هزینه
چیستی هزینه
هزینۀ زندگی به چیزهایی گفته میشود که برای تأمین نیازهای همهجانبۀ آدمی از قبیل خوراک، پوشاک، بهداشت، اسکان، وسیلۀ نقلیه و دیگر نیازمندیها به کار میرود[۱]. این هزینه به مخارج جاری و سرمایهای تقسیم میشود که دربارۀ هر یک از دو بخشِ هزینۀ معصومان(ع) در دو گفتار بعدی مطالبی ارائه میشود. نکتۀ مهم در این گزینه آن است که افراد همانگونهکه در وضع زیستی و موارد مختلف علمی و عملی یکسان نیستند، در مسائل اقتصادی و بهرهوری از منابع مالی نیز همسان نیستند. مقتضیات زندگی در برخی، هزینه بیشتری میطلبد و در بعضی کمتر و این تفاوت، برخاسته از نیازهای طبیعی آنان به لحاظ حالتهای زیستمحیطی، زمان و مکان، جایگاه مردمی و محیط اجتماعی است؛ بنابراین اگر در قسمت پُرهزینه، ثروت کمتری مصرف شود یا در بخش کمهزینه، ثروت بیشتری خرج شود، زندگی افراد در جامعه تعادل و توازن خود را از دست میدهد[۲].
قرآن کریم ضمن اینکه مال را امانت الهی و انسان را در بهرهگیری از آن، جانشین خدا دانسته است[۳]، به بهرهبرداری و مصرف درست از این نعمتها در جهت رشد و تعالی آدمی سفارش کرده و افزودند: چیزهای پاکیزه را که خدا برای شما حلال کرده است، حرام نکنید و از حدّ نگذرید[۴]. به فرموده امام صادق(ع) آدمی در بهرهگیری از مال خود باید همانند مال عاریهای - که آن را باز میگرداند - بهره بگیرد[۵]؛ زیرا نسبت به مالِ عاریهای، با بهرهمندی از منافع آن، از تلفکردنش پرهیز میشود. پیام این سخن، هزینهکردن مناسب مال در گسترۀ زندگی است که خرد آدمی و آموزههای الهی به آن توصیه دارند. اساساً خدا مال را از این رو به آدمی عطا کرده که آن را برای نیازمندیهای بجا و هماهنگ با اهداف الهی هزینه کند نه اینکه آن را راکد نگه دارد[۶] یا بیهوده و نابجا مصرف کند. این مطالب از آن رو که پیام الهی است و از وحی بر میخیزد و برای ساماندهی زندگی آدمی است، در همۀ پهنههای سیرۀ معیشتی معصومان(ع) به عنوان نماد توصیههای الهی در مصرف، حضور داشت. سیرۀ ایشان در مصرف و هزینه، دو بخش شخصی و غیرشخصی دارد که در بخش نخست، تأمین خوراک، پوشاک، مسکن، هزینههای ازدواج خود و فرزندان و خدمتکاران نمونۀ بارز آن به شمار میآمد و در بخش دوم نیز توجه به نیازمندی و نیازمندان، بردگان، امور فرهنگی، تأسیس بناهای عامالمنفعه، وقفیها و مانند آن را میتوان نام برد.
