عصمت امام در معارف و سیره حسینی

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت

مسأله عصمت امام در عصر امام حسین(ع) با توجه به تاکید و تمرکز سیره نویسان و تاریخ نگاران در این دوره، بر قیام عاشورا، همچون بسیاری دیگر از شئون و مقامات آن حضرت، مورد کم توجهی و گاه غفلت واقع شده است. همانگونه که شرایط و اقتضاءات آن دوره نیز موجب شده تا بازتاب روایات آن حضرت در منابع شیعه نیز چندان قابل توجه نباشد. از این رو روایات منقول از آن حضرت در باب عصمت نیز بسیار محدود و انگشت شمار است. با این حال می‌توان ردپای باور به عصمت امام را در لابلای سخنان و دیدگاه‌های اصحاب در آن عصر پیدا نمود.

معناشناسی عصمت

معنای لغوی

عصمت، واژه‌ای عربی و از ماده عَصِمَ، یعصِمُ است که در لغت در دو معنا به کار رفته؛ یکی مَسَک به معنای حفظ و نگهداری و دیگری مَنَع به معنای مانع شدن. استعمال واژه عصمت در معنای حفظ و نگهداری به ویژه هنگامی که این کلمه و مشتقات آن به خداوند اسناد داده شود مورد اتفاق لغت‌نویسان معروف زبان عربی است[۱]. برخی هم این واژه را به امتناع به معنای منع کردن یا مانع شدن معنا کرده اند[۲].[۳]

معنای اصطلاحی

«عصمت» صفتی درونی و شرطی است لازم برای اعطای مقام امامت از طرف حق تعالی به امام[۴].

از منظر امامیه عصمت، لطفی از الطاف الهی است که فارغ از هرگونه اجبار، انسان معصوم را به طاعت خدا نزدیک و از معصیت‌ها دور می‌کند. به عبارت دیگر عصمت لطفی است که خدای تعالی در حق مکلف روا می‌‌دارد، به طوری که وقوع گناه و ترک اطاعت از مکلف با وجود آن ممتنع بوده و فرد با وجود قدرت بر ارتکاب معصیت، انگیزه‌ای بر انجام آن ندارد[۵].

عصمت در روایات امام حسین (ع)

به طور کلی با عنایت به تاکید و تمرکز سیره نویسان و تاریخ نگاران عصر امام حسین(ع)، بر قیام عاشورا، در مجامع روایی شیعه، روایات رسیده از امام حسین (ع) بسیار اندک (کمتر از صد روایت) است. از این رو سهم روایات مرتبط با عصمت نیز در میان روایات منقول از آن حضرت بسیار ناچیز است. در این میان تنها به گفت‌و‌گوی امام (ع) با مروان بن حکم دست یافتیم که در آن وقتی مروان به گفته خود به قصد خیرخواهی، امام را نصیحت کرد و خواستار بیعت ایشان با یزید شد، امام (ع) به او فرمود: «ای دشمن خدا، از من دور شو؛ زیرا ما از اهل بیت رسول خدا (ص) هستیم و حق در ماست، و زبان ما به حق می‌چرخد»[۶].

امام (ع) در ادامه نیز می‌فرمود: «وای بر تو ای مروان، از من دور شو؛ چون تو رجس و پلیدی، و ما از اهل بیت پاکیزه‌ای هستیم که خداوند درباره آنها این آیه را بر پیامبرش نازل کرد: إِنَّمَا يُرِيدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَيُطَهِّرَكُمْ تَطْهِيرًا[۷].[۸]

در این کلام، امام حسین (ع) خود را از اهل بیتی می‌داند که خداوند تطهیرشان کرده و آیه تطهیر در شأنشان نازل شده است، و همان‌گونه که پیش‌تر نیز بیان شد، آیه تطهیر با مسئله عصمت ملازمه روشنی دارد و اندیشمندان شیعی، از این آیه برای اثبات عصمت اهل بیت (ع) استفاده کرده‌اند[۹].

