صبر در معارف و سیره فاطمی

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت

صبوری و بردباری

اینکه چرخ زندگی همواره و در هر شرایطی بر وفق مراد بچرخد، خواسته‌ای است ایده‌آل و به ندرت تحقق می‌پذیرد. هر انسانی به تناسب جایگاه و مسئولیت و نیز دید و نگرشی که به مسائل و رخدادها دارد، همچنین فضا و شرایطی که زندگی می‌کند با ناملایمات و دشواری‌هایی روبه‌رو است.

پیامبران و رهبران الهی به لحاظ مسئولیت خطیری که دارند و تهدیداتی که از سوی دشمنان کینه‌توز و سر سخت آنان متوجه ایشان است، با مصائب و دشواری‌های بیشتری مواجه هستند. از این رو خداوند متعال یکی از ویژگی‌های برجسته پیامبران اولوالعزم را صبر و استقامت آنان و تحمل دشواری‌ها در راه خدا می‌داند و به پیامبر خاتم (ص) می‌فرماید: فَاصْبِرْ كَمَا صَبَرَ أُولُو الْعَزْمِ مِنَ الرُّسُلِ[۱].

در روایتی از امیرمؤمنان (ع) میزان گرفتاری‌ها و ابتلائات انسان به میزان ایمان و دین او گره خورده است: «بَلَاءُ الرَّجُلِ عَلَى قَدْرِ إِيمَانِهِ وَ دِينِهِ»[۲]؛ بدین روی رهبران الهی، سپس جانشینان ایشان و در مرحله بعد، پیروانشان همواره بیشترین ابتلائات را داشته‌اند؛ چنان که امام صادق (ع) می‌فرماید: «إِنَّ أَشَدَّ النَّاسِ بَلَاءً الْأَنْبِيَاءُ ثُمَّ الَّذِينَ يَلُونَهُمْ ثُمَّ الْأَمْثَلُ فَالْأَمْثَلُ»[۳]. پیامبران بیش‌تر از دیگر مردم به بلا دچار می‌شوند و سپس کسانی که به آنان نزدیک ترند.

برخورد افراد با مشکلات و موضع‌گیری آنان در برابر دشواری‌ها متفاوت است. برخی تسلیم مشکلات می‌شوند. برخی دیگر، فریاد بر می‌آورند و با آه و عجز و لابه و یا شکوه به استقبال ناملایمات می‌روند. برخی نیز با تحمل و بردباری و صبوری و مقاومت، در صدد رفع مصائب و چیره شدن بر مشکلات بر می‌آیند.

حضرت فاطمه (س) با مسئولیت و در جایگاه استمراربخشی سیره پیامبر (ص) و الگودهی به جهانیان، دوشادوش رسول خدا (ص) و همسرش علی (ع) بر ترویج آیین محمدی (ص) و ستیز با هر نوع کژی و انحرافی در دین، پای می‌فشرد و در طول حیات پر برکتش، در دفاع جانانه از ارزش‌های اسلامی همه توان خود را به کار گرفت. بدین جهت پس از رسول خدا (ص) با بیش‌ترین دشواری‌ها و ناملایمات مواجه بود؛ مصائبی که به گفته خود او اگر بر روزهای روشن وارد می‌شد، آنها را به شب تاریک و ظلمانی تبدیل می‌ساخت: «صُبَّتْ عَلَيَ مَصَائِبُ لَوْ أَنَّهَا صُبَّتْ عَلَى الْأَيَّامِ صِرْنَ لَيَالِيَا»[۴]، مصیبت‌هایی بر من وارد شده است که اگر بر روزها فرو می‌ریخت، چون شب تاریک می‌شدند.

موضع حضرت زهرا (س) در برابر دشواری‌های زندگی، موضع صبوری و تحمل و برداشتن آنها از سر راه خود بود. حجم ناملایمات و فشارهای روحی که بر فاطمه (س) وارد آمد، فراتر از حد معمولی است که برای انسان‌های عادی پدید می‌آید؛ اما ایشان که فراتر از انسان عادی و از اولیاء الله است در پرتو صبوری و بردباری کوشید تا مسائل و مشکلات را حل و هضم کند، بدون آنکه خود در آنها هضم شود. بدین رو، حضرت فاطمه (س) در این خصیصه اخلاقی نیز الگوی همه مردان و زنان حق جو است[۵].

