ذکر در قرآن

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت

معناشناسی

ذکر در لغت به معنای این است که انسان چیزی را در خاطر خویش نگاه دارد و پیوسته به یاد آوَرَد[۱]. ذکر به معنای یادکردن قلبی و زبانی چیزی نیز آمده است[۲] که در این صورت ممکن است هریک از دو قسم در برابر فراموشی یا غفلت باشد[۳]. البته گاهی ذکر بر هیئتی در نفس اطلاق می‌شود (قوه ذاکره) که با آن می‌توان معرفت‌های به دست آمده را حفظ کرد[۴].

معنای اصطلاحی ذکر، یاد کردن زبانی و قلبی خداوند به تکبیر، تسبیح، تحمید، تهلیل و حوقله است. البته، در محاورات اهل شرع، ذکر همان یاد خداست[۵].[۶] این واژه از اصطلاحات اسلامی است که بیش‌تر در مباحث اخلاقی مطرح است و پژوهشگران علوم دینی در دو عرصۀ اخلاق و عرفان بیش‌تر بدان پرداخته‌اند. ذکر اخلاقی، بر تهذیب نفس و ذکر عرفانی بر قرب خدا مبتنی است[۷].[۸]

نکاتی پیرامون واژه ذکر

واژه ذکر در مقابل غفلت به کار می‌رود که به معنای یادآوری امری فراموش شده است؛ لذا هرچند ذکر به معانی علم و حفظ و یا جاری کردن نام کسی یا چیزی بر زبان نیز به کار می‌رود، ولی اصل در معنای ذکر، «علم به علم» است؛ یعنی توجه پیدا کردن به چیزی که قبلاً در ذهن موجود بوده، ولی مورد غفلت واقع شده است[۹].

ذکر در امور خارجی نیز به کار می‌رود؛ به این ترتیب که انسان به امری توجه داشته باشد، ولی به اینکه این همان مطلوب اوست توجه نداشته باشد؛ مثلاً مدت‌ها عکسی را ببیند، ولی نداند که عکس پدربزرگ اوست و سپس متذکر به آن شود. چنان‌که برادران حضرت یوسف (ع) در مصر بارها ایشان را در هیأت عزیز مصر دیده بودند، ولی توجه به اینکه او برادر گمشده آن‎ها است نداشتند؛ به عبارت دیگر، آن‎ها توجه به توجه خود نداشتند؛ مراد از توجه اول، نگاه ابتدایی در کسوت عزیز مصر است و توجه دوم، تطبیق عزیز مصر بر یوسف گم‎گشته آنان است.

در فرهنگ قرآن، اموری از قبیل معارف توحیدی، اصول دین و مسئله ولایت، فطری انسان‌هاست؛ چنان‌که خداوند می‌فرماید: فَأَقِمْ وَجْهَكَ لِلدِّينِ حَنِيفًا فِطْرَتَ اللَّهِ الَّتِي فَطَرَ النَّاسَ عَلَيْهَا لَا تَبْدِيلَ لِخَلْقِ اللَّهِ ذَلِكَ الدِّينُ الْقَيِّمُ وَلَكِنَّ أَكْثَرَ النَّاسِ لَا يَعْلَمُونَ[۱۰]. معنای این سخن آن است که معلوم، مانند اصل توحید و معارف توحیدی و یا مانند صفات و اسماء الهی و اصول دینی و اخلاقی و یا مانند ضرورت شکر پروردگار و حسن و قبح عقلی، حضوراً در نزد عالم حاضر است و همه فطرتاً به آن‎ها توجه دارند؛ اما گرفتار غفلت به این توجه خود می‌شوند و در نتیجه، آن را فراموش می‌کنند؛ لذا انبیاء الهی (ع) در میان انسان‌ها نقش مذکّر را دارند، تا علم به علم قدیم و فطری خود پیدا کنند[۱۱]. امام علی (ع) می‌فرمایند: «فَبَعَثَ‏ فِيهِمْ‏ رُسُلَهُ‏ وَ وَاتَرَ إِلَيْهِمْ أَنْبِيَاءَهُ لِيَسْتَأْدُوهُمْ مِيثَاقَ فِطْرَتِهِ وَ يُذَكِّرُوهُمْ مَنْسِيَّ نِعْمَتِهِ وَ يَحْتَجُّوا عَلَيْهِمْ بِالتَّبْلِيغِ وَ يُثِيرُوا لَهُمْ دَفَائِنَ الْعُقُولِ»[۱۲].

مصادیق ذکر در قرآن عبارت‌اند از: قرآن، انبیاء و اولیای الهی (ع)، دعا، نماز، یاد معاد، آیات آفاقی و انفسی و سایر اموری که هادی انسان به توحید هستند؛ هر یک از این امور می‌تواند مصادیق ذکر در قرآن باشد[۱۳].

قرآن ذکر است: إِنَّا نَحْنُ نَزَّلْنَا الذِّكْرَ وَإِنَّا لَهُ لَحَافِظُونَ[۱۴]. رسول خدا (ص) ذکر است: قَدْ أَنْزَلَ اللَّهُ إِلَيْكُمْ ذِكْرًا * رَسُولًا يَتْلُو عَلَيْكُمْ آيَاتِ اللَّهِ مُبَيِّنَاتٍ لِيُخْرِجَ الَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ مِنَ الظُّلُمَاتِ إِلَى النُّورِ[۱۵]. اهل بیت عصمت و طهارت (ع) ذکرند: فَاسْأَلُوا أَهْلَ الذِّكْرِ إِنْ كُنْتُمْ لَا تَعْلَمُونَ[۱۶].

التَّذْكِرَة یعنی آنچه در فرد غافل، ایجاد ذکر می‌کند[۱۷] و یا هر آنچه که انسان را به یاد معارف توحیدی می‌اندازد؛ خواه آیه یا امور دیگر باشد، انسان یا غیرانسان باشد، لفظی یا کتبی باشد[۱۸]. بنابراین، اولیای الهی‌(ع) نیز می‌توانند مصداق ذکر و تذکرة باشند؛ با این تفاوت که در ذکر، مبالغه در یادآوری مراد است و لذا می‌توان گفت که وجود رسول اکرم (ص) و یا ائمه هدی (ع) آیات کبرای الهی هستند که یکپارچه یادآور خداوند هستند؛ اما در تذکرة، تأکید بر جهت وقوع فعل است؛ یعنی قرآن و یا اولیای الهی (ع) مردم را متوجه قیامت و کلمه توحید می‌نمایند[۱۹].

ذکر در قرآن

واژۀ ذکر و مشتقات آن ۲۹۲ بار در قرآن به کار رفته‌اند که بیشتر درباره یاد خدا و نعمت‌ها و آیات الهی و یادآوری آنهاست؛ مانند: يَا بَنِي إِسْرَائِيلَ اذْكُرُوا نِعْمَتِيَ الَّتِي أَنْعَمْتُ عَلَيْكُمْ[۲۰]، وَاذْكُرُوا مَا فِيهِ لَعَلَّكُمْ تَتَّقُونَ[۲۱]، وَمَنْ أَظْلَمُ مِمَّنْ مَنَعَ مَسَاجِدَ اللَّهِ أَنْ يُذْكَرَ فِيهَا اسْمُهُ[۲۲]، فَاذْكُرُونِي أَذْكُرْكُمْ[۲۳] و... .

