شرایط دستیابی غیر معصوم به علم غیب چیست؟ (پرسش)

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت
شرایط دستیابی غیر معصوم به علم غیب چیست؟
موضوع اصلیبانک جامع پرسش و پاسخ علم غیب
مدخل اصلیعلم غیب

شرایط دستیابی غیر معصوم (ع) به علم غیب چیست؟ یکی از مجموعه پرسش‌های مرتبط به بحث علم غیب معصوم است که می‌توان با عبارت‌های متفاوتی مطرح کرد. برای بررسی جامع این سؤال و دیگر سؤال‌های مرتبط، یا هر مطلب وابسته دیگری، به مدخل اصلی علم غیب مراجعه شود.

پاسخ نخست

حسینی میلانی

آیت‌الله سید محمد هادی حسینی میلانی در کتاب «دیدگاه‌های علمی» در این‌باره گفته‌است:

«در بعضی روایات است که اسم اعظم در آیةالکرسی است و در بعضی روایات در سه آیه سوره حشر است[۱] و ظاهر آن است که هر شخصی که تقوای قلب داشته باشد، به علاوه تقوای عملی ادراک می‌نماید و افاضه آن از درگاه تعالی مسمی به این اسم مقدس می‌باشد. البته امامان اسم اعظم را می‌دانند؛ بلکه به یک معنا خودشان کلمةالله و اسم اعظم می‌باشند»[۲].

پاسخ‌ها و دیدگاه‌های متفرقه

۱. آیت‌الله جوادی آملی؛
آیت‌الله عبدالله جوادی آملی، در کتاب «شریعت در آیینه معرفت» در این‌باره گفته است: «علم به غيب به دو گونه حاصل مى‌شود هر چند كه جمع اين دو ممكن است اول از آن دو علم استدلالى و يقين حصولى است كه با برهان حاصل مى‌شود دوم علم شهودى و حضورى است نظير آنچه كه قرآن كريم به آدميان وعده داده و مى‌فرمايد: ﴿كَلَّا لَوْ تَعْلَمُونَ عِلْمَ الْيَقِينِ* لَتَرَوُنَّ الْجَحِيمَ[۳]. اميرمؤمنان على (ع) در خطبه متقين علم آنها را بدينسان وصف مى‌نمايد : پارسايان گويا بهشت و اهل آن را ديده‌اند. اين گونه علم به غيب نظير آن علمى است كه حارث بن مالك نسبت به بهشت و بهشتيان و نسبت به دوزخ و دوزخيان داشت»[۴].
۲. آیت‌الله تحریری؛
آیت‌الله محمد باقر تحریری در کتاب «جلوه‌های لاهوتی» در این باره گفته است:

«رضایت الهی کلید ورود به عالم غیب یگانه راه اساسی رسیدن به حقایق عالم و دستیابی به عالم غیب، عبودیت واقعی خداوند تبارک تعالی است که انسان را مورد رضایت آن حضرت قرار داده و با ورود به عالم غیب را بر وی می‌گشاید. خداوند می‌فرماید: ﴿عَالِمُ الْغَيْبِ فَلا يُظْهِرُ عَلَى غَيْبِهِ أَحَدًا إِلاَّ مَنِ ارْتَضَى مِن رَّسُولٍ[۵]: با توجه به این آیه خداوند تبارک و تعالی کسی را بر تمام غیبش "مطلق و نسبی" مطلع می‌نماید که از او خشنود باشد، خواه نبیّ و یا وصیّ و یا کسانی که تبعیت واقعی از آن بزرگواران نموده و در زمره ﴿مَنِ ارْتَضَى باشند بنابراین کلمه ﴿مِن رَّسُولٍ بیان قسمتی از ﴿مَنِ ارْتَضَى است نه اینکه فقط رسولان، به غیب الهی عالم هستند زیرا در غیر این صورت به کاربردن واژه ﴿مَنِ ارْتَضَى که وصف کلی است، در کلام لغو و بیهوده بود و باید فقط خود رسول را ذکر می‌فرمود مثلاً می‌فرمود: "فَلا يُظْهِرُ عَلى غَيْبِهِ أَحَدًا إِلاَّ عَلَى الرَّسُول".

