تدبر
مقدمه
تدّبر، آیندهنگری و عاقبتاندیشی، عبارت است از نگرش آدمی در عاقبت کارها، بدین معنا که آدمی از ظواهر امور عبور کند و در فرجام آن بیندیشد. از این تعریف چنین برمیآید که تدبر با دو مفهوم تعقل و تفکّر رابطهای نزدیک دارد و محصول بهکارگیری درست آن است[۱].
در تعریف تدبر گفتهاند: عبارت است از نگریستن در پایان کارها و این، نزدیک به تفکر است، جز اینکه تفکر، تصرف قلب است با نگریستن در دلیل و تدبر، تصرف آن است با نگریستن در عواقب[۲].
امام (ع) دوراندیشی را حاصل خردمندی، بلکه کمال عقل را در تدبر میداند. امام (ع) در سفارش به فرزندش محمد بن حنفیه او را به تدبر در امور و عاقبتاندیشی دعوت میکند و در شرححال کسی که بدون تأمّل خود را در امور غوطهور بسازد و نظری به عواقب کارها نداشته باشد، میفرماید: "چنین کسی خود را در معرض ناگواریها سنگین قرار خواهد داد. تدبیر پیش از عمل انسان را از پشیمانی نجات میدهد"[۳] تاریخ نمونههای زیادی از کسانی دارد که بدون تدبیر و تدبر منشأ مصیبتهای فراوان برای خود و جامعه شدهاند. یکی از نمونهها خوارج نهروان هستند[۴].
امام (ع) در کلامی تفاوت مؤمن و منافق و میزان شناخت آن دو را از مسائل در عدم تدبر منافق و تدبیر مؤمن میداند: بیشک، زبان مؤمن در پشت قلب اوست و قلب منافق در پشت زبانش، زیرا مؤمن پیش از سخن گفتن آن را میسنجد و بررسی میکند، اگر خیر و مفید بود میگوید و اگر شرّ و ناپسند بود سکوت میکند؛ امّا منافق هرچه به زبانش آید گوید؛ نمیداند کدام مفید و به مصلحت است و کدام زیانبخش و مفسدهانگیز[۵]. این مفهوم بهگونهای دیگر نیز مطرح شده است: زبان خردمند آن سوی دل اوست و دل بیخرد آن سوی زبانش[۶].[۷].
شریف رضی در ذیل این کلام توضیح میدهد: "این از معانی عجیب و شریف است. مراد این است که عاقل زبان نمیگشاید مگر پس از اندیشه، تفکر و مشورت، ولی بیخرد، سخنان بیهودهاش بر فکر و تأمل و اندیشهاش پیشی گیرد. گویی زبان عاقل، تابع دل اوست و دل احمق، تابع زبان او"[۸].
این معنا به تعابیر دیگری نیز آمده است، مانند عبارت "دل احمق در دهان اوست و زبان عاقل در دلش." از اینرو امام بر مسئله تدبّر و تدبیر تأکید دارد و به انسانها سفارش میکند قبل از آنکه دست به کاری زنند، در عاقبت آن بیندیشند و تدبر قبل از انجام کار را مانع از پشیمانی و ندامت یاد میکند. امام در نامه ۵۳ یکی از شرایط گزینش افراد را تدبر و عاقبتاندیشی میداند[۹].
جستارهای وابسته
منابع
پانویس
- ↑ دینپرور، سید حسین، دانشنامه نهج البلاغه، ج۱، ص ۱۹۷.
- ↑ دینپرور، سید حسین، دانشنامه نهج البلاغه، ج۱، ص ۱۹۷.
- ↑ نهج البلاغه، خطبه ۳: «وَ مَنْ تَوَرَّطَ فِي اَلْأُمُورِ غَيْرَ نَاظِرٍ فِي اَلْعَوَاقِبِ فَقَدْ تَعَرَّضَ لِمُفْظِعَاتِ اَلنَّوَائِبِ، وَ اَلتَّدْبِيرُ قَبْلَ اَلْعَمَلِ يُؤْمِنُكَ مِنَ اَلنَّدَمِ»
- ↑ دینپرور، سید حسین، دانشنامه نهج البلاغه، ج۱، ص ۱۹۷.
- ↑ نهج البلاغه، خطبه ۱۷٦: « وَ إِنَّ لِسَانَ اَلْمُؤْمِنِ مِنْ وَرَاءِ قَلْبِهِ وَ إِنَّ قَلْبَ اَلْمُنَافِقِ مِنْ وَرَاءِ لِسَانِهِ لِأَنَّ اَلْمُؤْمِنَ إِذَا أَرَادَ أَنْ يَتَكَلَّمَ بِكَلاَمٍ تَدَبَّرَهُ فِي نَفْسِهِ فَإِنْ كَانَ خَيْراً أَبْدَاهُ وَ إِنْ كَانَ شَرّاً وَارَاهُ وَ إِنَّ اَلْمُنَافِقَ يَتَكَلَّمُ بِمَا أَتَى عَلَى لِسَانِهِ لاَ يَدْرِي مَا ذَا لَهُ وَ مَا ذَا عَلَيْهِ»
- ↑ نهج البلاغه، حکمت ۴۰: « لِسَانُ اَلْعَاقِلِ وَرَاءَ قَلْبِهِ وَ قَلْبُ اَلْأَحْمَقِ وَرَاءَ لِسَانِهِ»
- ↑ دینپرور، سید حسین، دانشنامه نهج البلاغه، ج۱، ص ۱۹۷.
- ↑ دینپرور، سید حسین، دانشنامه نهج البلاغه، ج۱، ص ۱۹۷.
- ↑ دینپرور، سید حسین، دانشنامه نهج البلاغه، ج۱، ص ۱۹۷- ۱۹۸.