صبر در حدیث

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت

روایات صبر

  1. امام صادق (ع) فرمودند: "صبر نسبت به ایمان، مانند سَر نسبت به بدن است. بنابراین همان‌گونه که چون سَر نباشد بدن نیز از بین خواهد رفت، چون صبر نباشد ایمان از بین خواهد رفت"[۱].
  2. امام باقر (ع) فرمودند: "بهشت در میان ناخواستنی‌ها و صبر بر آنها قرار دارد، از این رو هرکس بر سختی‌های دنیا صبر ورزد داخل بهشت می‌شود؛ و در مقابل جهنّم در میان لذّت‌ها و شهوات قرار دارد، از این‌رو هرکس به خودْ لذّات دنیا و شهوات آن را بدهد داخل در جهنّم خواهد شد"[۲].
  3. امام صادق (ع) فرمودند: "چون مؤمن داخل قبرش می‌شود، نماز در طرف راست او و زکات در طرف چپ او قرار می‌گیرند، و نیکی‌هایش از فراز سر بر او سایه می‌افکند، و صبر او در گوشه‌ای به انتظار می‌ایستد. چون آن دو فرشته‌ای که برای سؤال و جواب بر او وارد می‌شوند می‌آیند، صبر به نماز و زکات و نیکی‌های او می‌گوید: مراقب این رفیقتان باشید، و اگر در جایی از حمایت از او ناتوان شدید، من حمایت از او را به عهده می‌گیرم"[۳].
  4. "امیرمؤمنان (ع) فرمودند: "صبر بر دو نوع است: صبر به هنگام مصیبت و تلخی که صبری خوب و زیبا است، و بهتر از این، صبر به هنگام پیش آمدن محرّمات الهی است. یاد خدا نیز بر دو نوع است: یاد خدا به هنگام مصیبت‌ها، و برتر از آن، یاد خدا به هنگام پیش آمدن آنچه حرام است، که این یاد مانع از انجام کار حرام می‌شود"[۴].
  5. امام باقر (ع) فرمودند: "چون درگذشت پدرم امام سجاد (ع) نزدیک شد، مرا به سینه خود فشرد و فرمود: ای فرزند عزیزم! تو را به آنچه پدرم به هنگامی که وفاتش رسید به من سفارش کرد، و فرمود که پدرش او را به آن سفارش کرده سفارش می‌کنم، آن این است که بر حق صبر کن هرچند این صبر تلخ باشد"[۵].
  6. پیامبر اکرم (ص) فرمودند: "صبر بر سه گونه است: صبر به هنگام مصیبت، صبر بر اطاعت خدا، و صبر از معصیت خدا. هرکس بر مصیبتی صبر کند تا آنجا که به واسطه نیکویی عزاداریش آن مصیبت را از سر بگذراند، خداوند برای او سیصد درجه نویسد که فاصله میان هر یک از دو درجه همانند فاصله میان آسمان و زمین باشد؛ و هر کس بر اطاعت از خدا صبر ورزد خداوند برای او ششصد درجه نویسد، که فاصله میان هر دو درجه مانند فاصله میان اعماق زمین تا عرش باشد؛ و هرکس بر گناه صبر کند خداوند برای او نهصد درجه نویسد، که فاصله میان هردو درجه مانند فاصله میان اعماق زمین تا آخر عرش باشد"[۶].
  7. امام صادق (ع) می‌فرمایند: "خداوند - عزَّوجلّ! - بر قومی نعمت‌هایی بخشید امّا آنان شکر آن نعمت‌ها را به جای نیاوردند، از این‌رو آن نعمت‌ها مایة وبال آنان شد. نیز قومی را به مصائب و مشکلاتی مبتلا ساخت امّا آنان بر آن مشکلات صبر ورزیدند، از این‌رو آن مشکلات برای آنان به نعمت تبدیل شد"[۷].
  8. پیامبر اکرم (ص) فرمودند: "خداوند متعال می‌فرماید: من دنیا را در میان بندگانم به قرض وانهادم، حال هرکس به خود من از این دنیا قرض دهد، در مقابل هر یک قرض ده تا هفتصد برابر پس می‌دهم، و هرکس به من قرض ندهد از او به زور می‌گیرم، حال اگر بر آن صبر کرد سه صفت به او می‌بخشم که اگر یکی از آن را به فرشتگانم می‌دادم به آن راضی می‌شدند. در اینجا امام صادق (ع) این آیه شریفه را خواندند: ﴿الَّذِينَ إِذَا أَصَابَتْهُمْ مُصِيبَةٌ قَالُوا إِنَّا لِلَّهِ وَإِنَّا إِلَيْهِ رَاجِعُونَ * أُولَئِكَ عَلَيْهِمْ صَلَوَاتٌ مِنْ رَبِّهِمْ...[۸]صلوات - این یکی از آن سه صفت است - و رحمت پروردگارشان بر آنان باد- این دوّمین صفت آنان است- که ﴿وَأُولَئِكَ هُمُ الْمُهْتَدُونَ[۹] - این سوّمین صفت آنان است. سپس امام صادق (ع) اضافه کردند: این برای کسی است که خداوند به زور از او چیزی بستاند"[۱۰].
  9. پیامبر اکرم (ص) فرمودند: "آن کس که بلاء الهی را بشناسد بر آن صبر می‌ورزد، و آن کس که آن را نشناسد ناپسندش می‌خواند"[۱۱].
  10. پیامبر اکرم (ص) فرمودند: "علامت انسان صبرپیشه سه چیز است: نخست آنکه کسل نشود، و دوّم آنکه بی‌تاب نشود، و سوّم آنکه از پروردگارش شکایت نکند؛ چرا که چون او کسل و سست شود حق را ضایع می‌کند، و چون بی‌تاب شود حق شکر را به جای نمی‌آورد، و چون از پروردگارش شکایت کند در حقیقت او را عصیان کرده است [۱۲].
  11. پیامبر اکرم (ص) از جبرائیل (ع) پرسیدند: "صبر چیست؟ گفت: آنکه همان‌گونه که در راحتی صبر می‌کنی در سختی نیز صبر پیشه کنی، و همان‌گونه که در ثروتمندی صبر می‌کنی در فقر نیز صبر پیشه کنی، و همان‌گونه که در عافیت و سلامتی صبر می‌کنی در بلاء نیز صبر پیشه کنی؛ بنابراین شکایت حال مصیبت‌آمیز خود را به نزد مخلوقات خدا نبری"[۱۳].
  12. امام صادق (ع) فرمودند: "چه بسیار که چند لحظه صبر کردن شادمانی طولانی‌ای به دنبال داشته، و چه بسیار که چند لحظه لذّت ناراحتی طولانی‌ای به دنبال داشته"[۱۴].
  13. جابر گوید: به امام باقر (ع) گفتم: خدایت رحمت کند! صبر جمیل چیست؟ فرمودند: "صبر جمیل صبری است که در آن از حال خود شکایت به مردم نبرند"[۱۵].
  14. امام صادق (ع) فرمودند: "ما صبر پیشه‌ایم و شیعیان ما از ما پرصبرتر و بردبارترند. گفتم: فدایت شوم! چگونه شیعیان شما از شما صبورتر می‌باشند؟ آن حضرت فرمودند: این از آن رو است که ما بر آنچه می‌دانیم صبر می‌کنیم، در حالی که شیعیان ما بر آنچه نمی‌دانند صبر می‌کنند"[۱۶].
  15. امیرمؤمنان (ع) فرمودند: "انسان تا سه صفت در او پدید نیاید حقیقت ایمان را نمی‌چشد: دقّت در دین، صبر بر مشکلات، و تدبیر درست در امر معاش" [۱۷].
  16. امیرمؤمنان (ع) فرمودند: "سه چیز است که به واسطه آنها انسان مسلمان کامل می‌شود: تدبّر و توجّه در دین، تدبیر در امر معیشت، و صبر در مشکلات"[۱۸].
  17. امیرمؤمنان (ع) در سفارشات خود به فرزندشان محمّد بن حنفیّه فرمودند: "برحذر باش از خودبزرگ‌بینی و بدخُلقی و کم‌صبری، چه با این سه صفت هیچ دوستی برای تو نمی‌ماند، و مادام که این سه صفت در تو باقی باشد از مردمان به دور خواهی بود"[۱۹].[۲۰]

