رافع بن حریمله قینقاعی در قرآن

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت

مقدمه

او را رافع بن حرمله نیز خوانده‌اند.[۱] از زندگانی‌اش اطلاعات فراوانی در دست نیست. وی از اعضای طایفه یهودی بنی‌قینقاع بود که در یثرب، کنار قبایل خزرج و در هم پیمانی با آنها بودند. این طایفه در سال دوم هجری پیمان خود را با پیامبر نقض کردند[۲]. عبدالله بن اُبی از سران خزرج فراوان کوشید مانع تبعید آنان از یثرب شود؛ اما موفق نشد.[۳] رافع و تنی دیگر از این طایفه که تا اندازه‌ای فقیر هم بودند، ترجیح دادند کنار عبدالله بن اُبی بمانند، زیرا وی نیازهایشان را برآورده می‌کرد، از این رو رافع اسلام آورد و به عبداللّه‌بن اُبی پیوست و در کنار او به مخالفت پنهانی با پیامبر (ص) پرداخت. عبدالله بن اُبی، رافع را بسیار دوست داشت و رافع نیز فراوان به وی ارادت می‌ورزید و به او می‌گفت خودم، مالم و فرزندانم فدای تو باشند.

مرگ عبدالله بن اُبی در ذی‌قعده (سال ۹ هجری)[۴] برای رافع و دیگر یهودیان مسلمان شده بسیار دشوار بود و در تشییع جنازه عبدالله بن اُبی حضوری چشمگیر داشتند، به گونه‌ای که دیگران نمی‌توانستند به تابوت نزدیک شوند؛ همچنین پس از دفن وی خاک بر سر ریخته و می‌گفتند ای کاش پیش از تو جان داده بودیم.[۵] برپایه این روایت، رافع تا مرگ عبدالله بن اُبی در سال ۹ هجری زنده بود. برابر برخی گزارش‌ها هنگام اعزام به تبوک در همان سال، رافع از دنیا رفت و پیامبر (ص) پس از مرگش او را منافق بزرگی شمرده بود[۶].[۷]

رافع بن حریمله قینقاعی در شأن نزول

به روایت ابن عباس، رافع و یکی از دیگر یهودیان، نزول کتابی از آسمان که خواندنی باشد، نیز روان ساختن جوی‌هایی (همانند معجزات حضرت موسی) را شرط تأیید پیامبر (ص) و پیروی از او دانستند که آیه أَمْ تُرِيدُونَ أَنْ تَسْأَلُوا رَسُولَكُمْ كَمَا سُئِلَ مُوسَى مِنْ قَبْلُ وَمَنْ يَتَبَدَّلِ الْكُفْرَ بِالْإِيمَانِ فَقَدْ ضَلَّ سَوَاءَ السَّبِيلِ[۸] نازل گردید[۹]. براساس این آیه، خدا مخاطبان خود را سرزنش می‌کند که چرا از پیامبر خود درخواست‌هایی دارند که پیش از این از موسی (ع) خواسته شده بود و هرکه کفر را با ایمان مبادله کند، راه راست را گم کرده است.

به روایت سعید بن جبیر یا عکرمه از ابن عباس، هنگامی که هیئت مسیحیانِ نجران در جنوب شبه جزیره نزد پیامبر (ص) آمدند، گروهی از یهودیان پیش آنان آمده و در حضور پیامبر (ص) با آنها درگیر شدند؛ در این حادثه، رافع، دین مسیحیان را باطل و در پی آن، یکی از مسیحیان هم دین یهودیان را باطل دانست و در پی این حادثه آیه وَقَالَتِ الْيَهُودُ لَيْسَتِ النَّصَارَى عَلَى شَيْءٍ وَقَالَتِ النَّصَارَى لَيْسَتِ الْيَهُودُ عَلَى شَيْءٍ وَهُمْ يَتْلُونَ الْكِتَابَ كَذَلِكَ قَالَ الَّذِينَ لَا يَعْلَمُونَ مِثْلَ قَوْلِهِمْ فَاللَّهُ يَحْكُمُ بَيْنَهُمْ يَوْمَ الْقِيَامَةِ فِيمَا كَانُوا فِيهِ يَخْتَلِفُونَ[۱۰] نازل شد. این آیه، ضمن نکوهش شدید آنان که با وجود تلاوت کتاب‌های آسمانی مانند جاهلان سخن می‌گویند، گوشزد می‌کند که روز قیامت خدا میان آنها داوری خواهد کرد.[۱۱] به روایت ابن عباس، رافع به رسول خدا (ص) گفته بود که اگر به راستی از جانب خدا فرستاده شده‌ای، به او بگو با ما چنان سخن بگوید که بشنویم که در پی‌اش آیه وَقَالَ الَّذِينَ لَا يَعْلَمُونَ لَوْلَا يُكَلِّمُنَا اللَّهُ أَوْ تَأْتِينَا آيَةٌ كَذَلِكَ قَالَ الَّذِينَ مِنْ قَبْلِهِمْ مِثْلَ قَوْلِهِمْ تَشَابَهَتْ قُلُوبُهُمْ قَدْ بَيَّنَّا الْآيَاتِ لِقَوْمٍ يُوقِنُونَ[۱۲] نازل گردید[۱۳]. آیه ضمن نادان خواندن آنان، افزود چنین درخواست‌هایی به پیشینیان نیز نسبت دارد و بیان شد که نشانه‌های الهی برای اهل یقین روشن‌اند.

