نفی تجسس در معارف و سیره نبوی

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت

مقدمه

خداوند میان مسلمانان اخوّت برقرار کرده و برای استقرار و دوام آن به اموری فرمان داده و از آن چه این رابطه را تباه می‌نماید نهی کرده است. از جمله ویژگی‌هایی که این پیوند را سست و گسسته می‌سازد، تجسس در امور دیگران و جستجوی عیب‌ها و لغزش‌های آنان و آشکار کردن آنها است. قرآن کریم به صراحت تمام از این کار منع کرده است: ﴿يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا... وَلَا تَجَسَّسُوا[۱]. بنابراین کنجکاوی در امور دیگران و جستجوی عیب مردمان در منطق قرآن ممنوع است که ایمان و روابط ایمانی را تباه می‌سازد. ابوبصیر از امام صادق (ع) روایت کرده است که فرمود: «لَا تُفَتِّشِ‏ النَّاسَ‏ فَتَبْقى‏ بِلَا صَدِيقٍ‏»[۲].

پیشوایان دین با تصحیح بینش پیروان خود به اصلاح روابط آنان می‌پرداختند. ثعلبة بن میمون[۳] از مردی که نامش را برده نقل کرده است که گفت مردمی نزد حضرت صادق (ع) بودند و حضرت برای آنان حدیث می‌گفت و در این میان شخصی از آنان نام کسی را به بدی یاد کرد و از او نزد حضرت گله نمود. حضرت به او فرمود: «وَ أَنّى‏ لَكَ‏ بِأَخِيكَ‏ كُلِّهِ‏؟ وَ أَيُّ الرِّجَالِ الْمُهَذَّبُ؟»[۴]

پذیرش این واقعیت که همه مردمان ضعف و عیب دارند و در روابط انسانی و اجتماعی مطلق دیدن و مطلق‌طلبیدن جایز نیست، زمینه لازم را برای تصحیح روابط و مناسبات اجتماعی فراهم می‌کند؛ و این که باید به جد از تجسس و عیب‌جویی دوری نمود. خداوند آنان را که روابط انسانی و ایمانی را به عیب‌جویی و افشای زشتی‌ها آلوده و تباه می‌سازند به عذابی دردناک وعده داده است: ﴿إِنَّ الَّذِينَ يُحِبُّونَ أَنْ تَشِيعَ الْفَاحِشَةُ فِي الَّذِينَ آمَنُوا لَهُمْ عَذَابٌ أَلِيمٌ فِي الدُّنْيَا وَالْآخِرَةِ وَاللَّهُ يَعْلَمُ وَأَنْتُمْ لَا تَعْلَمُونَ[۵]. از جمله عذاب‌های این جهانی تجسّس و عیب‌جویی و افشای زشتی‌ها فرو ریختن روابط ایمانی و پیدایش کینه‌ورزی دل‌ها و ظهور رسوایی‌های ناشی از آنها است. از رسول خدا (ص) روایت شده است که فرمود: «يَا مَعْشَرَ مَنْ‏ أَسْلَمَ‏ بِلِسَانِهِ‏ وَ لَمْ يُسْلِمْ بِقَلْبِهِ لَا تَتَبَّعُوا عَثَرَاتِ الْمُسْلِمِينَ فَإِنَّهُ مَنْ تَتَبَّعَ عَثَرَاتِ الْمُسْلِمِينَ تَتَبَّعَ اللَّهُ عَثْرَتَهُ وَ مَنْ تَتَبَّعَ اللَّهُ عَثْرَتَهُ يَفْضَحْهُ»[۶].

در زندگی این جهانی چه رسوایی بزرگ‌تر از بریدن پیوند انسانی و برادری؟ چه رسوایی بزرگ‌تر از فرو افتادن جامعه در بدبینی و کینه‌ورزی و تلاش در تخریب یکدیگر؟ چه رسوایی بزرگ‌تر از حق‌پوشی و کفرورزی که این ویژگی‌ها به شدت به کفر نزدیک است، چنان که زراره از امام باقر و امام صادق (ع) چنین نقل کرده است: «أَقْرَبُ مَا يَكُونُ الْعَبْدُ إِلَى الْكُفْرِ أَنْ يُوَاخِيَ الرَّجُلُ الرَّجُلَ عَلَى الدِّينِ فَيُحْصِيَ عَلَيْهِ زَلَّاتِهِ لِيُعَيِّرَهُ بِهَا يَوْماً مَا»[۷].

انسان مادام که عیوب خود را نمی‌بیند و از زشتی‌های خود غافل است، در صدد عیوب دیگران و جستجوی زشتی‌های آنان است. امیرمؤمنان علی (ع) فرموده است: «مَنْ‏ نَظَرَ فِي‏ عَيْبِ‏ نَفْسِهِ‏ اشْتَغَلَ‏ عَنْ عَيْبِ غَيْرِهِ»[۸].

