عبدالله بن ارقم قرشی در تاریخ اسلامی
مقدمه
نام و نسب او عبدالله بن ارقم بن عبد یغوث بن کلاب قرشی زهری است. او در عام الفتح، اسلام آورد و کاتب پیامبر صل، ابوبکر و عمر و خزانهدار بیت المال در زمان عمر هم چنین به مدت دو سال در زمان عثمان بود[۱]. آمنه، مادر گرامی پیامبر (ص)، عمه پدرش بود و مادرش، امیمه، دختر حرب بن ابی همهمه و به نقلی عمره بنت اوقص بن هاشم بن عبد مناف بود [۲].
عبدالله چون نویسنده خوبی بود، پیامبر تا او را به نویسندگی نامهها انتخاب فرمود؛ او در زمان ابوبکر نیز همین شغل را داشت. پیامبر (ص) به کار او اطمینان داشت، به حدی که نامهای را که او مینوشت، بدون آنکه حضرت بخواند، آن را مهر میکرد. روزی نامه مهمی برای پیامبر (ص) آمد. پیامبر (ص) پس از خواندن آن فرمود: "چه کسی میتواند جواب خوبی به این نامه بدهد؟" عبدالله پاسخ داد: "من جواب نامه را مینویسم". پس از نگارش پاسخ نامه، آن را به حضرت داد و حضرت آن را پسندید و او را تحسین کرد. عمر که در آن جلسه حاضر بود، از این که چگونه عبدالله مقصود پیامبر (ص) را دریافته است، تعجب کرد؛ لذا پس از آنکه به خلافت رسید، بیت المال را به او سپرد[۳].[۴]
عبدالله و خزانهداری
ابو مخنف گوید: در دوره خلافت عثمان، کارگزار بیت المال، عبدالله بن ارقم بود. عثمان صد هزار درهم از بیت المال وام خواست و عبدالله سندی نوشت که در آن، حق مسلمانان را بر آن مال یاد کرد و علی (ع)، طلحه، زبیر و عبدالله بن عمر و سعد بن ابی وقاص را گواه گرفت. چون مهلت پرداخت وام به سر آمد، عثمان آن را پس داد. پس از مدتی عبدالله بن خالد بن اسید همراه تعدادی از جنگجویان از مکه به نزد عثمان آمد و او دستور داد تا به عبدالله سیصد هزار درهم و به هر مردی از قوم وی نیز صد هزار درهم دادند و در این باره حوالهای نوشت و به نزد ابن ارقم فرستاد. او این مبالغ را زیاد شمرد و حواله را رد کرد و گویند که از عثمان خواست تا در ضمن آن از حقوق مسلمانان (و این که باید پس داده شود) یاد کند و او نپذیرفت و ابن ارقم هم از دادن پول به آن گروه خودداری کرد. عثمان به او گفت: "تو خزانهدار ما هستی، چه چیز باعث شده که چنین میکنی؟" ابن ارقم گفت: "من خود را خزانهدار مسلمانان میدانستم و خزانهدار تو نیز غلامت است و بس. به خدا که هرگز برای تو کار بیت المال را به گردن نمیگیرم". آن گاه روز جمعه در حالی که عثمان خطبه میخواند، کلیدهای بیت المال را به مردم نشان داد و گفت: "ای مردم! عثمان گمان برده است که من خزانهدار او و خویشان او هستم؛ با این که من خزانهدار مسلمانان بودم و این هم کلیدهای بیت المال شما است". و آنها را روی زمین انداخت. عثمان کلیدها را برداشت و به زید بن ثابت سپرد و به نقلی معیقب بن ابی فاطمه را کارگزار بیت المال قرار داد و سیصد هزار درهم برای پسر ارقم فرستاد که او نپذیرفت [۵].[۶]
عبدالله و نقل روایت
برخی از عبدالله بن ارقم روایت نقل کردهاند که به آنها اشاره میشود.
- هشام بن عروه از پدرش و او از عبدالله بن ارقم روایت میکند که گفت: از رسول خدا (ص) شنیدم که فرمود: "هنگام اقامه مردان نماز کا دور ابتدا کرده و بسیاری طهارت خود بپردازید، سپس نماز را اقامه کنید [۷].
- به نقل نسائی، عبدالله بن شریک از عبدالله بن ارقم و او از سعد روایت کرده است که پس از نازل شدن دستور "سد الأبواب"، عباس به حضور پیامبر اکرم (ص) رسید و گفت: در خانههای ما را بستی و تنها در خانه علی را باز گذاشتی!" رسول خدا (ص) فرمود: "نه من در خانهها را گشودم، و نه من در خانهها را بستم"[۸].
