علقمة بن قیس نخعی

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت
(تغییرمسیر از علقمه بن قیس نخعی)
علقمة بن قیس نخعی
تصویر قدیمی از مسجد کوفه
نام کاملعلقمة بن قیس نخعی
جنسیتمرد
کنیهابوشبل
از قبیلهنخع
پدرقیس بن الأسود نخعی
برادر
خویشاوندانابراهیم بن یزید نخعی (برادرزاده)
محل زندگیکوفه
درگذشت۶۱ هجری، کوفه
از اصحابامام علی
حضور در جنگ

مقدمه

علقمه فرزند قیس بن عبدالله (یا: قیس بن الأسود)، کنیه‌اش ابو شبل از اهالی کوفه و از تابعین بزرگ و از یاران باوفا و شیعیان مخلص امیرمؤمنان (ع) بود که در جنگ جمل و صفین شرکت کرد و آن حضرت را یاری نمود.

علقمه، مردی فقیه و عالمی وارسته و زاهدی شب زنده‌دار بود، و در علم قرائت قرآن مهارت داشت و صدای بسیار گرم و دلربایی در خواندن قرآن داشت. او خود می‌گوید: خداوند در خواندن قرآن به من لحن زیبا و دلربایی داده است.

هم چنین روایات بسیاری از حضرت رسول (ص) و حضرت علی (ع) و سلمان و دیگر اصحاب پیامبر (ص) نقل کرده است. از جمله این حدیث که گفت: از رسول خدا (ص) شنیدم می‌فرمود: «صدای خوش، زینت دادن قرآن است»[۱].[۲]

عبادت و زهد علقمه

در عبادت و زهد علقمه و خواندن قرآن و به جا آوردن واجبات و مستحبات از وی سخن بسیار است که به چند نمونه از آن اکتفا می‌کنیم:

اعمش از ابراهیم نقل می‌کند:علقمه تمامی قرآن را در پنج (روز یا پنج وقت) قرائت می‌کرد[۳]؛

باز ابراهیم نقل می‌کند: ما با علقمه همراه بودیم هر وقت پای خود را در رکاب می‌کرد، می‌گفت: ﴿بِسْمِ اللَّهِ و همین که روی مرکب می‌نشست، می‌گفت: حمد و ستایش خداوند را، پاک و منزه است خداوندی که این مرکب را برای ما هموار قرار داد و گرنه ما توانایی آن را نداشتیم و ما به سوی پروردگارمان باز می‌گردیم[۴].

ابراهیم می‌افزاید: علقمه را ندیدم که غسل جمعه‌ای کند، تا این که داخل مکه شود، و می‌دیدم که او عبایی به خود می‌پیچد و مُحرم شده است[۵].

این مرد عابد و زاهد، این شخصیت بافضیلت بسیار بی‌میل به دنیا بود و حاضر نبود که در جامعه مطرح شود و نامی از او باشد.

عبدالرحمن بن یزید می‌گوید: پس از رحلت عبدالله بن مسعود به علقمه بن قیس گفتم: چه خوب است در مسجد بنشینی و احکام و مسائل خود را از تو بیاموزیم؟ او گفت: «نه من این کار را نمی‌کنم، زیرا خوش ندارم که بر سر زبان‌ها بیفتم و بگویند: این علقمه است»[۶].

باز به او گفتند: چرا به نزد حکام و سلاطین نمی‌روی تا شرافت تو را بشناسند؟ گفت: می‌ترسم در این صورت، آنچه از (دین) من کم شود، بیشتر از آنچه باشد که از (دنیای) آنها نصیب من می‌گردد[۷].

شعبی درباره فقاهت او می‌گوید: بعد از اصحاب پیامبر خدا (ص)، فقیهان و عالمانی از شاگردان عبدالله بن مسعود در کوفه بودند و آنان عبارتند از: علقمة بن قیس، عبیدة بن قیس مرادی، شریح بن حارث کندی، مسروق بن اجدع همدانی و... [۸].

این شخصیت وارسته و عالم و فقیه کوفه و این زاهد شب زنده‌دار هنگامی که شاهد کج‌روی و بدعت‌های خلیفه سوم عثمان بن عفان و فساد و تبهکاری کارگزاران او شد، با کمال شهامت و جرئت در برابر آنها ایستاد و کمترین تردیدی در اعتراض به عثمان به خود راه نداد و پس از قتل عثمان از یاران مخلص و شیعیان راستین امیرالمؤمنین (ع) گردید[۹].[۱۰]

در جنگِ صفین

علقمه از شخصیت‌های مورد قبول و خردمند عصر خویش علاوه بر این که در جنگ صفین در رکاب امیرمؤمنان علی (ع) جنگید و یک پای خود را از دست داد و برادرش اُبیّ نیز در این جنگ به شهادت رسید، وی در آغاز جنگ میکوشید که شاید بتواند معاویه را از جنگ باز دارد و خونریزی نشود. به این منظور به همراه چند نفر از طرف امام علی (ع) برای گفت و گو با معاویه نزد او رفتند، اما حاصل گفت و گو تأکید معاویه بر ادامه جنگ بود و به دروغ خود را خونخواه عثمان می‌پنداشت[۱۱].