این نکته نیز مورد توجه است که در بررسی هزینه و مصرف معصومان(ع) مجموعۀ تاریخ حدود ۲۵۰ سالۀ امامان معصوم(ع) -؛ جز امام عصر(ع) - به عنوان یک مجموعه کلّی بههمپیوسته دیده میشود که هر فراز آن مکمّل فراز قبلی است[۷]؛ چنانکه تاریخ ۲۳ ساله پیامبر(ص) که دو مرحله پیش و پس از هجرت داشت و وضعیت آن دو فرق میکرد، در این فرایند جای دارد. تفاوت روشها و سیاستها در این مجموعه واحد، ناشی از تفاوت اوضاع اجتماعی، سیاسی، فرهنگی و اقتصادی است که هر معصومی با آن مواجه بوده است نه تفاوت در دیدگاهها و اهداف؛ چنانکه امام صادق(ع) در پاسخ سفیان ثوری دربارۀ علت تفاوت پوشش آن حضرت با پیامبر(ص) به این مطلب تصریح دارد[۸].[۹]
وضعیت هزینه
مقصود از وضعیت هزینه، شرایط و موقعیتی است که از چگونگی و بسامانی یا نابسامانی هزینههای زندگی حکایت دارد. به حکم خِرد، وضعیت هزینۀ زندگی آدمی، همواره بر اساس عوامل سیاسی، فرهنگی، حوادث طبیعی و شاخصهای اقتصادی تغییر میکند و اگر هزینۀ زندگی با وضع زمان و مکان هماهنگ و متناسب باشد، آدمی با دشواریهای کمتری روبرو میشود. این مطلب در بیان امام صادق(ع) به «مدیریت خوب زندگی»[۱۰] تعبیر شده و برای نمونه دربارۀ پوشش زمانها، بهترین پوششِ هر زمانی را پوشش مردم همان زمان دانسته است[۱۱] و این تعبیر دربارۀ پوشش، معیاری است برای همۀ امور زندگی که بر رعایت تناسب با وضع زمان و مکان تأکید دارد.[۱۲]
عوامل تأثیرگذار بر وضعیت
عوامل تأثیرگذار بر فرایند وضعیت هزینه متفاوتاند که در اینجا به برخی از آنها اشاره میشود:
کمبود یا تورم
تورم به معنای افزایش قیمتهاست و پارهای از اقتصاددانان ادعا دارند که دو تا سهدرصد تورم در سال، طبیعی و شرط غیرقابل اجتناب اقتصاد سالم و رو به رشد است. گروهی دیگر بر این باورند که میتوان قیمتها را از صفر تا دو درصد کنترل کرد؛ ولی تورم به مفهوم صعود مداوم قیمتها در فرایند تاریخی یک استثناست، نه قاعده؛ چون مواردی در تاریخ وجود دارد که دورههای افزایش قیمتها، با دورههای سقوط قیمتها همراه بودهاند.
در آغاز، تورم را به معنای افزایش قیمتهای ناشی از مقدار پولِ در جریان، تعبیر میکردند و بر این اساس ضد تورم در نتیجۀ کمیابی پول به وجود میآمد. اکنون بهکلی اقتصاددانان تورم را موقعیتی تلقی میکنند که در آن، درآمد واقعی کمتر از درآمد اسمی است و اختلاف درآمد اسمی و درآمد واقعی را شکاف تورمی میگویند[۱۳]. این تورم عواملی دارد که عمدۀ آن، ممکن است یک یا چند چیز باشد از قبیل کسر بودجه، افزایش نامتناسب و عمومی دستمزدها، احتکار یا ذخیرهکردن بدون علتِ کالاها در انبار[۱۴]، شیوۀ عرضۀ موجودی صاحبان کالا و فشار تقاضا[۱۵]، تورم وارداتی که با واردکردن کالاهای گرانقیمتِ خارج از محیطی (روستا، شهر و کشور) به داخل آن محیط پدید میآید[۱۶]. به نظر میرسد تورم، واقعیت پیچیدهای است که تشخیص دقیق عوامل آن، آسان نیست و بر پایۀ دو روایتی که در پی میآید، میتوان گفت تأثیرگذاری عوامل یادشده به تناسب وضعیت زمانی و مکانی متفاوت است.