این رضایت دامنه وسیع و گسترده‌ای دارد و شامل اعمال، اخلاق و اعتقادات انسان می‌شود قرآن کریم این حقیقت را چنین بیان فرموده است: ﴿قُلْ إِن كُنتُمْ تُحِبُّونَ اللَّهَ فَاتَّبِعُونِي يُحْبِبْكُمُ اللَّهُ وَيَغْفِرْ لَكُمْ ذُنُوبَكُمْ وَاللَّهُ غَفُورٌ رَّحِيمٌ [۶] تبعیت کامل از پیامبر گرامی اسلام (ص) است که انسان را محبوب خدا قرار داده و خشیت او را در دل راسخ می‌گرداند و وی را در زمره حزب الهی قرار می‌دهد: ﴿رَّضِيَ اللَّهُ عَنْهُمْ وَرَضُوا عَنْهُ ذَلِكَ لِمَنْ خَشِيَ رَبَّهُ [۷] و یا: ﴿رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُمْ وَرَضُوا عَنْهُ أُوْلَئِكَ حِزْبُ اللَّهِ أَلا إِنَّ حِزْبَ اللَّهِ هُمُ الْمُفْلِحُونَ [۸].

رضایت الهی از بندگان خاص خویش علائم و آثار بسیار شگرفی دارد از جمله عشق و محبت فراوان عبد به عبادت و مناجات با او و دوری و تنفر از گناهان و معاصی الهی است. چنان‌که در روایات آمده است: "اِنَّ مُوسَى (ع) قَالَ: يَا رَبِّ أَخْبِرْنِي عَنْ آيَةِ رِضَاكَ مِنْ عَبْدِكَ فَأَوْحَى اَللَّهُ تَعَالَى إِلَيْهِ: إِذَا رَأَيْتَنِي أُهَيِّئُ عَبْدِي لِطَاعَتِي وَ أَصْرِفُهُ عَنْ مَعْصِيَتِي فَذَلِكَ آيَةُ رِضَايَ""[۹] حضرت موسی (ع) عرض کرد: پروردگارا، مرا خبر بده از نشانه خشنودی از بنده‌ات، خداوند متعال به او وحی کرد: هنگامی که دیدی بنده‌ام را برای طاعتم آماده کرده و از نافرمانیم باز می‌دارم این نشانه خشنودی من می‌باشد. با عظمت‌ترین اثر رضا و خشنودی حضرت حق سبحانه از بندگان صالح خویش رفع حجاب‌های طبیعت و غفلت از برابر فطرت آنهاست و به این وسیله ایشان به حقایق عالم غیب مطلق راه یافته و به مشاهده جمال و جلال پروردگارشان نایل شده و از آن متنعم می‌شوند، خداوند تبارک و تعالی در حدیث شریف معراج درباره ایشان چنین فرموده است: "لَأَفْتَحَنَّ لِرُوحِهِ اَبْوابَ السَّماءِ كُلَّها وَ لَأَرْفَعَنَّ الْحُجُبَ كُلَّها دُوني... وَ لا يَكُونُ بَيْني وَ بَيْنَ رُوحِهِ سَتْرٌ... يا اَحْمَدَ! اِنَّ اَهْلَ الْآخِرَةِ... جُلُوسُهُمْ مَعَ الْمَلائِكَةِ الَّذينَ يَمْشُونَ عَلى اَيْمانِهِمْ وَ شَمائِلِهِمْ، وَ مُناجاتُهُمْ مَعَ الْجَليلِ الَّذي فَوْقَ عَرْشِهِمْ"[۱۰] و برای روحش تمامی درهای آسمان را باز می‌کنم و تمامی پرده‌های نسبت به خود را برای او بالا می‌برم... و بين من و بین روح او پرده‌ای نمی‌باشد... ای احمد، به راستی اهل آخرت با ملائکه‌ای که بر جانب راست و چپ ایشان راه می‌روند همنشینی دارند و با خداوند بزرگی که بالای عرش ایشان است "تسلط بر عرش دارد" مناجات می‌کند»[۱۱].
۳. حجت الاسلام و المسلمین منصوری رامسری؛
حجت الاسلام و المسلمین خلیل منصوری رامسری، در مقاله «عوامل کسب و سلب علم لدنی» در این‌باره گفته‌ است:

«علوم لدنی که از آن به علوم خداداد، بی‌واسطه، شهودی و مکاشفه یاد می‌شود، گاه بی هیچ تلاش و کوششی به شخص می‌رسد که این دسته از علوم عنایت و فضل الهی می‌باشد و گاه دیگر، نیازمند بسترها و زمینه‌هایی است که از طریق آن علوم لدنی کسب می‌شود. از آیات سوره کهف این معنا را می‌توان استنباط کرد و به دست آورد که علوم لدنی که علوم رشدی هستند قابل تحصیل و کسب می‌باشند. به این معنا که انسان می‌تواند از طریق آموزش و دوره‌های خاص در نزد استادان آن ، به زمینه‌ها و بسترهای دریافت علوم شهودی برسد. البته در همین آیات این معنا نیز اثبات و مورد تأکید قرار گرفته است که حتی بسیاری از بزرگان چون حضرت موسی (ع) نیز ممکن است از ایجاد چنین بستر و فضای دریافت علم لدنی ناتوان باشد؛ زیرا دریافت علم لدنی نیازمند شرایط سخت و بسیاری است که بیش‌تری بزرگان نیز از تحقق بخشی و بسترسازی آن ناتوان می‌باشند.

از جمله این شرایط می‌توان به صبر و تحمل بسیار اشاره کرد که شخص بر پایه آن بتواند اموری را که به ظاهر بر خلاف شریعت است برتابد. اصولا چنین تاب و تحملی برای کسانی که تعبد و تقید بر شریعت و ظواهر آن را اصالت می‌بخشند، غیر ممکن است مگر آن که شخص به دانش نوری و بصیرتی دست یافته باشد که حکمت هر کار و عملی را بداند و بشناسد. حضرت موسی (ع) چنان قرآن در سوره کهف گزارش می‌کند از انجام این کار ناتوان بود؛ زیرا نتوانست با خلاف ظاهر شریعت کنار آید و نسبت به رفتارهای ضد شریعت حضرت خضر (ع) صبر و سکوت نماید.

دست‌یابی به بسیاری از علم شهودی از جمله علم لدنی نیازمند بسترهای لازم در شخص و ذات است. ایمان، احسان و نیکوکاری، تقوا و پرهیزگاری و تزکیه نفس و اموری دیگر چون تدبر و دقت در آیات انفسی و آفاقی و عمل بر اساس دانش و علم، از جمله بسترهای لازم برای دست‌یابی به مکاشفات و علوم شهودی است. دعا و نیایش نیز از جمله عوامل و زمینه سازهای دست‌یابی به مراتب عالی‌تر دانش از جمله دانش شهودی است که خداوند در آیه ﴿فَتَعَالَى اللَّهُ الْمَلِكُ الْحَقُّ وَلا تَعْجَلْ بِالْقُرْآنِ مِن قَبْلِ أَن يُقْضَى إِلَيْكَ وَحْيُهُ وَقُل رَّبِّ زِدْنِي عِلْمًا[۱۲]. به پیامبرش سفارش می‌کند.