به روایت ابن اسحق، رافع از کسانی بود که نزد پیامبر (ص) رفت و از حضرت پرسید که آیا گمان داری بر آیین ابراهیم هستی و به توراتی که نزد ماست اعتقاد داری و گواهی می‌دهی که این تورات حقی است که از سوی خدا نازل شده است. پیامبر (ص) پس از تأیید سخنان او افزود که شما پیمانی را که در تورات با شما بسته شده بود شکستید و محتوای آن را انکار کردید و آنچه را مقرر بود برای مردم بیان کنید کتمان کردید، از همین‌رو من از شما بیزاری جستم. در این هنگام، رافع و همراهان وی نیز اعلام کردند که خود را بر حق می‌دانند و به آنچه در اختیار دارند عمل خواهند کرد و پیرو پیامبر (ص) نخواهند شد؛ آن‌گاه آیه قُلْ يَا أَهْلَ الْكِتَابِ لَسْتُمْ عَلَى شَيْءٍ حَتَّى تُقِيمُوا التَّوْرَاةَ وَالْإِنْجِيلَ وَمَا أُنْزِلَ إِلَيْكُمْ مِنْ رَبِّكُمْ وَلَيَزِيدَنَّ كَثِيرًا مِنْهُمْ مَا أُنْزِلَ إِلَيْكَ مِنْ رَبِّكَ طُغْيَانًا وَكُفْرًا فَلَا تَأْسَ عَلَى الْقَوْمِ الْكَافِرِينَ[۱۴] نازل شد[۱۵]. در آیه از رسول خدا (ص) خواسته شده به یهود بگوید تا وقتی به کتاب و آنچه خدا برای آنان فرو فرستاده عمل نکنند بر حق نیستند. در ادامه از پیامبر (ص) می‌خواهد اندوهگین نباشد و بداند که آنچه بر او نازل می‌شود، سبب طغیان و کفر بسیاری از آنان می‌شود.

بر پایه روایت مقاتل بن سلیمان، رافع بن حرمله از کسانی بود که با تکیه بر روابط دوستانه‌اش با خزرجیان، می‌کوشید تازه مسلمانانشان را از اسلام بازگرداند.[۱۶] در این زمینه، آیه يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لَا تَتَّخِذُوا بِطَانَةً مِنْ دُونِكُمْ لَا يَأْلُونَكُمْ خَبَالًا وَدُّوا مَا عَنِتُّمْ قَدْ بَدَتِ الْبَغْضَاءُ مِنْ أَفْوَاهِهِمْ وَمَا تُخْفِي صُدُورُهُمْ أَكْبَرُ قَدْ بَيَّنَّا لَكُمُ الْآيَاتِ إِنْ كُنْتُمْ تَعْقِلُونَ[۱۷] نازل شد و از مؤمنان خواست تنها مؤمنان را همراز خود بدانند، زیرا دیگران دوست دارند مؤمنان در رنج و عذاب باشند. بر پایه نقل ابن اسحق، معاذ بن جبل و سعد بن عباده و عقبة بن وهب از یهودیان می‌پرسیدند که چگونه پیش از این به ظهور پیامبر (ص) بشارت می‌دادند و اینک پیامبری او را انکار می‌کنند؛ رافع پاسخ داد که هیچ‌گاه چنین سخنانی نگفتیم و خدا پس از موسی (ع) کتابی نفرستاده است؛ آن‌گاه آیه يَا أَهْلَ الْكِتَابِ قَدْ جَاءَكُمْ رَسُولُنَا يُبَيِّنُ لَكُمْ عَلَى فَتْرَةٍ مِنَ الرُّسُلِ أَنْ تَقُولُوا مَا جَاءَنَا مِنْ بَشِيرٍ وَلَا نَذِيرٍ فَقَدْ جَاءَكُمْ بَشِيرٌ وَنَذِيرٌ وَاللَّهُ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ[۱۸] خطاب به یهودیان نازل گردید[۱۹]. در آیه به یهودیان گوشزد شده که پیامبر (ص) پس از فترتی نزد شما آمد، تا در قیامت گلایه‌ای نداشته باشید که نویدبخش و بیم‌دهنده‌ای نزد شما نیامد.[۲۰]

