اختَلَفَت اُمَّةٌ بَعدَ نَبِیِّها إلّا ظَهَرَ باطِلُها عَلی حَقِّها، إلّا ما شاءَ اللّهُ». الأمالی للمفید: ص۲۳۵ ح ۵، الأمالی للطوسی: ص۱۱، ح ۱۳، کشف الغمّة: ج ۲، ص۵ کلّها عن الأصبغ بن نباتة، وقعة صفین: ص۲۲۴ عن أبیسنان الأسلمی بزیادة «أهل» قبل «باطلها»، بحارالأنوار: ج ۳۲ ص۴۶۴، ح ۴۰۲؛ شرح نهج البلاغة لابن أبی الحدید: ج ۵، ص۱۸۱، عن أبی سنان عن أبیه بزیادة «أهل» قبل «باطلها» وقبل «حقها».
- ↑ «عنه(ع): اِحذَروا ما نَزَلَ بِالاُمَمِ قَبلَکُم مِنَ المَثُلاتِ بِسوءِ الأَفعالِ وذَمیمِ الأَعمالِ، فَتَذَکَّروا فِی الخَیرِ وَالشَّرِّ أحوالَهُم، وَاحذَروا أن تَکونوا أمثالَهُم. فَإِذا تَفَکَّرتُم فی تَفاوُتِ حالَیهِم فَالزَموا کُلَّ أمرٍ لَزِمَتِ العِزَّةُ بِهِ شَأنَهُم (حالَهُم)، وزاحَتِ الأَعداءُ لَهُ عَنهُم، ومُدَّتِ العافِیَةُ بِهِ عَلَیهِم، وَانقادَتِ النِّعمَةُ لَهُ مَعَهُم، ووَصَلَتِ الکَرامَةُ عَلَیهِ حَبلَهُم: مِنَ الاِجتِنابِ لِلفُرقَةِ، وَاللُّزومِ لِلاُلفَةِ، وَالتَّحاضِّ عَلَیها، وَالتَّواصی بِها. وَاجتَنِبوا کُلَّ أمرٍ کَسَرَ فِقرَتَهُم، وأَوهَنَ مُنَّتَهُم: مِن تَضاغُنِ القُلوبِ، وتَشاحُنِ الصُّدورِ، وتَدابُرِ النُّفوسِ، وتَخاذُلِ الأیدی. وتَدَبَّروا أحوالَ الماضینَ مِنَ المُؤمِنینَ قَبلَکُم... فَانظُروا کَیفَ کانوا حَیثُ کانَتِ الأَملاءُ مُجتَمِعَةً، وَالأَهواءُ مُؤتَلِفَةً (/ مُتَّفِقَةً)، وَالقُلوبُ مُعتَدِلَةً، وَالأَیدی مُتَرادِفَةً (/ مُتَرافِدَةً)، وَالسُّیوفُ مُتَناصِرَةً، وَالبَصائِرُ نافِذَةً، وَالعَزائِمُ واحِدَةً. ألَم یَکونوا أربابا فی أقطارِ الأَرَضینَ، ومُلوکا عَلی رِقابِ العالَمینَ؟! فَانظُروا إلی ما صاروا إلَیهِ فی آخِرِ اُمورِهِم، حینَ وَقَعَتِ الفُرقَةُ، وتَشَتَّتَتِ الاُلفَةُ، وَاختَلَفَتِ الکَلِمَةُ وَالأَفئِدَةُ، وتَشَعَّبوا مُختَلِفینَ، وتَفَرَّقوا مُتَحارِبینَ (/ مُتَحازِبینَ)، قَد خَلَعَ اللّهُ عَنهُم لِباسَ کَرامَتِهِ، وسَلَبَهُم غَضارَةَ نِعمَتِهِ، وبَقِیَ قَصَصُ أخبارِهِم فیکُم عِبَرا للمُعتَبِرینَ». نهج البلاغة: الخطبة ۱۹۲، بحارالأنوار: ج ۱۴، ص۴۷۲، ح ۳۷.
- ↑ محمدی ریشهری، محمد، دانشنامه قرآن و حدیث ج۱۵، ص۸۰ و ۸۱.