- عبدالله بن شریک از عبدالله بن ارقم نقل کرده که رسول خدا عده ای را به سرپرستی ابوبکر به منطقهای فرستاد. وقتی ابوبکر قسمتی از راه را پیمود، پیامبر (ص) علی (ع) را فرستاد تا سرپرستی را از ابوبکر تحویل بگیرد. ابوبکر از این ماجرا ناراحت شد. پیامبر (ص) به او فرمود: "از دست من ناراحت نشو؛ زیرا علی از من و من از علی هستم"[۹].
- عبدالله بن شریک از عبدالله بن ارقم کنانی و او از سعد بن ابی وقاص نقل میکند که پیامبر (ص) به علی (ع) فرمود: "منزلت تو نسبت به من مثل منزلت هارون به موسی است"[۱۰].[۱۱]
سرانجام عبدالله بن ارقم
نقل شده او در زمان خلافت عثمان درگذشت و این نظر بخاری است که در کتاب تاریخ صغیرش آمده ولی ابن حبان در کتاب ثقاتش سال وفات وی را سال ۴۴ هجری دانسته است که این قول، درست نیست[۱۲].[۱۳]
منابع
پانویس
- ↑ الاستیعاب، ابن عبد البر، ج۳، ص۸۶۶.
- ↑ اسد الغابه، ابن اثیر، ج۳، ص۶۹.
- ↑ الاصابه، ابن حجر، ج۴، ص۴. ابو عمر میگوید: عبدالله از کسانی بود که نامههای پیامبر (ص) را مینوشت. در مناقب آمده که نامههای رسول خدا (ص) به پادشاهان را زید و عبدالله بن ارقم و قبالهها را علاء بن عقبه و عبد الله بن ارقم مینوشتند و در کتاب"التنبیه والاشراف" آمده که عبدالله بن ارقم و علاء بن عقبه در بین مردم، عقود و سایر معاملات را مینوشتند. ابن کثیر میگوید: عبد الله بن ارقم برای پیامبر (ص) نامه مینوشته و جواب پادشاهان را میداده است. طبری میگوید: عبد الله بن ارقم و علاء بن عقبه نامههای مردم را مینوشتند و عبدالله بن ارقم گاهی از مواقع برای پادشاهان نیز نامه مینوشته است. (مکاتیب الرسول، احمدی میانجی، ج۱، ص۱۲۱). هم چنین نقل شده که معاویه در زمان حیات رسول خدا (ص) بعضی از نامهها را مینوشته است. در حالی که قصد این افراد از بیان این موضوع آن است که نقش علی (ع) را در کتابت وحی از بین ببرند. این اثیر علی (ع) را از نویسندگان قبالهها و عهود معرفی کرده و کتابت وحی را از آن حضرت سلب کرده است؛ با این که میدانسته علی (ع) در مکه به مدت سیزده سال آیات قرآن را مینوشت؛ در حالی که در این زمان، خبری از معاویه، أبی بن کعب، محمد بن مسلمه و زید بن ثابتی که هنگام ورود رسول خدا (ص) به مدینه، کوچک بود و عمرو بن عاص و مغیره و عبد الله بن ارقم و ثابت بن قیس نبوده است. و علی (ع) از پیامبر (ص) پیروی کرده و وحی و علوم رسالت و ذخایر نبوت را به دستور پیامبر (ص) نوشته است و ائمه اطهار (ع) به این نوشتهها متمسک شده و افتخار میکردهاند که آنها به ودیعه در اختیارشان است و این بر کسی که کمترین توجه به احادیث اهل بیت (ع) کند، پوشیده و مخفی نیست. (مکاتیب الرسول، احمدی میانجی، ج۱، ص۱۴۴-۱۴۵).
- ↑ حبیبی، پروین، مقاله «عبدالله بن ارقم»، دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم، ج۵، ص:۶۳۵-۶۳۶.
- ↑ تاریخ الیعقوبی، یعقوبی، ج۲، ص۱۶۸؛ أنساب الأشراف، بلاذری، ج۵، ص۵۴۸؛ الغدیر، علامه امینی، ج۸، ص۳۹۱.
- ↑ حبیبی، پروین، مقاله «عبدالله بن ارقم»، دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم، ج۵، ص:۶۳۶-۶۳۷.
- ↑ اسد الغابه، ابن اثیر، ج۳، ص۶۹.