اقسام صبر مثبت و منفی

صبر به معنای تاب آوری و شکیبایی در مقابل جزع و بی‌تابی آمده است.[۲۱] کسی که بتواند در برابر فشارها، مصیبت‌ها، تکالیف شرعی و قانونی، فشار و اجبار معصیت و گناه خود را نگه دارد و سخت و مقاوم چون سنگ سخت باشد، انسان صابر و باتابی است. بسیاری از مردم در برابر فشارهایی که از سوی تکالیف، بکن و نکن‌های قانونی و شرعی، مصیبت‌ها و بلایای بر آنان وارد می‌‌شود بی‌تابی می‌‌کنند و تاب تحمل خود را از دست می‌‌دهند. اما اگر بتوانند تاب آورند در این صورت نشان می‌‌دهند که از عقل فعلی، عزم قوی و رشد عالی برخوردارند. از این روست که بالای هر چیز و سنگ سخت و مقاوم را نیز صبر می‌‌گویند؛[۲۲]؛ چراکه نشان ارجمندی و استقامت در برابر فشارها و تاب بالای تحمل و شکیبایی است. جالب این که امیرمؤمنان(ع) به شباهت صبر و سر اشاره می‌‌کند و می‌‌فرماید که چرا قسمت بالای هر چیزی را صبر گفته‌اند؛ زیرا صبر در کارها همانند سر در زندگی است، به طوری که اگر صبر در کاری نباشد، آن کار فساد می‌‌شود چنان که انسان بی‌سر تباه و نابود شده است. امیرمؤمنان علی(ع) می‌‌فرماید: «اَلصَّبْرُ فِي الاُمُورِ بِمَنْزِلَةِ الرَّأْسِ مِنَ الْجَسَدِ فَاِذا فارَقَ الرَّأْسُ الْجَسَدَ فَسَدَ الْجَسَدُ فَاِذا فارَقَ الصَّبْرُ الاُمُورَ فَسَدَتِ الاُمُورُ»؛ نقش صبر در کارها همانند نقش سر در بدن است؛ همچنان که اگر سر از بدن جدا شود، بدن از بین می‌‌رود، صبر نیز هرگاه همراه کارها نباشد، کارها تباه می‌‌گردند.[۲۳]

از آن جایی که درجه عالی و برتر صبر را حلم می‌‌گویند؛ زیرا در این نوع از صبر، خرد و عقلانیت بیش‌تر از عمل و عزم به چشم می‌‌آید و انسان حلیم در صبر بر مدار عقلانیت زندگی خود را سامان می‌‌دهد. امیرمؤمنان علی(ع) چنین نوع از صبر را مانع جدی در سر راه نابودی و فساد آن چیز می‌‌داند. امیرمؤمنان علی(ع) در این باره می‌‌فرماید: «اَلحِلمُ حِجابٌ مِنَ الافاتِ»؛ بردباری، مانعی در برابر آفت هاست.[۲۴] امیرمؤمنان علی(ع) در جایی دیگر در باره نقش حلم در زندگی بشر می‌‌فرماید: «اَلحِلمُ غِطاءٌ ساتِرٌ وَ العَقلُ حِسامٌ قاطِعٌ، فَاستُر خَلَلَ خَلقِكَ بِحِلمِكَ وَ قاتِل هَواكَ بِعَقلِكَ»؛ بردباری پرده ای پوشاننده و عقل شمشیری برنده است، پس عیبهای اخلاقی خود را با بردباری بپوشان و با عقلت به جنگ هوا و هوست برخیز.[۲۵]

بر اساس آن چه گذشت می‌‌توان دریافت که صبر دارای اقسام و انواع چندی است که اصلی‌ترین و اساسی‌ترین آنها عبارتند از:

  1. صبر بر مصیبت؛
  2. صبر بر اطاعت؛
  3. صبر بر معصیت. کسی از مقام صبر برخوردار باشد که بتواند در هر گونه فشارهایی که از درون و بیرون بر او وارد می‌‌شود تاب آورد و بی‌تابی نورزد؛ حال این فشار مصیبت باشد یا انجام اطاعت و تکلیفی یا فشار هواهای نفسانی و مانند آن برای هنجارزدایی، نابهنجارگرایی و مخالفت عقل و شرع و قانون.

از پیامبر(ص) در این باره روایت است که فرمود: «اَلصَّبرُ ثَلاثَةٌ: صَبرٌ عِندَ المُصيبَةِ، وَ صَبرٌ عَلَي الطّاعَةِ وّ صَبرٌ عَنِ المَعصيَةِ»؛ صبر سه نوع است: صبر در هنگام مصیبت، صبر بر طاعت و صبر بر ترک گناه.[۲۶]

در آیات ۶۳ تا ۷۵ سوره فرقان به این سه گانه صبر اشاره و توجه داده شده و در آنها بیان شده که بندگان خدا در برابر مشکلات، طاعت خدا و ترک گناه صبر پیشه می‌‌کنند و تاب می‌‌آورند. پیامبر(ص) در تقسیم دیگری برای صبر چهار شعبه و شاخه ذکر می‌‌کند و می‌‌فرماید: «اَلصَّبرُ أربَعُ شُعَبٍ: اَلشَّوقُ، وَالشَّفَقَةُ، وَ الزَّهادَةُ، وَ التَّرَقُّبُ، فَمَنِ اشتاقَ إلَي الجَنَّةِ سَلا عَنِ الشَّهَواتِ، وَ مَن أشفَقَ عَنِ النّارِ رَجَعَ عَنِ المُحَرَّماتِ، وَ مَن زَهِدَ فِي الدُّنيا تَهاوَنَ بِالمُصيباتِ، وَمَنِ ارتَقَبَ المَوتَ سارَعَ فِي الخَيراتِ»؛ صبر چهار شعبه دارد: شوق، ترس، زهد و انتظار، هر کس شوق بهشت داشته باشد، از هوا و هوس دست می‌‌کشد؛ و هر کس از آتش بترسد، از حرام‌ها خود را نگه می‌‌دارد؛ و هر کس به دنیا بی‌اعتنا باشد، گرفتاری‌ها را به چیزی نگیرد؛ و هر کس منتظر مرگ باشد، در کارهای خیر بکوشد.[۲۷] در حقیقت آن حضرت(ع) بیان می‌‌کند که صبر در چهار شکل و نسبت به چهار امر خود را نشان می‌‌دهد. این تقسیم‌بندی با تقسیم نخست شباهتی دارد و می‌‌توان شقو و انتظار را به صبر بر طاعت، زهد را به صبر هنگام مصیبت و شفقت و ترس را به زهد از معصیت بازگرداند.