در آیاتی نیز به معنای جنس مذکر در برابر مؤنث استفاده شده است مانند: وَلَيْسَ الذَّكَرُ كَالْأُنْثَى[۲۴]، أَنِّي لَا أُضِيعُ عَمَلَ عَامِلٍ مِنْكُمْ مِنْ ذَكَرٍ أَوْ أُنْثَى[۲۵] و... .

در آیاتی هم به معنای یاد کردن کسی جز خداوند استفاده شده است: اذْكُرْنِي عِنْدَ رَبِّكَ فَأَنْسَاهُ الشَّيْطَانُ ذِكْرَ رَبِّهِ[۲۶]، فَإِنِّي نَسِيتُ الْحُوتَ وَمَا أَنْسَانِيهُ إِلَّا الشَّيْطَانُ أَنْ أَذْكُرَهُ[۲۷].

ذکر در قرآن کریم، گاهی در برابر غفلت (عدم علم به دانسته‌ها) و به معنای علم به دانسته‌هاست: وَلَا تُطِعْ مَنْ أَغْفَلْنَا قَلْبَهُ عَنْ ذِكْرِنَا[۲۸]. زمانی نیز در مقابل نسیان و به معنای وجود صورت علم در خزانه ذهن: وَاذْكُرْ رَبَّكَ إِذَا نَسِيتَ[۲۹] به کار رفته است[۳۰].[۳۱]

مصادیق ذکر الهی در قرآن

اصل در معنای ذکر، توجه قلبی به امری است و از آثار آن ذکر لسانی است. بدین ترتیب، «ذکر الهی» یعنی توجه قلبی به خداوند؛ مثل آیه شریفه: وَاذْكُرْ رَبَّكَ فِي نَفْسِكَ تَضَرُّعًا وَخِيفَةً وَدُونَ الْجَهْرِ مِنَ الْقَوْلِ بِالْغُدُوِّ وَالْآصَالِ وَلَا تَكُنْ مِنَ الْغَافِلِينَ[۳۲].

در قرآن کریم، گاه به کتاب آسمانی ذکر گفته شده؛ چون سراسر یاد الهی است و از صفات و افعال الهی در آن یاد شده است؛ مثل: إِنْ هُوَ إِلَّا ذِكْرٌ وَقُرْآنٌ مُبِينٌ[۳۳]. گاهی نیز به انبیاء الهی (ع) ذکر گفته شده است؛ مانند: قَدْ أَنْزَلَ اللَّهُ إِلَيْكُمْ ذِكْرًا * رَسُولًا يَتْلُو عَلَيْكُمْ آيَاتِ اللَّهِ مُبَيِّنَاتٍ[۳۴].

در فرهنگ قرآن، هر آنچه انسان را به یاد پروردگار بیندازد «ذکر» است؛ خواه دعا باشد یا نماز یا تسبیح و یا کتب آسمانی و انبیاء (ع) و یا سایر آیات الهی[۳۵].[۳۶]

اقسام ذکر

  1. ذکر لفظی که به ذکر زبانی، ذکر جلی و وِرد نیز معروف است، به یاد کردن خدا با زبان گفته می‌شود[۳۷]. در برخی منابع تفسیری، ذکر در آیاتی مانند فَاذْكُرُوا اللَّهَ عِنْدَ الْمَشْعَرِ الْحَرَامِ[۳۸] و فَإِذَا قَضَيْتُمُ الصَّلَاةَ فَاذْكُرُوا اللَّهَ قِيَامًا وَقُعُودًا وَعَلَى جُنُوبِكُمْ[۳۹] ذکر زبانی دانسته شده است. به طور کلی، ذکر زبانی به معنای بر زبان آوردن اذکاری مانند تحمید، تهلیل، تکبیر، تسبیح، استغفار، قرائت قرآن و دعاست[۴۰].
  2. ذکر قلبی: آیاتی مانند فَوَيْلٌ لِلْقَاسِيَةِ قُلُوبُهُمْ مِنْ ذِكْرِ اللَّهِ[۴۱] و آیه وَلَا تُطِعْ مَنْ أَغْفَلْنَا قَلْبَهُ عَنْ ذِكْرِنَا[۴۲] به صراحت بیانگر ذکر قلبی هستند. در توضیح ذکر قلبی، سخنان دیگری نیز وجود دارد؛ مانند تفکر در عظمت، جلال و قدرت خدا و آیات او در آفرینش[۴۳]، توجه، خلوص و تقرب به سوی خدا[۴۴]، یادآوری امر و نهی الهی[۴۵]، یاد کردن و در نظر گرفتن حضور و احاطه خدا[۴۶] و درک عمیق از حضور خدا در نفس و همه جهان که به پای‌بندی به اوامر و نواهی خدا می‌انجامد و مانع گمراهی و انحراف می‌شود[۴۷]. اساساً برخی حقیقت ذکر را ذکر قلبی و نامیده شدن ذکر زبانی به ذکر را بر پایه نامگذاری دال به اسم مدلول[۴۸] و بعضی بر اساس کار بست آن در "اثر" دانسته‌اند، چون ذکر زبانی هر چیز از آثار ذکر قلبی آن است[۴۹] و گناهکار گرچه با زبان ذکر خدا بگوید، در حقیقت غافل است[۵۰] و بی‌توجه معنوی، ذکر زبانی بی‌فایده است[۵۱]؛ یا چندان سودی ندارد، هرچند ذکر زبانی نیز کنار توجه قلبی اهمیت و جایگاه خاصی دارد[۵۲].
  3. افزون بر ذکر قلبی و زبانی، عده ای ذکر شهودی را هم از اقسام ذکر برشمرده‌اند که از مراتب عالی ذکر قلبی به شمار می‌آید[۵۳].
  4. برخی هم یکی از گونه‌های ذکر را ذکر عملی دانسته و آن را به عبادت، اطاعت و افعال پسندیده تفسیر کرده‌اند[۵۴].[۵۵]

اهمیت و ضرورت ذکر

از دیدگاه قرآن کریم ذکر تا بدانجا اهمیت دارد که حکمت نماز، این مهم‌ترین عبادت، "یاد خدا" دانسته شده است: فَاعْبُدْنِي وَأَقِمِ الصَّلَاةَ لِذِكْرِي[۵۶]. در آیات پرشماری از قرآن و با خطاب‌ها و تأکیدات گوناگون، به ذکر خدا فرمان داده شده است: گاهی پیامبران الهی مخاطب این فرمان‌اند؛ مانند سفارش موسی (ع) و هارون (ع) به عدم سستی در ذکر خدا: وَلَا تَنِيَا فِي ذِكْرِي[۵۷]، توصیه زکریا (ع) به ذکر فراوان پروردگار: وَاذْكُرْ رَبَّكَ كَثِيرًا[۵۸] و سفارش به پیامبر اکرم (ص) * درباره ذکر خدا با تضرع، خوف و آهنگی معتدل، در صبح و شام: وَاذْكُرْ رَبَّكَ فِي نَفْسِكَ تَضَرُّعًا وَخِيفَةً وَدُونَ الْجَهْرِ مِنَ الْقَوْلِ بِالْغُدُوِّ وَالْآصَالِ وَلَا تَكُنْ مِنَ الْغَافِلِينَ[۵۹] و زمانی مخاطب این فرمان همه مؤمنان‌اند: يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اذْكُرُوا اللَّهَ ذِكْرًا كَثِيرًا[۶۰]. برپایه روایتی از امام صادق (ع) خداوند برای هر فریضه‌ای مرزی قرار داده و در حال عذر، انسان را از انجام دادن آن معاف کرده، جز ذکر که به آن در همه حالات، زمان‌ها و مکان‌ها فرمان داده است[۶۱].