منابع

پانویس

  1. المغازی، ج ۳، ص ۱۰۵۹.
  2. المغازی، ج ۱، ص ۱۷۶.
  3. المغازی، ج ۱، ص ۱۷۷ ـ ۱۷۹.
  4. دلائل‌النبوه، ج ۵، ص ۲۸۵؛ المنتظم، ج ۳، ص ۳۷۷.
  5. المغازی، ج ۳، ص ۱۰۵۷ ـ ۱۰۶۰.
  6. المحبر، ص ۴۷۰؛ السیرة النبویه، ج ۱، ص ۵۲۷؛ انساب الاشراف، ج، ص ۲۸۵.
  7. اسماعیلی، مهران، مقاله «رافع بن حریمله قینقاعی»، دائرة المعارف قرآن کریم، ج۱۳.
  8. «آیا بر آنید که از پیامبرتان درخواست کنید چنان که پیش‌تر از موسی در خواست شد؟» سوره بقره، آیه ۱۰۸.
  9. السیره‌النبویه، ج ۱، ۵۴۸؛ جامع‌البیان، ج ۱، ص ۶۷۶؛ مجمع‌البیان، ج، ص ۳۵۱.
  10. «و یهودیان گفتند: مسیحیان هیچ بر حق نیستند و مسیحیان گفتند: یهودیان هیچ بر حق نیستند با آنکه (همه) آنان کتاب (آسمانی) را می‌خوانند، کسانی که چیزی نمی‌دانند (نیز) همانند گفتار آنان را گفتند؛ باری، خداوند میان آنها در آنچه اختلاف می‌داشتند، روز رستخیز داوری خواهد کرد» سوره بقره، آیه ۱۱۳.
  11. السیرة النبویه، ج ۱، ص ۵۴۹؛ جامع البیان، ج ۱، ص ۶۹۲؛ مجمع البیان، ج ۱، ص ۳۵۸.
  12. «و نادانان گفتند: چرا خداوند با ما سخن نمی‌گوید یا برای ما نشانه ای نمی‌آید؟ کسانی که پیش از اینان بودند نیز همانند گفتار آنان را گفتند، دل‌هاشان همگون است؛ ما نشانه‌های (خود) را برای گروهی که یقین دارند روشن گردانده‌ایم» سوره بقره، آیه ۱۱۸.
  13. السیرة النبویه، ج ۱، ص ۵۴۹؛ جامع البیان، ج ۱، ص ۷۱۵.
  14. «بگو: ای اهل کتاب! تا تورات و انجیل و آنچه را از پروردگارتان به سوی شما فرو فرستاده شده است بر پا ندارید بر حق نیستید؛ و بی‌گمان آنچه از پروردگارت به سوی تو فرو فرستاده شده است بر سرکشی و کفر بسیاری از آنان می‌افزاید پس بر گروه کافران اندوه مخور» سوره مائده، آیه ۶۸.
  15. جامع البیان، ج ۶، ص ۴۱۷ ـ ۴۱۸؛ تفسیر ابن ابی حاتم، ج ۴، ص ۱۱۷۴.
  16. نک: تفسیر مقاتل، ج ۱، ص ۲۹۷.
  17. «ای مؤمنان! کسانی از غیر خودتان را محرم راز مگیرید که از هیچ تباهی در حقّ شما کوتاهی نمی‌کنند و دوست می‌دارند شما در سختی به سر برید؛ کینه از گفتارشان هویداست و آنچه دل‌هایشان پنهان می‌دارند، بزرگ‌تر است، بی‌گمان ما آیات (خود) را برای شما روشن گفته‌ایم» سوره آل عمران، آیه ۱۱۸.
  18. «ای اهل کتاب! فرستاده ما در دوره نیامدن فرستادگان، نزد شما آمده است در حالی که (آیات الهی را) برای شما روشن می‌گرداند تا نگویید نویدبخش و بیم‌دهنده‌ای نزد ما نیامد، پس به راستی نویدبخش و بیم‌دهنده‌ای برای شما آمده است و خداوند بر هر کاری تواناست» سوره مائده، آیه ۱۹.
  19. السیرة النبویه، ج ۱، ص ۵۶۳ ـ ۵۶۴.
  20. اسماعیلی، مهران، مقاله «رافع بن حریمله قینقاعی»، دائرة المعارف قرآن کریم، ج۱۳.