جلوه‌های صبوری و تحمل فاطمه (س)

شکیبایی و تحمل در برابر ناملایمات، شاخه‌ها و ابعاد گوناگونی دارد: گاهی در برابر امتحان و آزمایش الهی است، زمانی در برابر بد اندیشی و نابکاری دشمنان، گاهی در برابر کج‌اندیشی و قصور دوستان و یاران، زمانی نیز در برابر رخدادها و ناملایمات طبیعی که در اینجا به تناسب موضوع بحث به پاره‌ای ابعاد آن در زندگی حضرت زهرا (س) اشاره می‌کنیم.

در برابر امتحان و آزمایش الهی

فاطمه زهرا (س) در این مرحله از صبوری و بردباری که سراسر زندگی او را از آغاز تا انجام در بر می‌گیرد، با موفقیت و سرافرازی پیش رفت و مشکلات و دشواری‌ها را که هر کدام سخت‌تر از مرحله قبل بود یکی پس از دیگری گذراند.

در مکه

حضرت فاطمه (س) در دوران غربت اسلام و تنهایی پیامبر (ص) در مکه دیده به جهان گشود؛ دورانی که از دشوارترین و بحرانی‌ترین مقاطع تاریخ اسلام به شمار می‌رود. فشار مشرکان قریش بر پیامبر (ص) و یارانش لحظه به لحظه شدید‌تر می‌شد. ابولهب، ام جمیل (همسر ابولهبحکم بن عاص، عقبة بن ابی معیط و تعدادی دیگر از سران شرک، با شیوه‌های مختلف، پیامبر (ص) را آزار می‌دادند[۶].

ابولهب، برادر زاده خود را که برای تبلیغ آیینش میان مردم می‌رفت، دروغ‌گو می‌خواند و مردم را از نزدیک شدن به وی بر حذر می‌داشت[۷]. کودکان بی‌تربیت و بردگان فرومایه به تحریک قریش، رسول خدا (ص) را در کوچه و بازار مسخره می‌کردند و یا هنگام نماز شکمبه شتر بر روی آن حضرت می‌ریختند[۸].

این اذیت و آزارها نسبت به یاران تازه مسلمان پیامبر (ص) شدت بیشتری داشت. حبس کردن، زدن، زیر تابش آفتاب گرم نگاه داشتن، روی ریگ‌های داغ و سوزنده خوابانیدن، گرسنه و تشنه نگاه داشتن و ریسمان به گردن بستن و در کوچه‌ها و خیابان‌ها کشاندن، نمونه‌هایی از این آزارها بود[۹] که برخی از آنان همچون یاسر و همسرش سمیه، زیر شکنجه به شهادت رسیدند[۱۰].

زهرا (س) در چنین محیطی متولد شد و رشد کرد. بدون شک محیط شکنجه و خفقان مکه و وضعیت بسیار خطرناک و بحرانی پدر و تازه مسلمانان در روح حساس و سرشار از عاطفه تازه مولود بیت نبوت، حضرت فاطمه (س) اثرگذار بود؛ چه آنکه بر اساس نظریه دانشمندان علوم تربیتی، محیط زندگی و رشد کودک و افکار و احساسات پدر و مادر در روحیات و شکل‌گیری شخصیت کودک، موثر است.

رخداد شعب ابی طالب و محاصره اقتصادی، اجتماعی پیامبر (ص) و بنی‌هاشم و بنی‌مطلب از سوی قریش در مدت سه سال و سختی‌هایی که رسول خدا (ص) و همراهان آن حضرت در این مدت متحمل شدند بر مصائب زهرا (س) افزود و او در کنار پدر و مادرش این همه دشواری و رنج را تحمل کرد و شاید در همانجا از شیر مادر باز گرفته شد و در آن دره سوزان، راه رفتن آموخت و در میان فریادها، ناله‌ها و استغاثه‌های کودکان گرسنه، لب به سخن گشود. گویی دست تقدیر، این حوادث غمبار را فراروی پاره تن رسول خدا (ص) به نمایش گذاشته است تا ظرف وجودی او را برای تحمل زندگی دشوارتر و شرایط بحرانی تری آماده کند.