امام کاظم(ع) در تقسیم صبر به دو نوع از آن اشاره کرده و به آنها فرمان می‌‌دهد: «اِصبِر عَلي طاعَةِ اللّه، وَاصبِر عَن مَعاصِي اللّه؛ فَإنَّمَا الدُّنيا ساعَةٌ، فَما مَضي مِنها فَلَيسَ تَجِدُ لَهُ سُرورا وَلا حُزنا، وَ ما لَم يَأتِ مِنها فَلَيسَ تَعرِفُهُ، فَاصبِر عَلي تِلكَ السّاعَةِ الَّتي أنتَ فيها فَكَأَنَّكَ قَدِ اغتَبَطتَ»؛ بر طاعت خدا صبر کن و در ترک معاصی او شکیبا باش؛ زیرا دنیا لحظه ای بیش نیست. آنچه گذشته جای شادی و غم ندارد و از آنچه نیامده نیز خبری نداری. پس لحظه ای را که در آن به سر می‌‌بری، صبور باش چنان که گویی خوشبخت و خوشحالی.[۲۸] در حقیقت اگر انسان در حوزه تکالیف بتواند موفق باشد به آسانی از عهده بسیاری از امور بر می‌‌آید. از آن جایی که تکالیف به دو بخش واجبات و محرمات تقسیم می‌‌شود، صبر در انجام واجبات و تحمل تکالیف سخت الهی و پرهیز از هر گونه محرمات در حقیقت چیزی جز دست یابی به تمام کمالات الهی در دنیا و آخرت نخواهد بود. البته برخی تکالیف الهی که واقعاً کلفت و سخت است بر نمی‌تابند و عسر و فشار را تحمل نمی‌کنند و نمی‌توانند از لذت‌های زودگذر دنیا دست بردارند. این گونه است که برای یک لحظه لذت به گناه آلوده می‌‌شوند و از محرمات الهی پرهیز نمی‌کنند. اما اگر بدانند که سختی و عسرهای دنیا اولا کوتاه و به یسر و آسانی تبدیل می‌‌شود و ثانیا هر مصیبت و سختی پایانی دارد، دیگر بی‌تابی نمی‌کند. امیرمؤمنان علی(ع) می‌‌فرماید: «فَصَبرا عَلي دُنيا تَمُرُّ بِلوائِها كَلَيلَةٍ بِأَحلامِها تَنسَلِخُ»؛ در برابر دنیایی که گرفتاری آن، مانند خواب‌های پریشان شب می‌‌گذرد شکیبا باش.[۲۹]

چنان که گفته شد کمال صبر همان حلم است که ترکیبی از عقلانیت و خردورزی با عزم واراده قوی است. به این معنا که انسان بتواند جزمیات عقلانی خود را در حکمت عقلی با عزمیات در حوزه حکمت عملی و اراده جمع کند و میان عقل و قلب پیوند مستحکمی را ایجاد کند. در این صورت است که حلم از آن زاده می‌‌شود که کمال صبر و اوج آن است. البته باید توجه داشت که نباید به این هم بسنده کرد و برای موفقیت بیش‌تر در زندگی به علم و دانش نیز خود را مهجز کرد و آن گاه این چنین حلم با علم است که مرد را به اوج کمالات می‌‌رساند؛ چنان که امام محمد باقر(ع) درباره اختلاط و آمیختگی حلم و علم و آثار آن می‌‌فرماید: «ما شيبَ شيءٌ بشيءٍ اَحسن مِن حِلمٍ بعلمٍ»؛ چیزی با چیزی نیامیخته است که بهتر از حلم با علم باشد. [۳۰].[۳۱].

صبر زیبا و زشت یا ناپسند

البته از مفهوم مخالف برخی از آیات از جمله آیات ۱۸ و ۸۳ سوره یوسف که از صبر با صفت جمیل و زیبا یاد شده و در آیه ۵ سوره معارج[۳۲] به این نوع از صبر فرمان داده شده می‌‌توان دریافت که نوعی از صبر است که زیبا و زیبنده آدمی نیست؛ یعنی از ذکر وصف «جمیل» برای صبر بیانگر این است که صبر می‌‌تواند دو نوع داشته باشد: صبر زیبا و بجا و صبر نازیبا و نابجا. به این معنا که همه نوع از اقسام صبر نمی‌تواند زیبا و پسندیده باشد بلکه برخی از اقسام آن می‌‌تواند زشت و نازیبا و نا به جا باشد. شاید از این جمله صبرها بتوان به صبری اشاره کرد که در برابر ظلم و ستم انجام می‌‌گیرد در حالی که شخص توان و قدرت دفع ظلم را دارد ولی منظلم و پذیرنده آن بوده و آن را با عنوان صبر و تاب آوری توجیه می‌‌کند.[۳۳].

اهمیت و آثار صبر و تاب آوری

از نظر قرآن، صبر نشانه بهره‌مندی از کمال انسانی و خصلت‌های نیک است.[۳۴] کسانی که به بلوغ روحی و روانی رسیده‌اند در برابر انواع و اقسام فشارهای درونی و بیرونی صبر می‌‌کنند و مثلا اجازه نمی‌دهند تا خواسته‌ها و هواهای نفسانی آنان را به رفتار و گفتاری سوق دهد که خارج فضلیت و کمالات انسانی و موجب پشیمانی است. اوج صبر و کمال آنکه حلم است، در همه پیامبران وجود دارد، از این روست که رسول اکرم(ص) آن را نشانه پیامبری می‌‌داند و می‌‌فرماید: «كادَ الحَليمُ أَن يَكونَ نَبيّا»؛ آدم بردبار به پیامبری نزدیک است.[۳۵] و امیرمؤمنان علی(ع) از مردم می‌‌خواهد که دست کم خودشان را حلیم نشان دهند: «إن لَم تَكُن حَليما فَتَحَلَّم فَإِنَّهُ قَلَّ مَن تَشَبَّهَ بِقَومٍ إِلاّ أَوشَكَ أَن يَكونَ مِنهُم»؛ اگر بردبار نیستی خود را بردبار جلوه ده؛ زیرا کمتر کسی است که خود را شبیه گروهی کند و بزودی یکی از آنان نشود.[۳۶] از نظر آموزه‌های اسلامی، داشتن صبر و کمالش حلم از نشانه‌های ایمان است. امام رضا(ع) می‌‌فرماید: «لا يستَكمِلُ عَبدٌ حقيقةَ الايمانِ حَتَّي تَكونَ فيهِ خِصالُ ثَلاثٍ: اَلتَّفقُّهُ فِي الدّينِ وَحُسنُ التَّقديرِ فِي المَعيشَةِ، وَالصَّبرُ عَلَي الرَّزايا»؛ هیچ بنده ای حقیقت ایمانش را کامل نمی‌کند مگر این که در او سه خصلت باشد: دین‌شناسی، تدبر نیکو در زندگی، و شکیبایی در مصیبت‌ها و بلاها.[۳۷]

پیامبر اکرم(ص) نیز می‌‌فرماید: «ثَلاثٌ مَن لَم تَكُن فيهِ فَلَيسَ مِنّي وَ لا مِنَ اللّه‌ِ عَزَّوَجَلَّ. قيلَ: يا رَسولَ اللّه‌ِ، وَ ما هُنَّ؟ قالَ: حِلمٌ يَرُدُّ بِهِ جَهلَ الجاهِلِ وَ حُسنُ خُلقٍ يَعيشُ بِهِ فِي النّاسِ وَ وَرَعٌ يَحجُزُهُ عَن مَعاصِي اللّه‌ِ عَزَّوَجَلَّ»؛ سه چیز است که هر کس نداشته باشد نه از من است و نه از خدای عزّوجلّ. عرض شد: ای رسول خدا! آنها کدامند؟ فرمودند: بردباری که به وسیله آن جهالت نادان را دفع کند، اخلاق خوش که با آن در میان مردم زندگی کند و پارسایی که او را از نافرمانی خدا باز دارد.[۳۸] امام علی(ع) هم در این باره می‌‌فرماید: «إِنَّ المُؤمِنَ… إذا أَصابَتهُ شِدَّةٌ صَبَرَ… وَالمُنافِقُ إِذا أصابَتهُ شِدَّةٌ ضَغا»؛ مؤمن در گرفتاری صبور است، و منافق در گرفتاری بی‌تاب.[۳۹] درباره اهمیت و ارزش صبر و کمالش حلم باید گفت که اگر ادب بها و ارزش انسان را مشخص می‌‌کند؛ چراکه نشانه اوج اخلاق و خوش خویی انسانی است، حلم که اوج صبر و کمال آن است نیز تزیین گر و از مهم‌ترین آرایه‌های انسانی است که انسان بدان خود را می‌‌آراید و زینت می‌‌بخشد. امام علی(ع) در این باره می‌‌فرماید: «اِنَّكَ مُقَوَّمٌ بِاَدَبِكَ فَزَيِّنهُ بِالحِلمِ»؛ تو با ادبت ارزش‌گذاری می‌شوی، پس آن را با بردباری زینت بخش.[۴۰]

