عصمت امام در فرهنگ و معارف انقلاب اسلامی
بحث از عصمت امام، در فرهنگ و معارف انقلاب اسلامی را میتوان در لا به لای برخی سخنرانیها یا کتابهای امام خمینی مشاهده نمود. ایشان بر این باور است که عصمت حالتی نفسانی و نوری باطنی است که از نور کامل یقین و اطمینان تامّ حاصل میشود. امام قائل به عصمت مطلقه پیامبر اکرم(ص) و امامان معصوم(ع) بوده و گستره عصمت ایشان را به عصمت از هرگونه لغزش، خطا، سهو و فراموشی توسعه میدهد. ایشان حجیت سنت معصومان را نیز از جمله ویژگیهای اساسی و مهم آنها میداند که معنایی غیر از عصمت ندارد.
معناشناسی عصمت
معنای لغوی
عصمت، واژهای عربی و از ماده عَصِمَ، یعصِمُ است که در لغت در دو معنا به کار رفته؛ یکی مَسَک به معنای حفظ و نگهداری و دیگری مَنَع به معنای مانع شدن. استعمال واژه عصمت در معنای حفظ و نگهداری به ویژه هنگامی که این کلمه و مشتقات آن به خداوند اسناد داده شود مورد اتفاق لغتنویسان معروف زبان عربی است[۱]. برخی هم این واژه را به امتناع به معنای منع کردن یا مانع شدن معنا کرده اند[۲].[۳]
معنای اصطلاحی
«عصمت» صفتی درونی و شرطی است لازم برای اعطای مقام امامت از طرف حق تعالی به امام[۴]. از منظر امامیه عصمت، لطفی از الطاف الهی است که فارغ از هرگونه اجبار، انسان معصوم را به طاعت خدا نزدیک و از معصیتها دور میکند. به عبارت دیگر عصمت لطفی است که خدای تعالی در حق مکلف روا میدارد، به طوری که وقوع گناه و ترک اطاعت از مکلف با وجود آن ممتنع بوده و فرد با وجود قدرت بر ارتکاب معصیت، انگیزهای بر انجام آن ندارد[۵].
عصمت امام در دیدگاه امام خمینی
حقیقت عصمت امام
امام خمینی، عصمت را امری بر خلاف اختیار و از قبیل امور طبیعی و جبلّی قلمداد نمیکنند، بلکه آن را حالتی نفسانی و نوری باطنی میدانند که از نور کامل یقین و اطمینان تامّ حاصل میشود. به باور ایشان خطیئات و معاصیی که از بنیآدم صادر میشود، از نقصان یقین و ایمان است. یقین کامل و اطمینان تامّ انبیاء که از مشاهده حضوری حاصل شده است، آنها را معصوم از خطیئات کرده است. یقین علی بن أبی طالب (ع)، او را به آنجا رسانده است که اگر عالم را به او بدهند، حاضر نیست دانهای را از مورچهای به ظلم بگیرد[۶].[۷]
حجیت سنت معصومان
امام خمینی عصمت را از ویژگیهای مهم امامان (ع) میداند و آن را ادامه عصمت مطلقه پیامبر اکرم (ص) میشمارد[۸]؛ از اینرو امامان معصوم (ع) حجت خدا بر روی زمیناند که در سیره، رفتار و گفتار در تمام شئون زندگی بر بندگان حجت هستند[۹] و عصمت أنان، مانند عصمت انبیا (ع) ناشی از ایمان کامل آنان است که خود را در محضر حق میبینند و خداوند را حاضر و ناظر بر اعمال خود مشاهده میکنند[۱۰].
گستره عصمت امام
ایشان همه اولیای کامل را در ویژگی طهارت و پاکی از هر گونه رجس ظاهری و باطنی با پیامبر اکرم (ص) شریک دانسته[۱۱] و بر عصمت و پاکی امامان (ع) از هرگونه لغزش، خطا، سهو و فراموشی تأکید کرده است[۱۲].[۱۳]
منابع
پانویس
- ↑ خلیل بن احمد فراهیدی در کتاب"العین" میگوید: "عصمت، یعنی اینکه خداوند تو را از بدی حفظ کند. العین، ج۱، ص۳۱۳. بر این اساس، عَصَمَهُ، یعنی او را حفظ و نگهداری کرد. مصباح المنیر، جزء ۲، ص۷۴. راغب اصفهانی نیز با استناد به آیه ﴿لَا عَاصِمَ الْيَوْمَ مِنْ أَمْرِ اللَّهِ إِلَّا مَنْ رَحِمَ﴾ «امروز هیچ پناهی از «امر» خداوند نخواهد بود جز (برای) آن کس که (خداوند بر او) بخشایش آورده باشد» سوره هود، آیه ۴۳. میگوید: "امروز، نگهدارنده و حافظی از امر خدا نیست" المفردات فی غریب القرآن، ص۳۳۷.