امام صادق(ع) که دوران متفاوت امویان و عباسیان را تجربه کرده بود، در برههای از دورههای آن حضرت وضع اقتصادی مدینه در تأمین گندم برای تغذیۀ عموم مردم، مناسب نبود؛ حتی متمکّنان جامعه، با مخلوطکردن جو با گندم به تهیۀ خوراک میپرداختند. امام صادق(ع) - با اینکه شیوۀ رایجش در تأمین مخارج جاری این بود که آن را سالانه تهیه میکرد - در این شرایط، با لحاظ این وضعیت اقتصادی و سطح قدرت خرید مسلمانان، به متصدّی مالی - که گندمی را در آغاز سال، برای هزینۀ آن سال خریده بود - فرمان داد یا گندم را با جو مخلوط کند و به تهیۀ خوراک بپردازد و یا آن را به بازار عرضه کند و متناسب با وضع موجود به تأمین آذوقه بپردازد تا همسان با مردم زندگی کند[۱۷]. در روایت دیگر آمده است زمانی که قیمت کالاها در مدینه گران بود، امام از مُعتِّب - که متصدّی مالی و مورد اعتماد[۱۸] ایشان بود - پرسید چه مقدار آذوقه داریم؟ مُعتِّب گفت: برای ماههای زیادی ما را کفایت میکند. آن حضرت با تأکید و اصرار، فرمان داد که آن را به بازار عرضه کنند و همانند دیگران به تهیۀ مخارج بپردازند و افزودند: مُعتِّب، از این به بعد خوراک عائلهام را با مخلوطی از گندم و جو تهیه کنید، هرچند خدا میداند که من میتوانم نان گندم خوب به آنان بخورانم، ولی دوست میدارم خدا مرا در حالی ببیند که معیشت خود را بهخوبی [یعنی متناسب با زمان] مدیریت میکنم[۱۹]. بر پایۀ این روایت، امام صادق(ع) در وضعیت تورم اقتصادی، با عرضهکردن گندم ذخیره شدۀ خود، سیاست کنترل قیمتها را اجرا و از آن به مدیریت خوب تعبیر کرد. این کار، معیاری اقتصادی دربارۀ کنترل تورم شمرده میشود[۲۰].
مُعتِّب - که از موالی و خدمتکاران مورد اعتماد[۲۱] امام کاظم(ع) هم بود - مطلب مشابهی را نقل کرده است مبنی بر اینکه امام کاظم(ع) در عرضۀ محصولِ باغِ تولیدِ میوۀ خود، وضعیت اقتصادی و قدرت خرید بازار مسلمین را در نظر داشت و همواره به نیروی کارش فرمان میداد هرگاه محصول باغ به بار نشست، آن را به بازار عرضه کنید و خودتان نیز مانند دیگرمسلمانان روزانه آن را بخرید[۲۲]. از این سه روایت و روایاتِ هممضمون میتوان نتیجه گرفت که دو عامل شیوۀ نادرست عرضۀ موجودی صاحبان کالا و فشار تقاضا - که از «مصرف نامناسب» بر میخیزد - از عوامل تورماند و میتوان با دو راهکار، یعنی با «مدیریت خوبِ صاحبان کالا در عرضۀ موجودی» و «مصرفِ درست و متناسب»، این دو عامل را ساماندهی و تا حدّی تورم را مهار کرد که در روایت امام صادق(ع) از این دو راهکار به «زندگیکردن متناسب با زمان» تعبیر شده است. شاید بتوان گفت سخن شهید صدر در این خصوص اشاره به همین مطلب است که میگوید: در توزیع محصولات نهایی، باید توازن اجتماعی یا همسنگی در مصرف - نه درآمد - رعایت شود[۲۳].[۲۴]
ارزانی و عوامل آن
