مال در معارف و سیره رضوی

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت

ثروت؛ دست‌مایه‌ای برای طاعت و بندگی

خداوند متعال، ثروت را مایه خیر و برکت دانسته است و مفسران، واژه «خیر» را در برخی آیات قرآن، ثروت و دارایی معنا کرده‌اند. برای مثال، در آیه‌ای از قرآن آمده است: ﴿كُتِبَ عَلَيْكُمْ إِذَا حَضَرَ أَحَدَكُمُ الْمَوْتُ إِنْ تَرَكَ خَيْرًا الْوَصِيَّةُ[۱].

مقرر شده است هر یک از شما که هنگام مرگ ثروتی از خود به جا گذاشته‌اید، درباره آن وصیت کنید. و در آیه‌ای دیگری می‌خوانیم: ﴿وَإِنَّهُ لِحُبِّ الْخَيْرِ لَشَدِيدٌ[۲].

همچنین در آیات دیگری از قرآن، از ثروت به عنوان عامل برقراری و استمرار زندگی اجتماعی مسلمانان یاد شده است[۳].

پیامبر اسلام نیز ثروت پاک و حلالی که در اختیار فردی مؤمن است را نیکو دانسته. نقل است روزی گروهی از مهاجران فقیر به حضور پیامبر اعظم (ص) آمدند و گفتند: ای رسول خدا! توان‌گران در مقایسه با ما فقیران، به درجه‌های بالاتری دست می‌یابند. پیامبر پرسید: چگونه؟ آنها گفتند: ثروتمندان همانند ما به عبادت‌های الهی چون نماز، روزه، حج و مانند آن می‌پردازند، ولی آنها افزون بر این عبادت‌ها، به فقیران صدقه می‌دهند و ما توانایی صدقه دادن نداریم یا برده می‌خرند و آزاد می‌کنند، ولی ما نمی‌توانیم.

پیامبر خدا با شنیدن این سخنان به آنها فرمود: «تسبیح و سپاس پروردگار را به جا آورید تا از دست دادن فضیلت کمک به فقرا و تهی دستان را از این طریق جبران کنید». پس از مدتی آن گروه دوباره نزد پیامبر آمدند و گفتند: توان گران از کاری که به ما پیشنهاد کرده بودید، باخبر شده و به تقلید از ما به عبادت و سپاس الهی مشغولند و به این ترتیب، دوباره بر ما سبقت گرفته‌اند. پیامبر فرمود: «این دیگر افزونی خیری است که خدا به هرکه بخواهد، می‌دهد»[۴].

دین اسلام، ثروت حلالی را که از راه کوشش و کار شرافت مندانه به دست آمده باشد و از آن در راه تحقق آرمان‌های ارزنده بشری بهره‌برداری شود، ستوده است. برای مثال، خداوند به حضرت یوسف (ع) خزانه داری را که والاترین مقام اقتصادی کشور مصر بود، ارزانی داشت تا از این طریق به یاری مستمندان بشتابد، چنان که در آیه‌ای از قرآن آمده است: «و این پاداش نیکوکاری اوست که رحمت الهی شامل حالش گشته بود، ولی پاداش وی در آخرت، به مراتب بهتر از دنیا است»[۵]. خداوند متعال در این آیه به انسان گوشزد می‌کند از مقام، ثروت و قدرت برای رسیدن به قرب الهی بهره گیرد.

این سفارش‌های قرآن کریم و آموزه‌های نبوی، به تحول بزرگی در جامعه اسلامی و اندیشه و عمل مسلمانان، انجامید که دقت در فرازهای تاریخی آن درس‌های فراوانی برای بشر دارد و از اصولی‌ترین شاخصه‌های تمدن نبوی به شمار می‌رود. پس از هجرت پیامبر به یثرب، مسلمانان نیز به دلیل فشار بیش از حد کفار قریش مجبور به ترک شهر و دیارشان شدند و خانه و مال و ثروتشان را رها و به آنجا مهاجرت کردند. ازاین رو، مهاجران در مدینه با فقر و تنگ‌دستی زندگی می‌کردند. البته مسلمانان مدینه تا حد توان به برادران مهاجرشان کمک مالی می‌کردند. آنها به برکت دین اسلام و تربیت الهی، دارایی خود را با نهایت اخلاص و صمیمیت در اختیار مهاجران گذاشتند و ارزشمندترین اموال خود را میان خود و مهاجران تقسیم کردند[۶]. خداوند متعال در قرآن درباره این عمل انصار چنین می‌فرماید: ﴿يُحِبُّونَ مَنْ هَاجَرَ إِلَيْهِمْ وَلَا يَجِدُونَ فِي صُدُورِهِمْ حَاجَةً مِمَّا أُوتُوا وَيُؤْثِرُونَ عَلَى أَنْفُسِهِمْ وَلَوْ كَانَ بِهِمْ خَصَاصَةٌ[۷].