اصحاب و شیعیان امام حسین (ع) و مسئله عصمت

برخی از شواهد گویای اعتقاد شیعیان در عصر امام حسین (ع) به عصمت آن حضرت، عبارت‌اند از:

  1. ابن عساکر نقل می‌کند که روزی امام حسین (ع) در حال نماز متوجه شد که نیازمندی منتظر پایان نماز است تا از حضرت درخواست کمک مالی بکند. ایشان نماز خود را کوتاه کرد و به قنبر دستور داد تا دویست درهم به آن نیازمند بدهد. پس از آن، امام (ع) در قالب اشعاری از اینکه نتوانسته بیشتر از این به وی کمک کند، شروع به عذرخواهی از اعرابی نیازمند کرد[۱۰]. اعرابی نیز در وصف امام (ع) و خاندان ایشان گفت: «آنها افرادی تطهیرشده هستند... هرجا از آنها یاد کنند، بر آنها درود خواهند فرستاد»[۱۱].
  2. فرزدق در وصف امام حسین (ع) این ابیات را سرود: «این فرد، فرزند بهترین بندگان خداست. این فرد، تقی، نقی، پاکیزه و پرچم دین است. پیامبر، پدر این حسین است، و با نور هدایت او امت‌ها هدایت می‌شوند»[۱۲].
  3. پس از مرگ معاویه، شیعیان کوفه با نوشتن نامه‌ای به امام حسین (ع)، ضمن ابراز وفاداری خود به آن حضرت، بر هدایت شده بودن ایشان تأکید کردند[۱۳]. این نامه دربردارنده نکات قابل تأملی است: اولاً، نویسندگان این نامه از مفاهیمی همچون «مأمون»، «سدید» و «مهدی» استفاده کرده‌اند که نشان دهنده اعتقاد آنان به الهی بودن عصمت امام (ع) است. از این رو، می‌توان گفت که مؤلفه‌های عصمت از زمان امیرالمؤمنین (ع) و پیش از آن در عصر نبوی به درستی به این زمانه منتقل شده است؛ ثانیاً، نویسندگان این نامه، خود را نماینده جامعه شیعه در کوفه می‌دانند. از این رو، می‌توان چنین اعتقادی را باور رایج آن جامعه به شمار آورد.
  4. حجاج بن مسروق، از یاران امام (ع) در جریان قیام عاشورا، در کربلا ضمن ابراز خوشحالی از اینکه امروز رسول خدا (ص) را می‌بیند، امام حسین (ع) را راهنمایی هدایت شده شمرد[۱۴]؛
  5. پس از پایان نبرد خونین کربلا، ابن زیاد بالای منبر رفت و با ناسزاگویی به امیرالمؤمنین و امام حسین (ع)، خوشحالی خود را از پیروزی در جنگ ابراز کرد. در این هنگام عبدالله بن عفیف ازدی که یک چشمش را در جنگ جمل و چشم دیگرش را در جنگ صفین از دست داده بود، بلند شد و با شجاعت تمام گفت: «ای دشمن خدا، آیا تو ذریه پاکی را که خداوند پلیدی را از آنان دور کرده است، می‌کشی و آن‌گاه گمان می‌کنی که بر دین اسلام هستی»؟[۱۵].
  6. در خلال نبردهای توابین، پس از قیام عاشورا، مختار ثقفی و ابراهیم بن اشتر انگیزه خود را از قیام، خون‌خواهی کسانی دانستند که آیه تطهیر در حق آنان نازل شده است[۱۶].[۱۷]