همانگونهکه در عنوان «سرمایه و ابزار کار» گفته شد، شاخص اقتصادی پایۀ سنجش و معیار مقایسه میان دو ارزش اقتصادی است که به لحاظ موارد، عوامل، آثار، زمانها و مکانهای مختلف، متفاوت و تغییرپذیر است. ارزانیِ کالاهایِ مورد نیاز جامعه نیز شاخص اقتصادی دارد که بر پایۀ آن، باید مورد بررسی قرار گیرد و میتوان گفت بر پایۀ شاخص اقتصادی، این ارزانی که همان بیشتر یا مساویبودن درآمد واقعی با درآمد اسمی است، عواملی دارد که عمدۀ آن ممکن است یک یا چند چیز باشد و میتوان از عواملی مانند عدم کسر بودجه، افزایشنیافتن نامتناسب و عمومی دستمزدها، احتکار یا ذخیرهنکردن بدون علتِ کالاها در انبار[۲۵]، عرضۀ مناسبِ موجودی صاحبان کالا، عدم فشار تقاضا و فراوانی اجناس در بازار نام برد.[۲۶]
اندازۀ هزینه
اندازۀ مصرفِ هر فردی، به نیاز متناسب وی، وضعیت اقتصادی او و وضعیت اقتصادی زمانش بستگی دارد. نیاز فرد هم به لحاظ عوامل مختلف متفاوت است؛ عواملی از قبیل سلامت، بیماری، عیالمندی و مهمانداری و مراجعۀ نیازمندان به وی که هر کدام به تناسب خود، در اندازۀ هزینۀ او نقش دارند؛ حتی تلاش برای افزایش درآمد نیز در مخارج سرمایهای و تهیۀ ابزار لازم برای تولید تأثیر دارد؛ چنانکه وضعیت اقتصادی فرد و زمان او نیز در هزینهها تأثیر دارد؛ برای نمونه دربارۀ شیوۀ پذیرایی امام صادق(ع) از مهمانان نقل شده که آن حضرت بهگونهای عمل میکرد که گویی در وعدۀ پذیرایی تمام غذای آمادهشده به مصرف مهمان میرسید و چیزی برای خانوادۀ ایشان نمیماند[۲۷]. این گزارش از وضعیت مناسب اقتصادی آن حضرت و دورانی حکایت دارد که در آن دوران میتوانست به این شیوه عمل کند و سپس برای خانواده غذای دیگری تهیه کند و اگر چنین نبود، رفتار آن حضرت نیز چنین نبود؛ چراکه امام صادق(ع) فردی نبود که بخواهد خوراک خانوادهاش را - که تأمینشان واجب است - در مورد غیرضروری و مستحب هزینه کند و به آسیب آنان رضایت دهد؛ زیرا به فرمودۀ امیرمؤمنان(ع) «اگر عمل به مستحبات مایۀ زیان به واجبات باشد، باید مستحبات ترک شود»[۲۸]؛ همان حضرت(ع) وقتی هزینۀ زندگیاش با عیالمندشدن افزایش یافت، از راه تجارت و کسب، آن را تأمین کرد؛ ازاینرو به مصادف - کارپرداز مالی خود - هزار دینار پرداخت و او را برای سفر به مصر جهت تجارت آماده کرد و به او فرمود: برای تجارت به مصر برو که هزینۀ زندگی بسیار شده است[۲۹]. از این عبارت علاوه بر مطلب یادشده، بر میآید که یکی از عوامل تأثیرگذار بر تغییر وضع زندگی او افزایش عایلهاش بود.[۳۰]
منابع
پانویس
- ↑ ر.ک: علیاکبر دهخدا، لغتنامه، ج۱۴، واژۀ «هزینه».
- ↑ ر.ک: عبدالله جوادی آملی، تفسیر تسنیم، ج۱۷، ص۳۴۴.
- ↑ ﴿آمِنُوا بِاللَّهِ وَرَسُولِهِ وَأَنْفِقُوا مِمَّا جَعَلَكُمْ مُسْتَخْلَفِينَ فِيهِ﴾ «به خداوند و پیامبرش ایمان آورید و از آنچه شما را در آن جانشین کرده است ببخشید» سوره حدید، آیه ۷.
- ↑ ﴿يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لَا تُحَرِّمُوا طَيِّبَاتِ مَا أَحَلَّ اللَّهُ لَكُمْ وَلَا تَعْتَدُوا إِنَّ اللَّهَ لَا يُحِبُّ الْمُعْتَدِينَ * وَكُلُوا مِمَّا رَزَقَكُمُ اللَّهُ حَلَالًا طَيِّبًا وَاتَّقُوا اللَّهَ الَّذِي أَنْتُمْ بِهِ مُؤْمِنُونَ﴾ «ای مؤمنان! چیزهای پاکیزهای را که خداوند برای شما حلال کرده است حرام مشمارید و تجاوز نکنید که خداوند تجاوزکاران را دوست نمیدارد * و از آنچه خداوند حلال و پاکیزه روزی شما کرده است بخورید و از خداوند که بدو ایمان دارید پروا کنید» سوره مائده، آیه ۸۷-۸۸.
