لعن صحابه

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت

لعن صحابه از افتراهایی که برخی از مخالفان شیعه به پیروان مکتب اهل بیت می‌بندند آن است که اینان اصحاب پیامبر را لعن می‌کنند و این را گناهی بزرگ و نابخشودنی می‌شمارند و به خاطر آن هرگونه اهانت و هتک حرمت به شیعه را روا می‌شمرند و چنان وانمود می‌کنند که لعن یکی از صحابه موجب خروج از دین است.

مقدمه

اولا همۀ آنان که اصحاب پیامبر بودند و آن حضرت را دیده بودند، افراد صالح و باایمانی نبودند. در میان آنان انسان‌های منافق، فاجر، دروغگو و فاسق هم بودند. در آیات قرآن نیز لعنت خدا بر برخی افراد آمده است. پیامبر خدا نیز برخی را لعنت کرده است. پس به صرف صحابه بودن، کسی عادل نمی‌شود و حرمت نمی‌یابد. همۀ منافقانی هم که پیامبر مأمور به جهاد با آنان بود، در زمرۀ صحابه بودند. افزون بر این به شهادت تاریخ، بعضی از صحابه در حق اهل بیت پیامبر ستم کردند، بدعت در دین گذاشتند، خون پاکان را ریختند، با امام معصوم و حجت خدا جنگیدند، مرتکب فسق و فجور شدند، به نوامیس مسلمانان تجاوز کردند (داستان خالد بن ولید)، با فرمان صریح پیامبر مخالفت کردند و بسیاری خلاف‌های دیگر. پس قول به عدالت و پاکی همۀ صحابه، هم با قرآن مخالف است، هم با سنت نبوی، هم با حقایق تاریخی. مگر معاویه در حضور مردم علنا شراب نمی‌خورد؟ مگر امام مجتبی(ع) را با زهر مسموم و شهید نکرد؟ مگر با علی(ع) نجنگید؟ در حالی که پیامبر فرموده بود: یا علیجنگ با تو جنگ با من است و جنگ با من جنگ با خدا؟ پس اگر شیعه، برخی از صحابه را به دلیل فسق و ظلم و معصیت و بدعت و نفاق، لعن کند، چه اشکالی دارد؟ خدا هم فاسقان و ظالمان و منافقان را لعن کرده است. به‌علاوه، آنان که نسبت به لعن بعضی صحابه از سوی شیعه این همه حساسیّت نشان می‌دهند، چرا نسبت به معاویه که سبّ و لعن بر افضل صحابه یعنی امیر المؤمنین(ع) را علنی و رایج ساخت و سال‌ها بر منابر به دستور او حضرت علی(ع) را لعن می‌کردند، چیزی نمی‌گویند؟ ابن ابی الحدید، خلاصه‌ای از نوشتۀ ابو جعفر یحیی بن محمّد علوی را در پاسخ به ابو المعالی جوینی نقل کرده که به‌طور مبسوط و مستدل، صحّت لعن و ابراز برائت از کسانی را که خلافکار، ظالم و فاسق بودند بیان می‌کند[۱] و اینکه صرف صحابی بودن، موجب تبرئۀ آنان نمی‌شود. خود صحابه هم یکدیگر را لعن می‌کردند و به خاطر خلاف‌ها و انحراف‌ها، یکدیگر را به بدترین صفات متّهم می‌ساختند و میان آنان رایج بود و صرف لعن یک صحابی را موجب خروج از اسلام نمی‌دانستند. مگر خود عایشه، عثمان را لعن نکرد؟ مگر معاویه، امام علی و امام حسن و امام حسین(ع) را آشکارا بر منابر لعن نمی‌کرد؟ مگر بسیاری از صحابه عثمان را لعن نمی‌کردند؟ ابوبکر و عمر هم سعد بن عباده را لعن کردند. اگر برخی صحابه مستحق لعن باشند، به اقتضای امر الهی به دوستی با اولیای خدا و دشمنی با دشمنان خدا، لعن آنان جایز است و خدا همانگونه که از تولی می‌پرسد، از تبری هم سؤال می‌کند. (این بحث خواندنی است، به آنجا مراجعه شود). شیعه، صحابۀ پاک و متعبد و صالح و بزرگوار را تکریم می‌کند و لعن آنان را حرام می‌داند و خود نیز لعن نمی‌کند. امّا آنان که با کارشکنی‌ها، ظلم‌ها، بدعت‌ها و گناهانشان حرمتی برای خود باقی نگذاشتند تا محترم باشند، چه انتظار است که شیعه آنان را تقدیس کند و از هرگونه نقد و انتقاد، مصون بشمارد؟ امّا اینکه چه کسانی چه خلاف‌هایی کرده‌اند، بحثی است جدا، که در این مختصر نمی‌گنجد. تولی و تبری هم از فروع دین و واجبات عملی است و برائت از دشمنان دین خدا و کافران و منافقان واجب است و مهرورزی به کسانی که سنت پیامبر را تغییر دادند و به اهل بیت ظلم کردند و همواره درصدد توطئه بر ضدّ اسلام ناب و عترت مصطفی و مسلمانان راستین بودند، هرچند نام «صحابی» داشته باشند، غلط است[۲].[۳]

منابع

پانویس

  1. شرح نهج البلاغه، ج ۲۰ ص۱۰ تا ۲۴، هرچند خود ابن ابی الحدید می‌کوشد از خلفا دفاع کند و خلافهای صحابۀ مستحقّ لعن را توجیه نماید (ص ۳۴)
  2. ر.ک: «للّه و للحقیقه»، علی آل محسن، «نظریة عدالة الصّحابه» احمد حسین یعقوب، «الغدیر» علامۀ امینی، ج ۷،۸ و ۹، «بحار الأنوار»، ج ۲۸ تا ۳۲
  3. محدثی، جواد، فرهنگ غدیر، ص۵۱۸.