خداوند انواع آزمون‌ها و ابتلائات را برای انسان قرار داده تا انسان به کمال برسد. برای دست یابی به بسیاری از کمالات ضروری است که انسان نخست کمال صبر را در خود ایجاد و یا تقویت نماید. برای این که کودکی بتواند مسئولیتی را به عهده گیرد و به درستی انجام دهد، او را بارها می‌‌آزمایند و مسئولیت‌های خرد و آسان و سپس بزرگ و بزرگ‌تر و سخت و سخت‌تر می‌‌دهند تا به رشد برسد و با آن مانوس گردد.[۴۱] همچنین خداوند برای دادن مسئولیت‌های بزرگ این آزمون‌ها و ابتلائات را انجام می‌‌دهد تا شخص برای دست یابی به آن آمادگی یافته و توانایی خود را نشان دهد.[۴۲] این آزمونها موجب می‌‌شود تا شخص از نظر حکمت عملی به عزم قوی دست یابد و در امور حساس و مهم از عزم ارادی و همت عالی برخوردار شود. در حقیقت مصیبت‌ها عزم آدمی را ایجاد یا تقویت می‌‌کند و همین عزم قوی است که در نهایت موجب سربلندی انسان در انجام مسئولیت‌ها می‌‌شود.[۴۳]

امیرمؤمنان علی(ع) می‌‌فرماید: «ألحِلمُ وَ ألاناةَ تَوأمانِ تُنتِجُهَما عُلو الهِمَّةِ»؛ بردباری و وقار دو همزادند که از بلندی همّت زاده می‌‌شوند.[۴۴] کسی که به عزم استوار دست یافت هنگام مصیبت‌ها و اذیت و آزار و یا تکالیف سخت و دشوار و فشارهای درونی و بیرونی استقامت می‌‌ورزد و بی‌تابی نمی‌کند و بر همه مشکلات غلبه می‌‌کند.[۴۵] همچنین عفو و گذشت و انتقام نگرفتن از دیگران از آثار و تبعات صبر و تاب بالای آدمی است.[۴۶] و انسان می‌‌تواند همان طوری که مشکلات و آزمون‌های الهی را تحمل کند، این امکان را می‌‌یابد که فشارهای دیگران را نیز تحمل کرده و بی‌هیچ حس انتقام جویی از آنان بگذرد و عفو و گذشت داشته باشد. امیرمؤمنان علی(ع) می‌‌فرماید: «اَلصَّبرُ اَن يَحتَمِلَ الرَّجُلُ ما يَنوبُهُ وَ يَكظِمَ ما يُغضِبُهُ»؛ صبر آن است که انسان گرفتاری و مصیبتی را که به او می‌‌رسد تحمل کند و خشم خود را فرو خورد.[۴۷]

امیرمؤمنان علی(ع) درباره نقش صبر و حلم در مدیریت خشم و غضب می‌‌فرماید: «لَيسَ الحَليمُ مَن عَجَزَ فَهُجِمَ وَإِذا قَدَرَ انتَقَمَ، إِنَّمَا الحَليمُ مَن إِذا قَدَرَ عَفا وَكانَ الحِلمُ غالِبا عَلي كُلِّ أَمرِهِ»؛ کسی که چون ناتوان شود هجوم برد و چون قدرت یابد انتقام گیرد بردبار نیست، بلکه بردبار کسی است که قدرت داشته باشد اما گذشت کند و بردباری بر تمامی امور او غالب باشد.[۴۸] آن حضرت(ع) بر پایه اصل مقابله به مثل می‌‌فرماید: «مَن غاظَكَ بِقُبحِ السَّفَهِ عَلَيكَ، فَغِظهُ بِحُسنِ الحِلمِ عَنهُ»؛ هر کس با زشتیِ سبکسری تو را خشمگین کرد تو با زیبایی بردباری او را به خشم آور.[۴۹] این بدان معناست که انسان نمی‌بایست همان شیوه دیگران را در پیش گیرد و گرنه چه فرقی میان عاقل و جاهل و خوب و بد است. این که در قرآن آمده وقتی جاهل بی‌ادبی کرد به جای به ادبی با او مدارا کرده و با سلامت و صلوات با او برخورد کنید[۵۰] از همین جهت است؛ زیرا رفتار شما نشانه ای از شخصیت شماست و اگر مانند بی‌ادب بی‌ادبی کنید و مانند جاهل و نادان رفتار کنید چه تفاوتی میان عقل و جهل و خوب و بد است. پس بهترین مقابله به مثل آن است که اگر با بی‌ادبی شما را به خشم آورده با ادب او را مجازات و کیفر دهید.

امیرمؤمنان علی(ع) در باره اهمیت و ارزش صبر در میان فضایل اخلاقی می‌‌فرماید: «أَشرَفُ الخَلائِقِ التَّواضُعُ وَ الحِلمُ وَ لينُ الجانِبِ»؛ شریف‌ترین اخلاق، تواضع، بردباری و نرم خویی است. [۵۱] در اهمیت صبر به عنوان مهم‌ترین عامل استعانت جویی در زندگی همین بس که خداوند آن را بر نماز مقدم داشته و گفته است که صبر چنان اهمیت و ارزشی در زندگی بشر دارد که با آن می‌‌تواند خود را برای بسیاری از مسائل سخت و دشوار آماده کند و با تاب آوری و بی‌تابی نکردن موفقیت‌های بزرگ را برای خود رقم زند؛ چنان که اسوه‌های صبر از پیامبران این گونه عمل کرده و موفق شدند.[۵۲] امیرمؤمنان علی(ع) پیروزی را در گرو حلم ورزی می‌‌داند و می‌‌فرماید: «مَن حَلَمَ عَن عَدُوِّهِ ظَفِرَ بِهِ»؛ هر کس در مقابل دشمن بردبار باشد بر او پیروز می‌‌شود.[۵۳]

آن حضرت در جایی دیگر می‌‌فرماید: «لا يَعدَمُ الصَبورُ الظَّفَرَ و اِن طالَ بِهِ الزَّمان»؛ شخص صبور پیروزی را از دست نمی‌دهد و عاقبت به پیروزی می‌‌رسد اگر چه زمانی طولانی بر او بگذرد.[۵۴] از نظر پیامبر(ص) کسی که صبر را با رضا و دعا جمع کرده باشد، خیر دنیا و آخرت را نصیب خود کرده است. آن حضرت(ص) می‌‌فرماید: «ثَلاثٌ مَن كُنَّ فيهِ جَمَعَ اللّه لَهُ خَيرَ الدُّنيا وَالآخِرَةِ: اَلرِّضا بِالقَضاءِ وَ الصَّبرُ عِندَ البَلاءِ وَ الدُّعاءُ عِندَ الشِّدَّةِ وَ الرَّخاءِ»؛ کسی که سه خصلت در او باشد خداوند خیر دنیا و آخرت را برای او فراهم می‌‌کند: خشنودی به مقدّرات، صبر در بلا و دعا در سختی و راحتی.[۵۵] انسان می‌‌بایست در صبر به مقام و درجه حلم برسد؛ زیرا به طور طبیعی درجه عالی‌تر صبر تاثیر مثبت تری در زندگی شخص و دست یابی به کمالات دارد و او را از عصیان و طغیان به ویژه درونی باز می‌‌دارد؛ زیرا وقتی حلم در انسان باشد عقلانیت او مدیریت نفس را به عهده گرفته و دیگر جایی برای طغیان غضب و شهوت نخواهد بود، بلکه اجازه می‌‌دهد تا آن دو در جایگاه خود به دفاع و جذب بپردازند و مسئولیت خود را به طور طبیعی انجام دهند بی‌آنکه به حقوق دیگر اعضا تجاوزی صورت گیرد. از این روست که امیرمؤمنان علی(ع) حلم را بسیار با اهمیت شمرده و آن را مهم‌ترین عامل در مدیریت قوه غضب دانسته و می‌‌فرماید: «اَلحِلمُ يُطفي نارَ الغَضَبِ وَ الحِدَّةُ تُؤَجِّجُ إِحراقَهُ»؛ بردباری آتش خشم را فرو می‌‌نشاند و تندی آن را شعله ورتر می‌‌کند.[۵۶]