باتوجه به آیاتی چون ﴿وَلَمَّا بَلَغَ أَشُدَّهُ آتَيْنَاهُ حُكْمًا وَعِلْمًا وَكَذَلِكَ نَجْزِي الْمُحْسِنِينَ[۱۳]. و ﴿وَلَمَّا بَلَغَ أَشُدَّهُ وَاسْتَوَى آتَيْنَاهُ حُكْمًا وَعِلْمًا وَكَذَلِكَ نَجْزِي الْمُحْسِنِينَ[۱۴]. می‌توان این معنا را تقویت کرد که اعطای علم لدنی به بشر بر تحقق عنصری چون احسان در انسان مبتنی و متکی است. این عنصر یکی از اساسی‌ترین عناصر تعیین کننده برای دست‌یابی به علم لدنی و بی‌واسطه شهودی می‌باشد.

با نگاهی به کسانی که به علم لدنی دست یافته‌اند این معنا نیز به دست می‌آید که بخش عمده کسانی که به علم لدنی دست یافته‌اند کسانی هستند که به رحمت و فضل الهی به این مراتب علوم رسیده‌اند. از جمله این افراد می‌توان به حضرت آدم، حضرت خضر، حضرت اسحاق، حضرت عیسی و مانند ایشان اشاره کرد. البته برخی دیگر به سبب ایجاد بستر و زمینه‌های در خود به این علوم لدنی دست یافته‌اند که می‌توان به علم لدنی داود (ع) پس از قتل جالوت و جهاد در راه خدا و بلعم باعورا اشاره کرد»[۱۵].
۴. حجت الاسلام و المسلمین خوش‌باور؛
حجت الاسلام و المسلمین داوود خوش‌باور، در پایان‌نامه کارشناسی ارشد خود با عنوان «علم غیب از دیدگاه فریقین» در این‌باره گفته‌ است: «گاهی برخی حقایق و امور پنهان از حس بر ضمیر "قلب" القاء می‌گردد، ناگهان فضای روح آنچنان روشن که یقین پیدا می‌کند که آنچه را دریافت نموده است صحیح و پا برجاست. الهام در لغت به معنای القای مطلبی در نفس و جان است. بنا بر برخی تفاسیر الهام دارای معنای عام و خاص است. معنای خاص الهام ویژه اولیاء و اوصیاست که گاهی با واسطه و گاهی بدون واسطه می‌باشد. الهام با واسطه توسط صدایی که از شخص خارج می‌گردد و آنگاه شنیده و معنای مقصود از آن فهمیده می‌شود، صورت می‌پذیرد. این حالت، مانند رؤیا، در حالات اولیه انبیاء رخ می‌دهد و اهل حق آن را وحی خفی به شمار می‌آورند. اما الهام بدون واسطه عبارت است از القای معانی و حقایق در قلوب اولیاء از عالم غیب که ممکن است به صورت دفعی و ناگهانی باشد و ممکن است به تدریج صورت پذیرد. معنای عام الهام نیز گاهی با سبب و گاهی بدون سبب و نیز گاهی