ذکر در لغت
مقدمه
برای واژه ذکر دو معنا بیان شده؛ اولی حفظ و نگهداری یاد و خاطره چیزی در ذهن و دومی جاری کردن نام و خاطره آن بر زبان[۱]. از آنجا که حفظ و به یاد آوردن خاطره چیزی، در مقابل فراموش کردن آن است، معمولاً ذکر در مقابل نسیان و فراموشی به کار میرود[۲]؛ با این تفاوت که در معنای لغت حفظ، بیشتر تکیه بر احراز و نگهداری صورت یا معنایی در ذهن است و در ذکر، بر استحضار معنای فراموش شده تأکید میشود؛ لذا ذکر در مقابل غفلت یا نسیان است[۳].[۴]
راغب اصفهانی میگوید: گاهی ذکر به معنای حالتی نفسانی است که انسان به سبب آن میتواند آنچه را آموخته است در ذهن خویش نگه دارد و از این جهت، مرادف "حفظ" است، جز آنکه حفظ به اعتبار نگه داشتن و به یاد سپردن چیزی است و ذکر به اعتبار حاضر کردن چیزی در ذهن و یادآوری است. گاهی نیز مقصود از ذکر، حضور چیزی در قلب یا در زبان است؛ خواه این حضور بعد از فراموشی باشد، که آن را یاد آوردن میگویند و خواه بدون فراموشی باشد که در حقیقت استمرار و ادامه حفظ و به یادسپاری است[۵].[۶]
منابع
پانویس
- ↑ لسان العرب، ج۴، ص۳۰۸.
- ↑ التحقیق فی کلمات القرآن الکریم، ج۳، ص۳۱۹.
- ↑ مفردات ألفاظ القرآن، ص۳۲۸.
- ↑ ر.ک: پژوهشکده علوم اسلامی امام صادق (ع)، فرهنگ شیعه، ص ۲۶۵؛ ابوطالبی، محمد، ذکر، دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱۳؛ فیاضبخش و محسنی، ولایت و امامت از منظر عقل و نقل ج۶، ص ۱۵۳.
- ↑ المفردات فی غریب القرآن، ص۳۲۸.
- ↑ باقریفر، علی، مقاله «ذکر»، دانشنامه صحیفه سجادیه، ص ۲۳۷.