- ↑ احقاق الحق و ازهاق الباطل، نورالله شوشتری، ج۵، ص۵۵۹ و ج۲۱، ص۲۴۹. نقل شده، هنگامی که رسول خدا همه مردم، غیر از عترت خودش را از مسجد بیرون کرد، عباس به او گفت: ای رسول خدا، همه ما را بیرون کردی و علی را باقی گذاردی؟! پیامبر (ص) فرمود: من شما را اخراج و او را رها نکردهام، بلکه خداوند او را باقی گذاشت و شما را اخراج کرد. (عیون اخبار الرضا (ع)، شیخ صدوق، ج۲، ص۲۱۰ و أمالی، شیخ صدوق، ص۶۱۸) از پیامبر اکرم (ص) روایت شده است که فرمود: تمام درهایی را که به مسجد باز میشود، به جز در خانه علی ببندید. (عیون اخبار الرضا (ع)، شیخ صدوق، ج۱، ص۷۲) این خبر را شیخ صدوق در مالی هم از ابن عباس روایت کرده، اما وی از بیان اعتراض او به پیامبر اکرم (ص) خودداری کرده و به همین مقدار نقل کرده است که پیامبر (ص) دستور داد تا درهای مسجد جز در خانه علی بسته شد. عبد الله بن عمرو زید بن ارقم نیز روایت را به همین صورت نقل کرده و به همین مقدار اکتفا کردهاند! اما ابن عباس در جای دیگری این گونه روایت را نقل کرده است: رسول خدا برخاست و حمد و ثنای الهی را به جای آورد و سپس فرمود: اما بعد، همانا من دستور دادهام که همه درها، غیر از در خانه علی بسته شود و در این میان کسی اعتراض کرده است! اما او بداند که به خدا قسم، من از جانب خودم، دری را بسته یا باز نکردم، بلکه به همان کاری که دستور داده شده ام، عمل کردم. (بحار الانوار، علامه مجلسی، ج۳۹، ص۲۰؛ به نقل از امالی صدوق) شیخ صدوق در علل الشرایع به نقل از ابن عباس به اعتراض عده ای به پیامبر اکرم اشاره کرد، بدون آنکه به اعتراض عباس اشاره کرده باشد. وی روایت کرده است: هنگامی که رسول خدا درهای باز شده به مسجد، جز در خانه علی، بست. اصحاب ناراحت شدند و گفتند: ای رسول خدا، چرا در خانههای ما را بستی و در خانه این جوان را باز گذاشتی؟! آن حضرت فرمود: خداوند متعال به من دستور داده است که در خانههای شما را بسته و در خانه علی را باز بگذارم و در حقیقت، من تابع وحی پروردگار هستم. (علل الشرایع، شیخ صدوق، ج۱، ص۲۰۱) هم چنین نقل شده، رسول خدا خطبهای خواند و فرمود: ای مردم، خدای عز و جل به موسی و هارون دستور داد که برای قوم خود در مصر خانههایی درست کنند و به آنها فرمود که در مسجدشان، هیچ جنبی به استراحت نپردازد و هیچ کس با زنان خود نزدیکی نکند، مگر هارون و ذریهاش. و همانا علی برای من به منزله هارون برای موسی است، لذا برای هیچ کس جایز نیست که در مسجد من با زنان همبستر شود و هیچ جنبی حق خوابیدن در آن را ندارد، جز علی و ذریهاش و هر کسی که این موضوع را نمیپسندد، راه باز است و با دست به سوی شام اشاره کرد. (بحارالانوار، علامه مجلسی، ج۸۱، ص۵ به نقل از علل الشرایع شیخ صدوق)؛ هم چنین نقل شده، پیامبر اکرم معاذ بن جبل را پیش ابوبکر فرستاد تا به او بگوید: رسول خدا دستور داد، که او از مسجد خارج شده در خانهاش را ببندد. معاذ این پیام را رسانید. ابوبکر گفت: اطاعت میکنم و در خانهاش را بست و از مسجد خارج شد. سپس پیامبر (ص) را به سوی عمر فرستاد تا این پیام را به او بگوید. عمر پس از شنیدن پیام، گفت: اطاعت میکنم و ما مطیع خدا و رسولش هستیم؛ اما من خیلی علاقه دارم که سوراخی از داخل خانهام به مسجد وجود داشته باشد. معاذ این درخواست عمر را به رسول خدا اطلاع داد، اما آن حضرت قبول نکرد. سپس پیامبر راه او را به سوی عثمان فرستاد. او هم گفت: مطیع خدا و رسولش هستیم. پس پیامبر (ص) به علی (ع) فرمود: تو در مسجد ساکن باش که طاهر و مطهر هستی. عدهای که این وضع را دیدند، نسبت به علی حسادت ورزیدند. رسول خدا (ص) از این مطلب آگاه شد. پس ضمن ایراد خطبهای فرمود: عدهای نسبت به این منزلت علی حسودی میکنند. (کشف الغمه، ابن ابی الفتح اربلی، ج۱، ص۳۳۹).
- ↑ احقاق الحق و ازهاق الباطل، نورالله شوشتری، ج۳، ص۴۳۰.
- ↑ احقاق الحق و ازهاق الباطل، نورالله شوشتری، ج۵، ص۱۶۷ و ج۲۱، ص۱۹۸.
- ↑ حبیبی، پروین، مقاله «عبدالله بن ارقم»، دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم، ج۵، ص:۶۳۷-۶۳۹.
- ↑ الاصابه، ابن حجر، ج۴، ص۵.
- ↑ حبیبی، پروین، مقاله «عبدالله بن ارقم»، دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم، ج۵، ص:۶۳۹.