حقیقی و گاهی غیر حقیقی است. الهام حقیقی با سبب از راه تزکیه و تصفیه نفس به دست می‌آید. الهام غیرحقیقی و بدون سبب، برای افرادی که استعداد خاصی دارند، به مقتضای ویژگی‌های خاص نژادی و جغرافیایی حاصل می‌شود مانند براهمه، کشیشان و راهبان. قرآن کریم نمونه‌ای از آن را نقل می‌کند ﴿وَأَوْحَيْنَا إِلَى أُمِّ مُوسَى أَنْ أَرْضِعِيهِ [۱۶] به مادر موسی (ع) الهام کردیم که به کودک خود شیر بده، و یا در جای دیگر مادر موسی (ع) دلواپس و نگران سرنوشت فرزند دلبند خود است که ناگهان به او الهام می‌شود او را در میان جعبه‌ای بگذارد و آن را به روی آبهای نیل روانه کند و در سرنوشت او فکری نکند زیرا خداوند متعال می‌فرماید ﴿إِنَّا رَادُّوهُ إِلَيْكِ وَجَاعِلُوهُ مِنَ الْمُرْسَلِينَ [۱۷] همانا ما آن را برمی‌گردانیم به‌سوی تو و قرار می‌دهیم او را موسی (ع) از مرسلین و انبیاء الهی کسانی که برگزیدگان خداوند که دارای روح پاک و بی‌آلایشی هستند و از تقوا و پرهیزگاری سهم والایی دارند، گاهی مشمول چنین الطاف الهی می‌شوند. این‌ها طرق و راه‌هایی است که پیامبران و پیشوایان معصوم (ع) و بندگان متقی و پرهیزگار را از امور پنهان از حس آگاه می‌سازد»[۱۸].
۵. حجت الاسلام و المسلمین خلیلی؛
حجت الاسلام و المسلمین مصطفی خلیلی، در مقاله «انسان‌شناسی از منظر میرحیدر آملی» در این‌باره گفته است: «برای رفع و ازاله موانع میان بصیرت با عالمِ غیب، عواملی وجود دارد که در حدِّ خود بسیار مؤثر است، به گونه‌ای که بدون آن علل و عوامل، هرگز رؤیتی حاصل نمی‌گردد. از دیدگاه او، آن عوامل عبارت است از: تقوا، ریاضت، خلوت و عزلت، با حفظ این عوامل چهارگانه، انوار عالم روحانی و آنچه از عجایب و غرایب در آن است، مشاهده می‌شود. به واسطه محصول این انوار، مشاهدات ازلیّه و مکاشفات حقیقیه به دست می‌آید؛ یعنی رؤیت عالم غیب به صورت مستمر و مداوم و نه موقت و مقطعی؛ چنانچه در قول خداوند آمده است: ﴿الَّذِينَ هُمْ عَلَى صَلاتِهِمْ دَائِمُونَ [۱۹][۲۰].
۶. آقای موسوی (پژوهشگر مجمع جهانی اهل بيت)؛
آقای سید عبدالرحیم موسوی حصینی، در کتاب «آگاهی امامان از غیب» در این‌باره گفته‌ است:

«نوع انسان استعدادها و توانایی‌هایی دارد که می‌تواند عناصر غیبی را که در او و نیز در هستی به ودیعه گذاشته شده است در راستای آبادانی و سازندگی به کار گیرد. بنابراین انسان به توجه به عالم غیب و آگاهی از آن نیاز دارد زیرا با شئون خلافت مرتبط است. قرآن کریم از ما می‌‎خواهد که با سنت‌های الهی به عنوان وسیله‌ای که واقعیت‌هایی را که هنوز اتفاق نیفتاده است و در پیشرفت انسان به سوی کمال نقش دارد، برای ما آشکار می‌کند آشنا شویم، زیرا آگاهی از سنت‌ها و شرایط آن، انسان را در موقعیتی قرار می‌دهد که قادر بر تعیین سرنوشت و مسلط بر آن باشد و بتواند آنچه در خور زندگی اوست با اطمینان برگزیند. بدین ترتیب انسان با تکیه بر ثابت بودن سنت‌هایی که وحی معرفی می‌کند، آگاهانه تلاش می‌کند تا شرایط و اسباب آن‌ها را فراهم کند.

بنابراین شناختن سنت‌ها و شرایط آن امری اکتسابی است اما با این حال یک عامل غیبی نیز به شمار می‎رود. به عبارت دیگر سنت‌ها با ایمان به غیب مرتبط هستند، چه مسأله غیب را بپذیریم و چه نپذیریم، دامنه سنت‌ها تا نیت‌های قلبی و مشاعر و احساسات موجود در زندگی مردم نیز کشیده شده است. انسان با علم اکتسابی نمی‌تواند معارف الهی تأثیرگذار در زندگی همه انسان‌ها را کاملا بشناسد، در حالی که حرکت هستی به سوی غایت‌های بزرگ، در هر دو بعد غیبی و حسى، به این سنت‌ها و معارف مرتبط است. (گذشته از ناتوانی علم اکتسابی در دست یافتن به سنت‌ها و معارف الهی) این علم نه می‌تواند اسرار تشریعی را کشف کند و نه می‌تواند از اسرار تکوینی جاری در این جهان پهناور پرده بردارد، زیرا احاطه به همه امور تنها با علم خدادادی ممکن است. دانشی که فرد یا گروه کسب می‌کند، محدود به زمان و شرایط گذرا است و نمی‌تواند به همه مسائل احاطه کامل پیدا کند و بنابراین ناقص است و نقشی که ایفا می‌کند نیز ناقص است در حالی که اراده الهی به علم کامل تعلق گرفته است. این محدودیت‌ها حتی در قلمروها و عرصه‌های عالم مادی نیز مطرح است، چه رسد به عالم پهناور غیب. بنابراین نوع انسان نیازمند علم خدادادی است که تنها با شیوه‌ها و راه‌های الهی مانند وحی، الهام، نقش بستن در قلب و آموختن از کسی که به او وحی می‌شود به دست می‌آید و با آن می‌توان کل حرکت تاریخ را درک کرد»[۲۱].
۷. آقای کرم‌زاده.
آقای علی کرم‌زاده در پایان‌نامه کارشناسی‌ارشد خود با عنوان «بررسی و تحلیل علم امام از دیدگاه صدوق کلینی و مفید» در این‌باره گفته است: «آگاهی از راه اشراق را واقعیتی غیر قابل انکار است. آگاهی‌های انسان بر اموری که خارج از متعلقات حس و تجربه، استدلال و عقل‌أند، بهترین گواه این مدعاست، پدیده‌های نوظهور و اکتشافات علمی تنها محصول تجربه و اندیشه ورزی نیست؛ زیرا چه بسا اموری که در چنبره این دو روش قرار نمی‌گیرند. فیلسوفان مسلمان آگاهی از غیب را دارای امکان وقوعی می‌دانند. ابن سینا می‌گوید: آن گاه که اشتغالات روح از طریق حواس کم شد، روح فرصتی می‌یابد تا از چنگال قوای طبیعی خلاص و به جانب قدس پرواز کند و صورت‌هایی از غیب در او نقش می‌بندد و این حالت گاهی در خواب و گاهی در بیماری پدید می‌آید.