آیاتی نیز به ذکر خدا در زمان‌ها و مکان‌های خاصی سفارش می‌کنند که بیانگر اهمیت ویژه ذکر در آن زمان‌ها و مکان‌هاست؛ مانند توصیه به ذکر خدا هنگام بیتوته در مشعرالحرام: فَإِذَا أَفَضْتُمْ مِنْ عَرَفَاتٍ فَاذْكُرُوا اللَّهَ عِنْدَ الْمَشْعَرِ الْحَرَامِ[۶۲]، در دهه اول ذی‌حجه یا روزهای ۱۱-۱۳ ذی‌حجه در سرزمین منا: وَاذْكُرُوا اللَّهَ فِي أَيَّامٍ مَعْدُودَاتٍ[۶۳]، پس از پایان مناسک حجّ فَإِذَا قَضَيْتُم مَّنَاسِكَكُمْ فَاذْكُرُواْ اللَّهَ كَذِكْرِكُمْ ءَابَاءَكُمْ أَوْ أَشَدَّ ذِكْرًا[۶۴] و... .

در آیاتی نیز یاد خدا مایه بالا رفتن قدر و منزلت برخی خانه‌ها دانسته شده: فِي بُيُوتٍ أَذِنَ اللَّهُ أَنْ تُرْفَعَ وَيُذْكَرَ فِيهَا اسْمُهُ[۶۵] و از مساجد به سبب بسیاری یاد خدا در آنها ستایش شده است: وَمَسَاجِدُ يُذْكَرُ فِيهَا اسْمُ اللَّهِ كَثِيرًا[۶۶] و ستمکارترین انسان‌ها کسانی معرفی شده‌اند که از ذکر خدا در مساجد باز دارند و در ویرانی آنها بکوشند: وَمَنْ أَظْلَمُ مِمَّنْ مَنَعَ مَسَاجِدَ اللَّهِ أَنْ يُذْكَرَ فِيهَا اسْمُهُ وَسَعَى فِي خَرَابِهَا[۶۷].

ذکر کثیر را عدم اکتفا به ذکر زبانی، بلکه تداوم ذکر زبانی و قلبی در همه حال دانسته‌اند[۶۸]. مردان خدا را تجارت و خرید و فروش از یاد خدا باز نمی‌دارد: رِجَالٌ لَا تُلْهِيهِمْ تِجَارَةٌ وَلَا بَيْعٌ عَنْ ذِكْرِ اللَّهِ وَإِقَامِ الصَّلَاةِ وَإِيتَاءِ الزَّكَاةِ[۶۹]. تجارت و داد و ستد یاد شدند، چون مهم‌ترین و سودآورترین کار روزانه مردم‌اند، وگرنه هیچ امری از زندگی مادی، ایشان را از ذکر خدا باز نمی‌دارد[۷۰]. برخی از تقابل "تجارت" و "بیع" و تفاوت آن دو چنین برداشت کرده‌اند که هیچ امر پیوسته و ناپیوسته، آنان را از یاد همیشگی و موقّت خدا غافل نمی‌کند[۷۱].

از موارد ضرورت ذکر، وجوب یاد کرد نام خدا برای صید و ذبح حیوانات است: فَكُلُوا مِمَّا ذُكِرَ اسْمُ اللَّهِ عَلَيْهِ إِنْ كُنْتُمْ بِآيَاتِهِ مُؤْمِنِينَ وَلَا تَأْكُلُوا مِمَّا لَمْ يُذْكَرِ اسْمُ اللَّهِ عَلَيْهِ وَإِنَّهُ لَفِسْقٌ[۷۲].[۷۳]

آثار ذکر

ذکر خدا دارای آثار مثبت بسیاری در دنیا و آخرت است که برخی از آنها عبارت‌اند از:

  1. آرامش: از بزرگ‌ترین مشکلات بشر، پریشانی و نگرانی و از گمشده‌های او آرامش است. قرآن کریم یاد خدا را تنها آرامبخش دل‌های مؤمنان می‌داند: أَلَا بِذِكْرِ اللَّهِ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوبُ[۷۴]، خدای متعال تنها خاستگاه تمام خیرات و زمامدار همه امور حاکم بر جهان است، بنابراین یاد او تنها آرامش‌بخش برای قلب هر انسانی است[۷۵]. با اینکه یاد خدا آرامبخش دل‌هاست، مشرکانی که به آخرت ایمان ندارند، بر اثر عناد شدیدشان هرگاه خدا به تنهایی یاد شود، جان‌هایشان از توحید متنفّر و منزجر می‌شوند و هرگاه بت‌هایشان یاد شوند، بسیار شاد می‌گردند: وَإِذَا ذُكِرَ اللَّهُ وَحْدَهُ اشْمَأَزَّتْ قُلُوبُ الَّذِينَ لَا يُؤْمِنُونَ بِالْآخِرَةِ وَإِذَا ذُكِرَ الَّذِينَ مِنْ دُونِهِ إِذَا هُمْ يَسْتَبْشِرُونَ[۷۶].
  2. ترس از خدا: دل‌های مؤمنان و متواضعان، هنگام یاد خدا ترسان می‌شوند: إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ الَّذِينَ إِذَا ذُكِرَ اللَّهُ وَجِلَتْ قُلُوبُهُمْ[۷۷]. میان ایجاد خوف در دل مؤمنان و آرامش قلبی اهل ایمان که هر دو از آثار ذکر خدایند منافاتی نیست، زیرا هرگاه دل به یاد خدا می‌افتد، نخست کوتاهی‌ها و گناهان خود را در می‌یابد و می‌ترسد و در ادامه، توجه به رحمت الهی دلش را آرام می‌سازد[۷۸].
  3. بصیرت: یاد خدا مایه بصیرت تقواپیشگان است: إِنَّ الَّذِينَ اتَّقَوْا إِذَا مَسَّهُمْ طَائِفٌ مِنَ الشَّيْطَانِ تَذَكَّرُوا فَإِذَا هُمْ مُبْصِرُونَ[۷۹]. تذکر در این آیه به یادآوری مالکیت، ربوبیت و قدرت مطلق خدا[۸۰]، یاد کرد اوامر و نواهی الهی[۸۱]، یادآوری ثواب و عقاب خدا[۸۲]، نام بردن از خدا[۸۳] و یاد کرد امر خدا به استعاذه[۸۴] تفسیر شده است.
  4. رستگاری: ذکر نام خدا کنار تزکیۀ نفس و به جای آوردن نماز، عامل رستگاری انسان است: قَدْ أَفْلَحَ مَنْ تَزَكَّى وَذَكَرَ اسْمَ رَبِّهِ فَصَلَّى[۸۵]. فراوانی ذکر خدا مایه رستگاری مؤمنان است: وَاذْكُرُوا اللَّهَ كَثِيرًا لَعَلَّكُمْ تُفْلِحُونَ[۸۶]. درباره چگونگی رستگاری انسان بر اثر تداوم ذکر گفته شده: ادامه دادن ذکر سبب می‌شود یاد خدا در اعماق جان انسان رسوخ کند و ریشه‌های غفلت را که عامل اصلی هرگونه گناه است، بسوزاند و انسان را در مسیر رستگاری نهد[۸۷].
  5. یاد کردن خدا از بنده: ذکر خدا انسان را مورد توجه و عنایت الهی قرار می‌دهد و موجب می‌شود تا خدا نیز از او یاد کند: فَاذْكُرُونِي أَذْكُرْكُمْ[۸۸].
  6. اجتناب از گزافه‌گویی و گفتار بی‌عمل: قرآن کریم، پس از سرزنش برخی از شاعران که در هر وادی سرگردان‌اند و سخنی می‌گویند که انجام نمی‌دهند، شاعران باایمان و اهل عمل صالح را که بسیار خدا را یاد می‌کنند، استثناء می‌کند: وَالشُّعَرَاءُ يَتَّبِعُهُمُ الْغَاوُونَ أَلَمْ تَرَ أَنَّهُمْ فِي كُلِّ وَادٍ يَهِيمُونَ وَأَنَّهُمْ يَقُولُونَ مَا لَا يَفْعَلُونَ إلَّا الَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ وَذَكَرُوا اللَّهَ كَثِيرًا[۸۹].
  7. شوق و زنده شدن دل: یاد خدا دل مؤمنان را خاشع می‌سازد و قرآن برخی از مؤمنان را که بر اثر غفلت و سنگدلی‌شان، در مقابل ذکر خدا خاشع نمی‌شوند، سرزنش می‌کند: أَلَمْ يَأْنِ لِلَّذِينَ آمَنُوا أَنْ تَخْشَعَ قُلُوبُهُمْ لِذِكْرِ اللَّهِ[۹۰].
  8. آمرزش الهی و بهشت جاودان: یاد خدا سبب می‌شود متقیان درباره گناهانشان آمرزش بخواهند، در نتیجه از غفران پروردگارشان و نعمت‌های بی‌پایان بهشتی بهره‌مند شوند: وَالَّذِينَ إِذَا فَعَلُوا فَاحِشَةً أَوْ ظَلَمُوا أَنْفُسَهُمْ ذَكَرُوا اللَّهَ فَاسْتَغْفَرُوا لِذُنُوبِهِمْ[۹۱].[۹۲]