- ↑ محمد بن علی صدوق، من لایحضره الفقیه، ج۴، ص۴۱۰، ح۵۸۹۲ («... اجْعَلْ مَالَكَ كَعَارِيَّةٍ تَرُدُّهَا...»).
- ↑ محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج۴، ص۳۲، ح۵ («... إِنَّمَا أَعْطَاكُمُ اللَّهُ هَذِهِ الْفُضُولَ مِنَ الْأَمْوَالِ لِتُوَجِّهُوهَا حَيْثُ وَجَّهَهَا اللَّهُ وَ لَمْ يُعْطِكُمُوهَا لِتَكْنِزُوهَا») هرچند سند این حدیث ضعیف است (محمدباقر مجلسی، مرآة العقول، ج۱۶، ص۱۶۰)؛ با احادیث معتبر، هممضمون است.
- ↑ در این باره ر.ک: سیدعلی خامنهای، انسان ۲۵۰ ساله.
- ↑ محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج۱، ص۵۴۷، ح۲۴ و ج۵، ص۶۵، ح۱ («... دَخَلَ سُفْيَانُ الثَّوْرِيُّ عَلَى أَبِي عَبْدِ اللَّهِ(ع) فَرَأَى عَلَيْهِ ثِيَابَ بِيضٍ كَأَنَّهَا غِرْقِئُ الْبَيْضِ فَقَالَ لَهُ إِنَّ هَذَا اللِّبَاسَ لَيْسَ مِنْ لِبَاسِكَ! فَقَالَ لَهُ:... أُخْبِرُكَ أَنَّ رَسُولَ اللَّهِ(ص) كَانَ فِي زَمَانٍ مُقْفِرٍ جَدْبٍ، فَأَمَّا إِذَا أَقْبَلَتِ الدُّنْيَا فَأَحَقُّ أَهْلِهَا بِهَا أَبْرَارُهَا؛ لَا فُجَّارُهَا، وَ مُؤْمِنُوهَا؛ لَا مُنَافِقُوهَا وَ مُسْلِمُوهَا؛ لَا كُفَّارُهَا...») سند این روایت در عنوان پوشاک بررسی شده که معتبر است.
- ↑ مقدسی، یدالله، سیره معیشتی معصومان، ص ۳۶۳
- ↑ محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج۵، ص۱۶۶، ح۲؛ محمد بن حسن حر عاملی، وسائل الشیعه، ج۱۷، ص۴۳۷، ح۲۲۹۳۲ («... قَالَ: يَا مُعَتِّبُ اجْعَلْ قُوتَ عِيَالِي نِصْفاً شَعِيراً وَ نِصْفاً حِنْطَةً، فَإِنَّ اللَّهَ يَعْلَمُ أَنِّي وَاجِدٌ أَنْ أُطْعِمَهُمُ الْحِنْطَةَ عَلَى وَجْهِهَا وَ لَكِنِّي أُحِبُّ أَنْ يَرَانِيَ اللَّهُ قَدْ أَحْسَنْتُ تَقْدِيرَ الْمَعِيشَةِ»). سند این روایت مجهول است (محمدباقر مجلسی، مرآة العقول، ج۱۹، ص۱۵۷)؛ ولی محتوای آن با محتوای روایت صحیح که در عنوان کمبود یا تورم خواهدآمد، مطابق است.