جز تلخی‌ها و مرارت‌ها، رخدادهای ناگوار دیگری نیز در دوران سیزده ساله مکه پیش آمد که روح حساس فاطمه (س) را افسرده و جوانه‌های امید را در دلش پژمرده ساخت، از آن جمله می‌توان مرگ مادرش خدیجه و عموی بزرگوار پدرش، حضرت ابوطالب؛ دو یار مهربان و حامی دلسوز رسول خدا (ص) را در سال دهم بعثت نام برد. فقدان این دو شخصیت بزرگ برای مسلمانان به ویژه پیامبر (ص) به قدری سنگین و غمبار بود که حضرتش آن سال را «عام الحزن» نام نهاد[۱۱] و از آن پس با دشواری‌ها و محدودیت‌های بیش‌تری از سوی قریش مواجه شد که تنها صبر و بردباری فاطمه (س) و دست‌های نوازش‌گر او در این زمینه چاره‌ساز بود[۱۲].

در مدینه

فاطمه (س) دوران سخت مکه را در پرتو صبر و بردباری با موفقیت سپری کرد و سه روز پس از هجرت رسول خدا (ص) به مدینه، همراه علی (ع) رهسپار این شهر شد. فاطمه (س) مسیر طولانی حدود چهار صد و هفتاد کیلومتری مکه - مدینه را در زیر آفتاب سوزان حجاز در حالی که از یورش غافل‌گیرانه قریش بیمناک بود، طی کرد و در قبا به پدر ملحق و همراه آن حضرت وارد مدینه شد و در خانه ابو ایوب انصاری سکنی گزید.

حضرت فاطمه (س) به امر خدا و موافقت پیامبر (ص) در سال دوم یا سوم هجری[۱۳] با علی (ع) از دواج کرد. مسائل و مشکلاتی که پس از ازدواج و در زندگی انتخابی او و علی (ع) پدید آمد، گرچه با سنخ مشکلات و دشواری‌های دوران مکی از جهاتی تفاوت داشت، اما از نظر حجم اندک نبود.

او با کسی ازدواج کرد که در تقوا و شجاعت و انسانیت و اخلاق بی‌نظیر بود؛ ولی در فقر و ناداری سختی به سر می‌برد. همه دارایی علی (ع) در وقت ازدواج، شمشیری بود و زرهی و شتری. صورت جهیزیه سرور زنان عالم و دختر خاتم پیامبران چنان ساده و اندک بود که زبانزد خاص و عام گردید و حتی بنا به روایتی خود فاطمه هم از آن نگران شد و به پدر عرض کرد:پدرم تو می‌دانی من اهل دنیا نیستم؛ اما وقتی در این [شب عروسی] به اثاث فقیرانه‌ام می‌نگرم، نگران می‌شوم که مبادا علی بپرسد چه چیز همراه خود آورده‌ای؟ پیامبر (ص) فرمود: مطمئن باش که علی برای همیشه از این ازدواج خشنود خواهد بود[۱۴].

میزان فقر علی (ع) به حدی بود که خانه در بیشتر روزها بی‌آذوقه بود. فاطمه (س) تحمل می‌کرد؛ ولی این تحمل برای مادر مهربانی که نگران وضع کودکان خویش است و هر لحظه چشمش به چهره زرد آنها بر اثر گرسنگی می‌افتد، بسیار مشکل است. فاطمه (س) برای رضای خدا تحمل کرد و برای یک بار هم وضع موجود را به رخ علی (ع) نیاورد.

از سوی دیگر او ضمن سامان دادن امور درون خانه، در غیاب همسرش - که بیشتر اوقات در جبهه و مأموریت‌های نظامی یا تبلیغی بود- ناگزیر از انجام دادن کارهای بیرونی همچون آوردن آب بود. او در این راه چندان تلاش کرد که بند مشک روی سینه‌اش اثر گذاشت. چندان با آسیاب دستی دستاس کرد که دست‌هایش تاول زد و آن قدر در نظافت خانه و پختن نان و غذا کوشید که لباس‌هایش مندرس گشت[۱۵].[۱۶]

در برابر بداندیشی و نابکاری دشمنان

از دیگر نمودهای صبوری و بردباری زهرا (س)، تحمل او در برابر کینه‌توزی و نابکاری دشمنان ولایت است. فاطمه (س) پس از رحلت پیامبر (ص) عمر چندانی نکرد؛ ولی در همین مدت کوتاه دو - سه ماهه به اندازه تمام دوران گذشته حیات خود، رنج و محنت کشید.