زمینه‌ها و اسباب ذکر

قرآن کریم زمینه‌ها و اسباب گوناگونی برای تحقق یاد خدا بیان می‌‌کند که برخی اوصاف و حالات درونی شخص‌اند و بعضی از امور بیرونی.

  1. ایمان: قرآن با خطاب به مؤمنان، آنان را به ذکر کثیر خدا فرمان می‌دهد: يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اذْكُرُوا اللَّهَ ذِكْرًا كَثِيرًا[۹۳]، یعنی ایمان از زمینه‌ها و اسباب یاد خداست.
  2. تقوا: انسان‌های باتقوا هر گاه بر اثر غفلت، دچار لغزش و گناه شوند، تقوا نمی‌گذارد در غفلت مانده و به گناه خود ادامه دهند، بلکه خدای را یاد و از گناه خود توبه می‌کنند و آمرزش می‌خواهند: أُعِدَّتْ لِلْمُتَّقِينَ وَالَّذِينَ إِذَا فَعَلُوا فَاحِشَةً أَوْ ظَلَمُوا أَنْفُسَهُمْ ذَكَرُوا اللَّهَ[۹۴]. همچنین متقیان، هر گاه وسوسه‌ای از شیطان به آنان برسد خدا را به یاد می‌آورند و کار خود را به او وامی‌گذارند و خداوند پرده غفلت را از آنان زدوده و بینا می‌شوند: إِنَّ الَّذِينَ اتَّقَوْا إِذَا مَسَّهُمْ طَائِفٌ مِنَ الشَّيْطَانِ تَذَكَّرُوا فَإِذَا هُمْ مُبْصِرُونَ[۹۵].
  3. باور قیامت و انجام عبادات: اعتقاد به قیامت از اسباب عبادت و از جمله برپایی نماز سبب یاد خداست: إِنَّنِي أَنَا اللَّهُ لَا إِلَهَ إِلَّا أَنَا فَاعْبُدْنِي وَأَقِمِ الصَّلَاةَ لِذِكْرِي إِنَّ السَّاعَةَ آتِيَةٌ[۹۶].
  4. کتاب‌های آسمانی: برخی از آیات، قرآن کریم را ذکر یاد می‌کنند که نشان می‌دهد آیات قرآن مایه یاد خدایند؛ مانند إِنَّا نَحْنُ نَزَّلْنَا الذِّكْرَ وَإِنَّا لَهُ لَحَافِظُونَ[۹۷]، وَأَنْزَلْنَا إِلَيْكَ الذِّكْرَ لِتُبَيِّنَ لِلنَّاسِ مَا نُزِّلَ إِلَيْهِمْ وَلَعَلَّهُمْ يَتَفَكَّرُونَ[۹۸]. دیگر کتاب‌های آسمانی مانند تورات و انجیل هم ذکر نامیده شده‌اند: أَمِ اتَّخَذُوا مِنْ دُونِهِ آلِهَةً قُلْ هَاتُوا بُرْهَانَكُمْ هَذَا ذِكْرُ مَنْ مَعِيَ وَذِكْرُ مَنْ قَبْلِي[۹۹].
  5. پیامبر خاتم (ص) و نعمت رسالت: رسالت پیامبر اکرم (ص) از زمینه‌های ذکر خداست که در قرآن به انسان‌ها فرمان داده شده تا برای پاسداشت این نعمت، خدا را یاد کنند: كَمَا أَرْسَلْنَا فِيكُمْ رَسُولًا مِنْكُمْ فَاذْكُرُونِي[۱۰۰]. برخی یاد خدا را در این مورد را بر پایه وجوب عقلی شکر منعم، واجب دانسته‌اند[۱۰۱]. قرآن، خود حضرت را نیز ذکر نامیده است: قَدْ أَنْزَلَ اللَّهُ إِلَيْكُمْ ذِكْرًا رَسُولًا يَتْلُو عَلَيْكُمْ[۱۰۲].
  6. نعمت هدایت: قرآن کریم از مؤمنان می‌خواهد در برابر نعمتِ هدایت، خدا را یاد کنند: وَاذْكُرُوهُ كَمَا هَدَاكُمْ وَإِنْ كُنْتُمْ مِنْ قَبْلِهِ لَمِنَ الضَّالِّينَ[۱۰۳] برخی در معنای آیه گفته‌اند: خدا را یاد کنید، به پاس آنکه شما را که پیش‌تر از گمراهان بودید، راه نمود[۱۰۴] و بعضی گفته‌اند: خدا را یاد کنید، به اندازه و متناسب با هدایتی که شما را از آن بهره‌مند کرده است[۱۰۵]. در هر صورت، نعمتِ هدایت، زمینه‌ای برای یاد خداست[۱۰۶].

آداب ذکر

آیه وَاذْكُرْ رَبَّكَ فِي نَفْسِكَ تَضَرُّعًا وَخِيفَةً وَدُونَ الْجَهْرِ مِنَ الْقَوْلِ[۱۰۷]، چهار ادب را برای ذکر بیان کرده است:

  1. اخلاص: براساس تعبیر فِي نَفْسِكَ ذکر باید از ریا تهی باشد.
  2. تضرع: تضرع به معنای تذلل و خشوع است.
  3. خوف: انسان باید از عقاب خدا که ممکن است بر اثر کوتاهی و غفلت دامنگیرش شود، بترسد. دو ادب تضرع ـ که در بر دارنده امید به رحمت خداست ـ و خوف یعنی اینکه ذکر باید در حالت خوف و رجا باشد.
  4. دوری از صدای بلند: قرآن کریم به ذکر درونی و ذکر زبانی آهسته فرمان می‌دهد؛ اما از ذکر زبانی بلند یاد نمی‌کند، زیرا بلند کردن صوت به هنگام ذکر، با ادب عبودیت منافات دارد[۱۰۸].

