غنیمت در فرهنگ و معارف انقلاب اسلامی

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت

مقدمه

غنیمت، اموالی است که با قهر و غلبه از دشمن گرفته شود[۱]؛ در غیر این صورت اگر مالی بدون خونریزی به دست آید، «فیء» نام دارد[۲]. «انفال» نیز عنوانی اعم از فیء است که افزون بر فیء، اموال دیگری را هم شامل می‌شود[۳]؛ هرچند غنیمت به معنی عام، بر همه این اموال (فیء، انفال و اموالی که با قهر و غلبه از دشمن گرفته شده است) گفته می‌شود.

احکام غنایم

غنایم غیر منقول (اراضی و ملحقات آن) دارای اقسامی است[۴] که هریک حکم خاص خود را دارد:

  1. اگر دشمن از روی رغبت مسلمان شود، مالکیت وی بر اموال خود باقی می‌ماند[۵]؛
  2. زمین‌هایی که بدون جنگ به دست آمده، داخل در انفال و برای امام معصوم (ع) است[۶]؛
  3. زمین‌های مفتوح عنوه (اراضی خراجیه) که با غلبه از کفّار گرفته شده است، اگر در زمان فتح آباد بوده باشد، از آنِ مسلمانان است[۷]، هرچند در اینکه ملک مسلمانان می‌شود یا تنها حق اختصاص برای آنان ایجاد می‌شود، اختلاف نظر وجود دارد[۸]؛
  4. اگر فتح زمین همراه با پیمان صلح باشد، به گونه‌ای که در قبال سکناگزیدن در آن، زمین دشمن به مسلمانان واگذار شود، این زمین حکم اراضی مفتوح عنوه را خواهد داشت[۹].

در غنایم منقول، نخست مخارج جنگ، هزینه نگهداری غنایم[۱۰] و نیز خمس غنایم که سهم امام (ع) است[۱۱]، استثنا می‌شود؛ سپس باقیمانده آن میان مجاهدان تقسیم خواهد شد[۱۲]؛ البته از نظر امام خمینی، پرداخت خمس پس از کسر سایر استثناها خواهد بود[۱۳].

احکام ذکر شده درباره غنایمی است که از کفّار و مشرکان به دست آمده باشد؛ اما در خصوص غنیمت‌هایی که در نبرد با شورشیان مسلمان (بغاة) به دست آمده است، اگر خارج از محدوده جنگی باشد، غنیمت‌گرفتن آن جایز نیست[۱۴]؛ اما اگر در محدوده مناطق جنگی باشد، بیشتر فقیهان تصرف در این اموال را جایز[۱۵] و برخی[۱۶] ممنوع دانسته‌اند. با توجه به ماهیت جنگ تحمیلی عراق علیه ایران، که دفاع در برابر مسلمانان باغی محسوب می‌شد، امام خمینی اموال خارج از حوزه مناطق جنگی را محترم می‌دانست[۱۷] و تنها غنیمت‌گرفتن اموالی را که در سیطره نیروهای مدافع بود، جایز می‌شمرد[۱۸].[۱۹]

منابع

پانویس

  1. شهید ثانی، زین الدین بن علی، الروضة البهیة، ج۲، ص۴۰۰.
  2. طوسی، محمد بن حسن، المبسوط، ج۲، ص۶۴؛ حر عاملی، محمد بن حسن، تفصیل وسائل الشیعة، ج۹، ص۵۲۷.
  3. نجفی، محمدحسن، جواهر الکلام، ج۱۶، ص۱۱۶ - ۱۲۰؛ امام خمینی، تحریر الوسیله، ج۱، ص۳۴۷ – ۳۴۸.
  4. حلبی، ابوالصلاح، الکافی فی الفقه، ص۲۵۹ – ۲۶۰.
  5. حلبی، ابوالصلاح، الکافی فی الفقه، ص۲۶۰؛ بحرالعلوم، سیدمحمد بن محمدتقی، بلغة الفقیه، ج۱، ص۲۸۲ – ۲۸۳.
  6. حلبی، ابوالصلاح، الکافی فی الفقه، ص۲۵۹؛ بحرالعلوم، سیدمحمد بن محمدتقی، بلغة الفقیه، ج۱، ص۲۸۸؛ امام خمینی، تحریر الوسیله، ج۱، ص۳۴۷.
  7. نجفی، محمدحسن، جواهر الکلام، ج۲۱، ص۱۵۷؛ بحرالعلوم، سیدمحمد بن محمدتقی، بلغة الفقیه، ج۱، ص۲۱۱.
  8. بحرالعلوم، سیدمحمد بن محمدتقی، بلغة الفقیه، ج۱، ص۲۱۳ - ۲۱۴.
  9. بحرالعلوم، سیدمحمد بن محمدتقی، بلغة الفقیه، ج۱، ص۲۸۱؛ یزدی طباطبایی، سیدمحمدکاظم، حاشیة المکاسب، ج۱، ص۴۶ - ۴۷.
  10. طوسی، محمد بن حسن، المبسوط، ج۲، ص۷۰.
  11. حلبی، ابوالصلاح، الکافی فی الفقه، ص۲۵۸؛ بحرالعلوم، سیدمحمد بن محمدتقی، بلغة الفقیه، ج۱، ص۲۲۰؛ امام خمینی، کتاب البیع، ج۳، ص۸۴؛ همو، تحریر الوسیله، ج۱، ص۳۳۱.
  12. حلبی، ابوالصلاح، الکافی فی الفقه، ص۲۵۸؛ طوسی، محمد بن حسن، المبسوط، ج۲، ص۷۰.
  13. امام خمینی، توضیح المسائل، ص۲۷۸.
  14. روحانی، سیدمحمدصادق، فقه الصادق (ع)، ج۱۳، ص۱۱۹؛ منتظری، حسینعلی، دراسات فی ولایة الفقیه، ج۳، ص۲۹۷.
  15. محقق حلی، جعفر بن حسن، شرائع الاسلام، ج۱، ص۳۰۸؛ شهید ثانی، زین الدین بن علی، الروضة البهیة، ج۲، ص۴۰۸.
  16. سیدمرتضی، علی بن حسین، المسائل الناصریات، ص۴۴۳؛ ابن ادریس حلی، محمد بن منصور، السرائر، ج۲، ص۱۸ – ۱۹.
  17. امام خمینی، استفتائات، ج۳، ص۵۲.
  18. امام خمینی، استفتائات، ج۳، ص۵۲.
  19. ادرکنی، محمد جواد، مقاله «جهاد و دفاع»، دانشنامه امام خمینی، ج۴، ص ۲۱۱.