آن حضرت(ع) درجایی دیگر می‌‌فرماید: «مَن غاظَكَ بِقُبحِ السَّفَهِ عَلَيكَ، فَغِظهُ بِحُسنِ الحِلمِ عَنهُ»؛ هر کس با زشتیِ سبکسری تو را خشمگین کرد تو با زیبایی بردباری او را به خشم آور.[۵۷] امیرمؤمنان علی(ع) در جایی دیگر نیز می‌‌فرماید: «خَيرُ النّاسِ مَن اِن اُغضِبَ حَلُمَ وَ اِن ظُلِمَ غَفَرَ وَ اِن اُسي‌ءَ اِلَيهِ اَحسَنَ»؛ بهترین مردم کسی است که اگر او را به خشم آورند، بردباری نماید و چنانچه به او ظلم شود، ببخشاید و چون به او بدی شود، خوبی کند. [۵۸] برهمین اساس امام صادق(ع) می‌‌فرماید: «ثَلاثَةٌ لا تُعرَفُ إِلاّ في ثَلاثِ مَواطِنَ: لا يُعرَفُ الحَليمُ إِلاّ عِندَ الغَضَبِ وَلاَ الشُّجاعُ إِلاّ عِندَ الحَربِ وَلا أَخٌ إِلاّ عِندَ الحاجَةِ»؛ سه کس‌اند که جز در سه جا شناخته نمی‌شوند: بردبار جز در هنگام خشم، شجاع جز در جنگ و برادر جز در هنگام نیازمندی.[۵۹] رسول اکرم(ص) درباره آثار اوج صبر یعنی حلم می‌‌فرماید: «فَأَمَّا الحِلمُ فَمِنهُ رُكوبُ الجَميلِ، وَ صُحبَةُ الابرارِ وَ رَفعٌ مِنَ الضَّعَةِ وَ رَفعٌ مِن الخَساسَةِ وَ تَشَهِّي الخَيرِوَتَقَرُّبُ صاحِبِهِ مِن مَعالِي الدَّرَجاتِ وَ العَفوُ وَ المَهَلُ وَ المَعروفُ وَ الصَّمتُ فَهذا ما يَتَشَعَّبُ لِلعاقِلِ بِحِلمِهِ»؛ حاصل بردباری: آراسته شدن به خوبیها، هم نشینی با نیکان، ارجمند شدن، عزیز گشتن، رغبت به نیکی، نزدیک شدن بردبار به درجات عالی، گذشت، آرامش و تأنی، احسان و خاموشی. اینها ثمره بردباری عاقل است.[۶۰].[۶۱].

نشانه‌های تاب آوری و صبر

از آن جایی که صبر از امور باطنی است تنها راه فهمیدن داشتن این فضلیت و یا میزان آن در شخص می‌‌بایست به نشانه‌های آن اشاره کرد؛ زیرا هر امر درونی و باطنی دارای آثاری است که می‌‌توان از راه آنها وجود و عدم وجود یا میزان آن را دریافت و دانست. رسول اکرم(ص) درباره نشانه‌های صابر می‌‌فرماید: «عَلامَةُ الصّابِرِ في ثَلاثٍ: أوَّلُها أن لا يَكسِلَ، وَالثّانيَةُ أن لا يَضجَرَ، وَالثّالِثَةُ أن لا يَشكُوَ مِن رَبِّهِ تَعالي؛ لأِنَّهُ إذا كَسِلَ فَقَد ضَيَّعَ الحَقَّ، وَ إذا ضَجِرَ لَم يُؤَدِّ الشُّكرَ، وَإذا شَكا مِن رَبِّهِ عَزَّوَجَلَّ فَقَد عَصاهُ»؛ صبور سه نشانه دارد: اول آنکه سستی نمی‌کند، دوم آنکه افسرده و دلتنگ نمی‌شود و سوم آنکه از پروردگار خود شِکوه نمی‌کند؛ زیرا اگر سستی کند، حق را ضایع کرده، و اگر افسرده و دلتنگ باشد شکر نمی‌گذارد و اگر از پروردگارش شکوه کند او را معصیت کرده است.[۶۲]

امام صادق(ع) نیز با اشاره به فضلیت حلم یعنی اوج صبر و کمال آن و این که حلم چراغ الهی است به نشانه‌های انسان حلیم اشاره کرده و می‌‌فرماید: «اَلحِلمُ سِراجُ اللّه … وَالحِلمُ يَدورُ عَلي خَمسَةِ أَوجُهٍ: أَن يَكونَ عَزيزا فَيَذِلَّ أَو يَكونَ صادِقا فَيُتَّهَمَ أَو يَدعُوَ إِلَي الحَقِّ فَيُستَخَفَّ بِهِ أَو أَن يُؤذي بِلا جُرمٍ أَو أَن يُطالِبَ بِالحَقِّ وَيُخالِفوهُ فيهِ، فَإِن آتَيتَ كُلاًّ مِنها حَقَّهُ فَقَد آصَبتُ…»؛ بردباری چراغ خداست… پنج چیز است که بردباری می‌‌طلبد: شخص عزیز باشد و خوار شود، راستگو باشد و نسبت ناروا داده شود، به حق دعوت کند و سبکش بشمارند، بی‌گناه باشد و اذیت شود، حق‌طلبی کند و با او مخالفت کنند. اگر در هر پنج مورد، به حق رفتار کنی، بردبار هستی….[۶۳] رسول اکرم(ص) می‌‌فرماید: «لَيسَ بِحَليمٍ مَن لَم يُعاشِر بِالمَعرُوفَ مَن لا بُدَّ لَهُ مِن مُعاشَرَتِهِ حَتّي يَجعَلَ اللّه مِن ذلِكَ مَخرَجا»؛ بردبار نیست آنکه با کسی که چاره ای جز معاشرت با او ندارد به نیکی معاشرت نکند تا این که خداوند برای او راه نجاتی از معاشرت با وی فراهم آورد.[۶۴].[۶۵].

تحمل مصیبت و صبر بر آن

چنان که گذشت، یکی از سه قسم اصلی در صبر، صبر در مصیبت و بلایا است. اما برخی گمان می‌‌کنند که خداوند مصیبت را بیش از اندازه توان و تحمل شخص می‌‌فرستاد، در حالی که این گونه نیست بلکه مصیبت بر اشخاص به میزان تحمل آنان وارد می‌‌شود و نمی‌توان مدعی شد که کسی بیش از توانش گرفتار مصیبت شده و یا می‌‌شود.

