دلایل پیروی امام مهدی از روش قضاوت حضرت داوود چیست؟ (پرسش)

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت
دلایل پیروی امام مهدی از روش قضاوت حضرت داوود چیست؟
موضوع اصلیبانک جامع پرسش و پاسخ مهدویت
مدخل بالاترمهدویت / عصر پس از ظهور / حکومت جهانی امام مهدی / محل قضاوت امام مهدی
مدخل اصلیمرکز قضاوت امام مهدی
تعداد پاسخ۱ پاسخ

دلایل پیروی امام مهدی از روش قضاوت حضرت داوود چیست؟ یکی از پرسش‌های مرتبط به بحث مهدویت است که می‌‌توان با عبارت‌های متفاوتی مطرح کرد. برای بررسی جامع این سؤال و دیگر سؤال‌های مرتبط، یا هر مطلب وابسته دیگری، به مدخل اصلی مهدویت مراجعه شود.

پاسخ نخست

سید محمد صدر

آیت‌ الله شهید سید محمد صدر در کتاب «تاریخ پس از ظهور» در این‌باره گفته‌ است:

«برای این کار می‌توان سه دلیل را مطابق برداشت کنونی ما در عصر غیبت بیان نمود:

  1. آزمایش و امتحان امت دلیلی کلی برای پیروی امام (ع) از روش‌های قضایی پیامبران گذشته می‌باشد. گمان می‌رود امام مهدی (ع) وقتی در دعوایی به روش داوود نبی (ع) داوری می‌کند، هرگز از او و روش قضایی‌اش او سخنی به میان نمی‌آورد و نیز نخواهد گفت که به مدد علم خویش حکم کرده است و همین موجب اعتراض‌هایی می‌شود که محک مناسبی برای آزمون امت است. گفتنی است طبق روایات، امام (ع) در بسیاری از دعواها با بهره‌گیری از این شیوه، داوری خواهد کرد و طبیعتا نخستین داوری به این شیوه می‌تواند محکی برای امتحان باشد. اما وقتی این روش در داوری دعاوی تکرار شد و راز آن بر ملا گشت، فایده‌های عمیق دیگری - غیر از آزمایش و امتحان - بر این قضاوت مترتب خواهد شد.
  2. عادت دادن مردم به رسیدن به حکم واقعی در دعاوی قضایی. زمانی که امام (ع) دریابد که قوانین قضایی حکم واقعی را کشف می‌کند، آن قوانین را به کار می‌گیرد و وقتی که بداند آن قوانین قاضی را به حکم واقعی رهنمون نمی‌گردد، آن را رها کرده و مستقیما حکم واقعی را اعلام می‌کند و البته در فصل گذشته گفتیم که حاکم عادل همواره می‌تواند از این دو شیوه بهره گیرد. از این رو استفاده امام (ع) از شیوه داوود نبی (ع) عادی خواهد شد. این نه به آن معناست که در همه دعاوی از آن شیوه استفاده می‌کند بلکه به این معناست که در بیشتر موارد آن شیوه را بر می‌گیرد و این در زمانی است که قوانین کلی قضایی به صدور حکم واقعی نینجامد. به همین دلیل امام عصر (ع) بین قضاوت داوود و قضاوت پیامبر اکرم (ص) جمع می‌نماید و از آن رو که می‌دانیم شیوه قضایی رسول خدا (ص) (صدور حکم با بینه و سوگند) در بیشتر موارد مطابق با واقع است و کمتر پیش می‌آید که مخالف با آن باشد، در می‌یابیم که امام (ع) در بیشتر موارد از شیوه قضایی پیامبر (ص) بهره می‌گیرد تا روش قضایی داوود نبی (ع)؛ ولی به هر روی آن حضرت حکم واقعی را بیان خواهد فرمود.
  3. عادت دادن جامعه به رسیدن به حکم واقعی در همه مسائل و مصالح کلی آن جامعه چه در امور قضایی و چه در امور غیر قضایی؛ زیرا مسائل قضایی به رغم اهمیت آن، مهم‌ترین ضرورت دولت جهانی و از ژرف‌ترین لایه‌های آن نیست. پس اگر در این بخش کم اهمیت‌تر نیازمند رسیدن به حکم واقعی باشیم، وضع دیگر بخش‌های بسیار مهم و سطح بالای آن دولت و جامعه، ناگفته پیداست.

خاستگاه اصلی دلیل سوم آن است که حکومت عدل مطلق که وحدت و انسجام کاملی به جامعه بشری می‌بخشد، امکان تحقق ندارد مگر پس از آن که هر رویداد و حادثه‌ای به طور حقیقی مشخص و معلوم گردد و هر پدیده و حرکتی به روشنی مشاهده گردد. هر گونه ضعف در تشخیص یا جهل در مشاهده واقعیت‌ها منجر به خطا در داوری رویدادها می‌شود و هر قدر این ضعف و عدم تشخیص زیاد شود این داوری‌های نادرست نیز افزون می‌گردد تا آنجا که عدالت در آن حکومت به طور کلی به فراموشی سپرده می‌شود.

مقصود ما از تشخیص حقیقی و نگاه روشن آن است که در هر رویداد و حادثه‌ای با دوری گزیدن از اشتباه و سردرگمی، "واقعیت" آن را ملاحظه نماییم. بنابراین اجرای کامل عدالت بستگی به آن دارد که در مصالح کلی جامعه جهانی همواره و در همه زمینه‌ها به "واقعیت" دست یافت و ممکن است این اصل مهم به مسائل خاص جامعه و افراد نیز دامن گسترد.

این یکی از تفاوت‌های بین داوود پیامبر و امام مهدی (ع) می‌باشد که داوود به آن جهت از خداوند طلب آمرزش و توبه نمود؛ ولی در عین حال پیش گرفتن همین روش قضایی از سوی امام (ع) پسندیده بوده و مطابق مصالح کلی دولت آن حضرت می‌باشد. جامعه زمان داوود در آن سطحی نبوده است که به "واقعیت" دست یابد بلکه قوانین کلی قضایی به حد کافی مایه رشد آنها بوده در حالی که جامعه مهدوی در همه مصالح کلی خویش نیازمند کشف "واقع" می‌باشد»[۱].

پانویس