تدبر در معارف و سیره نبوی
تدبر قبل از انجام کار
«شخصی خدمت رسول اکرم (ص) آمد و عرض کرد: نصیحتی به من بفرمایید! فرمود: آیا اگر تو را نصیحتی کنم، عمل خواهی کرد؟ آن مرد در جواب گفت: بلی و تا سه مرتبه این سؤال و جواب بین رسول اکرم (ص) و آن مرد رد و بدل شد. در هر مرتبه رسول اکرم (ص) به او میفرمود: آیا اگر دستوری بدهم، عمل خواهی کرد؟ او در جواب گفت: بلی، عمل خواهم کرد. پس از تعهد مؤکدی که رسول اکرم (ص) از آن مرد گرفت، به او فرمود: «إِذَا هَمَمْتَ بِأَمْرٍ فَتَدَبَّرْ عَاقِبَتَهُ»؛ «هرگاه تصمیم به انجام کاری گرفتی، اول تدبیر و تفکر کن و عاقبت و نتیجه آن را ببین». اگر رشد و هدایت است، آن را تعقیب کن و اگر شر و ضلالت است، از آن دوری کن.
از شیوه تعهد گرفتن رسول اکرم (ص) از آن مرد معلوم میشود که برای این جمله، فوقالعاده اهمیت قائل بوده است و میخواهد به ما بفهماند که باید به فکر و تدبر عادت داشته باشیم و در هیچ کاری پیش از آنکه کاملاً آن را زیر و رو کنیم و نتایج و عواقب آن را بسنجیم، وارد نشویم. این فضیلت اخلاقی نیز مانند دیگر فضایل اخلاقی، تمرین و ممارست و مجاهدت لازم دارد. اولاً اندوخته عملی و سرمایه فکری لازم است. ثانیاً انسان باید مدتی با زحمت خود را وادار کند که در پیشامدها و تصمیمها زیاد فکر کند و تا عواقب و نتایج کاری را کاملاً نسنجد، به هیجانات درونی خود ترتیب اثر ندهد.
از سخنان رسول اکرم (ص) است: «مَا أَخَافُ عَلَى أُمَّتِي الْفَقْرَ وَ لَكِنْ أَخَافُ عَلَيْهِمْ سُوءَ التَّدْبِيرِ»؛ یعنی نگرانی من بر امتم از ناحیه فقر نیست. فقر، دردی است که علاجش دشوار نیست. نگرانی من از ناحیه سوء تدبیر و قلت میزان منطق و استدلال است. حدیث دیگری از رسول اکرم (ص) مأثور است که ضمناً مشتمل بر داستانی است و عملاً در آن داستان، تدبیر ورزیدن و پیروی از منطق و پیروی نکردن از احساسات دیده میشود.
مردی از اعراب خدمت رسول اکرم (ص) آمد و از او نصیحتی خواست. رسول اکرم (ص) در جواب او یک جمله کوتاه فرمود و آن اینکه: «لَا تَغْضَبْ»؛ یعنی خشم نگیر. آن مرد هم به همین مقدار قناعت کرد و به قبیله خود برگشت. تصادفاً وقتی رسید که بر اثر حادثهای بین قبیله او و یک قبیله دیگر نزاع رخ داده بود و دو طرف صفآرایی کرده و آماده حمله به یکدیگر بودند. آن مرد روی خوی و عادت قدیم و تعصب قومی تهییج شد و برای حمایت از قوم خود سلاح به تن کرد و در صف قوم خود ایستاد. در همین حال، گفتار رسول اکرم (ص) به یادش آمد که نباید خشم و غضب را در خود راه بدهد. خشم خود را فرو خورد و به اندیشه فرو رفت. تکانی خورد و منطقش بیدار شد. با خود فکر کرد که چرا بیجهت باید دو دسته از افراد بشر به روی یکدیگر شمشیر بکشند. خود را به صف دشمن نزدیک کرد و حاضر شد آنچه آنها به عنوان دیه و غرامت میخواهند، از مال خود بدهد. آنها نیز که چنین فتوت و مردانگی را از او دیدند، از دعاوی خود چشم پوشیدند. غائله ختم شد و آتشی که از غلیان احساسات افروخته شده بود، با آب عقل و منطق خاموش گشت»[۱][۲].
منابع
پانویس
- ↑ مرتضی مطهری، بیست گفتار، ص۲۴۱-۲۴۴.
- ↑ اردشیری لاجیمی، حسن، سیره نبوی از نگاه استاد مطهری ص ۶۱.