مرگ پدر، تشکیل سقیفه برای خلیفه آفرینی، بردن علی (ع) با آن کیفیت به مسجد برای بیعت، هجوم به خانه ولایت، ضرب و شتم، سقط جنین، غصب فدک، پیدایی اختلاف در میان امت، استقرار حکومت غیر منصوص، بر کناری و خانه‌نشینی خلیفه منصوص پیامبر (ص) و ده‌ها رخداد دیگر، همه حوادث ناگواری بودند که اگر نبود ظرفیت بالای روحی فاطمه (س) و تحمل و صبوری او، معلوم نبود بر سر اسلام و مسلمانان چه می‌آمد[۱۷].

در برابر کج‌اندیشی و قصور دوستان

بدون شک رخداد سقیفه یک انحراف و بلکه توطئه بود و همه مسلمانان به ویژه دوستان اهل بیت (ع) و خواص یاران به عنوان یک تکلیف الهی موظف بودند در برابر این انحراف و توطئه بایستند و از امام زمان خویش دفاع کنند.

اگر مسلمانان، به ویژه خواص طرفدار حق به وظیفه دینی خود عمل می‌کردند، گروهی قدرت طلب این چنین گستاخانه به حریم ولایت تجاوز نمی‌کردند. دوستان نه تنها به موقع به تکلیف الهی خویش عمل نکردند، بلکه وقتی دختر پیامبر (ص) و امیرمؤمنان (ع) برای یاری‌خواهی، شبانه به در خانه آنان می‌رفتند، عذر می‌آوردند که کار بیعت ما با فلانی تمام شده و چنانچه شما پیش از او از ما بیعت می‌خواستید، ما اجابت می‌کردیم.

حضرت زهرا (س) در پاسخ آنان فرمود: ابوالحسن آنچه را سزاوار بود انجام داد. آنان نیز کاری کردند که خداوند از ایشان باز خواست خواهد کرد[۱۸]. و طبق نقلی دیگر حضرت فاطمه (س) فرمود: آیا پدرم در روز غدیر خم جای عذر برای کسی باقی گذاشت!؟[۱۹].

۲ حضرت فاطمه (س) در برابر این نامهربانی‌ها و بی‌وفایی‌ها چاره‌ای جز صبر و بردباری نداشت؛ همان شیوه‌ای که همسرش علی (ع) در پیش گرفته بود؛ چنان که در خطبه خود در برابر متجاوزان به حریم امامت فرمود: «نَصْبِرُ مِنْكُمْ عَلَى مِثْلِ حَزِّ الْمُدَى، وَ وَخْزِ السِّنَانِ فِي الْحَشَا»[۲۰]؛ صبر می‌کنیم مانند صبر کسی که کاردی برنده در دل فرو رفته دارد و نیزه‌ای کشنده در درون جان.

فاطمه (س) همچون علی (ع) که خار در چشم و استخوان در گلو برای حفظ اسلام راه صبر در پیش گرفت، برای جلوگیری از گسترش فتنه و برباد رفتن زحمات رسول خدا (ص)، شکیبایی ورزید. او خطرات ناشی از بی‌صبری را به خوبی می‌شناخت و بدین جهت سعی می‌کرد در بلایا متحمل باشد و در این رابطه از خداوند استمداد می‌جست: «اللَّهُمَّ إِنِّي أَسْأَلُكَ تَعْجِيلَ عَافِيَتِكَ وَ صَبْراً عَلَى بَلِيَّتِكَ»[۲۱]؛ بار الها از تو تعجیل در سلامتی و شکیبایی در بلایایت را خواستارم.