پس اگر افراد مصیبت زنده بی‌تابی و فزع نکنند و تاب آورند می‌‌توانند به سادگی از هر درجه و اندازه مصیبت بگذرند و موفق و سربلند از آزمون‌های الهی بیرون آمده و با صبر خویش آثار و برکات آن را در زندگی احساس کرده و به آن برسد. رسول اکرم(ص) درباره میزان و سطح مصیبتی که بر افراد وارد شده می‌‌فرماید: «إنَّ المَعونَةَ تَاتي مِنَ اللّه عَلي قَدرِ المَؤونَةِ وَإنَّ الصَّبرَ ياَتي مِنَ اللّه عَلي قَدرِ المُصيبَةِ»؛ به راستی که کمک از جانب خداوند به اندازه هزینه می‌‌رسد و صبر از جانب خداوند به اندازه گرفتاری می‌‌آید.[۶۶] از آن جایی که سنت الهی بر انواع و اقسام مصیبت‌ها و آزمون‌ها و تکالیف است و انسانی در زندگی دنیوی لحظه ای از این امور خالی نیست[۶۷]، باید خود را به انواع و اقسام صبر مهجز کرده و هماره آماده باشد و از صبر برای عبور از آنها بهره مند شود. بنابراین بی‌تابی کردن نه تنها سودی ندارد بلکه عبور از مشکلات را سخت‌تر کرده و شخص تنها به خودش آسیب می‌‌رساند. امیرمؤمنان علی(ع) در این باره می‌‌فرماید: «إنّكَ إن صَبَرتَ جَرَت عَلَيكَ المَقاديرُ و أنتَ مَأجُورٌ، و إن جَزِعتَ جَرَت عَلَيكَ المَقاديرُ و أنتَ مَأزورٌ»؛ اگر صبر کنی مقدرات الهی بر تو جاری می‌‌شود و اجر خواهی بُرد و اگر بیتابی کنی باز هم مقدرات خداوند بر تو جاری می‌‌شود و گناهکار خواهی بود.[۶۸]

امیرمؤمنان علی(ع) در جایی دیگر می‌‌فرماید: «إِنَّ العَبدَ لَيَحرُمُ نَفسَهُ الرِّزقَ الحَلالَ بِتَركِ الصَّبرِ، وَ لا يُزادُ عَلي ما قُدِّرَ لَهُ»؛ بنده به سبب بی‌صبری، خودش را از روزی حلال محروم می‌‌کند و بیشتر از روزی مقدّر هم نصیبش نمی‌شود.[۶۹] وی همچنین می‌‌فرماید: «مَن لَم يُنجهِ الصَّبرُ أهلَكَهُ الجَزَعُ»؛ کسی که صبر وی را نجات نبخشد، جزع و بی‌تابی وی را از پای در می‌‌آورد.[۷۰].[۷۱].

