عیاض بن ابی‌لینه در تاریخ اسلامی

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت

مقدمه

از منابع مختلف استفاده می‌شود عیاض بن ابی لینه کارگزار حضرت بوده است؛ گرچه سِمت دقیقش مشخص نیست. برخی پدر وی را کارگزار ایشان معرفی کرده‌اند. در اسد الغابه در معرفی ابو‌لینه آمده است: عبدالله بن ابی کرب بن اسود بن شجرة بن معاویه اکرمین کندی، کنیۀ ابو‌لینه دارد که بر پیامبر وارد و سپس مسلمان گشت. او را ابن شاهین نام برده است و او پدر عیاض بن ابی لینه بود. برای علی بن ابی طالب(ع) مسئولیت‌هایی را به عهده گرفت[۱].

از این گزارش که در چاپ قدیم اسدالغابه پی درپی آمده است جمعی استنباط کرده‌اند که ابو‌لینه پدر عیاض، از کارگزاران امام بوده است؛ اما درست نیست؛ بلکه کارگزار حضرت عیاض بوده است. می‌‌توان این نکته را از چاپ‌های جدید اسدالغابه استفاده کرد که درست ویرایش شده و مطالب تفکیک و ولایت عیاض برای امام علی(ع) که آخرین نام ذکرشده است، خواهد بود[۲]. افزون بر این که ابن حجر در الاصابه هنگام معرفی ابو‌لینه تصریح می‌کند: او پدر عیاض بن ابی لینه صاحب علی است ولی اشاره‌ای به سِمت وی در دوران حکومت امام ندارد[۳]. ابن کلبی می‌نویسد: ابولینه از هفتاد نفر قبیله کنده، وارد شدگان همراهِ با اشعث بن قیس بر پیامبر بود[۴].

ابن اثیر در اللّباب می‌نویسد: به «شجری» نسبت داده می‌شود عیاض بن ابی لینه؛ و ابو‌لینه عبارت است از عبدالله بن ابی کرب که بر پیامبر (ص) وارد شد و عیاض برای علی بن ابی طالب(ع) کارگزاری نمود[۵]. سمعانی نیز در واژۀ «شجری» به کارگزاری عیاض برای علی تصریح می‌کند[۶]. در حاشیۀ الإکمال نیز این نکته بیان شده است[۷].

از آنجا که سِمت کارگزاری وی نیامده، شاید با توجه به سابقه‌ای که برایش در سالها بعد آورده‌اند، در نیروی انتظامی حضرت مسئولیتی داشته است.[۸]

عیاض بن ابی لینه در نبرد با شبیب خارجی

عیاض هنگام درگیری با شبیب خارجی یکی از فرماندهان سپاه حَجّاج بوده است. در زمان حجاج بن یوسف ثقفی، شبیب بن یزید بن نعیم خارجی شورش کرد[۹]. حَجّاج دستور داد باید همه در نبرد با وی شرکت نمایند. حَجّاج، عثمان بن سعید را که به لقب «جَزَل»، معروف بود فراخواند و از او خواست برای جنگ آماده شود و دستور داد: چون با آنان رو به رو شدی، ترس در دل‌های شان انداخته و آنان را شکست ده. بعد چهار هزار تن برگزیده با او همراه کرد. جزل، عیاض بن ابی لینه کندی را بر مقدمۀ سپاه خود گمارد و آنان در سرزمین جَوخَی به تعقیب شبیب پرداختند. در آنجا عیاض را بر میمنۀ سپاه خود گمارد. شبیب از روستایی به روستای دیگر می‌رفت که یاران جزل متفرق شوند، اما وی با آرایش جنگی می‌رفت. نیروهای همراه شبیب ۱۶۰ نفر بودند. خود بر چهل نفر، برادرش مَصاد بر چهل نفر و سوید بن سلیم و مجلل بن وائل هر یک را بر چهل نفر گمارد. دستور داد هرگروه از یک سو هجوم برند ولی آنان در حملۀ خود ناموفق بودند. شبیب به حرکتش ادامه می‌داد. حَجّاج به جای جزل، سعید بن مُجالد را به فرمان دهی سپاه فرستاد. وقتی سعید رسید، شبیب به نهروان رسیده بود. سعید برای سپاهیان سخنرانی کرد و این تعقیب و گریز ادامه یافت تا شبیب به بَراز الرُوز رفته و در دهکده‌ای در آنجا مستقر شد. سعید دهکده را محاصره کرد. شبیب با شعارِ «لَا حُكْمَ إِلَّا لِلَّهِ» به آنان حمله کرد و چنان حملۀ آنان شَدید بود که تلفاتی بر آنان وارد آورد. آن‌گاه شبیب با گرز بر سعید حمله کرد و او بر زمین افتاد و کشته شد و همۀ یارانش گریختند و از خوارج فقط یک تن کشته شد. وقتی خبر کشته شدن سعید به جزل رسید، مردم را فراخواند و گفت: ای مردم! پیش من آیید. عیاض بن ابی لینه فریاد کشید: ای مردم! اگر این از راه رسیدۀ شما کشته شد، ولی این امیر فرخنده مآل (قبلی) زنده است به او روی آورید. گروهی نزد جزل آمده و برخی گریختند. جزل جنگ سختی کرد، چندان که از اسب بر زمین افتاد ولی خالد بن نَهِیک و عیاض بن ابی لینه از او حمایت کردند و درحالی که به شدّت زخمی بود، نجات یافت[۱۰].

پس از این جریان، خبری از عیاض دیده نمی‌شود؛ بعید نیست او هم کشته شده باشد.[۱۱]

منابع

پانویس

  1. ابناثیر، أسد الغابه، ج۳، ص۲۴۷: ولیَ لِعَلیّ ولایاتَ، چ اسماعیلیان، تهران.
  2. ابن اثیر، أسد الغابه، چ دارالشعب، ص۳۷۱، ش۳۱۴۴ و چ دارالفکر، ج۳، ص۲۶۷: ذکره ابن شاهین: و هُوَ والِدُ عَیاض بن ابی لینَه، ولِیَ لِعَلّی بن ابی طالب وِلایاتٍ.
  3. ابنحجر، الاصابه، ج۴، ص۱۸۴.
  4. ابنکلبی، نسب معد و الیمن الکبیر، ص۱۵۱- ۱۵۲.
  5. ابناثیر، اللّباب فی تهذیب الأنساب، ج۲، ص۱۸۷: وَ وَلِیَ عیاضُ لِعَلی بن ابی‌طالب(ع).
  6. سمعانی، الأنساب، حاشیه، ج۳، ص۴۰۵.
  7. ابن ماکولا، الإکمال، ج۴، ص۵۵۵. در نسبت شِحری.
  8. ذاکری، علی اکبر، سیمای کارگزاران علی بن ابی طالب امیرالمؤمنین، ج4، ص 482-483.
  9. بلاذری، جمل من أنساب الأشراف، ج۷، ص۳۹۸؛ ابن کلبی، نسب معد و الیمن الکبیر، ص۴۰ و ۵۹۷.
  10. تاریخ طبری، دارالتراث، ج۶، ص۲۳۰- ۳۳۶؛ ابنابی الحدید، شرح نهج البلاغه، مترجم، ج۲، ص۳۹۳-۳۹۶.
  11. ذاکری، علی اکبر، سیمای کارگزاران علی بن ابی طالب امیرالمؤمنین، ج4، ص 483-484.