- ↑ محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج۱، ص۴۱۱، ح۴ و ج۶، ص۴۴۴، ح۱۵ («... حَضَرْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ(ع) وَ قَالَ لَهُ رَجُلٌ: أَصْلَحَكَ اللَّهُ ذَكَرْتَ أَنَّ عَلِيَّ بْنَ أَبِي طَالِبٍ(ع) كَانَ يَلْبَسُ الْخَشِنَ يَلْبَسُ الْقَمِيصَ بِأَرْبَعَةِ دَرَاهِمَ وَ مَا أَشْبَهَ ذَلِكَ وَ نَرَى عَلَيْكَ اللِّبَاسَ الْجَدِيدَ، فَقَالَ لَهُ: إِنَّ عَلِيَّ بْنَ أَبِي طَالِبٍ(ع) كَانَ يَلْبَسُ ذَلِكَ فِي زَمَانٍ لَا يُنْكَرُ عَلَيْهِ وَ لَوْ لَبِسَ مِثْلَ ذَلِكَ الْيَوْمَ شُهِرَ بِهِ، فَخَيْرُ لِبَاسِ كُلِّ زَمَانٍ لِبَاسُ أَهْلِهِ غَيْرَ أَنَّ قَائِمَنَا أَهْلَ الْبَيْتِ(ع) إِذَا قَامَ لَبِسَ ثِيَابَ عَلِيٍّ(ع) وَ سَارَ بِسِيرَةِ عَلِيٍّ(ع)».
- ↑ مقدسی، یدالله، سیره معیشتی معصومان، ص ۳۶۶
- ↑ طهماسب محتشم دولتشاهی، فرهنگ اصطلاحات اقتصادی، ص۱۰۶.
- ↑ توماس سووه، فرهنگ اصطلاحات اجتماعی و اقتصادی، ص۱۸۷.
- ↑ ریچارد استاتلی، تحلیل شاخصهای اقتصادی، ص۲۸۰، با تلخیص.
- ↑ طهماسب محتشم دولتشاهی، فرهنگ اصطلاحات اقتصادی، ص۳۲.
- ↑ محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج۵، ص۱۶۶، ح۱؛ محمد بن حسن طوسی، تهذیب الأحکام، ج۷، ص۱۶۱، ح۱۴؛ محمد بن حسن حر عاملی، وسائل الشیعه، ج۱۷، ص۴۳۶، ح۲۲۹۳۱ - («... عَنْ حَمَّادِ بْنِ عُثْمَانَ قَالَ: أَصَابَ أَهْلَ الْمَدِينَةِ قَحْطٌ حَتَّى أَقْبَلَ الرَّجُلُ الْمُوسِرُ يَخْلِطُ الْحِنْطَةَ بِالشَّعِيرِ وَ يَأْكُلُهُ وَ يَشْتَرِي بِبَعْضِ الطَّعَامِ وَ كَانَ عِنْدَ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ(ع) طَعَامٌ جَيِّدٌ قَدِ اشْتَرَاهُ أَوَّلَ السَّنَةِ. فَقَالَ لِبَعْضِ مَوَالِيهِ: اشْتَرِ لَنَا شَعِيراً فَاخْلِطْهُ بِهَذَا الطَّعَامِ أَوْ بِعْهُ فَإِنَّا نَكْرَهُ أَنْ نَأْكُلَ جَيِّداً وَ يَأْكُلَ النَّاسُ رَدِيئاً»). به گفته مجلسی در مرآة العقول (ج۱۹، ص۱۵۶) سند روایت صحیح است.
- ↑ محمد بن حسن طوسی، رجال، ش۴۶۲۹ و ۵۱۰۳.
- ↑ محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج۵، ص۱۶۶، ح۲؛ محمد بن حسن حر عاملی، وسائل الشیعه، ج۱۷، ص۴۳۷، ح۲۲۹۳۲ («... عَنْ مُعَتِّبٍ قَالَ: قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ(ع) وَ قَدْ يَزِيدُ السِّعْرُ بِالْمَدِينَةِ كَمْ عِنْدَنَا مِنْ طَعَامٍ قَالَ: قُلْتُ عِنْدَنَا مَا يَكْفِينَا أَشْهُراً كَثِيرَةً قَالَ: أَخْرِجْهُ وَ بِعْهُ. قَالَ: قُلْتُ لَهُ وَ لَيْسَ بِالْمَدِينَةِ طَعَامٌ. قَالَ: بِعْهُ. فَلَمَّا بِعْتُهُ قَالَ: اشْتَرِ مَعَ النَّاسِ يَوْماً بِيَوْمٍ وَ قَالَ: يَا مُعَتِّبُ اجْعَلْ قُوتَ عِيَالِي نِصْفاً شَعِيراً وَ نِصْفاً حِنْطَةً، فَإِنَّ اللَّهَ يَعْلَمُ أَنِّي وَاجِدٌ أَنْ أُطْعِمَهُمُ الْحِنْطَةَ عَلَى وَجْهِهَا وَ لَكِنَّنِي أَحْبَبْتُ أَنْ يَرَانِيَ اللَّهُ قَدْ أَحْسَنْتُ تَقْدِيرَ الْمَعِيشَةِ»). هرچند سند این روایت به گفته مجلسی در مرآة العقول (ج۱۹، ص۱۵۷) مجهول است، محتوای آن با محتوای روایت یک همین باب که صحیح بوده، مطابق است.
