شباهت امام مهدی و حضرت مسیح در سخن گفتن در گهواره چیست؟ (پرسش)

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت
شباهت امام مهدی و حضرت مسیح در سخن گفتن در گهواره چیست؟
موضوع اصلیبانک جامع پرسش و پاسخ مهدویت
مدخل بالاترمهدویت / عصر ظهور امام مهدی
مدخل اصلیکلیات عصر ظهور
مدخل وابسته؟
تعداد پاسخ۱ پاسخ

شباهت امام مهدی و حضرت مسیح در سخن گفتن در گهواره چیست؟ یکی از پرسش‌های مرتبط به بحث مهدویت است که می‌توان با عبارت‌های متفاوتی مطرح کرد. در ذیل، پاسخ به این پرسش را بیابید. تلاش بر این است که پاسخ‌ها و دیدگاه‌های متفرقه این پرسش، در یک پاسخ جامع اجمالی تدوین گردد. پرسش‌های وابسته به این سؤال در انتهای صفحه قرار دارند..

پاسخ نخست

میرتقی حسینی گرگانی

حجت الاسلام و المسلمین میرتقی حسینی گرگانی، در کتاب «نزول مسیح و ظهور موعود» در این‌باره گفته است:

«ابو نصر ظریف، خادم امام حسن عسکری S، می‌گوید: "حضرت صاحب‌ الزمان S در گهواره بود؛ به محضرش شرفیاب شدم فرمود: صندل قرمز[۱] پیش من بیاور و وقتی که آوردم فرمود: مرا می‌شناسی؟ عرض کردم آری شما مولای من و فرزند مولای من هستید، فرمود: این را نپرسیدم و این مقصودم نبود، گفتم منظور خود را بیان فرمایید، فرمود: "من خاتم اوصیا هستم، خداوند به‌وسیله من بلا را از اهل و خانواده‌ام و شیعیانم دور می‌کند"[۲]؛ شیخ طوسی به اسنادش از ابراهیم بن محمد بن عبدالله بن موسی بن جعفر از سیاری، نقل می‌کند که گفت: حدیث نمود برایم نسیم، خادم حسن بن علی عسکری S و ماریه، هنگامی که صاحب الزمان S از شکم مادرش فارغ شد، دو زانو نشست و دست‌هایش را به سمت آسمان بلند نمود. سپس عطسه زد و گفت: "ستایش مخصوص خداوند، پروردگار عالمیان است و درود خدا بر محمد و خاندان آن حضرت باد، ستمگران گمان می‌کنند که حجت خداوند باطل گردیده است، اگر به ما اجازه سخن داده شود، همه شک‌ها از بین می‌رود"[۳]؛ نیز ابراهیم بن محمد از نسیم خادم نقل می‌کند که وی گفت: "به محضر صاحب‌ الزمان S در حالی‌ که یک شب بیش‌تر از تولدش نگذشته بود، شرفیاب شده بودم؛ عطسه زدم، فرمود: " يَرْحَمُكَ‏ اللَّه‏ ‏". نسیم گوید: پس به دعای آن حضرت خوشحال گردیدم، آن‌گاه فرمود: آیا بشارت دهم تو را بر عطسه کردن؟ گفتم: بلی، پس فرمود: عطسه امان از مرگ است به مدت سه روز[۴]. حکیمه خاتون، دختر حضرت جوادالائمه و عمه حضرت عسکری S، می‌گوید: "... وقتی که جامه را کنار زدم، دیدم بقیة الله S به سجده افتاده است، پس او را در بغل گرفتم و دیدم که آن بزرگوار نظیف و پاک می‌باشد، سپس پدرش حضرت ابو محمد عسکری S ندا دادند: عمه جان فرزندم را بیاور و من او را به خدمت آن امام همام بردم و ایشان وی را در برگرفت در حالی‌ که دو دستش را بر زیر ران‌ها و پشت فرزند دلبندش قرار داده بود و دو پایش را بر سینه‌اش چسبانیده بود، زبانش را در دهان مهدی S قرار داد و بر چشمان و گوش طفلش می‌‌کشید، گفت: فرزندم با من حرف بزن، پس قائم آل‌ محمد a گفت: " أَشْهَدُ أَنْ‏ لَا إِلَهَ‏ إِلَّا اللَّهُ‏ وَ أَشْهَدُ أَنَ‏ مُحَمَّداً رَسُولُ اللَّهِ‏‏". پس از آن، بر امیرالمؤمنین تا پدر بزرگوارش یکی پس از دیگری درود فرستاد، آن‌گاه ابو محمد عسکری S فرمود:‌ای عمه! او را به مادرش برگردان تا بر وی سلام دهد و سپس او را باز گردان. پس، من ایشان را نزد نرگس خاتون مادرش بردم و سلام داد و بازش گرداندم. سپس امام حسن عسکری S فرمود:‌ای عمه! روز هفتم ولادت پیش ما باز گرد.... حکیمه گوید: روز هفتم نزد آن بزرگوار شرفیاب شدم و حضرت حجت بن الحسن S را در حالی‌ که در پارچه‌ای پوشیده شده بود، خدمت ایشان بردم و با او همان رفتار پیشین را تکرار نمود. وقتی‌که زبانش را در دهان او گذاشت گویا دارد شیر و عسل می‌خورد، پس فرمود: پسرم سخن بگو، و ایشان گفت: " أَشْهَدُ أَنْ‏ لَا إِلَهَ‏ إِلَّا اللَّهُ‏ "، و پس از آن بر پیامبر و خاندانش از امیرالمؤمنین تا پدرش درود فرستاد و سپس این آیه را تلاوت نمود: وَنُرِيدُ أَن نَّمُنَّ عَلَى الَّذِينَ اسْتُضْعِفُوا فِي الأَرْضِ وَنَجْعَلَهُمْ أَئِمَّةً وَنَجْعَلَهُمُ الْوَارِثِينَ وَنُمَكِّنَ لَهُمْ فِي الأَرْضِ وَنُرِي فِرْعَوْنَ وَهَامَانَ وَجُنُودَهُمَا مِنْهُم مَّا كَانُوا يَحْذَرُونَ[۵][۶]

