علم معصوم به ایمان یا عدم ایمان مردم
مقدمه
روشن است که حالات معنوی افراد مانند ایمان و کفر، امری مادی نیست که در ظاهر آنان قابل مشاهده باشد. روایات بسیاری دلالت دارند که ائمه(ع) از نیتها و افکار مردم آگاهاند این آگاهی میتواند از طریق شهود، الهام، خبر دادن فرشتگان یا دیگر شیوهها باشد. در این بحث به روایاتی اشاره میکنیم که بر شهود اینگونه امور، دلالت روشنی داشته باشند. روایاتی که ائمه را مصداق «متوسمین» در آیه شریفه: ﴿ إِنَّ فِي ذَلِكَ لَآيَاتٍ لِّلْمُتَوَسِّمِينَ﴾ معرفی میکنند، از شواهدی است که بر شهود ائمه(ع) تصریح دارند. "توسم" به معنای فراست و زیرکی است. اما در روایات، ضمن معرفی اهل بیت به متوسمین، از دیدن ایمان، نفاق یا کفر افراد به عنوان مصداقی از توسم آنان خبر داده شده است. ظاهر تعابیر این روایات این است که ائمه به هنگام ملاقات با افراد، از طریق نوعی مشاهده، از ایمان یا کفر آنان آگاه میشوند، نه از طریق آزمودن و استنباط از حالات و رفتار آنها. در این روایات بیان نشده است که ائمه(ع) تنها مصداق متوسمین هستند یا افراد دیگری نیز میتوانند به این مقام برسند. در روایتی از امیرالمؤمنین(ع) نقل شده است که پیامبر اکرم(ص) از متوسمان بود و پس از ایشان، خود آن حضرت و امامان پس از ایشان، مصداق متوسمین در آیه شریفه هستند. از امام رضا(ع) نیز با سند صحیح نقل شده است که: ما وقتی فردی را میبینیم، حقیقت ایمان یا نفاقش را میشناسیم، معنای این روایات این است که ائمه به هنگام روبهرو شدن با افراد، ایمان یا کفر و برخی حالات آنان را در چهره ایشان مشاهده میکنند.
در روایات متعددی نیز بدون بیان آیه یاد شده، این نکته تأکید شده است که: ما حقیقت ایمان یا نفاق افراد را زمانی که میبینیم، میشناسیم. در یکی از این روایات آمده است که امام صادق(ع) از اصحابش درباره وضعیت اعتقادی و معنوی فردی پرسیدند. آنان شروع به تعریف و تمجید از آن فرد کردند. امام به آنان فرمود: شما مردم را خوب نمیشناسید. من به یک لحظه دیدنِ شخص اکتفا میکنم، امام صادق(ع) در ادامه، آن فرد را از خبیثترین افراد معرفی کردند. زراره و سایر اصحاب بعدها با مشاهده کارهای آن فرد، صحت سخن امام صادق(ع) را به طور واضح مشاهده کردند. اینگونه شناختها نیز گویا به همان شناخت شهودی مربوط است. روایات یاد شده بیشتر به بیان اصل مسئله شهود باورها و حالات روحی و معنوی افراد توسط ائمه و کمتر به تحلیل چگونگی این مطلب پرداختهاند. ممکن است گفته شود علم به ایمان و کفر افراد، ممکن است در نتیجه حدس دقیق و قوی ائمه از ظاهر آنان باشد. اما به قرینه روایات پیشین و برخی دیگر از روایات به نظر میرسد، مقصود این روایات همان شهود است؛ مثلاً در یکی از این روایات آمده است: هیچ مخلوقی نیست، مگر آنکه بین دو چشم او نوشته شده است: مؤمن یا کافر. این مطلب از شما پنهان است، اما از امامان خاندان محمد پنهان نیست. این نوع شناخت، همان شهودی است که از آن سخن گفتیم؛ البته به نظر میرسد تعبیر "نوشته بر پیشانی"، از باب تشبیه معقول به محسوس است.
در نقلی دیگر با سند صحیح آمده است: روزی امیرالمؤمنین(ع) بیان کردند که ایشان دوستان و دشمنان خود را میشناسند. فردی برخاست و ادعا کرد آن حضرت را در پیدا و پنهان دوست میدارد. امام فرمود: "دروغ میگویی! به خدا نام تو در میان نامهای شیعیانم نیست" آن مرد نشست. مرد دیگری برخاست و عرض کرد: "ای امیرمؤمنان! من خدا را با ولایت شما میپرستم و شما را در پنهان همانگونه دوست میدارم که در پیدا دوست میدارم" امام فرمود: راست میگویی سرشت تو از آن سرشت است. بر ولایت ما از تو میثاق گرفته شده و روحِ تو از ارواح مؤمنان است. ظاهر تعابیر این روایت نیز نشان میدهد، ایشان در همان لحظه روح و سرشت آن افراد را مشاهده میکرده است.
در روایتی از ابوبصیر نقل شده است که هنگام مشاهده حاجیانِ بیتاالله الحرام، به امام باقر(ع) عرض کرد: چقدر حاجیان و نالهکنندگان زیادند، امام به او فرمود: بلکه چقدر نالهکنندگان زیادند و حاجیان کَماند! سپس آن حضرت در مقابل تعجب ابوبصیر، بر دیدگان او دست کشید و او اکثر آن جمیعت را به شکل حیواناتی مشاهده کرد.
همچنین از امام رضا(ع) نقل شده است: "ما چشمانی داریم که شبیه چشمان مردم نیست و در آن نوری است که شیطان نصیبی از آن ندارد". به نظر میرسد اینگونه روایات، برداشت یاد شده را تقویت میکنند که ائمه به اذن الهی حقایقی را مشاهده میکنند که دیگران قادر به مشاهده آن نیستند[۱].