رهبری در سیره معصومان
مقدمه
پیشوایان معصوم (ع) در راستای تربیت امت مبارز و ترسیم خطوط سیاسی مشخص برای ایشان، ابتدا باید بر اصل تبیین ضرورت رهبری و مشروعیت و صفات آن تأکید میکردند. آنان پس از ضروری دانستن اصل رهبری برای جامعه انسانی و تأکید بر این نکته که مردم ناگزیرند رهبر و زمامداری برای خود برگزینند[۱]، به تبیین اندیشه اسلامی درباره رهبران و زمامداران جامعه اسلامی میپرداختند. آنان به مردم تفهیم میکردند که چون انسانها از رهبران خویش متأثر هستند، پس باید در انتخاب رهبر و حمایت از رهبران صالح همت گماشت[۲] و از این رهبران جائر و ناشایست پرهیز کرد. و به این ترتیب آن بزرگواران با کشیدن خط بطلان بر هیئتهای حاکمه در عصر خود، خطابودن راه آنان را مورد تأکید قرار میدادند و همواره متذکر میشدند که باید در جامعه امامتی راستین وجود و حضور داشته باشد و اینچنین امت اسلامی را در راستای تحقق اهداف عالیه اسلام تربیت میکردند[۳].
پرسش مستقیم
منابع
پانویس
- ↑ امام علی (ع) در نهجالبلاغه فرمودهاند: «لَا بُدَّ لِلنَّاسِ مِنْ أَمِيرٍ بَرٍّ أَوْ فَاجِرٍ»؛ مردم ناگزیرند که رهبر و زمامداری برای خود داشته و آن را برگزینند خواه نیکوکار یا فاجر. امام (ع) با این جمله اصل زمامداری و ضرورت وجود رهبر در جامعه را متذکر شدهاند، زیرا به هر حال، وجود رهبر فاجر از بیرهبری بهتر است.
- ↑ در روایاتی از امام باقر (ع) ایشان تأکید فرمودهاند: اگر در جامعه امر رهبری درست باشد، مردم به سوی سعادت سوق مییابند و اگر رهبر آلوده باشد، به سوی گناه و انحطاط سوق پیدا خواهند کرد؛ زیرا به اعتقاد ایشان، نوع حکومت و شخصیت و عملکرد مردم از رهبرانشان متأثر است. از اینرو میفرمودند: در جامعهای که حکومت در دست جاهلان، ظالمان و یا عناصر ناشایست باشد، هر گونه تلاش اصلاحگرانه بینتیجه و بدون ثمر خواهد بود و به همین دلیل، در اسلام و مکتب تشیع اصل امامت به عنوان اصلی مهم تلقی شده و مبنای هر ارزش و اصل به خیر شمرده میشود و سعادت جامعه نیز در سایه رهبری حکومت حق متصور است. و باز آن حضرت در روایتی فرمودهاند: اسلام بر پنج اصل استوار است: صلاة، زکوة، حج، صوم و ولایت. زراره از امام باقر (ع) پرسید: از این پنج اصل کدام بهتر است؟ امام فرمود: ولایت؛ زیرا ولایت کلید بروز و حضور آنها و والی دلیل و راهنمای آن است (ر. ک: محمدباقر مجلسی، بحارالانوار، ج۷۵، ص۳۵۸ و ج۲۷، ص۱۹۳).
- ↑ ملکزاده، محمد، سیره سیاسی معصومان در عصر حاکمیت جور، ص ۹۶.