احمد بن اسحاق بن سعد بن مالک بن احوص اشعری قمی، که از شخصیت‌های بزرگ و معروف قم و وکیل امام حسن عسکری S در آن سامان بود، می‌گوید: "به محضر امام حسن عسکری S رفتم که از جانشین او و امام پس از خودش سؤال کنم. پیش از آن که بپرسم، فرمود:‌ای احمد بن اسحاق! خدای بزرگ از روزی که آدم را آفرید تا روزی که قیامت به‌پا شود، زمین را خالی از حجت نگذاشته و نخواهد گذاشت؛ بلکه همواره حجت خدا در روی زمین خواهد بود که خداوند به‌وسیله او بلاها را از ساکنان زمین دور می‌کند و به برکت او باران را فرو می‌فرستد.... ای احمد بن اسحاق! اگر نبود منزلت تو در پیش حضرت احدیت و حجت‌های پروردگار، پسرم را به تو نشان نمی‌دادم. عرضه داشتم آیا علامتی هست که من بیش‌تر مطمئن شوم و دلم آرامش پذیرد؟ پس، ناگهان حجت خدا با زبان فصیح فرمود: "من بازمانده خدا در روی زمین هستم و از دشمنان خدا انتقام می‌گیرم، احمد بن اسحاق پس از دیدن، دیگر به‌ دنبال نشانه نرو و از آن مپرس"[۷] امام حسن عسکری S فرمود:‌ای احمد بن اسحاق! این امری از امرهای خداست و سری از اسرار خداست و غیبی از غیب‌های خداوند متعال است. آن‌چه به تو ارزانی داشتیم فرا گیر و پوشیده دار و از سپاس‌گزاران باش...[۸]»[۹].

