فلسفه وجودی شیطان

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت

مقدمه

شیطان از مخلوقات خداوند و دارای اراده و شعور است و پیش از انسان وجود داشته و با فرشتگان می‌زیسته است[۱]. چون خداوند، انسان را آفرید، شیطان حسادت ورزید و از روی تکبر بر انسان سجده نکرد و سوگند خورد که نسل آدم را به گناه و زشتی بیالاید و گمراه سازد[۲] و خداوند بدو تا قیامت مهلت داد[۳]. در نظرگاه اسلامی شیطان یک موجود شر تلقی می‌شود.

با توجه به این حقیقت، این سؤال مطرح می‌شود، چرا خداوند چنین موجودی را خلق کرده است و فلسفه وجود شیطان چیست؟ این مسئله‌ چند پاسخ دارد:

  1. از قرآن کریم بر می‌آید که شیطان از نوع جن است[۴] و خداوند، جن و انس را تنها برای عبادت آفریده است[۵]. از این رو، می‌توان دریافت که شیطان نیز برای عبادت خلق شده است و هیچ ناپاکی و نقصی در خلقت او نبوده است. حتی او بر اثر عبادت بسیار، در شمار فرشتگان الهی درآمد. گواه است بر این حقیقت آنکه قرآن می‌فرماید: "و... به فرشتگان گفتیم به آدم سجده کنید و همه سجده کردند مگر ابلیس..."[۶]. این آیه نشان می‌دهد که شیطان جزو فرشتگان بوده است. با این حال، او سجده نکرد و از فرمان الهی سر پیچید. همچنین از ماجرای سرپیچی شیطان بر می‌آید که او همچون دیگر اجنه و نیز انسان، دارای آزادی و اختیار است و خود موجب گمراهی خویش شده است[۷].
  2. خداوند هیچ‌گاه شر مطلق نیافریده است. وجود نفسی همه موجودات، خیر است[۸]. با این حال، گاه موجودی با اضافه به موجودی دیگر منشأ صدور شر می‌شود[۹]. شیطان نیز ـ فی نفسه ـ شر نبوده است او هنگام خلقت آدم در آزمایش الهی قرار گرفت و از آن سربلند به در نیامد و راه شرارت در پیش گرفت.
  3. برخی معتقدند که اگر شر و فساد و تعب و فقدان و نقص و ضعف در جهان نبود، خیر و صحت و راحت و وجدان و کمال و قوت نیز مصداقی نمی‌یافت و عقل انسان به این مفاهیم راه پیدا نمی‌کرد[۱۰]. آن گاه انسان معنای خیر را درک می‌کند و آن را برمی‌گزیند که شر را ببیند و از آن آگاه باشد. بنابراین نظریه، وجود شیطان از ارکان نظام جهان انسانی است و تنها آن گاه می‌توان وجود شیطان را شر پنداشت که از او پیروی شود؛ اما مخالفت و مبارزه با او خیر است و مایه رشد و تعالی.
  4. انسان در هیچ یک از اعمال خویش مجبور نیست. خدا او را آزاد و مختار آفریده تا راه صواب را از خطا بازشناسد و نیکی را ازبدی تمایز دهد. وانگهی، او را به لطف خویش یاری داده و با ارسال رسل و انزال کتب و حکم عقل و فطرت، حجت را بر او تمام کرده است. از این رو است که به شیطان فرموده است: "بی‌گمان تو بر بندگان من سلطه نخواهی یافت مگر کسانی از گمراهان که تو را پیروی کنند"[۱۱]. بنابراین، شیطان- هر چند شر است- یارای آن ندارد که انسان را به گناه وادارد[۱۲].
  5. علل دیگری نیز برای آفرینش شیطان می‌توان برشمرد: یکی اینکه وجود شیطان برای تکامل انسان ضروری است؛ زیرا انسان از گذر مبارزه با او به مقامات والای بندگی و پرهیزگاری می‌رسد[۱۳]. دوم آنکه چون انسان‌ها مختار آفریده شده‌اند، به هر روی، برخی از آنان- شیطان موجود باشد یا نباشد- به گناه خواهند لغزید. وجود شیطان تنها یکی از مصداق‌های آزمایش الهی است و مصادیق دیگری نیز برای آن می‌توان یافت[۱۴]. از آنچه درباره علت آفرینش شیطان بیان شد، علت امهال او نیز آشکار می‌گردد[۱۵].

منابع

جستارهای وابسته

پانویس

  1. مجمع البیان‌، جلد ۲- ۱/ ۱۹۲- ۱۸۷.
  2. ﴿إِذْ قَالَ رَبُّكَ لِلْمَلائِكَةِ إِنِّي خَالِقٌ بَشَرًا مِن طِينٍ؛ سوره ص، آیه ۷۱؛ ﴿ قَالَ فَبِعِزَّتِكَ لَأُغْوِيَنَّهُمْ أَجْمَعِينَ، آیه ۸۲.
  3. ﴿ قَالَ إِنَّكَ مِنَ الْمُنظَرِينَ؛ سوره اعراف، آیه ۱۵؛ ﴿قَالَ رَبِّ فَأَنظِرْنِي إِلَى يَوْمِ يُبْعَثُونَ قَالَ فَإِنَّكَ مِنَ الْمُنظَرِينَ؛ سوره حجر، آیه ۳۶ و ۳۷.
  4. ﴿وَإِذْ قُلْنَا لِلْمَلائِكَةِ اسْجُدُوا لآدَمَ فَسَجَدُوا إِلاَّ إِبْلِيسَ كَانَ مِنَ الْجِنِّ فَفَسَقَ عَنْ أَمْرِ رَبِّهِ أَفَتَتَّخِذُونَهُ وَذُرِّيَّتَهُ أَوْلِيَاء مِن دُونِي وَهُمْ لَكُمْ عَدُوٌّ بِئْسَ لِلظَّالِمِينَ بَدَلا؛ سوره کهف، آیه ۵۰.
  5. ﴿وَمَا خَلَقْتُ الْجِنَّ وَالإِنسَ إِلاَّ لِيَعْبُدُونِ؛ سوره ذاریات، آیه ۵۶.
  6. ﴿وَإِذْ قُلْنَا لِلْمَلائِكَةِ اسْجُدُواْ لآدَمَ فَسَجَدُواْ إِلاَّ إِبْلِيسَ أَبَى وَاسْتَكْبَرَ وَكَانَ مِنَ الْكَافِرِينَ؛ سوره بقره، آیه ۳۴.
  7. تفسیر نمونه‌، ۱/ ۱۹۳.
  8. ﴿ الَّذِي أَحْسَنَ كُلَّ شَيْءٍ خَلَقَهُ وَبَدَأَ خَلْقَ الإِنسَانِ مِن طِينٍ؛ سوره سجده، آیه ۷.
  9. گوهر مراد، ۳۲۵- ۳۲۳.
  10. المیزان‌، ۸/ ۳۸.
  11. ﴿إِنَّ عِبَادِي لَيْسَ لَكَ عَلَيْهِمْ سُلْطَانٌ إِلاَّ مَنِ اتَّبَعَكَ مِنَ الْغَاوِينَ؛ سوره حجر، آیه ۴۲.
  12. المبدأ و المعاد، ۲۰۳- ۱۹۹.
  13. تفسیر نمونه، ۱/ ۱۹۴.
  14. دائرة المعارف قرآن کریم‌، ۱/ ۵۷۱.
  15. فرهنگ شیعه، ص۳۶۵ ـ ۳۶۷.