[۲۲] ابن سینا با سود جستن از تجربه و قیاس که مستظهر به حالت وجدانی است، می‌گوید: تجربه و قیاس به ما می‌گویند که انسان در موقع خواب می‌تواند با جهان خارج در تماس بوده، بر آن آگاهی یابد. با توجه به این حقیقت، مانعی ندارد که انسان به هنگام بیداری نیز دارای چنین توانایی باشد.[۲۳] در راستای همین بیان که انسان در اثر سیر و سلوک و ریاضت‌های شرعی واجد قدرتی می‌شود که دیگر هم نوعان او ندارند، می‌گوید: اگر دریافتی که شخص عارفی اموری انجام می دهد که از توان افراد عادی خارج است، این دریافت نباید همراه با انکار باشد؛ زیرا چه بسا برای این امور علل و اسبابی است که تو نیز اگر واجد آن شوی، قادر بر آن امور می‌گردی.[۲۴] شیخ اشراق که در حقیقت نام برداری فلسفه وی به اشراق، حکایت از روش فلسفی او می‌کند و در فلسفه الهی و ریاضت‌های نفسانی عملی داعیه‌های بسیار دارد، در خصوص آگاهی از غیب، در فصلی تحت عنوان سبب انذار‌ها و اطلاع بر مغیبات می‌گوید: هرگاه اشتغالات حواس ظاهر کم شود و نفس انسان از چنبر، قوای طبیعی رها شود، نفس توانایی بر امور غیبی پیدا می‌کند و گواه بر این امور، خواب‌های صادق است که برای انسان رخ می‌دهد. از منظر او نور اسفهبد، که همان نفس انسانی است، آن گاه که از جهات شواغل قوی حسی رهایی یابد و حس باطن هم ضعیف شود، در حقیقت نفس از برازخ (اجسام) رها می‌شود و به برازخ علوی متصل می‌شود و در آنجا بر مغیبات اطلاع می‌یابد.[۲۵] همو درباره اطلاع پیامبران (ص) و اشخاص کمل از غیب می‌گوید: "و ما یتلقی الأنبیاء والأولیاء و غیرهم من المغیبات فانها قد ترد علیهم فی اسطر مکتوبة. (...) اطلاع انبیاء و اشخاص کمل از غیب به دلیل نوشته‌هایی است که آنان می‌بینند و یا صداهای دل انگیز و هولناکی است که می‌شنوند و یا صور تهایی که مشاهده می‌کنند. و با ایشان سخن می‌گویند صدرالمتألهین ضمن پذیرش دیدگاه فیلسوفان قبل از خود درباره اطلاع افراد کمل از غیب، با تفصیل در این‌باره به بیان دیدگاه خود پرداخته است. او با ارائه تفاوت‌های وحی و الهام بر این باور است که نفس انسانی بر اثر اتصال با جهان عقل و یا عالم مثال -که شیخ اشراق به طور جدی بر آن اصرار دارد و ابن سینا منکر آن است - آگاهی‌هایی کسب می‌کند و در ادامه این ادعا را مدلل و با براهین عقلی روشن می‌سازد، پیداست که بیان تفصیلی همه آن مطالب با حجم این پژوهش سازگار نیست و دیدگاه ملاصدرا حواشی وی در دو فصل سبب انذارها و اطلاع بر مغیبات و بیان اقسام مغیباتی که افراد کمل توانایی بر دریافت آنها دارند، در مقاله پنجم از کتاب شرح حکمه الاشراق، جای هیچ ابهامی باقی نمی‌گذارد که دریافت امور غیبی امری شدنی است. بنابر این، دانشمندان، خواه فیلسوفان و خواه روان شناسان در این جهت تردیدی ندارند که انسان توانایی دارد که از مغیبات مطلع شود. نکته‌ای که نباید از آن غفلت نمود؛ چنان که ملاصدرا در تعلیقات بر حکمه الاشراق آورده است، آگاهی پیامبران (ص) و همچنین امامان معصوم (ع) از غیب، غیر از طرق عادی است و اشتراک در نتیجه گواه بر اتخاذ دو روش نیست و آنچه در خصوص اطلاع افراد عادی بر غیب بیان شد تنها برای این بود که استبعاد دانستن غیب از ادهان زدوده شود»[۲۶].