نصر بن مزاحم نقل می‌کند: در صفین، نخعی‌ها جنگ شدیدی به راه انداختند و در طول این جنگ عدۀ زیادی از آنان از جمله بکر بن هوذه و حنان بن هوذه و شعیب بن نعیم و ابی بن قیس برادر علقمه و... به شهادت رسیدند.

علقمه نیز از حوادث مصون نماند و پایش قطع شد، وی پس از قطع پایش همواره می‌گفت: من هرگز آرزو نکرده‌ام که پایم مثل سابق سالم شود، زیرا با همین نقص در عوض به حسن ثواب الهی امید بسته‌ام، لکن آرزو داشتم که برادرم اُبّی و برخی دیگر از برادران دینی‌ام را در خواب می‌دیدم، و از عاقبت آنان با خبر می‌شدم!

علقمه می‌گوید: به حمد الله به آرزویم رسیدم، شبی برادرم را در خواب دیدم از او پرسیدم: «وضع شما کشته ‌شدگان صفین و عاقبت امرتان چگونه بود؟ او گفت: ما در پیشگاه خداوند، با این قومِ دشمن (سپاهیان معاویه) رو به رو شدیم با هم احتجاج کردیم و حجتِ ما بر آنان غالب گردید».

علقمه می‌گوید: من از دیدن این خواب بسیار مسرور شدم و از روزی که به سن تمیز و تکلیف رسیدم، هرگز، این گونه خوشحال نشده بودم که از این خواب خوشحال شدم[۱۲].[۱۳]

وفات علقمه

علقمه مردی عقیم بود و از وی اولادی نیامد، او سرانجام با ایمانی راسخ و دلی آرام و قلبی مطمئن در زمان حکومت ظالمانه یزید بن معاویه سال ۶۱ یا ۶۲ هجری در شهر کوفه با عشق و ایمان به راه حضرت علی (ع) و اولادش در سن نود سالگی از دنیا رفت[۱۴].[۱۵]

جستارهای وابسته

منابع

پانویس

  1. « حُسْنُ الصَّوْتِ تَزْيِينٌ لِلقُرآنِ»؛ طبقات الکبری، ج۶، ص۹۰.
  2. ناظم‌زاده، سید اصغر، اصحاب امام علی، ج۲، ص۱۰۱۸.
  3. كَانَ عَلْقَمَةُ يَقْرَأُ الْقُرْآنَ فِي خَمْسٍطبقات الکبری، ج۶، ص۸۶.
  4. الْحَمْدُ لِلَّهِ، سُبْحانَ الَّذِي سَخَّرَ لَنا هَذَا وَما كُنَّا لَهُ مُقْرِنِينَ وَإِنَّا إِلى رَبِّنا لَمُنْقَلِبُونَطبقات الکبری، ج۴، ص۸۷.
  5. طبقات الکبری، ج۴، ص۸۸.
  6. أَكْرَهُ أَنْ يُقَالُ هَذَا عَلْقَمَةُ؛ طبقات الکبری، ج۴، ص۸۸.
  7. إِنِّي أَخَافُ أَنْ يَتَنَقَّصُوا مني أكثر مما أتنقص منهم؛طبقات الکبری، ج۴، ص۸۸.
  8. تاریخ بغداد، ج۱۲، ص۲۹۹.
  9. ر. ک: شرح ابن ابی الحدید، ج۲، ص۱۲۹؛ کامل ابن اثیر، ج۲، ص۲۶۷.
  10. ناظم‌زاده، سید اصغر، اصحاب امام علی، ج۲، ص۱۰۱۹-۱۰۲۰.
  11. ر. ک: وقعة صفین، ص۱۸۹-۱۹۰.
  12. وقعة صفین، ص۲۸۷؛ شرح ابن ابی الحدید، ج۵، ص۲۲۵؛ تاریخ طبری، ج۵، ص۳۲.
  13. ناظم‌زاده، سید اصغر، اصحاب امام علی، ج۲، ص۱۰۲۰-۱۰۲۱.
  14. کامل ابن اثیر، ج۲، ص۵۸۷؛ طبقات الکبری، ج۶، ص۹۲؛ تاریخ بغداد، ج۲، ص۲۹۹؛ الاصابه، ج۵، ص۱۳۶.
  15. ناظم‌زاده، سید اصغر، اصحاب امام علی، ج۲، ص۱۰۲۲.