شیوه انتقال دانش از یک معصوم به معصوم دیگر چگونه بوده است؟ (پرسش)
شیوه انتقال دانش از یک معصوم به معصوم دیگر چگونه بوده است؟ | |
---|---|
موضوع اصلی | بانک جامع پرسش و پاسخ علم معصوم |
مدخل اصلی | علمآموزی معصوم - وراثت علم |
تعداد پاسخ | ۱ پاسخ |
شیوه انتقال دانش از یک معصوم به معصوم دیگر چگونه بوده است؟ یکی از پرسشهای مرتبط به بحث علم معصوم است که میتوان با عبارتهای متفاوتی مطرح کرد. برای بررسی جامع این سؤال و دیگر سؤالهای مرتبط، یا هر مطلب وابسته دیگری، به مدخل اصلی علم معصوم مراجعه شود.
پاسخ نخست
حجت الاسلام و المسلمین دکتر سید علی هاشمی در کتاب «ماهیت علم امام بررسی تاریخی و کلامی» در اینباره گفته است:
«مراد از این عنوان، پاسخ به این پرسش است که آیا فراگیری این علوم به شیوههایی عادی بوده یا روشهایی غیر متعارف و ویژه داشته است؟ اگرچه داوری دقیق در این خصوص، با توجه به عدم صراحت روایات یادشده در این زمینه دشوار است، میتوان احتمالهایی را درباره آن مطرح کرد.
تعلیم و تعلم عادی: ظاهر برخی تعابیر روایات یاد شده، این احتمال را تقویت میکند که دست کم در برخی موارد، تعلیم علوم به صورت عادی بوده است. قرائت آیاتی که در غیبت امیرالمؤمنین S بر پیامبر a نازل شده بود، برخی پرسشهای امیرالمؤمنین S از پیامبر a، یا امامی از امام پیشین، و برخی از خبرهای مربوط به زمان و چگونگی شهادت ائمه (ع) که حتی افراد عادی دیگر نیز آنها را نقل کردهاند، ظهور یا صراحت در آن دارند که این علوم به طور عادی به آنان تعلیم داده شده است؛ مانند خبر شهادت سیدالشهدا S که افرادی مانند جناب ام سلمه نیز آن را نقل کردهاند[۱]. چنین دانشهایی، به شیوهای عادی به امام آموخته شدهاند؛ یعنی اگر کس دیگری نیز آن سخنان را میشنید، به طور عادی آن مطالب را فرا میگرفت. یادآور میشویم که مقصود از علم آموزی در این نوشتار، اعم از فراگرفتن دانشهای جامع و کلی مانند احکام دین است، و آموختن مطالب جزئی، مانند آگاهی از تفسیر یک آیه یا تحقق یک حادثه در آینده را نیز شامل میشود.
تعلیم و تعلم ویژه: با اینکه برخی از علوم ائمه (ع) به شیوه عادی فراگرفته شدهاند، به نظر میرسد در موارد بسیاری، آموزش و فراگیری علوم اهل بیت S عادی نبوده است. بنا بر روایتی امام باقر S در پاسخ به این پرسش که شما چگونه مدعی هستید که تنها وارث علوم پیامبرید، درحالی که پیامبر a برای تمام مردم مبعوث شده بود، با استناد به برخی آیات بیان کردند که آنچه پیامبر a آشکار کرد، برای تمام مردم بود؛ اما آنچه از آن سخن نگفت و خداوند از ایشان خواست که بر زبان نیاورد، مخصوص اهل بیت S است. در ادامه این روایت آمده است که رسول خدا a با برادرش علی S پنهانی سخن میگفت و با دیگر اصحابش این گونه رفتار نمیکرد. به همین دلیل است که امیرالمؤمنین S فرمود: پیامبر a بر من هزار باب علم را گشود که از هر باب، هزار باب دیگر گشوده میشد. این علوم، همان علوم مخصوص و پنهانی بوده که از پیامبر a به امیرالمؤمنین S و از ایشان به دیگر ائمه (ع) منتقل شده است[۲]. در ادامه همین روایت، در توضیح بیشتر این مطلب آمده است: خداوند متعال بر پیامبرش کتابی را فرستاد که در آن، (علم) آنچه گذشته و آنچه تا قیامت رخ میدهد، آمده است. سپس فرمودند: خداوند به پیامبرش وحی کرد که چیزی از علوم پنهان و.. اسرارش باقی نگذارد، مگر آنکه آن را به طور پنهانی به او (امیرالمؤمنین S) بیاموزد[۳]. این تعابیر، اگر چه به صراحت غیرعادی بودن روش این تعلیم و تعلم را نشان نمیدهد، با توجه به گستردگی قلمرو این تعالیم، میتوان ادعا کرد که ظهور در غیر عادی بودن روش آموزش و فراگیری آن دارد. در روایتی از امام صادق S آمده است که تا کنون بیش از دو حرف از آن حروف (هزار حرفی که پیامبر a به امیر المؤمنین S آموخت) آشکار نشده است[۴].
چنان که گفته شد، در برخی از این روایات آمده است تمام علومی که خداوند به فرشتگان و پیامبرانش داده بود، از طریق رسول خدا a به ائمه (ع) رسیده است. گستردگی قلمرو این علوم، این احتمال را تأیید میکند که بسیاری از این علوم به شیوهای ویژه به ائمه تعلیم داده شدهاند؛ و گرنه عمر محدود انسانها برای آموختن همه این علوم کفایت نمیکند؛ به ویژه آنکه میدانیم برخی از ائمه، مدت محدودی امام پیش از خود را درک کردند؛ مانند امام جواد S که در حدود هفت یا نه سالگی به امامت رسیدند. همین طور امام هادی S که در حدود هشت سالگی، و حضرت صاحب الزمان S در حدود پنج سالگی امامت را بر عهده گرفتند. همچنین تعبیر اسرار الهی که در برخی روایات برای اشاره به این علوم به کار رفته است، نشان میدهد شیوۀ تعلیم -دست کم برخی مصادیق یا مراتب - این علوم، عادی نبوده و گونه خاصی داشته است.
بنابراین میتوان به این نتیجه رسید که انتقال بسیاری از علوم و اسرار به ائمه، به شیوهای خاص و غیر متعارف بوده است؛ هرچند آنان به طور عادی و طبیعی نیز برخی علوم را از پیامبر یا امام پیشین دریافت کردهاند؛ مانند مواردی که امام همانند دیگران حدیثی را از رسول خدا a یا امام پیشین شنیده و آن را مانند دیگر راویان نقل کرده است»[۵]
منبعشناسی جامع علم معصوم
پانویس
- ↑ ر.ک: علی بن حسین مسعودی، اثبات الوصیة للإمام علی بن ابی طالب، ص۱۶۵.
- ↑ ر.ک: محمد بن جریر طبری، دلائل الإمامة، ص۲۳۵؛ همو، نوادر المعجزات فی مناقب الأئمة الهداة، ص۲۷۹.
- ↑ ر.ک: محمد بن جریر طبری، دلائل الإمامة، ص۲۳۵؛ همو، نوادر المعجزات فی مناقب الأئمة الهداة، ص۲۷۹.
- ↑ ر.ک: محمد بن حسن صفار، بصائر الدرجات، ص۳۰۷؛ محمد بن محمد مفید، الاختصاص، ص۲۸۴.
- ↑ هاشمی، سید علی، ماهیت علم امام بررسی تاریخی و کلامی ص ۱۷۶.