از دیگر آداب قرآنی ذکر، انقطاع از غیر خدا و توجه کامل به پروردگار است: وَاذْكُرِ اسْمَ رَبِّكَ وَتَبَتَّلْ إِلَيْهِ تَبْتِيلًا[۱۰۹]. البته آداب دیگری نظیر، انقطاع از غیر خدا و توجه کامل به پروردگار[۱۱۰] و مطابقت دعا با تعالیم خدای متعال نیز برای آداب ذکر بیان شده است[۱۱۱].

اهل الذکر

اهل‌ الذکر واژه‌ای برگرفته از آیه ۴۳ سوره نحل و آیه ۷ سوره انبیاء به معنای کسانی است که اهل علم بوده و مسائلی را که دیگران ناآگاهند، ایشان می‌دانند. در این دو آیه بر لزوم مراجعه به اهل ذکر تاکید شده است که امری عقلانی نیز هست. معنا و مصداق آیه عام است اما مهمترین مصداقی که در روایات برای اهل الذکر مطرح شده اهل بیت (ع) هستند[۱۱۲].

آیه اهل ذکر

خداوند متعال در دو آیه آیه ۴۳ سوره نحل و آیه ۷ سوره انبیاء لزوم مراجعه به اهل ذکر را بیان کرده است. این دو آیه که به "آیه اهل الذکر" یا "آیه سوال" معروف هستند[۱۱۳]، همگان را به لزوم پرسش‌گری از اهل خبره در مسائلی که علم ندارند فرا می‌خواند. رجوع به آگاهان و دانایان در هرمسأله‌ای، امری عقلانی و طبیعی است و رجوع جاهل به عالم مبنای ارتباطات بشری است. علامه طباطبایی می‌گوید: آیه اشاره به یك اصل عمومی عقلایی است كه جاهل به اهل خبره مراجعه می‌كند[۱۱۴].[۱۱۵]

موانع ذکر

موانع بسیاری برای ذکر و یاد خداوند وجود دارد که برخی از آنها عبارت‌اند از:

  1. خدای متعال: خداوند به دلیل آنکه برخی با حق درافتادند و در پذیرش حق عناد ورزیدند قلب آنها را از ذکر خود غافل می‌کند: وَلَا تُطِعْ مَنْ أَغْفَلْنَا قَلْبَهُ عَنْ ذِكْرِنَا[۱۱۶]؛ بدین معنا که غفلت را بر دل‌هایشان مسلط می‌کند، در نتیجه یاد خدا را فراموش می‌کنند[۱۱۷].
  2. شیطان: گاهی انسان با اراده خود از شیطان پیروی کرده و سبب تسلط او بر خویش می‌شود که نتیجۀ آن فراموشی خداست، چنان‌که بر اثر تسلط شیطان بر منافقان، آنان یاد خدا را فراموش می‌کنند: اسْتَحْوَذَ عَلَيْهِمُ الشَّيْطَانُ فَأَنْسَاهُمْ ذِكْرَ اللَّهِ[۱۱۸]. شیطان با ابزار شراب و قمار به ایجاد دشمنی و کینه در دل انسان‌ها پرداخته و آنان را از یاد خدا باز می‌دارد: إِنَّمَا يُرِيدُ الشَّيْطَانُ أَنْ يُوقِعَ بَيْنَكُمُ الْعَدَاوَةَ وَالْبَغْضَاءَ فِي الْخَمْرِ وَالْمَيْسِرِ وَيَصُدَّكُمْ عَنْ ذِكْرِ اللَّهِ وَعَنِ الصَّلَاةِ[۱۱۹].
  3. دوست گمراه‌کننده: قرآن کریم با یادآوری حسرت شدید برخی از ستمگران در روز قیامت، به پشیمانی آنان از دوستی با کسانی اشاره می‌کند که ایشان را از یاد خدا باز داشته و گمراه کردند: يَا وَيْلَتَى لَيْتَنِي لَمْ أَتَّخِذْ فُلَانًا خَلِيلًا لَقَدْ أَضَلَّنِي عَنِ الذِّكْرِ بَعْدَ إِذْ جَاءَنِي[۱۲۰].
  4. بهره‌های مادی: خداوند مؤمنان را نهی می‌کند که اموال و فرزندانشان آنان را از یاد خدا غافل کنند: يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لَا تُلْهِكُمْ أَمْوَالُكُمْ وَلَا أَوْلَادُكُمْ عَنْ ذِكْرِ اللَّهِ[۱۲۱]. ذکر خدا در آیه تسبیح، تحمید، قرآن و واجباتی مانند نماز، حج، جهاد، زکات یا همه فرائض دانسته شده است که همگی از مصادیق ذکرند. "الهاء" به معنای سرگرم کردن انسان به امری و غافل کردن وی از امری مهم‌تر است، بنابراین الهاء اموال و فرزندان از یاد خدا، یعنی توجه و وابستگی دل به آنها به گونه‌ای باشد که دل را از یاد خدا خالی، در نتیجه از آن اعراض کند. اموال و فرزندان از مواهب خدایند و رویکرد افراطی به آنها مذموم است، وگرنه توجه به آنها در جهت فرمان‌های خدا، عاملی برای سعادتمندی انسان است[۱۲۲].
  5. تکاثر: تکاثر یعنی تفاخر به فراوانیِ امور پست و بی‌ارزش دنیایی که برخی را از یاد خدا غافل کرده است: أَلْهَاكُمُ التَّكَاثُرُ حَتَّى زُرْتُمُ الْمَقَابِرَ[۱۲۳].[۱۲۴]

پیامدهای دوری از ذکر

برای اعراض از یاد خدا پیامدهای منفی بیان شده است که برخی از آنها عبارت‌اند از:

  1. تنگی و سختی زندگی: هرکس از یاد خدا روی گرداند، زندگی سختی خواهد داشت: وَمَنْ أَعْرَضَ عَنْ ذِكْرِي فَإِنَّ لَهُ مَعِيشَةً ضَنْكًا[۱۲۵]، زیرا فراموشکار خدا به ناچار به دنیا دل بسته و آن را مطلوب یگانه خود قرار می‌دهد؛ ولی این زندگی او را آرام نمی‌کند، چون از سویی به دستاوردهایش قانع نیست و پیوسته در پی افزودن بر آنهاست، بی‌آنکه این حرص پایانی داشته باشد و از سوی دیگر، نگران حسادت حسودان، کید دشمنان، آفات و ناملایمات و فرا رسیدن مرگ است؛ یعنی پیوسته در میان آرزوهای برآورده نشده و ترس از فراق آنچه برآورده شده، به سر می‌برد[۱۲۶].
  2. کوری در قیامت: کسی که از یاد خدا اعراض کند، خدای متعال او را در قیامت کور محشور می‌کند: وَنَحْشُرُهُ يَوْمَ الْقِيَامَةِ أَعْمَى[۱۲۷]. مفسران درباره چنین کوری در آخرت اختلاف دارند: برخی آن را به کوری قلب[۱۲۸] یا کوری از حجت[۱۲۹] و ناتوانی از آوردن دلیل در روز قیامت[۱۳۰] و بعضی با تمسک به ظاهر آیه، آن را به نابینایی چشم[۱۳۱] معنا کرده‌اند.
  3. همنشینی با شیطان و هدایت‌ناپذیری: کسانی که از یاد خدای رحمان دوری کنند، شیطانی بر آنان گمارده می‌شود که همواره دمساز و همنشین آنان است: وَمَنْ يَعْشُ عَنْ ذِكْرِ الرَّحْمَنِ نُقَيِّضْ لَهُ شَيْطَانًا فَهُوَ لَهُ قَرِينٌ[۱۳۲]؛ یعنی انسان هیچ‌گاه بی‌قرین نیست و این همنشین یا رحمان است یا شیطان؛ اگر از یاد خدا اعراض کند، ناگزیر شیطانی با او قرین خواهد شد[۱۳۳].
  4. تکذیب: اعراض‌کنندگان از ذکر به روی‌گردانی از آن بسنده نکرده و با صراحت آن را تکذیب می‌کنند: وَمَا يَأْتِيهِمْ مِنْ ذِكْرٍ مِنَ الرَّحْمَنِ مُحْدَثٍ إِلَّا كَانُوا عَنْهُ مُعْرِضِينَ فَقَدْ كَذَّبُوا[۱۳۴].
  5. خسران و عذاب دوزخ: کسی که اموال و فرزندانش او را از یاد خدا مشغول کنند، از زیانکاران است: وَمَنْ يَفْعَلْ ذَلِكَ فَأُولَئِكَ هُمُ الْخَاسِرُونَ[۱۳۵] و کسانی که شیطان سبب می‌شود خداوند را فراموش کنند، حزب شیطان و همان زیانکاران‌اند: أُولَئِكَ حِزْبُ الشَّيْطَانِ أَلَا إِنَّ حِزْبَ الشَّيْطَانِ هُمُ الْخَاسِرُونَ[۱۳۶]، چون چنین کسانی ثواب بزرگ و ابدی آخرت را با خوشی زودگذر و ناپایدار دنیا، بهشت را با جهنم و هدایت را با هلاک مبادله کرده‌اند و این، خسارتی بس بزرگ است[۱۳۷].[۱۳۸]