از ابن عباس، مفسر برجسته اسلام، نقل شده است: پیامبر اعظم (ص) در روز پیروزی بر یهودیان بنی نضیر به انصار فرمود: «اگر مایلید، اموال و خانه‌هایتان را با مهاجران تقسیم کنید و در این غنایم جنگی با آنها شریک شوید یا اینکه اموال و خانه‌هایتان از آن شما باشد و از این غنایم چیزی به شما داده نشود». انصار گفتند: هم اموال و خانه‌هایمان را با آنها تقسیم می‌کنیم و هم چشم‌داشتی به غنایم نداریم و مهاجران را بر خود مقدّم می‌شماریم. ازاین رو، آیه ۹ سوره حشر نازل شد و خداوند در این آیه، روحیه عالی انصار را ستود[۸].[۹]

منابع

پانویس

  1. «بر شما مقرر شده است که هرگاه مرگ یکی از شما فرا رسد، اگر مالی بر جای نهد برای پدر و مادر و خویشان وصیّت شایسته کند؛ بنا به حقّی بر گردن پرهیزگاران» سوره بقره، آیه ۱۸۰.
  2. «و به راستی او بسیار دوستدار دارایی است» سوره عادیات، آیه ۸.
  3. نک: ﴿وَلَا تُؤْتُوا السُّفَهَاءَ أَمْوَالَكُمُ الَّتِي جَعَلَ اللَّهُ لَكُمْ قِيَامًا وَارْزُقُوهُمْ فِيهَا وَاكْسُوهُمْ وَقُولُوا لَهُمْ قَوْلًا مَعْرُوفًا «و دارایی‌هایتان را که خداوند (مایه) پایداری (زندگی) شما گردانیده است به کم‌خردان نسپارید و از در آمد آن، آنان را روزی و پوشاک رسانید و با آنان با زبانی شایسته سخن گویید» سوره نساء، آیه ۵.
  4. جلال الدین فارسی، انقلاب تکاملی اسلام، ص۱۵۱.
  5. نک: ﴿وَكَذَلِكَ مَكَّنَّا لِيُوسُفَ فِي الْأَرْضِ يَتَبَوَّأُ مِنْهَا حَيْثُ يَشَاءُ نُصِيبُ بِرَحْمَتِنَا مَنْ نَشَاءُ وَلَا نُضِيعُ أَجْرَ الْمُحْسِنِينَ * وَلَأَجْرُ الْآخِرَةِ خَيْرٌ لِلَّذِينَ آمَنُوا وَكَانُوا يَتَّقُونَ «و بدین گونه ما یوسف را در آن سرزمین توانایی بخشیدیم تا هرجا خواهد در آن جای گیرد؛ هر کس را بخواهیم به بخشایش خویش می‌رسانیم و پاداش نیکوکاران را تباه نمی‌گردانیم * و به راستی پاداش جهان واپسین برای کسانی که ایمان آورده‌اند و پرهیزگاری می‌ورزیده‌اند بهتر است» سوره یوسف، آیه ۵۶-۵۷.
  6. برای تفصیل بیشتر نک: تاریخ سیاسی اسلام، سیره رسول خدا، ج۱، ص۳۷۸ - ۳۸۲.
  7. «کسانی را که به سوی آنان هجرت کرده‌اند، دوست می‌دارند و در دل به آنچه به مهاجران داده‌اند، چشمداشتی ندارند و (آنان را) بر خویش برمی‌گزینند هر چند خود نیازمند باشند» سوره حشر، آیه ۹.
  8. نک: برگزیده تفسیر نمونه، ج۵، ص۱۴۳.
  9. صمیمی، سید رشید، اصول و شاخصه‌های تمدن نبوی، ص۸۱.