سیره اخلاقی حضرت فاطمه در صبر و استقامت چه بوده است؟ (پرسش)

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت
سیره اخلاقی حضرت فاطمه در صبر و استقامت چه بوده است؟
موضوع اصلیبانک جامع پرسش و پاسخ فاطمه زهرا
مدخل اصلیصبر در معارف و سیره فاطمی

سیره اخلاقی حضرت فاطمه در صبر و استقامت چه بوده است؟ یکی از پرسش‌های مرتبط به بحث فاطمه زهرا است که می‌توان با عبارت‌های متفاوتی مطرح کرد. برای بررسی جامع این سؤال و دیگر سؤال‌های مرتبط، یا هر مطلب وابسته دیگری، به مدخل اصلی فاطمه زهرا مراجعه شود.

پاسخ به این پرسش

محمد رضا جباری

حجت الاسلام و المسلمین دکتر محمد رضا جباری در کتاب «سیره اخلاقی و سبک زندگی حضرت زهرا» در این باره گفته است:

«صبر از مهم‌ترین و برترین فضایل اخلاقی است که در متون دینی بر آن بسیار تأکید شده است و بندگان صالح الهی - به ویژه پیامبران - به آن توصیف شده‌اند: ﴿وَكَأَيِّنْ مِنْ نَبِيٍّ قَاتَلَ مَعَهُ رِبِّيُّونَ كَثِيرٌ فَمَا وَهَنُوا لِمَا أَصَابَهُمْ فِي سَبِيلِ اللَّهِ وَمَا ضَعُفُوا وَمَا اسْتَكَانُوا وَاللَّهُ يُحِبُّ الصَّابِرِينَ[۱].

این فضیلت اخلاقی در بیان پیامبر اکرم (ص)، مساوی با ایمان معرفی شده است[۲]. در سیره فاطمی نیز صبر جایگاهی خاص دارد؛ زیرا عمر کوتاه آن حضرت لبریز از سختی‌ها، مشکلات و مصائبی بود که جز با تحمل و صبر فوق‌العاده نمی‌توان بر آن فائق آمد و همچنان مسیر هدایت را پیمود.

فاطمه پرورده دست معلمی چون رسول خدا (ص) است که دخترش را این‌چنین به صبر سفارش می‌کرد: همانا جبریل مرا خبر داده که هیچ زنی از زنان مسلمان به مصیبتی بزرگ‌تر از مصائب تو مبتلا نمی‌شود. پس صبر تو نیز نباید پایین‌تر از صبر آنان باشد و من مقتدایی نیکو برای تو هستم...[۳].

در زیارت آن حضرت نیز خطاب به او چنین آمده است: «يَا مُمْتَحَنَةُ امْتَحَنَكِ اللَّهُ الَّذِي خَلَقَكِ قَبْلَ أَنْ يَخْلُقَكِ فَوَجَدَكِ لِمَا امْتَحَنَكِ صَابِرَةً وَ زَعَمْنَا أَنَّا لَكِ أَوْلِيَاءُ وَ مُصَدِّقُونَ وَ صَابِرُونَ لِكُلِّ مَا أَتَانَا بِهِ أَبُوكِ (ص) وَ أَتَانَا بِهِ وَصِيُّهُ فَإِنَّا نَسْأَلُكِ إِنْ كُنَّا صَدَّقْنَاكِ إِلَّا أَلْحَقْتِنَا بِتَصْدِيقِنَا لَهُمَا بِالْبُشْرَى لِنُبَشِّرَ أَنْفُسَنَا بِأَنَّا قَدْ طَهُرْنَا بِوَلَايَتِكِ»[۴]؛ ای آزموده که خدای آفریننده‌ات، تو را پیش از آفریدنت آزمود و نسبت به آزمایش الهی شکیبا یافت. ما برای تو، دوستان ایمان آورنده و نسبت به آنچه پدرت و وصی او آوردند، تسلیم و صابر هستیم؛ پس از تو می‌خواهیم ما را - به سبب ایمانمان به تو - به آن دو (پیامبر و علی (ع)) ملحق‌سازی تا جانمان را به دلیل داشتن ولایت تو، به طهارت و پاکی بشارت دهیم.

در آستانه رحلت رسول خدا (ص)، فاطمه بر بالین پدر حاضر شد و وقتی پدر را در آن حالت مشاهده نمود، بغض گلویش را فشرد و اشک بر گونه‌هایش جاری شد و عرض کرد: با این ضعفی که بر شما مستولی شده، چگونه نگریم؟ پس از شما، پناه ما چه کسی خواهد بود؟ رسول خدا (ص) در پاسخ فرمود: خدا با شماست. بر او توکل کن و صبر پیشه ساز، همان‌گونه که پدرانت (از انبیا) و مادرانت (از همسران انبیا) صبر کردند.

سپس مجموعه‌ای از فضائل خود و امیرالمؤمنین و حسنین (ع) و حمزه و جعفر طیار و حضرت مهدی را بیان کرد که موجب سرور و رضایت فاطمه (س) گشت[۵]. این روایت حکایت از آن دارد که آنچه برای وی اهمیت داشت، رضای الهی و نیل به فضائل و کمالات معنوی بود. از این رو حزن و اندوه عظیم او پس از شنیدن سخنان رسول خدا (ص) به رضایت تبدیل شد.

فاطمه پابه‌پای رسول خدا (ص) سطح زندگی خویش را متناسب با پایین‌ترین قشرهای جامعه قرار می‌داد و گاه گرسنگی چند روزه را تحمل می‌کرد؛ اما کلامی که نشان از نارضایتی و شکوه از همسر یا پدر داشته باشد، بر زبان نمی‌راند[۶].