صبر و تحمل فاطمه (س) نقش بسزایی در پیشرفت و دوام اسلام و جلوگیری از فروپاشی جامعه اسلامی داشت. او با صبر و تحملش فرزندانی تربیت کرد که هر کدام با بارور کردن این خصلت برجسته در وجود خویش، کوهی از شکیبایی را به نمایش گذاشتند. صبر اگر در زندگی امام حسن، امام حسین و حضرت زینب (ع) - آن گونه زیبا و وصف ناشدنی تجلی یافت، اثر تربیت زهرا (س) است[۲۲].

صبر و استقامت

صبر از مهم‌ترین و برترین فضایل اخلاقی است که در متون دینی بر آن بسیار تأکید شده است و بندگان صالح الهی - به ویژه پیامبران - به آن توصیف شده‌اند: وَكَأَيِّنْ مِنْ نَبِيٍّ قَاتَلَ مَعَهُ رِبِّيُّونَ كَثِيرٌ فَمَا وَهَنُوا لِمَا أَصَابَهُمْ فِي سَبِيلِ اللَّهِ وَمَا ضَعُفُوا وَمَا اسْتَكَانُوا وَاللَّهُ يُحِبُّ الصَّابِرِينَ[۲۳].

این فضیلت اخلاقی در بیان پیامبر اکرم (ص)، مساوی با ایمان معرفی شده است[۲۴]. در سیره فاطمی نیز صبر جایگاهی خاص دارد؛ زیرا عمر کوتاه آن حضرت لبریز از سختی‌ها، مشکلات و مصائبی بود که جز با تحمل و صبر فوق‌العاده نمی‌توان بر آن فائق آمد و همچنان مسیر هدایت را پیمود.

فاطمه پرورده دست معلمی چون رسول خدا (ص) است که دخترش را این‌چنین به صبر سفارش می‌کرد: همانا جبریل مرا خبر داده که هیچ زنی از زنان مسلمان به مصیبتی بزرگ‌تر از مصائب تو مبتلا نمی‌شود. پس صبر تو نیز نباید پایین‌تر از صبر آنان باشد و من مقتدایی نیکو برای تو هستم...[۲۵].

در زیارت آن حضرت نیز خطاب به او چنین آمده است: «يَا مُمْتَحَنَةُ امْتَحَنَكِ اللَّهُ الَّذِي خَلَقَكِ قَبْلَ أَنْ يَخْلُقَكِ فَوَجَدَكِ لِمَا امْتَحَنَكِ صَابِرَةً وَ زَعَمْنَا أَنَّا لَكِ أَوْلِيَاءُ وَ مُصَدِّقُونَ وَ صَابِرُونَ لِكُلِّ مَا أَتَانَا بِهِ أَبُوكِ (ص) وَ أَتَانَا بِهِ وَصِيُّهُ فَإِنَّا نَسْأَلُكِ إِنْ كُنَّا صَدَّقْنَاكِ إِلَّا أَلْحَقْتِنَا بِتَصْدِيقِنَا لَهُمَا بِالْبُشْرَى لِنُبَشِّرَ أَنْفُسَنَا بِأَنَّا قَدْ طَهُرْنَا بِوَلَايَتِكِ»[۲۶]؛ ای آزموده که خدای آفریننده‌ات، تو را پیش از آفریدنت آزمود و نسبت به آزمایش الهی شکیبا یافت. ما برای تو، دوستان ایمان آورنده و نسبت به آنچه پدرت و وصی او آوردند، تسلیم و صابر هستیم؛ پس از تو می‌خواهیم ما را - به سبب ایمانمان به تو - به آن دو (پیامبر و علی (ع)) ملحق‌سازی تا جانمان را به دلیل داشتن ولایت تو، به طهارت و پاکی بشارت دهیم.

در آستانه رحلت رسول خدا (ص)، فاطمه بر بالین پدر حاضر شد و وقتی پدر را در آن حالت مشاهده نمود، بغض گلویش را فشرد و اشک بر گونه‌هایش جاری شد و عرض کرد: با این ضعفی که بر شما مستولی شده، چگونه نگریم؟ پس از شما، پناه ما چه کسی خواهد بود؟ رسول خدا (ص) در پاسخ فرمود: خدا با شماست. بر او توکل کن و صبر پیشه ساز، همان‌گونه که پدرانت (از انبیا) و مادرانت (از همسران انبیا) صبر کردند.