منابع

پانویس

  1. ر.ک: پژوهشکده علوم اسلامی امام صادق (ع)، فرهنگ شیعه، ص ۲۶۵.
  2. العین، ج۵، ص۳۴۶؛ لسان العرب، ج۵، ص۴۸، «ذکر».
  3. مفردات، ص۳۲۸؛ التحقیق، ج۳، ص۲۹۶۲۹۷، «ذکر».
  4. مفردات، ص۳۲۸.
  5. نثر طوبی، ج۱، ص۲۷۵، «ذکر».
  6. ر.ک: ابوطالبی، محمد، ذکر، دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱۳.
  7. مفردات راغب‌، ذیل واژه ذکر.
  8. ر.ک: پژوهشکده علوم اسلامی امام صادق (ع)، فرهنگ شیعه، ص ۲۶۵.
  9. مفردات الفاظ قرآن، ج۲، ص۳۲۸.
  10. «بنابراین با درستی آیین روی (دل) را برای این دین راست بدار! بر همان سرشتی که خداوند مردم را بر آن آفریده است؛ هیچ دگرگونی در آفرینش خداوند راه ندارد؛ این است دین استوار اما بیشتر مردم نمی‌دانند» سوره روم، آیه ۳۰.
  11. المیزان فی تفسیر القرآن (ط. جامعه مدرسین، ۱۴۱۷ﻫ.ق)، ج۱۴، ص۱۲۰.
  12. نهج البلاغة (للصبحی صالح) (ط. هجرت، ۱۴۰۴ﻫ.ق)، ص۴۳.
  13. لسان العرب، ج۱، ص۲۵۶.
  14. «بی‌گمان ما خود قرآن را فرو فرستاده‌ایم و به یقین ما نگهبان آن خواهیم بود» سوره حجر، آیه ۹.
  15. «خداوند برای شما یادکردی فرستاده است * پیامبری که بر شما آیات روشنگر خداوند را می‌خواند تا کسانی را که ایمان آورده‌اند و کارهای شایسته کرده‌اند به سوی روشنایی، از تیرگی‌ها بیرون آورد» سوره طلاق، آیه ۱۰-۱۱.
  16. «اگر نمی‌دانید از اهل ذکر (آگاهان) بپرسید» سوره نحل، آیه ۴۳.
  17. المیزان فی تفسیر القرآن، ج۱۴، ص۱۲۰.
  18. التحقیق فی کلمات القرآن الکریم، ج۳، ص۳۱۹.
  19. فیاض‌بخش و محسنی، ولایت و امامت از منظر عقل و نقل ج۶، ص ۵۲۳.
  20. «ای بنی اسرائیل! نعمت مرا که ارزانی شما داشتم به یاد آورید» سوره بقره، آیه ۴۰.
  21. «و از آنچه در آن است یاد کنید، باشد که پرهیزگاری ورزید» سوره بقره، آیه ۶۳.
  22. «و ستمکارتر از کسی که نمی‌گذارد نام خداوند در مسجدهای او برده شود و در ویرانی آنها می‌کوشد کیست؟» سوره بقره، آیه ۱۱۴.
  23. «پس مرا یاد کنید تا شما را یاد کنم» سوره بقره، آیه ۱۵۲.
  24. «و هر پسر همگون این دختر نیست» سوره آل عمران، آیه ۳۶.
  25. «من پاداش انجام دهنده هیچ کاری را از شما چه مرد و چه زن- که همانند یکدیگرید- تباه نمی‌گردانم» سوره آل عمران، آیه ۱۹۵.
  26. «نزد سرورت از من یاد کن! اما شیطان یادکرد سرورش را از یاد او برد» سوره یوسف، آیه ۴۲.
  27. «من آن ماهی را از یاد بردم و جز شیطان کسی یادکرد آن را از یاد من نبرد» سوره کهف، آیه ۶۳.
  28. «و از آن کس که دلش را از یاد خویش غافل کرده‌ایم پیروی مکن» سوره کهف، آیه ۲۸.
  29. «و چون فراموش کردی پروردگارت را یاد کن» سوره کهف، آیه ۲۴.
  30. المیزان، ج۱، ص۳۳۹.
  31. ر.ک: ابوطالبی، محمد، ذکر، دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱۳.
  32. «و پروردگارت را در دل خود به لابه و ترس و بی‌بانگ بلند در گفتار، سپیده‌دمان و دیرگاه عصرها یاد کن و از غافلان مباش!» سوره اعراف، آیه ۲۰۵.
  33. «این (کتاب) جز پند و قرآنی روشن نیست» سوره یس، آیه ۶۹.
  34. «که خداوند برای شما یادکردی فرستاده است * پیامبری که بر شما آیات روشنگر خداوند را می‌خواند» سوره طلاق، آیه ۱۰-۱۱.
  35. مجمع البیان فی تفسیر القرآن (ط. ناصرخسرو، ۱۳۷۲ ه. ش.)، ج۱، ص۲۰۶ و ج۹، ص۲۱.
  36. فیاض‌بخش و محسنی، ولایت و امامت از منظر عقل و نقل ج۶، ص ۱۵۳.
  37. قرشی، قاموس قرآن، ۱۴۱۲ق، ج۳، ص۱۵.
  38. «مشعر الحرام خداوند را یاد کنید» سوره بقره، آیه ۱۹۸.
  39. «و چون نماز را به پایان بردید خداوند را ایستاده و نشسته و آرمیده بر پهلو یاد کنید» سوره نساء، آیه ۱۰۳.
  40. ر.ک: ابوطالبی، محمد، ذکر، دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱۳.
  41. «وای بر سخت‌دلان در یاد خداوند!» سوره زمر، آیه ۲۲.
  42. «و از آن کس که دلش را از یاد خویش غافل کرده‌ایم پیروی مکن» سوره کهف، آیه ۲۸.
  43. احکام القرآن، جصاص، ج۴، ص۲۲۲؛ المنیر، ج۵، ص۲۵۱.
  44. مواهب الرحمان، ج۲، ص۱۴۹.
  45. التحریر و التنویر، ج۵، ص۲۰۰.
  46. تفسیر روشن، ج۲، ص۲۶۴.
  47. من وحی القرآن، ج۳، ص۹۷.
  48. تفسیر قرطبی، ج۲، ص۱۷۱؛ تفسیر اثناعشری، ج۱، ص۲۸۹.
  49. المیزان، ج۱، ص۳۳۹.
  50. کشف الاسرار، ج۱، ص۴۱۵؛ تفسیر قرطبی، ج۲، ص۱۷۱.
  51. التفسیر الکبیر، ج۱۵، ص۴۴۲.
  52. مخزن العرفان، ج۲، ص۱۲۴؛ من وحی القرآن، ج۳، ص۹۸.
  53. تفسیر روشن، ج۲، ص۲۶۱؛ ج۳، ص۶۱.
  54. مواهب الرحمان، ج۲، ص۱۴۹.
  55. ر.ک: ابوطالبی، محمد، ذکر، دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱۳.
  56. «مرا بپرست و نماز را برای یادکرد من بپا دار» سوره طه، آیه ۱۴.
  57. «و در یادکرد من سستی مکنید» سوره طه، آیه ۴۲.
  58. «و پروردگارت را بسیار به یاد آور» سوره آل عمران، آیه ۴۱.
  59. «و پروردگارت را در دل خود به لابه و ترس و بی‌بانگ بلند در گفتار، سپیده‌دمان و دیرگاه عصرها یاد کن و از غافلان مباش!» سوره اعراف، آیه ۲۰۵.
  60. «ای مؤمنان! خداوند را بسیار یاد کنید» سوره احزاب، آیه ۴۱.
  61. تفسیر ثعلبی، ج۸، ص۵۱؛ البرهان، ج۴، ص۴۷۴-۴۷۵.
  62. «پس چون از عرفات رهسپار شدید در مشعر الحرام خداوند را یاد کنید» سوره بقره، آیه ۱۹۸.
  63. «و خداوند را در روزهایی چند یاد کنید» سوره بقره، آیه ۲۰۳.
  64. سوره بقره، آیه ۲۰۰.
  65. «(این چراغ) در خانه‌هایی (است) که خداوند رخصت داده است تا والایی یابند و نامش در آنها برده شود» سوره نور، آیه ۳۶.
  66. «و مساجدى كه نام خدا در آنها بسيار برده مى‏ شود،» سوره حج، آیه ۴۰.
  67. «و ستمکارتر از کسی که نمی‌گذارد نام خداوند در مسجدهای او برده شود و در ویرانی آنها می‌کوشد کیست؟» سوره بقره، آیه ۱۱۴.
  68. تفسیر ابن کثیر، ج۵، ص۲۵۰؛ اطیب البیان، ج۹، ص۲۷؛ من هدی القرآن، ج۷، ص۱۵۳.
  69. «مردانی که هیچ داد و ستد و خرید و فروشی آنان را از یاد خداوند و برپا داشتن نماز و دادن زکات (به خود) سرگرم نمی‌دارد» سوره نور، آیه ۳۷.
  70. التفسیر الکاشف، ج۵، ص۴۲۶.
  71. المیزان، ج۱۵، ص۱۲۷-۱۲۸.
  72. «پس، از آنچه (به هنگام ذبح) نام خداوند بر آن برده شده است بخورید، اگر به آیات وی ایمان دارید و از چیزی که (در ذبح) نام خداوند بر آن برده نشده است نخورید» سوره انعام، آیه ۱۱۸ ـ ۱۱۹
  73. ر.ک: ابوطالبی، محمد، ذکر، دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱۳.
  74. «آگاه باشید! با یاد خداوند دل‌ها آرام می‌یابد» سوره رعد، آیه ۲۸.
  75. المیزان، ج۱۱، ص۳۵۵.
  76. «و چون خداوند را به یکتایی یاد کنند دل‌های آنان که به رستخیز ایمان ندارند می‌رمد و چون جز او را (که به پرستش گرفته‌اند) نام برند ناگهان شاد می‌شوند» سوره زمر، آیه ۴۵.