پرسش‌های وابسته

منبع‌شناسی جامع علم غیب معصوم

پانویس

  1. هُوَ اللَّهُ الَّذِي لا إِلَهَ إِلاَّ هُوَ عَالِمُ الْغَيْبِ وَالشَّهَادَةِ هُوَ الرَّحْمَنُ الرَّحِيمُ هُوَ اللَّهُ الَّذِي لا إِلَهَ إِلاَّ هُوَ الْمَلِكُ الْقُدُّوسُ السَّلامُ الْمُؤْمِنُ الْمُهَيْمِنُ الْعَزِيزُ الْجَبَّارُ الْمُتَكَبِّرُ سُبْحَانَ اللَّهِ عَمَّا يُشْرِكُونَ هُوَ اللَّهُ الْخَالِقُ الْبَارِئُ الْمُصَوِّرُ لَهُ الأَسْمَاء الْحُسْنَى يُسَبِّحُ لَهُ مَا فِي السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضِ وَهُوَ الْعَزِيزُ الْحَكِيمُ، سوره حشر، آیات۲۲ تا ۲۴.
  2. دیدگاه‌های علمی سید محمد هادی حسینی میلانی، ص۱۱۱ و ۱۱۲.
  3. «يعنى اگر علم اليقين داشته باشيد بدون شك دوزخ را نيز خواهيد ديد»سوره تکاثر آیه۵.
  4. شریعت در آیینه معرفت ص۱۴۲
  5. سوره جن، آیه: ۲۶ و ۲۷.
  6. بگو اگر خدا را دوست دارید از من تبعیت کنید تا خدا شما را دوست بدارد و گناهانتان را ببخشد و خداوند بخشنده مهربان است؛ سوره آل عمران، آیه: ۳۱.
  7. خداوند از ایشان خشنود بوده و ایشان نیز از خداوند خشنود هستند. این "خشنودی دو طرفه" برای کسی است که از پروردگارش بترسد؛ سوره بینه، آیه: ۸.
  8. خداوند از ایشان خشنود بوده و ایشان نیز از او خشنود بوده، ایشان حزب خداوند هستند، آگاه باشید که حزب خداوند رستگارند؛ سوره مجادله، آیه: ۲۲.
  9. بحارالانوار، ج۷۰، ص۲۶، روایت ۲۹.
  10. وافی، ج۳، قسمت۲، ص ۳۹.
  11. جلوه‌های لاهوتی، ج ۱، ص۱۶۰.
  12. «پس، فرابرترا که خداوند است، آن فرمانفرمای راستین و در قرآن پیش از آنکه وحی آن به تو پایان پذیرد شتاب مکن و بگو: پروردگارا! بر دانش من بیفزای» سوره طه، آیه۱۱۴.
  13. «و چون به برنایی خویش رسید بدو (نیروی) داوری و دانش بخشیدیم و بدین گونه به نیکوکاران پاداش می‌دهیم» سوره یوسف، آیه۲۲.
  14. «و چون به برنایی خویش رسید و استواری یافت بدو (نیروی) داوری «1» و دانشی بخشیدیم و بدین‌گونه به نیکوکاران پاداش می‌دهیم» سوره قصص، آیه۱۴.
  15. عوامل کسب و سلب علم لدنی
  16. و به مادر موسی الهام کردیم که به او شیر بده؛ سوره قصص، آیه: ۷.
  17. ما او را به تو باز می‌گردانیم و او را از پیامبران خواهیم کرد؛ سوره قصص، آیه: ۷.
  18. علم غیب از دیدگاه فریقین؛ ص ۷
  19. آنان که در نمازهایشان پیگیری دارند؛ سوره معارج، آیه: ۲۳.
  20. انسان‌شناسی از منظر میرحیدر آملی
  21. آگاهی امامان از غیب، ص ۲۹.
  22. "و اذا قلت الشواغل الحسیة و بقیت الشواغل أقل لم یبعد أن یکون للنفس فلتات تخلص عن شغل التخیل الی جانب القدس فانتقش فیها نقش من الغیب(...)" ابن سینا، ج ۳، ص ۴۰۷ .
  23. "التجربة والقیاس متطابقان علی أن للنفس الإنسانیة أن تنال من الغیب نی؟ فی حالة المنام فلا مانع من أن یقع مثل ذلک النیل فی حالة الیقظة".
  24. "اذ بلغک أن عارفا أطاق بقوته فعلا أو تحریکا او حرکه یخرج عن وسع مثله فلا تتلقه بکل ذلک الاستنکار فلقد تجد إلی سببه سبیلا فی اعتبارک مذاهب الطبیة".
  25. شیخ اشراق، ج ۲، ص ۲۳۶.
  26. بررسی و تحلیل علم امام از دیدگاه صدوق کلینی و مفید، ص۲۳.