منابع

پانویس

  1. «عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ (ع) قَالَ: الصَّبْرُ مِنَ الْإِيمَانِ بِمَنْزِلَةِ الرَّأْسِ مِنَ الْجَسَدِ فَإِذَا ذَهَبَ الرَّأْسُ ذَهَبَ الْجَسَدُ كَذَلِكَ إِذَا ذَهَبَ الصَّبْرُ ذَهَبَ الْإِيمَانُ»؛ اصول کافی، ج۲، ص۸۷.
  2. «عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ (ع) قَالَ: الْجَنَّةُ مَحْفُوفَةٌ بِالْمَكَارِهِ وَ الصَّبْرِ فَمَنْ صَبَرَ عَلَى الْمَكَارِهِ فِي الدُّنْيَا دَخَلَ الْجَنَّةَ وَ جَهَنَّمُ مَحْفُوفَةٌ بِاللَّذَّاتِ وَ الشَّهَوَاتِ- فَمَنْ أَعْطَى نَفْسَهُ لَذَّتَهَا وَ شَهْوَتَهَا دَخَلَ النَّارَ»؛ اصول کافی، ج۲، ص۸۹.
  3. «عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ (ع) قَالَ: إِذَا دَخَلَ الْمُؤْمِنُ فِي قَبْرِهِ كَانَتِ الصَّلَاةُ عَنْ يَمِينِهِ وَ الزَّكَاةُ عَنْ يَسَارِهِ وَ الْبِرُّ مُطِلٌّ عَلَيْهِ وَ يَتَنَحَّى الصَّبْرُ نَاحِيَةً فَإِذَا دَخَلَ عَلَيْهِ الْمَلَكَانِ اللَّذَانِ يَلِيَانِ مُسَاءَلَتَهُ قَالَ الصَّبْرُ لِلصَّلَاةِ وَ الزَّكَاةِ وَ الْبِرِّ دُونَكُمْ صَاحِبَكُمْ فَإِنْ عَجَزْتُمْ عَنْهُ فَأَنَا دُونَهُ»؛ اصول کافی، ج۲، ص۹۰.
  4. «قَالَ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ (ع) الصَّبْرُ صَبْرَانِ صَبْرٌ عِنْدَ الْمُصِيبَةِ حَسَنٌ جَمِيلٌ وَ أَحْسَنُ مِنْ ذَلِكَ الصَّبْرُ عِنْدَ مَا حَرَّمَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ عَلَيْكَ وَ الذِّكْرُ ذِكْرَانِ ذِكْرُ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ عِنْدَ الْمُصِيبَةِ وَ أَفْضَلُ مِنْ ذَلِكَ ذِكْرُ اللَّهِ عِنْدَ مَا حَرَّمَ عَلَيْكَ فَيَكُونُ حَاجِزاً»؛ اصول کافی، ج۲، ص۹۰.
  5. «قَالَ أَبُو جَعْفَرٍ (ع) لَمَّا حَضَرَتْ أَبِي عَلِيَّ بْنَ الْحُسَيْنِ (ع) الْوَفَاةُ ضَمَّنِي إِلَى صَدْرِهِ وَ قَالَ يَا بُنَيَّ أُوصِيكَ بِمَا أَوْصَانِي بِهِ أَبِي حِينَ حَضَرَتْهُ الْوَفَاةُ وَ بِمَا ذَكَرَ أَنَّ أَبَاهُ أَوْصَاهُ بِهِ يَا بُنَيَّ اصْبِرْ عَلَى الْحَقِّ وَ إِنْ كَانَ مُرّاً»؛ اصول کافی، ج۲، ص۹۱.
  6. «عَنْ عَلِيٍّ أَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ‌(ع) قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ (ص): الصَّبْرُ ثَلَاثَةٌ صَبْرٌ عِنْدَ الْمُصِيبَةِ وَ صَبْرٌ عَلَى الطَّاعَةِ وَ صَبْرٌ عَنِ الْمَعْصِيَةِ فَمَنْ صَبَرَ عَلَى الْمُصِيبَةِ حَتَّى يَرُدَّهَا بِحُسْنِ عَزَائِهَا كَتَبَ اللَّهُ لَهُ ثَلَاثَمِائَةِ دَرَجَةٍ مَا بَيْنَ الدَّرَجَةِ إِلَى الدَّرَجَةِ كَمَا بَيْنَ السَّمَاءِ إِلَى الْأَرْضِ وَ مَنْ صَبَرَ عَلَى الطَّاعَةِ كَتَبَ اللَّهُ لَهُ سِتَّمِائَةِ دَرَجَةٍ مَا بَيْنَ الدَّرَجَةِ إِلَى الدَّرَجَةِ كَمَا بَيْنَ تُخُومِ الْأَرْضِ إِلَى الْعَرْشِ وَ مَنْ صَبَرَ عَنِ الْمَعْصِيَةِ كَتَبَ اللَّهُ لَهُ تِسْعَمِائَةِ دَرَجَةٍ مَا بَيْنَ الدَّرَجَةِ إِلَى الدَّرَجَةِ كَمَا بَيْنَ تُخُومِ الْأَرْضِ إِلَى مُنْتَهَى الْعَرْشِ»؛ اصول کافی، ج۲، ص۹۱.
  7. «عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ الصَّادِقِ (ع) قَالَ: إِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ أَنْعَمَ عَلَى قَوْمٍ بِالْمَوَاهِبِ فَلَمْ يَشْكُرُوا فَصَارَتْ عَلَيْهِمْ وَبَالًا وَ ابْتَلَى قَوْماً بِالْمَصَائِبِ فَصَبَرُوا فَصَارَتْ عَلَيْهِمْ نِعْمَةً»؛ بحار الأنوار، ج۶۸، ص۴۱.
  8. «همان کسان که چون بدیشان مصیبتی رسد می‌گویند: ﴿إِنَّا لِلَّهِ وَإِنَّا إِلَيْهِ رَاجِعُونَ (ما از آن خداوندیم و به سوی او باز می‌گردیم) بر آنان از پروردگارشان درودها و بخشایشی است و آنانند که رهیافته‌اند» سوره بقره، آیه ۱۵۶-۱۵۷.
  9. «و آنانند که رهیافته‌اند» سوره بقره، آیه ۱۵۷.
  10. «عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ (ع)، قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ (ص): قَالَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ: إِنِّي جَعَلْتُ الدُّنْيَا بَيْنَ عِبَادِي قَرْضاً، فَمَنْ أَقْرَضَنِي مِنْهَا قَرْضاً، أَعْطَيْتُهُ بِكُلِّ وَاحِدَةٍ عَشْراً إِلى‏ سَبْعِمِائَةِ ضِعْفٍ، وَ مَا شِئْتُ مِنْ ذلِكَ، وَ مَنْ لَمْ يُقْرِضْنِي مِنْهَا قَرْضاً، فَأَخَذْتُ مِنْهُ شَيْئاً قَسْراً، فَصَبَرَ، أَعْطَيْتُهُ ثَلَاثَ خِصَالٍ، لَوْ أَعْطَيْتُ وَاحِدَةً مِنْهُنَّ مَلَائِكَتِي لَرَضُوا بِهَا مِنِّي ثُمَّ تَلَا أَبُو عَبْدِ اللَّهِ (ع) قَوْلَ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ الَّذِينَ إِذَا أَصَابَتْهُمْ مُصِيبَةٌ قَالُوا إِنَّا لِلَّهِ وَإِنَّا إِلَيْهِ رَاجِعُونَ أُولَئِكَ عَلَيْهِمْ صَلَوَاتٌ مِنْ رَبِّهِمْ فَهذِهِ وَاحِدَةٌ مِنْ ثَلَاثِ خِصَالٍ وَرَحْمَةٌ اثْنَتَانِ وَأُولَئِكَ هُمُ الْمُهْتَدُونَ» ثَلَاثٌ. ثُمَّ قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ (ع): هذَا لِمَنْ أَخَذَ اللَّهُ مِنْهُ شَيْئاً قَسْراً}}؛ اصول کافی، ج۲، ص۹۲.
  11. «قَالَ النَّبِيُّ (ص): مَنْ يَعْرِفِ الْبَلَاءَ يَصْبِرْ عَلَيْهِ وَ مَنْ لَا يَعْرِفْهُ يُنْكِرْهُ‌»؛ بحار الأنوار، ج۶۸، ص۸۳.
  12. «عَنْ عَلِيِّ بْنِ أَبِي طَالِبٍ (ع) أَنَّ النَّبِيَّ (ص) قَالَ: عَلَامَةُ الصَّابِرِ فِي ثَلَاثٍ أَوَّلُهَا أَنْ لَا يَكْسَلَ وَ الثَّانِيَةُ أَنْ لَا يَضْجَرَ وَ الثَّالِثَةُ أَنْ لَا يَشْكُوَ مِنْ رَبِّهِ عَزَّ وَ جَلَّ لِأَنَّهُ إِذَا كَسِلَ فَقَدْ ضَيَّعَ الْحَقَّ وَ إِذَا ضَجِرَ لَمْ يُؤَدِّ الشُّكْرَ وَ إِذَا شَكَا مِنْ رَبِّهِ عَزَّ وَ جَلَّ فَقَدْ عَصَاهُ‌»؛ بحار الأنوار، ج۶۸، ص۸۶.
  13. «سَأَلَ النَّبِيُّ (ص) جَبْرَئِيلَ (ع) مَا تَفْسِيرُ الصَّبْرِ قَالَ تَصْبِرُ فِي الضَّرَّاءِ كَمَا تَصْبِرُ فِي السَّرَّاءِ وَ فِي الْفَاقَةِ كَمَا تَصْبِرُ فِي الْغِنَى وَ فِي الْبَلَاءِ كَمَا تَصْبِرُ فِي الْعَافِيَةِ فَلَا يَشْكُو حَالَهُ عِنْدَ الْمَخْلُوقِ بِمَا يُصِيبُهُ مِنَ الْبَلَاءِ»؛ بحار الأنوار، ج۶۸، ص۸۷.
  14. «عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ (ع): قَالَ: كَمْ مِنْ صَبْرِ سَاعَةٍ قَدْ أَوْرَثَتْ فَرَحاً طَوِيلًا وَ كَمْ مِنْ لَذَّةِ سَاعَةٍ قَدْ أَوْرَثَتْ حُزْناً طَوِيلًا»؛ بحار الأنوار، ج۶۸، ص۹۱.
  15. «عَنْ جَابِرٍ قَالَ: قُلْتُ لِأَبِي جَعْفَرٍ (ع) يَرْحَمُكَ اللَّهُ مَا الصَّبْرُ الْجَمِيلُ قَالَ ذَلِكَ صَبْرٌ لَيْسَ فِيهِ شَكْوَى إِلَى النَّاسِ»؛ اصول کافی، ج۲، ص۹۳.