منبع‌شناسی جامع مهدویت

پانویس

  1. صندل معرب چندن، یک چوب هندی بسیار معطر است که از آن تسبیح می‌سازند. درخت آن به اندازه درخت گردو و محکمی چوب آن و تا سی سال باقی است. این درخت به رنگ‌های سفید، زرد و سرخ می‌باشد. لغت‌نامه دهخدا، ج۱۰، ص۱۵۰۶۶.
  2. " أَنَا خَاتَمُ الْأَنْبِيَاءِ وَ بِيَ يَدْفَعُ اللَّهُ عَنْ أَهْلِي وَ شِيعَتِي ‏"؛ ملامحسن فیض کاشانی، محجة البیضاء فی تهذیب الاحیاء، ج۴، ص۳۴۶؛ سلیمان حسینی بلخی، ینابیع المودة، ج۳، ص۱۲۶؛ لطف‌الله صافی‌گلپایگانی، منتخب الاثر فی الامام الثانی عشر، ص۳۶۰.
  3. " الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعَالَمِينَ وَ صَلَّى اللَّهُ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ، زَعَمَتِ الظَّلَمَةِ أَنَّ حُجَّةُ اللَّهِ داحظة، وَ لَوْ أَذِنَ لَنَا فِي الْكَلَامِ لزال الشَّكِّ ‏"؛ فضل بن حسن طبرسی، اعلام الوری بأعلام الهدی، ج۲، ص۲۱۷؛ به نقل از: شیخ طوسی، کتاب الغیبة، ص۲۴۴؛ شیخ صدوق، کمال‌الدین، ص۴۳۰؛ لطف‌الله صافی‌گلپایگانی، پیشین، ص۳۴۱.
  4. " قَالَ إِبْرَاهِيمُ بْنُ مُحَمَّدٍ وَ حَدَّثَنِي نَسِيمٌ الْخَادِمُ قَالَ: قَالَ لِي صَاحِبُ الزَّمَانِ وَ قَدْ دَخَلْتُ عَلَيْهِ بَعْدَ مَوْلِدِهِ بِلَيْلَةٍ فَعَطَسْتُ فَقَالَ يَرْحَمُكَ اللَّهُ قَالَ نَسِيمٌ فَفَرِحْتُ بِذَلِكَ فَقَالَ أَ لَا أُبَشِّرُكَ‏ بِالْعُطَاسِ‏ فَقُلْتُ بَلَى فَقَالَ هُوَ أَمَانٌ مِنَ الْمَوْتِ إِلَى ثَلَاثَةِ أَيَّامٍ‏‏"؛ شیخ طوسی، کتاب الغیبة، ص۲۳۲؛ شیخ صدوق، کمال الدین وتمام النعمة، ص۴۳۰؛ فضل بن حسن طبرسی، اعلام الوری بأعلام الهدی، ج۲، ص۲۱۷؛ لطف‌الله صافی‌گلپایگانی، منتخب الاثر فی الامام الثانی عشر، ص۳۴۴.
  5. "و برآنیم که بر آنان که در زمین ناتوان شمرده شده‌اند منّت گذاریم و آنان را پیشوا گردانیم و آنان را وارثان (روی زمین) کنیم و به آنان در این (سر) زمین توانایی بخشیم و با آنان به فرعون و هامان و سپاه آن دو، چیزی را که از آن می‌هراسیدند نشان دهیم"؛ سوره قصص، آیه ۵-۶.
  6. فضل بن حسن طبرسی، اعلام الوری، ج۲، صص۲۱۴ - ۲۱۷؛ لطف‌الله صافی‌گلپایگانی، منتخب الاثر، ص۳۲۱.
  7. " أَنَا بَقِيَّةُ اللَّهِ‏ فِي‏ أَرْضِهِ‏ وَ الْمُنْتَقِمُ‏ مِنْ‏ أَعْدَائِهِ‏ فَلَا تَطْلُبْ أَثَراً بَعْدَ عَيْنٍ يَا أَحْمَدَ بْنَ إِسْحَاقَ ‏‏"
  8. ملامحسن فیض کاشانی، محجة البیضاء، ج۴، ص۳۳۹؛ سید مصطفی آل سیدحیدر، بشارة الاسلام، ص۱۶۷.
  9. حسینی گرگانی؛میرتقی، نزول مسیح و ظهور موعود، ص 72 - 75.