- ↑ زبیدی میگوید: "عصمت به معنای منع و بازداشتن (از چیزی) است ﴿لَا عَاصِمَ الْيَوْمَ مِنْ أَمْرِ اللَّهِ﴾ «امروز هیچ پناهی از «امر» خداوند نخواهد بود» سوره هود، آیه ۴۳. یعنی امروز هیچ منع کننده و بازدارندهای از کار خداوند نیست" زبیدی، تاج العروس، ج۸، ص۳۹۹؛ ابراهیم انیس و دیگران، معجم الوسیط، ص۶۰۵.
- ↑ حسینی میلانی، سید علی، عصمت از منظر فریقین، ص۱۴.
- ↑ اکبری و یوسفی، ولایت از دیدگاه علامه طباطبایی، ص۸۳-۸۵.
- ↑ "العصمة لطف یفعله الله تعالی بالمکلف بحیث یمتنع منه وقوع المعصیة و ترک الطاعة مع قدرته علیهما، ر.ک: مفید، النکت الاعتقادیة، ص۳۷. إعلم أن العصمة هی اللطف الذی یفعله الله تعالی، فیختار العبد عنده الإمتناع من فعل القبیح، فیقال علی هذا: إن الله عصمه، بأن فعل له ما اختار عنده العدول عن القبیح؛ رسائل المرتضی، ج۳، ص۳۲۵- ۳۲۶. العصمة لطف خفی یفعل الله تعالی بالمکلف، بحیث لا یکون له داع إلی ترک الطاعة و ارتکاب المعصیة، مع قدرته علی ذلک، علامه حلی، النافع یوم الحشر فی شرح الباب الحادی عشر، ص۸۹. از نظر خواجه نصیر طوسی و علامه حلّی و دیگر اندیشمندان شیعه، عصمت، منافی قدرت نیست، بلکه معصوم قادر به انجام معصیت است. من فسرها بأنها ملکة نفسانیة لا یصدر عن صاحبها معها المعاصی. وآخرون قالوا: العصمة لطف یفعله الله تعالی بصاحبها لا یکون له معه داع إلی ترک الطاعة وارتکاب المعصیة، وأسباب هذا اللطف أمور أربعة: أحدها: أن یکون لنفسه أو لبدنه خاصیة تقتضی ملکة مانعة من الفجور وهذه الملکة مغایرة للفعل. الثانی: أن یحصل له علم بمثالب المعاصی ومناقب الطاعات. الثالث: تأکید هذه العلوم بتتابع الوحی والإلهام من الله تعالی». الرابع: مؤاخذته علی ترک الأولی بحیث یعلم أنه لا یترک مهملا بل یضیق علیه الأمر فی غیر الواجب من الأمور الحسنة. فإذا اجتمعت هذه الأمور کان الانسان معصوما؛ کشف المراد فی شرح تجرید الاعتقاد، ص۳۶۵.
- ↑ و الله لو اعطيت الأقاليم السبعة بما تحت أفلاكها على أن أعصى الله في نملة أسلبها جلب شعيرة ما فعلته، صدوق، الأمالی، ص۶۲۲، مجلس نود؛ سید رضی، نهج البلاغه، خطبه ۲۱۵.
- ↑ روحانینژاد، حسین، مقاله «ولایتشناسی»، منظومه فکری امام خمینی، ص ۱۶۴.
- ↑ امام خمینی، آداب الصلاة، ص۵۹ - ۶۰؛ شرح چهل حدیث، ص۵۵۱ - ۵۵۲.
- ↑ امام خمینی، البیع، ج۲، ص۶۳۶.
- ↑ امام خمینی، جهاد اکبر، ص۴۹.
- ↑ امام خمینی، سر الصلاة، ص۳۵.
- ↑ امام خمینی، جواهر الاصول، ج۴، ص۵۰۱؛ صحیفه امام، ج۳، ص۳۰۴؛ ج۲۰، ص۵۴.
- ↑ صمدی و صاحبی، مقاله «عصمت»، دانشنامه امام خمینی ج۷، ص ۳۲۵.