  16. «عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ (ع) قَالَ: إِنَّا صُبُرٌ وَ شِيعَتُنَا أَصْبَرُ مِنَّا قُلْتُ جُعِلْتُ فِدَاكَ كَيْفَ صَارَ شِيعَتُكُمْ أَصْبَرَ مِنْكُمْ قَالَ لِأَنَّا نَصْبِرُ عَلَى مَا نَعْلَمُ وَ شِيعَتُنَا يَصْبِرُونَ عَلَى مَا لَا يَعْلَمُونَ»؛ اصول کافی، ج۲، ص۹۳.
  17. «عَنْ عَلِيِّ أَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ‌(ع): قَالَ: لَا يَذُوقُ الْمَرْءُ مِنْ حَقِيقَةِ الْإِيمَانِ حَتَّى يَكُونَ فِيهِ ثَلَاثُ خِصَالٍ الْفِقْهُ فِي الدِّينِ وَ الصَّبْرُ عَلَى الْمَصَائِبِ وَ حُسْنُ التَّقْدِيرِ فِي الْمَعَاشِ»؛ بحار الأنوار، ج۶۸، ص۸۵.
  18. «قَالَ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ (ع) ثَلَاثٌ بِهِنَّ يَكْمُلُ الْمُسْلِمُ التَّفَقُّهُ فِي الدِّينِ وَ التَّقْدِيرُ فِي الْمَعِيشَةِ وَ الصَّبْرُ عَلَى النَّوَائِبِ‌»؛ بحار الأنوار، ج۶۸، ص۸۵.
  19. «قَالَ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ (ع) فِي وَصِيَّتِهِ لِابْنِهِ مُحَمَّدِ بْنِ الْحَنَفِيَّةِ إِيَّاكَ وَ الْعُجْبَ وَ سُوءَ الْخُلُقِ وَ قِلَّةَ الصَّبْرِ فَإِنَّهُ لَا يَسْتَقِيمُ لَكَ عَلَى هَذِهِ الْخِصَالِ الثَّلَاثَةِ صَاحِبٌ وَ لَا يَزَالُ لَكَ عَلَيْهَا مِنَ النَّاسِ مُجَانِبٌ»؛ بحار الأنوار، ج۶۸، ص۸۶.
  20. مظاهری، حسین، دانش اخلاق اسلامی، ج۴، ص ۲۴۴-۲۵۰.
  21. ترتیب العین، ج ۲، ص۹۶۶، «صبر»
  22. معجم مقاییس اللّغه، ج ۳، ص۳۲۹، «صبر»
  23. کافی، ج۲، ص۹۰، ح۹
  24. غررالحکم، ح۷۲۰
  25. نهج البلاغه، حکمت ۴۲۴
  26. کافی، ج۲، ص۹۱، ح۱۵
  27. کنزالعمال، ج۱، ص۲۸۵، ح۱۳۸۸
  28. بحارالأنوار، ج۷۵، ص۳۱۱، ح۱
  29. بحارالأنوار، ج۴۰، ص۳۴۸، ح۲۹
  30. بحارالانوار، دار احیاء التراث العربی، ج ۷۵، ص۱۷۲
  31. منصوری، خلیل، اقسام صبر و آثار آن.
  32. ﴿فَاصْبِرْ صَبْرًا جَمِيلًا «پس به نکویی شکیب کن» سوره معارج، آیه ۵.
  33. منصوری، خلیل، اقسام صبر و آثار آن.
  34. فصلت، آیات ۳۴ و ۳۵
  35. بحارالأنوار، ج۴۳، ص۷۰، ح۶۱
  36. نهج البلاغه، حکمت ۲۰۷
  37. بحار الانوار، ج ۷۸، ص۳۳۹، ح۱
  38. خصال، ص۱۴۵، ح ۱۷۲
  39. تحف العقول، ص۲۱۲
  40. مشکاة الأنوار، ص۲۳۹، ح ۶۸۹
  41. ﴿وَابْتَلُوا الْيَتَامَى حَتَّى إِذَا بَلَغُوا النِّكَاحَ فَإِنْ آنَسْتُمْ مِنْهُمْ رُشْدًا فَادْفَعُوا إِلَيْهِمْ أَمْوَالَهُمْ وَلَا تَأْكُلُوهَا إِسْرَافًا وَبِدَارًا أَنْ يَكْبَرُوا وَمَنْ كَانَ غَنِيًّا فَلْيَسْتَعْفِفْ وَمَنْ كَانَ فَقِيرًا فَلْيَأْكُلْ بِالْمَعْرُوفِ فَإِذَا دَفَعْتُمْ إِلَيْهِمْ أَمْوَالَهُمْ فَأَشْهِدُوا عَلَيْهِمْ وَكَفَى بِاللَّهِ حَسِيبًا «و یتیمان را تا زمانی که توانایی زناشویی یافته باشند بیازمایید، پس اگر در آنان کاردانی یافتید، دارایی‌هایشان را به آنان بازگردانید و آن را به گزافکاری و شتاب، از (بیم) اینکه بالغ گردند (و از شما باز گیرند) نخورید و هر کس از شما که توانگر باشد (در برداشت مزد سرپرستی) خویشتنداری کند و هرکس تنگدست باشد برابر عرف (از آن) بخورد؛ و هنگامی که دارایی‌های ایشان را به آنان باز می‌گردانید بر آنها گواه بگیرید و حسابرسی را خداوند، بسنده است» سوره نساء، آیه ۶.
  42. ﴿وَإِذِ ابْتَلَى إِبْرَاهِيمَ رَبُّهُ بِكَلِمَاتٍ فَأَتَمَّهُنَّ قَالَ إِنِّي جَاعِلُكَ لِلنَّاسِ إِمَامًا قَالَ وَمِنْ ذُرِّيَّتِي قَالَ لَا يَنَالُ عَهْدِي الظَّالِمِينَ «و (یاد کن) آنگاه را که پروردگار ابراهیم، او را با کلماتی آزمود و او آنها را به انجام رسانید؛ فرمود: من تو را پیشوای مردم می‌گمارم. (ابراهیم) گفت: و از فرزندانم (چه کس را)؟ فرمود: پیمان من به ستمکاران نمی‌رسد» سوره بقره، آیه ۱۲۴.
  43. ﴿لَتُبْلَوُنَّ فِي أَمْوَالِكُمْ وَأَنْفُسِكُمْ وَلَتَسْمَعُنَّ مِنَ الَّذِينَ أُوتُوا الْكِتَابَ مِنْ قَبْلِكُمْ وَمِنَ الَّذِينَ أَشْرَكُوا أَذًى كَثِيرًا وَإِنْ تَصْبِرُوا وَتَتَّقُوا فَإِنَّ ذَلِكَ مِنْ عَزْمِ الْأُمُورِ «بی‌گمان با مال و جانتان آزمون خواهید شد و از آنان که پیش از شما به آنان کتاب (آسمانی) داده‌اند و از کسانی که شرک ورزیده‌اند (سخنان دل) آزار بسیار خواهید شنید و اگر شکیبایی کنید و پرهیزگاری ورزید؛ بی‌گمان این از کارهایی است که آهنگ آن می‌کنند» سوره آل عمران، آیه ۱۸۶؛ ﴿يَا بُنَيَّ أَقِمِ الصَّلَاةَ وَأْمُرْ بِالْمَعْرُوفِ وَانْهَ عَنِ الْمُنْكَرِ وَاصْبِرْ عَلَى مَا أَصَابَكَ إِنَّ ذَلِكَ مِنْ عَزْمِ الْأُمُورِ «پسرکم! نماز را بپا دار و به کار شایسته فرمان ده و از کار ناشایست باز دار و در آنچه بر سرت آید شکیب کن؛ بی‌گمان این از کارهایی است که آهنگ آن می‌کنند» سوره لقمان، آیه ۱۷.
  44. بحارالانوار ج۶۸ ص۴۲
  45. همان، و نیز ﴿وَجَزَاءُ سَيِّئَةٍ سَيِّئَةٌ مِثْلُهَا فَمَنْ عَفَا وَأَصْلَحَ فَأَجْرُهُ عَلَى اللَّهِ إِنَّهُ لَا يُحِبُّ الظَّالِمِينَ * وَلَمَنْ صَبَرَ وَغَفَرَ إِنَّ ذَلِكَ لَمِنْ عَزْمِ الْأُمُورِ «و کیفر هر بدی بدی‌یی، مانند آن است پس هر که درگذرد و به راه آید پاداش وی بر خداوند است، بی‌گمان او ستمگران را دوست نمی‌دارد * و هر آنکه شکیب ورزد و درگذرد بی‌گمان این از کارهایی است که آهنگ آن می‌کنند» سوره شوری، آیه ۴۰ و ۴۳.
  46. شوری، آیات ۴۰ و ۴۳
  47. غررالحکم، ج۲، ص۶۹، ح۱۸۷۴
  48. غررالحکم، ج۵، ص۹۱، ح۷۵۲۹
  49. غررالحکم، ج۵، ص۳۳۳، ح۸۶۲۰
  50. ﴿وَعِبَادُ الرَّحْمَنِ الَّذِينَ يَمْشُونَ عَلَى الْأَرْضِ هَوْنًا وَإِذَا خَاطَبَهُمُ الْجَاهِلُونَ قَالُوا سَلَامًا «و بندگان (خداوند) بخشنده آنانند که بر زمین فروتنانه گام برمی‌دارند و هرگاه نادانان با آنان سخن سر کنند پاسخی نرم گویند» سوره فرقان، آیه ۶۳.
  51. غررالحکم، ج۲، ص۴۴۲، ح۳۲۲۳
  52. بقره، آیات ۴۲ و ۱۵۳ و آیات دیگر
  53. کنزالفوائد، ص۱۴۷
  54. جهاد النفس، ح۲۵۱
  55. بحارالأنوار، ج۶۸، ص۱۵۶، ح۷۱
  56. غررالحکم، ج۲، ص۱۲۳، ح۲۰۶۳۲
  57. غررالحکم، ج۵، ص۳۳۳، ح۸۶۲۰
  58. غررالحکم، ج۳، ص۴۳۰، ح ۵۰۰۰
  59. بحارالأنوار، ج۷۸، ص۲۲۹، ح۹
  60. تحف العقول، ص۱۶
  61. منصوری، خلیل، اقسام صبر و آثار آن.
  62. علل الشرایع، ج۲، ص۴۹۸، ح۱
  63. بحارالأنوار، ج۷۱، ص۴۲۲، ح۶۱
  64. کنزالعمال، ج۳، ص۱۳۰، ح۵۸۱۵
  65. منصوری، خلیل، اقسام صبر و آثار آن.
  66. کنزالعمال، ج۶، ص۳۴۷، ح۱۵۹۹۳
  67. عنکبوت، آیه ۲ و آیات دیگر
  68. جامع الأخبار، ص۳۱۶، ح۸۸۲
  69. شرح نهج البلاغه، ج۳، ص۱۶۰
  70. جهادالنفس، ح۲۵۲
  71. منصوری، خلیل، اقسام صبر و آثار آن.