پرسش مستقیم

منابع

پانویس

  1. خلیل بن احمد فراهیدی در کتاب"العین" می‌گوید: "عصمت، یعنی اینکه خداوند تو را از بدی حفظ کند. العین، ج۱، ص۳۱۳. بر این اساس، عَصَمَهُ، یعنی او را حفظ و نگهداری کرد. مصباح المنیر، جزء ۲، ص۷۴. راغب اصفهانی نیز با استناد به آیه لَا عَاصِمَ الْيَوْمَ مِنْ أَمْرِ اللَّهِ إِلَّا مَنْ رَحِمَ «امروز هیچ پناهی از «امر» خداوند نخواهد بود جز (برای) آن کس که (خداوند بر او) بخشایش آورده باشد» سوره هود، آیه ۴۳. می‌گوید: "امروز، نگهدارنده و حافظی از امر خدا نیست" المفردات فی غریب القرآن، ص۳۳۷.
  2. زبیدی می‌گوید: "عصمت به معنای منع و بازداشتن (از چیزی) است لَا عَاصِمَ الْيَوْمَ مِنْ أَمْرِ اللَّهِ «امروز هیچ پناهی از «امر» خداوند نخواهد بود» سوره هود، آیه ۴۳. یعنی امروز هیچ منع کننده و بازدارنده‌ای از کار خداوند نیست" زبیدی، تاج العروس، ج۸، ص۳۹۹؛ ابراهیم انیس و دیگران، معجم الوسیط، ص۶۰۵.
  3. حسینی میلانی، سید علی، عصمت از منظر فریقین، ص۱۴.
  4. اکبری و یوسفی، ولایت از دیدگاه علامه طباطبایی، ص۸۳-۸۵.
  5. "العصمة لطف یفعله الله تعالی بالمکلف بحیث یمتنع منه وقوع المعصیة و ترک الطاعة مع قدرته علیهما"، ر.ک: مفید، النکت الاعتقادیة، ص۳۷. "إعلم أن العصمة هی اللطف الذی یفعله الله تعالی، فیختار العبد عنده الإمتناع من فعل القبیح، فیقال علی هذا: إن الله عصمه، بأن فعل له ما اختار عنده العدول عن القبیح"؛ رسائل المرتضی، ج۳، ص۳۲۵- ۳۲۶. "العصمة لطف خفی یفعل الله تعالی بالمکلف، بحیث لا یکون له داع إلی ترک الطاعة و ارتکاب المعصیة، مع قدرته علی ذلک"، علامه حلی، النافع یوم الحشر فی شرح الباب الحادی عشر، ‌ ص۸۹. از نظر خواجه نصیر طوسی و علامه حلّی و دیگر اندیشمندان شیعه، عصمت، منافی قدرت نیست، بلکه معصوم قادر به انجام معصیت است. "من فسرها بأنها ملکة نفسانیة لا یصدر عن صاحبها معها المعاصی. وآخرون قالوا: العصمة لطف یفعله الله تعالی بصاحبها لا یکون له معه داع إلی ترک الطاعة وارتکاب المعصیة، وأسباب هذا اللطف أمور أربعة: أحدها: أن یکون لنفسه أو لبدنه خاصیة تقتضی ملکة مانعة من الفجور وهذه الملکة مغایرة للفعل. الثانی: أن یحصل له علم بمثالب المعاصی ومناقب الطاعات. الثالث: تأکید هذه العلوم بتتابع الوحی والإلهام من الله تعالی». الرابع: مؤاخذته علی ترک الأولی بحیث یعلم أنه لا یترک مهملا بل یضیق علیه الأمر فی غیر الواجب من الأمور الحسنة. فإذا اجتمعت هذه الأمور کان الانسان معصوما"؛ کشف المراد فی شرح تجرید الاعتقاد، ص۳۶۵.
  6. «إليك عني يا عدو الله! فإنا أهل بيت رسول الله (ص) و الحق فينا و بالحق تنطق ألسنتنا»؛ احمد بن اعثم کوفی، الفتوح، تحقیق علی شیری، ج۵، ص۱۷.