  77. «مؤمنان، تنها آن کسانند که چون یاد خداوند پیش آید دل‌هاشان بیمناک می‌شود» سوره انفال، آیه ۲.
  78. المیزان، ج۱۱، ص۳۵۵.
  79. «بی‌گمان پرهیزگاران چون دمدمه‌ای از شیطان به ایشان رسد (از خداوند) یاد می‌کنند و ناگاه دیده‌ور می‌شوند» سوره اعراف، آیه ۲۰۱.
  80. المیزان، ج۸، ص۳۸۱.
  81. الکشاف، ج۲، ص۱۹۱؛ الصافی، ج۲، ص۲۶۲.
  82. مجمع البیان، ج۴، ص۷۹۰؛ تفسیر جلالین، ج۱، ص۱۷۹.
  83. روض الجنان، ج۹، ص۴۸.
  84. کشف الاسرار، ج۳، ص۸۲۵؛ فتح القدیر، ج۲، ص۳۱۸.
  85. «بی‌گمان آنکه پاکیزه زیست رستگار شد و نام پروردگار خویش برد، آنگاه نماز گزارد» سوره اعلی، آیه ۱۴ ـ ۱۵
  86. «و خداوند را بسیار یاد کنید باشد که رستگار گردید» سوره انفال، آیه ۴۵.
  87. المیزان، ج۱، ص۳۴۰؛ نمونه، ج۲۴، ص۱۲۸.
  88. «پس مرا یاد کنید تا شما را یاد کنم» سوره بقره، آیه ۱۵۲.
  89. «و از شاعران، گمراهان پیروی می‌کنند آیا نمی‌بینی که آنان در هر درّه‌ای سرگردانند؟ و چیزهایی می‌گویند که خود نمی‌کنند؟ جز آنان که ایمان دارند و کارهای شایسته انجام می‌دهند و خداوند را بسیار یاد می‌کنند» سوره شعراء، آیه ۲۲۴ ـ ۲۲۷
  90. «آیا هنگام آن نرسیده است که دل‌های مؤمنان از یاد خداوند فروتنی یابد» سوره حدید، آیه ۱۶.
  91. «و کسانی که چون (کار) ناشایسته‌ای می‌کنند یا به خویش ستم روا می‌دارند خداوند را به یاد می‌آورند و از گناهان خود آمرزش می‌خواهند» سوره آل عمران، آیه ۱۳۵.
  92. ر.ک: ابوطالبی، محمد، ذکر، دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱۳.
  93. «ای مؤمنان! خداوند را بسیار یاد کنید» سوره احزاب، آیه ۴۱.
  94. «برای پرهیزگاران آماده شده است و کسانی که چون (کار) ناشایسته‌ای می‌کنند یا به خویش ستم روا می‌دارند خداوند را به یاد می‌آورند» سوره آل عمران، آیه ۱۳۳ ـ ۱۳۴
  95. «بی‌گمان پرهیزگاران چون دمدمه‌ای از شیطان به ایشان رسد (از خداوند) یاد می‌کنند و ناگاه دیده‌ور می‌شوند» سوره اعراف، آیه ۲۰۱.
  96. «بی‌گمان این منم خداوند که هیچ خدایی جز من نیست، مرا بپرست و نماز را برای یادکرد من بپا دار که رستاخیز آمدنی است» سوره طه، آیه ۱۴ ـ ۱۵
  97. «بی‌گمان ما خود قرآن را فرو فرستاده‌ایم و به یقین ما نگهبان آن خواهیم بود» سوره حجر، آیه ۹.
  98. «(آنان را) با برهان‌ها (ی روشن) و نوشته‌ها (فرستادیم) و بر تو قرآن را فرو فرستادیم تا برای مردم آنچه را که به سوی آنان فرو فرستاده‌اند روشن گردانی و باشد که بیندیشند» سوره نحل، آیه ۴۴.
  99. «یا به جای او خدایانی برگزیدند؟ بگو دلیلتان را بیاورید، این یادکرد همراهان من و یادکرد کسان پیش از من است» سوره انبیاء، آیه ۲۴.
  100. «چنان که از خودتان پیامبری در میان شما فرستادیم...پس مرا یاد کنید» سوره بقره، آیه ۱۵۱ ـ ۱۵۲
  101. مواهب الرحمان، ج۲، ص۱۴۹.
  102. «خداوند برای شما یادکردی فرستاده است؛ پیامبری که بر شما آیات روشنگر خداوند را می‌خواند» سوره طلاق، آیه ۱۰ ـ ۱۱
  103. «خداوند را یاد کنید و او را همان‌گونه که رهنمودتان داده است فرا یاد آورید و بی‌گمان پیش از آن از گمراهان بودید» سوره بقره، آیه ۱۹۸.
  104. البحر المحیط، ج۲، ص۲۹۸؛ مواهب الرحمان، ج۳، ص۱۷۳.
  105. المیزان، ج۲، ص۷۹.
  106. ر.ک: ابوطالبی، محمد، ذکر، دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱۳.
  107. «و پروردگارت را در دل خود به لابه و ترس و بی‌بانگ بلند در گفتار، سپیده‌دمان و دیرگاه عصرها یاد کن و از غافلان مباش!» سوره اعراف، آیه 205.
  108. المیزان، ج۸، ص۳۸۲.
  109. «و نام پروردگارت را یاد کن و از همه بگسل و بدو بپیوند» سوره مزمل، آیه 8.
  110. وَاذْكُرِ اسْمَ رَبِّكَ وَتَبَتَّلْ إِلَيْهِ تَبْتِيلًا«و نام پروردگارت را یاد کن و از همه بگسل و بدو بپیوند» سوره مزمل، آیه 8.
  111. ر.ک: ابوطالبی، محمد، ذکر، دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱۳.
  112. ر.ک: عبدالمحمدی بنچناری، حسین، بررسی تطبیقی دلالت آیه فاسئلوا أهل الذکر بر مرجعیت علمی اهل بیت؛ اصغرپور قراملکی، محسن، مقاله «اهل الذکر»، دائرةالمعارف قرآن کریم ج۵، ص ۱۳۰ - ۱۳۳.
  113. آخوند خراسانی، محمد کاظم، کفایة الاصول، ص۳۰۰.
  114. المیزان، ج ۱۲ ص ۲۷۵
  115. ر.ک: محدثی، جواد، فرهنگ غدیر، ص۳۲.
  116. «و از آن کس که دلش را از یاد خویش غافل کرده‌ایم پیروی مکن» سوره کهف، آیه ۲۸.
  117. المیزان، ج۱۳، ص۳۰۳.
  118. «شیطان بر آنان چیرگی یافت و یادکرد خداوند را از یاد آنان برد» سوره مجادله، آیه ۱۹.
  119. «شیطان، تنها بر آن است تا با شراب و قمار میان شما دشمنی و کینه افکند و از یاد خداوند و از نماز بازتان دارد؛ اکنون آیا دست می‌کشید؟» سوره مائده، آیه ۹۱.
  120. «ای وای! کاش فلانی را به دوستی نمی‌گرفتم! به راستی او مرا از قرآن پس از آنکه به من رسیده بود گمراه کرد» سوره فرقان، آیه ۲۸ ـ ۲۹
  121. «ای مؤمنان! مبادا دارایی‌ها و فرزندانتان شما را از یاد خداوند باز دارد و آنان که چنین کنند زیانکارند» سوره منافقون، آیه ۹.
  122. نمونه، ج۲۴، ص۱۷۲؛ التحریر و التنویر، ج۲۸، ص۲۲۵.
  123. «زیاده‌خواهی شما را سرگرم داشت، تا با گورها دیدار کردید» سوره تکاثر، آیه ۱ ـ ۲
  124. ر.ک: ابوطالبی، محمد، ذکر، دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱۳.
  125. «و هر که از یادکرد من روی برتابد بی‌گمان او را زیستنی تنگ خواهد بود» سوره طه، آیه ۱۲۴.
  126. المیزان، ج۱۴، ص۲۲۴-۲۲۵.
  127. «و هر که از یادکرد من روی برتابد بی‌گمان او را زیستنی تنگ خواهد بود و روز رستخیز وی را نابینا بر خواهیم انگیخت» سوره طه، آیه ۱۲۴.
  128. البحر المحیط، ج۷، ص۳۹۵؛ الجوهر الثمین، ج۴، ص۱۷۷.
  129. جامع البیان، ج۱۶، ص۱۶۶؛ کشف الاسرار، ج۶، ص۱۹۵.
  130. من وحی القرآن، ج۱۵، ص۱۷۰.
  131. مجمع البیان، ج۷، ص۵۶؛ روض الجنان، ج۱۳، ص۱۹۶؛ المیزان، ج۱۴، ص۲۲۶.
  132. «و برای آنانکه از یاد (خداوند) بخشنده دل بگردانند شیطانی می‌گماریم که همنشین آنها خواهد بود» سوره زخرف، آیه ۳۶.
  133. احسن الحدیث، ج۱۰، ص۳۱.
  134. «و هیچ یادکرد تازه‌ای از سوی (خداوند) بخشنده برای آنان نیامد مگر آنکه از آن رویگردان بودند» سوره شعراء، آیه ۵.
  135. «ای مؤمنان! مبادا دارایی‌ها و فرزندانتان شما را از یاد خداوند باز دارد و آنان که چنین کنند زیانکارند» سوره منافقون، آیه ۹.
  136. «شیطان بر آنان چیرگی یافت و یادکرد خداوند را از یاد آنان برد، آنان حزب شیطانند، آگاه باشید که بی‌گمان حزب شیطان است که (گرویدگان به آن) زیانکارند» سوره مجادله، آیه ۱۹.
  137. الکشاف، ج۴، ص۵۴۴؛ تفسیر بیضاوی، ج۵، ص۲۱۶؛ تفسیر قرطبی، ج۱۸، ص۳۰۶.
  138. ر.ک: ابوطالبی، محمد، ذکر، دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱۳.