صبر در معارف و سیره علوی

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت

مقدمه

صبر، به معنای خویشتن‌داری همراه با نوعی دشواری و سختی است. صبر را می‌توان مصدر و سرچشمه بسیاری از فضایل اخلاقی دانست. صبر در برابر تمایلات نفسانی، آدمی را عفیف می‌سازد، در دشواری‌های کمرشکن جهاد، شجاعت می‌آفریند و.... بنابراین، می‌توان گفت صبر، هم خود یک فضیلت اخلاقی است و هم خاستگاه بسیاری از فضایل اخلاقی دیگر.

امام علی (ع) صبر را به سر ایمان تشبیه کرده و ایمان را - که خود کلید قفل سعادت است - بدون صبر ناپایدار دانسته‌اند: «وَ عَلَيْكُمْ بِالصَّبْرِ فَإِنَّ الصَّبْرَ مِنَ الْإِيمَانِ كَالرَّأْسِ مِنَ الْجَسَدِ وَ لَا خَيْرَ فِي جَسَدٍ لَا رَأْسَ مَعَهُ وَ لَا فِي إِيمَانٍ لَا صَبْرَ مَعَهُ‌»[۱]. راحتی و آسودگی ابدی را در گرو پیشه کردن صبر در ایام کوتاه زندگی می‌دانند: «صَبَرُوا أَيَّاماً قَصِيرَةً أَعْقَبَتْهُمْ رَاحَةً طَوِيلَةً»[۲]؛ و صبر از بیهوده‌گویی را - که صمت نامیده می‌شود-رستگاری و نجات می‌خوانند و آن را در حالت کلی، همان پیروزی - که انسان در تمنای آن است - می‌دانند و هشدار می‌دهند که عجله و رهاکردن عنان شهوت‌ها، خطری است که باید سخت از آن هراسید: «الصَّبْرُ ظَفَرٌ الْعَجَلُ خَطَرٌ»[۳].[۴]

صبر و استقامت

یکی از معیارهای شایسته‌سالاری و شایستگی «صبر و استقامت» در راه هدف» است؛ یعنی کسی که در راه رسیدن به اهداف مقاوم‌تر است، نسبت به افرادی که فاقد این ویژگی می‌باشند، از شایستگی بیش‌تری برخوردار است. بر همین اساس است که حضرت علی(ع) صبر را یکی از بزرگ‌ترین عوامل برای رسیدن به خواسته‌ها و اهداف می‌داند: «الصَّبْرُ فِي الْأُمُورِ بِمَنْزِلَةِ الرَّأْسِ مِنَ الْجَسَدِ فَإِذَا فَارَقَ الرَّأْسُ الْجَسَدَ فَسَدَ الْجَسَدُ وَ إِذَا فَارَقَ الصَّبْرُ الْأُمُورَ فَسَدَتِ الْأُمُورُ»[۵]؛ «نقش صبر در کارها همچون نقش سر در بدن است. همان‌گونه که با جدا شدن سر از بدن، بدن فاسد می‌شود، وقتی صبر را از کارها جدا کنیم کارها تباه می‌شوند». حضرت عیسی نیز می‌فرماید: «إِنَّكُمْ لَا تُدْرِكُونَ مَا تُحِبُّونَ إِلَّا بِصَبْرِكُمْ عَلَى مَا تَكْرَهُونَ»[۶]؛ «تحقیقاً شما نمی‌توانید به آنچه دوست دارید برسید، مگر در صورتی که بر آنچه دوست ندارید صبر و مقاومت کنید». همان‌گونه که ملاحظه می‌شود، بر اساس این دو حدیث، صبر و استقامت از بزرگ‌ترین عواملی است که به وسیله آن می‌توان کارها را به سرانجام رساند و به اهداف فردی، سازمانی و اجتماعی دست یافت و کسانی که از این ویژگی برخوردار باشند، شایستگی بیش‌تری دارند.

بر اساس همین معیار است که می‌توان گفت: پیامبر اکرم(ص) پس از خداوند بزرگ شایسته‌ترین مدیر در تاریخ بشر تلقی می‌شود؛ زیرا او مقاوم‌ترین مدیر در طول تاریخ جامعه انسانی است؛ چنان که آن حضرت در پاسخ عمویش ابوطالب که خواسته مردم قریش را - مبنی بر اینکه محمد باید از تبلیغ دین جدید دست بردارد - به او ابلاغ کرده بود، فرمود: «عمو جان! به خدا سوگند، هر گاه آفتاب را در دست راست من، و ماه را در دست چپ من قرار دهند (یعنی سلطنت تمام عالم را در اختیار من گذارند) که از تبلیغ آیین و تعقیب هدف خود دست بردارم، هرگز برنمی‌دارم و هدف خود را تعقیب می‌کنم تا بر مشکلات فائق آیم، و به مقصد نهایی برسم؛ و یا در طریق هدف جان بسپارم»[۷]. به یقین می‌توان گفت: اگر مقاومت و هدفمندی پیامبر اکرم(ص) و پشت‌گرمی حضرت خدیجه و همکاری صادقانه و فداکارانه حضرت علی(ع) در اوایل ظهور اسلام نبود، اسلام پا نمی‌گرفت و به فتح‌های بزرگ دست نمی‌یافت.

آیت‌الله مکارم شیرازی می‌فرماید: «برای انجام کارهای مهم اجتماعی، مخصوصاً ایجاد یک انقلاب وسیع و گسترده در تمام شئون زندگی، قبل از هر چیزی یک نیروی صبور و مصمم انسانی لازم است که با اعتقاد راسخ، و آگاهی کامل، و تعلیمات لازم فکری و فرهنگی، و پرورش‌های اخلاقی، برای این کار ساخته شده باشد. و این دقیقاً کاری بود که پیغمبر اسلام(ص)، در مکه در سال‌های نخستین بعثت، بلکه در تمام دوران عمرش انجام داد، و به همین دلیل و به خاطر وجود همین زیر بنای محکم، نهال اسلام به سرعت نمو کرد، و جوانه زد، و شاخ و برگ آورد»[۸]. علاوه بر آیات و روایات، از سیره عملی انبیا و اولیا نیز این حقیقت آشکار می‌شود که یکی از معیارهای شایستگی، صبر و مقاومت در برابر سختی‌ها و مشکلات است. کسانی که این ویژگی را دارا باشند نسبت به کسانی که فاقد آن هستند، از شایستگی بیش‌تری برخوردار بوده و در بحران‌ها و تحولات پیروز و سربلند از صحنه بیرون می‌آیند.[۹]

منابع

پانویس

  1. نهج البلاغه، حکمت ۸۲.
  2. نهج البلاغه، خطبه ۱۹۱.
  3. غررالحکم و دررالکلم، ج۱، ص۱۲.
  4. جوادی، محسن، مقاله «سعادت»، دانشنامه امام علی، ج۴، ص ۲۳۰.
  5. محمدی ری‌شهری، محمد، میزان الحکمه، ج۲، ص۱۵۵۸.
  6. محمدی ری‌شهری، محمد، میزان الحکمه، ج۲، ص۱۵۵۶.
  7. سبحانی، جعفر، فروغ ابدیت، ج۱، ص۲۶۸.
  8. مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج۱۷، ص۲۰۹.
  9. چناری، امید، وظایف نهادهای حاکمیتی در قبال مفاسد اقتصادی ص ۱۶۰.