  7. «جز این نیست که خداوند می‌خواهد از شما اهل بیت هر پلیدی را بزداید و شما را به شایستگی پاک گرداند» سوره احزاب، آیه ۳۳.
  8. احمد بن اعثم کوفی، الفتوح، تحقیق علی شیری، ج۵، ص۱۷.
  9. فاریاب، محمد حسین، عصمت امام، ص ۱۵۴.
  10. خذها فاني إليك معتذر / و اعلم بأني عليك ذو شفقة لو كان في سيرنا عصا تمد إذا / كانت سمانا عليك مندفقة لكن ريب المنون ذو نكد / والكف منا قليلة النفقة؛ علی بن حسن بن عساکر، ترجمة الامام الحسین (ع)، تحقیق محمدباقر محمودی، ص۲۲۹-۲۳۰.
  11. علی بن حسن بن عساکر، ترجمة الامام الحسین (ع)، تحقیق محمدباقر محمودی، ص۲۲۹-۲۳۰.
  12. «هَذَا ابْنُ خَيْرِ عِبَادِ اللَّهِ كُلِّهِمُ *** هَذَا التَّقِيُّ النَّقِيُّ الطَّاهِرُ الْعَلَمُ / هَذَا حُسَيْنٌ رَسُولُ اللَّهِ وَالِدُهُ *** أَمْسَتْ بِنُورِ هُدَاهُ تَهْتَدِي الْأُمَمُ‌»؛ (احمد بن اعثم کوفی، الفتوح، تحقیق علی شیری، ج۵، ص۷۲؛ محمد بن محمد بن نعمان (شیخ مفید)، الارشاد، ج۲، ص۱۵۱).
  13. بسم الله الرحمن الرحيم إلى الحسين بن علي رضي الله عنهما من سليمان بن صرد والمسيب بن نجبة و حبيب بن مظاهر و رفاعة بن شداد و عبدالله بن وال و جماعة شيعته من المؤمنين أما بعد... نحن مقاتلون معك وباذلون أنفسنا من دونك فاقبل إليه فرحا مسرورا مأمونا مباركا سديدا و سيدا أميرا مطاعا إماما خليفة علينا مهديا؛ احمد بن اعثم کوفی، الفتوح، تحقیق علی شیری، ج۵، ص۲۸.
  14. أقدم هديت هاديا مهديا فاليوم تلقى جدك النبيا؛ (احمد بن اعثم کوفی، الفتوح، تحقیق علی شیری، ج۵، ص۱۰۹). گفتنی است که در برخی منابع، عین همین ابیات را به زهیر بن قین نیز نسبت داده‌اند. ر.ک: احمد بن یحیی بلاذری، انساب الاشراف، تحقیق سهیل زکار و ریاض زرکلی، ج۴، ص۱۹۶؛ محمد بن جریر طبری، تاریخ طبری، ج۴، ص۳۳۶.
  15. «يَا عَدُوَّ اللَّهِ أَ تَقْتُلُ الذُّرِّيَّةَ الطَّاهِرَةَ الَّتِي قَدْ أَذْهَبَ اللَّهُ عَنْهَا الرِّجْسَ فِي کِتَابِهِ وَ تَزْعُمُ أَنَّكَ عَلَى دِينِ الْإِسْلَامِ»؛ احمد بن اعثم کوفی، الفتوح، تحقیق علی شیری، ج۵، ص۱۲۳-۱۲۴.
  16. مختار در این باره گفت: إنما خرجت أطلب بدماء أهل البيت الذين أذهب الله عنهم الرجس و طهرهم تطهيرا، و قد والله أشقيت نفسي من أعدائهم و ممن شارك في دمائهم؛ (احمد بن اعثم کوفی، الفتوح، تحقیق علی شیری، ج۶، ص۲۹۱). ابراهیم بن اشتر نیز با بیان جنایات ابن زیاد برای یاران خود، چنین گفت: إنه ما فعل فرعون ببني إسرائيل ما فعل هذا الملعون بأهل البيت الذين أذهب الله عنهم الرجس و طهرهم تطهيرا؛ احمد بن اعثم کوفی، الفتوح، تحقیق علی شیری، ج۶، ص۲۸۰-۲۸۱.
  17. فاریاب، محمد حسین، عصمت امام، ص ۱۵۵.