سپس مجموعه‌ای از فضائل خود و امیرالمؤمنین و حسنین (ع) و حمزه و جعفر طیار و حضرت مهدی را بیان کرد که موجب سرور و رضایت فاطمه (س) گشت[۲۷]. این روایت حکایت از آن دارد که آنچه برای وی اهمیت داشت، رضای الهی و نیل به فضائل و کمالات معنوی بود. از این رو حزن و اندوه عظیم او پس از شنیدن سخنان رسول خدا (ص) به رضایت تبدیل شد.

فاطمه پابه‌پای رسول خدا (ص) سطح زندگی خویش را متناسب با پایین‌ترین قشرهای جامعه قرار می‌داد و گاه گرسنگی چند روزه را تحمل می‌کرد؛ اما کلامی که نشان از نارضایتی و شکوه از همسر یا پدر داشته باشد، بر زبان نمی‌راند[۲۸].

در بعد سیاسی نیز او در رکاب همسر مظلومش، برای تأمین مصالح برتر حرکت کرد و اقدام نسنجیده‌ای انجام نداد؛ شاهد این سخن آنکه پس از اقدامات غاصبان خلافت و هنگامی که قیام مسلحانه بر ضد غاصبان را با همسرش مطرح کرد، وقت اذان شد و امیرالمؤمنین (ع) با اشاره به شهادت موذن بر رسالت رسول خدا (ص)، بقای این ندا را منوط به صبر بر این مصیبت‌ها دانست؛ فاطمه نیز سکوت کرد و کلام همسرش را پذیرفت[۲۹].[۳۰]