- ↑ ر.ک: به فصل یکم همین کتاب، عنوان «مدیریت و تدبیر مالی» و فصل دوم، عنوان «مدیریت معاش مالی».
- ↑ محمد بن حسن طوسی، رجال، ش۴۶۲۹ و ۵۱۰۳.
- ↑ محمد بن حسن حر عاملی، وسائل الشیعه، ج۱۷، ص۴۳۷، ح۲۲۹۳۳ («... عَنْ مُعَتِّبٍ قَالَ: كَانَ أَبُو الْحَسَنِ(ع) يَأْمُرُنَا إِذَا أَدْرَكَتِ الثَّمَرَةُ أَنْ نُخْرِجَهَا فَنَبِيعَهَا وَ نَشْتَرِيَ مَعَ الْمُسْلِمِينَ يَوْماً بِيَوْمٍ»).
- ↑ سیدمحمدباقر صدر، اقتصادنا، ص۶۷۲.
- ↑ مقدسی، یدالله، سیره معیشتی معصومان، ص ۳۶۷
- ↑ توماس سووه، فرهنگ اصطلاحات اجتماعی و اقتصادی، ص۱۸۷.
- ↑ مقدسی، یدالله، سیره معیشتی معصومان، ص ۳۷۱
- ↑ أبونُعیم احمد بن عبدالله اصفهانی، حلیة الأولیاء، ج۳، ص۱۹۲ («... عَنِ الْهَيَّاجِ بْنِ بِسْطَامٍ: كَانَ جَعْفَرُ بْنُ مُحَمَّدٍ(ع) يُطْعِمُ حَتَّى لَا يَبْقَى لِعِيَالِهِ شَيْءٌ»). این روایت را ابنجوزی در تذکرة الخواص (ص۳۴۲)، ابنشهرآشوب در مناقب آلابیطالب (ج۴، ص۲۷۳)، رضیالدّین حلّی در العدد القویة (ص۱۵۲)، اربلی در کشف الغمة (ج۲، صص۱۵۷ و ۱۸۴) و مجلسی در بحار الانوار (ج۴۷، ص۳۳، ح۲۶ و۳۰) با همین سند نقل کردهاند که مستند همه آنان به حلیة الأولیاء میانجامد.
- ↑ نهجالبلاغه، حکمت ۲۷۹؛ محمد بن حسن حر عاملی، وسائل الشیعه، ج۴، ص۲۸۶، ح۵۱۷۷ («إِذَا أَضَرَّتِ النَّوَافِلُ بِالْفَرَائِضِ فَارْفُضُوهَا»).
- ↑ محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج۵، ص۱۶۱، ح۱ («... وَ قَالَ لَهُ تَجَهَّزْ حَتَّى تَخْرُجَ إِلَى مِصْرَ فَإِنَّ عِيَالِي قَدْ كَثُرُوا قَالَ فَتَجَهَّزَ بِمَتَاعٍ وَ خَرَجَ مَعَ التُّجَّارِ...»). به گفته مجلسی، سند این روایت مجهول است (مرآة العقول، ج۱۹، ص۱۵۰)؛ ولی محتوای آن با روایات معتبر این باب هماهنگ است.
- ↑ مقدسی، یدالله، سیره معیشتی معصومان، ص ۳۷۱