در بعد سیاسی نیز او در رکاب همسر مظلومش، برای تأمین مصالح برتر حرکت کرد و اقدام نسنجیده‌ای انجام نداد؛ شاهد این سخن آنکه پس از اقدامات غاصبان خلافت و هنگامی که قیام مسلحانه بر ضد غاصبان را با همسرش مطرح کرد، وقت اذان شد و امیرالمؤمنین (ع) با اشاره به شهادت موذن بر رسالت رسول خدا (ص)، بقای این ندا را منوط به صبر بر این مصیبت‌ها دانست؛ فاطمه نیز سکوت کرد و کلام همسرش را پذیرفت[۷]»[۸]

پانویس

  1. «و بسا پیامبرانی که همراه آنان توده‌های انبوه به نبرد (با دشمنان خداوند) پرداختند و در راه خداوند هر چه به ایشان رسید نه سست و نه ناتوان شدند و نه تن به زبونی سپردند؛ و خداوند شکیبایان را دوست می‌دارد» سوره آل عمران، آیه ۱۴۶.
  2. «سئل النبی (ص): ما الْإِيمَان؟ قَالَ الصَّبْرُ وَ السَّمَاحَةُ»؛ (بخاری، التاریخ الکبیر، ج۵، ص۲۶).
  3. «عن عائشة قالت: اجتمع نساء رسول الله (ص) لم یغادر منهم امراه فی وجعه الذی مات فیه و ما رایت احدا اشبه سمتا و هدیا و دلا برسول الله (ص) فی قیامها و قعودها من فاطمه، و کانت اذا دخلت علیه قام الیها و قبلها و اجلسها فی مجلسه، و کان إذا دخل علیها فعلت ذلک، فلما مرض جاءت تمشی ما تخطئ مشیتها مشیه رسول الله (ص) فقال: مرحبا یا بنتی فاجلسها عن یمینه او عن شماله، فاکبت علیه تقبله، فسارها بشیء، فبکت، ثم سارها فضحکت فقلت: ما رایت الیوم فرحا اقرب من حزن فسالتها عن ذلک قلت لها: ما خصک رسول الله (ص) بالسرار و تبکین فلما أن قامت قلت لها: اخبرینی بما سارّ ک؟ قالت: ما کنت لافشی سر رسول الله (ص) فلما ان توفی قلت لها: اسالک بما لی علیک من الحق لما اخبرتینی قالت اما الان فنعم: سارنی فقال: أن جبریل کان یعارضنی بالقرآن فی کل سنه مره، و انه عارضنی العام مرتین، و انه لم یکن نبی کان بعده نبی الا عاش بعده نصف عمر الذی کان قبله، و لا اری ذلک الا اقتراب اجلی – و فی لفظ - فقالت انه اخبرنی أنه یقبض فی وجعه، فاتقی الله واصبری، ان جبریل اخبرنی انه لیس امراه من نساء المؤمنین اعظم رزیه منک، فلا تکونی ادنی امراه منهن صبرا فنعم السلف انا لک. فبکیت ثم سارنی فقال: اما ترضین أن تکونی سیده نساءالمؤمنین، او سیده نساء هذه الامة - و فی لفظ ۔ اخبرنی انی اول اهله لحوقا به، فضحکت ضحکی الذی رایت»؛ (صالحی شامی، سبل الهدی و الرشاد، ج۱۲، ص۲۵۱؛ العینی، عمدة القاری، ج۱۸، ص۶۳؛ ابن حجر عسقلانی، فتح الباری، ج۷، ص۸۲؛ ج۸، ص۱۰۴؛ مرعشی نجفی، شرح احقاق الحق، ج۱۰، ص۳۰۸).
  4. شیخ مفید، المزار، ص۱۷۹؛ مجلسی، بحارالانوار، ج۹۷، ص۱۹۴.
  5. شیخ صدوق، کمال الدین و تمام النعمه، ص۲۶۴ - ۲۶۲؛ کوفی، تفسیر فرات الکوفی، ص۴۶۴؛ مجلسی، بحارالانوار، ج۲۸، ص۵۲ - ۵۴؛ ج۲۲، ص۴۹۷ - ۴۹۶) متن این روایت در بخش مربوط به اخلاق اجتماعی و تعامل فاطمه با پدر گرامی‌اش خواهد آمد.
  6. به عنوان نمونه بنگرید به: شیخ طوسی، الامالی، ص۱۸۵؛ قطب الدین راوندی، الخرائج و الجرائح، ج۱، ص۵۲.
  7. «و قد روی عنه (علی) أَنَّ فَاطِمَةَ (س) حَرَّضَتْهُ يَوْماً عَلَى النُّهُوضِ وَ الْوُثُوبِ‌، فَسَمِعَ صَوْتَ الْمُؤَذِّنِ: أَشْهَدُ أَنَّ مُحَمَّداً رَسُولُ اللَّهِ (ص)، فَقَالَ لَهَا: أَ يَسُرُّكَ زَوَالُ هَذَا النِّدَاءِ مِنَ الْأَرْضِ؟! قَالَتْ: لَا. قَالَ: فَإِنَّهُ مَا أَقُولُ لَكِ‌»؛ (ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه، ج۱۱، ص۱۱۳).
  8. اسحاقی، سید حسین، سیره اخلاقی و سبک زندگی حضرت زهرا، ص ۷۳.