منابع

پانویس

  1. «بنابراین شکیبا باش همان‌گونه که پیامبران اولوا العزم شکیبایی ورزیدند» سوره احقاف، آیه ۳۵.
  2. شرح غررالحکم، ج۳، ص۲۶۲.
  3. کافی، ج۲، ص۱۹۶.
  4. اعیان الشیعه، ج۱، ص۳۲۳؛ مناقب، ابن‌شهرآشوب، ج۱، ص۲۴۲.
  5. رفیعی، علی، درآمدی بر سیره فاطمی، ص ۷۵.
  6. ر. ک: تاریخ یعقوبی، ج۲، ص۲۴.
  7. تاریخ یعقوبی، ج۲، ص۲۴.
  8. تاریخ یعقوبی، ج۲، ص۲۴.
  9. سیره ابن هشام، ج۱، ص۳۳۹؛ سیره حلبی، ج۱، ص۲۹۷.
  10. الصحیح من سیرة النبی (ص)، ج۲، ص۳۸ - ۳۹.
  11. مناقب آل ابی طالب، ج۱، ص۱۷۴؛ سیره حلبی، ج۱، ص۳۴۷.
  12. رفیعی، علی، درآمدی بر سیره فاطمی، ص ۷۸.
  13. بحارالانوار، ج۴۳، ص۹۲.
  14. الغدیر، ج۲، ص۳۱۸.
  15. بحارالانوار، ج۴۳، ص۸۲؛ علل الشرایع، ص۳۶۶.
  16. رفیعی، علی، درآمدی بر سیره فاطمی، ص ۷۰.
  17. رفیعی، علی، درآمدی بر سیره فاطمی، ص ۸۱.
  18. الامامة و السیاسة، ج۱، ص۱۲.
  19. خصال، صدوق، ج۱، ص۱۷۳.
  20. بحارالانوار، ج۲۹، ص۲۲۶.
  21. مسند فاطمة الزهرا (س)، ص۴۰۳.
  22. رفیعی، علی، درآمدی بر سیره فاطمی، ص ۸۲.
  23. «و بسا پیامبرانی که همراه آنان توده‌های انبوه به نبرد (با دشمنان خداوند) پرداختند و در راه خداوند هر چه به ایشان رسید نه سست و نه ناتوان شدند و نه تن به زبونی سپردند؛ و خداوند شکیبایان را دوست می‌دارد» سوره آل عمران، آیه ۱۴۶.
  24. «سئل النبی (ص): ما الْإِيمَان؟ قَالَ الصَّبْرُ وَ السَّمَاحَةُ»؛ (بخاری، التاریخ الکبیر، ج۵، ص۲۶).
  25. «عن عائشة قالت: اجتمع نساء رسول الله (ص) لم یغادر منهم امراه فی وجعه الذی مات فیه و ما رایت احدا اشبه سمتا و هدیا و دلا برسول الله (ص) فی قیامها و قعودها من فاطمه، و کانت اذا دخلت علیه قام الیها و قبلها و اجلسها فی مجلسه، و کان إذا دخل علیها فعلت ذلک، فلما مرض جاءت تمشی ما تخطئ مشیتها مشیه رسول الله (ص) فقال: مرحبا یا بنتی فاجلسها عن یمینه او عن شماله، فاکبت علیه تقبله، فسارها بشیء، فبکت، ثم سارها فضحکت فقلت: ما رایت الیوم فرحا اقرب من حزن فسالتها عن ذلک قلت لها: ما خصک رسول الله (ص) بالسرار و تبکین فلما أن قامت قلت لها: اخبرینی بما سارّ ک؟ قالت: ما کنت لافشی سر رسول الله (ص) فلما ان توفی قلت لها: اسالک بما لی علیک من الحق لما اخبرتینی قالت اما الان فنعم: سارنی فقال: أن جبریل کان یعارضنی بالقرآن فی کل سنه مره، و انه عارضنی العام مرتین، و انه لم یکن نبی کان بعده نبی الا عاش بعده نصف عمر الذی کان قبله، و لا اری ذلک الا اقتراب اجلی – و فی لفظ - فقالت انه اخبرنی أنه یقبض فی وجعه، فاتقی الله واصبری، ان جبریل اخبرنی انه لیس امراه من نساء المؤمنین اعظم رزیه منک، فلا تکونی ادنی امراه منهن صبرا فنعم السلف انا لک. فبکیت ثم سارنی فقال: اما ترضین أن تکونی سیده نساءالمؤمنین، او سیده نساء هذه الامة - و فی لفظ ۔ اخبرنی انی اول اهله لحوقا به، فضحکت ضحکی الذی رایت»؛ (صالحی شامی، سبل الهدی و الرشاد، ج۱۲، ص۲۵۱؛ العینی، عمدة القاری، ج۱۸، ص۶۳؛ ابن حجر عسقلانی، فتح الباری، ج۷، ص۸۲؛ ج۸، ص۱۰۴؛ مرعشی نجفی، شرح احقاق الحق، ج۱۰، ص۳۰۸).
  26. شیخ مفید، المزار، ص۱۷۹؛ مجلسی، بحارالانوار، ج۹۷، ص۱۹۴.
  27. شیخ صدوق، کمال الدین و تمام النعمه، ص۲۶۴ - ۲۶۲؛ کوفی، تفسیر فرات الکوفی، ص۴۶۴؛ مجلسی، بحارالانوار، ج۲۸، ص۵۲ - ۵۴؛ ج۲۲، ص۴۹۷ - ۴۹۶) متن این روایت در بخش مربوط به اخلاق اجتماعی و تعامل فاطمه با پدر گرامی‌اش خواهد آمد.
  28. به عنوان نمونه بنگرید به: شیخ طوسی، الامالی، ص۱۸۵؛ قطب الدین راوندی، الخرائج و الجرائح، ج۱، ص۵۲.
  29. «و قد روی عنه (علی) أَنَّ فَاطِمَةَ (س) حَرَّضَتْهُ يَوْماً عَلَى النُّهُوضِ وَ الْوُثُوبِ‌، فَسَمِعَ صَوْتَ الْمُؤَذِّنِ: أَشْهَدُ أَنَّ مُحَمَّداً رَسُولُ اللَّهِ (ص)، فَقَالَ لَهَا: أَ يَسُرُّكَ زَوَالُ هَذَا النِّدَاءِ مِنَ الْأَرْضِ؟! قَالَتْ: لَا. قَالَ: فَإِنَّهُ مَا أَقُولُ لَكِ‌»؛ (ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه، ج۱۱، ص۱۱۳).
  30. اسحاقی، سید حسین، سیره اخلاقی و سبک زندگی حضرت زهرا، ص ۷۳.