پرهیز از جستجوی در زشتی‌های دیگران و عیب‌پوشی از صفات کمالی و اسباب نجات و رستگاری آدمی است. به بیان عارف شیرازی: به پیر میکده گفتم که: چیست راه نجات بخواست جام می‌‌و گفت: راز پوشیدن[۹] خداوند پوشاننده عیوب است و دوست دارد که بندگانش به این صفت متصف شوند که شکرانه پاکی از آلودگی به گناه یا پوششی که خداوند بر گناهان آدمی افکنده است، پرهیز از پرداختن به زشتی‌های دیگران و عیب‌جویی آنان است.

امیر بیان، علی (ع) در موعظه‌ای والا درباره پرهیز از عیب‌جویی فرموده است: «وَ إِنَّمَا يَنْبَغِي‏ لِأَهْلِ‏ الْعِصْمَةِ وَ الْمَصْنُوعِ‏ إِلَيْهِمْ فِي السَّلَامَةِ أَنْ يَرْحَمُوا أَهْلَ الذُّنُوبِ وَ الْمَعْصِيَةِ وَ يَكُونَ الشُّكْرُ هُوَ الْغَالِبَ عَلَيْهِمْ وَ الْحَاجِزَ لَهُمْ عَنْهُمْ فَكَيْفَ بِالْعَائِبِ الَّذِي عَابَ أَخَاهُ وَ عَيَّرَهُ بِبَلْوَاهُ أَ مَا ذَكَرَ مَوْضِعَ سَتْرِ اللَّهِ عَلَيْهِ مِنْ ذُنُوبِهِ مِمَّا هُوَ أَعْظَمُ مِنَ الذَّنْبِ الَّذِي عَابَهُ بِهِ وَ كَيْفَ يَذُمُّهُ بِذَنْبٍ قَدْ رَكِبَ مِثْلَهُ فَإِنْ لَمْ يَكُنْ رَكِبَ ذَلِكَ الذَّنْبَ بِعَيْنِهِ فَقَدْ عَصَى اللَّهَ فِيمَا سِوَاهُ مِمَّا هُوَ أَعْظَمُ مِنْهُ وَ ايْمُ اللَّهِ لَئِنْ لَمْ يَكُنْ عَصَاهُ فِي الْكَبِيرِ وَ عَصَاهُ فِي الصَّغِيرِ لَجَرَاءَتُهُ عَلَى عَيْبِ النَّاسِ أَكْبَرُ يَا عَبْدَ اللَّهِ لَا تَعْجَلْ فِي عَيْبِ أَحَدٍ بِذَنْبِهِ فَلَعَلَّهُ مَغْفُورٌ لَهُ وَ لَا تَأْمَنْ عَلَى نَفْسِكَ صَغِيرَ مَعْصِيَةٍ فَلَعَلَّكَ مُعَذَّبٌ عَلَيْهِ فَلْيَكْفُفْ مَنْ عَلِمَ مِنْكُمْ عَيْبَ غَيْرِهِ لِمَا يَعْلَمُ مِنْ عَيْبِ نَفْسِهِ وَ لْيَكُنِ الشُّكْرُ شَاغِلًا لَهُ عَلَى مُعَافَاتِهِ مِمَّا ابْتُلِيَ بِهِ غَيْرُهُ‏»[۱۰].

پیشوای آزادگان، علی (ع) در آدابی که به یاران و پیروان خود آموخته چنین یادآور شده است: «الْمُسْلِمُ مِرْآةُ أَخِيهِ فَإِذَا رَأَيْتُمْ مِنْ أَخِيكُمْ‏ هَفْوَةً فَلَا تَكُونُوا عَلَيْهِ أَلْباً وَ أَرْشِدُوهُ وَ انْصَحُوا لَهُ وَ تَرَفَّقُوا بِهِ»[۱۱]. این‌گونه است که اخوت پابرجا می‌ماند و جامعه روی صلاح می‌بیند.[۱۲]

== تجسس برخی افراد همواره می‌کوشند با پرس وجو از این و آن، از مسائل شخصی دیگران آگاه شوند. این عادت زشت چه بسا مایه ایجاد کدورت و اختلاف‌هایی میان طرفین شود. در قرآن مجید، تجسس در کار مردم، همراه با غیبت و سوءظن به دیگران نکوهش شده است. خداوند با نهی ﴿وَلَا تَجَسَّسُوا[۱۳] همگان را از این کار زشت باز داشته است. به راستی مسائل خصوصی دیگران چه ارتباطی به ما دارد تا از آن آگاه شویم. آیا جز این است که هر کسی حریمی دارد و نمی‌خواهد دیگران از آن آگاه شوند؟ اگر کسی همین کار را با ما انجام دهد، با آنان چگونه رفتاری خواهیم داشت؟ بنابراین، بکوشیم که هیچ گاه در جست وجوی رازهای شخصی دیگران نباشیم. پیامبر اکرم (ص) فرموده است: «إِنِّي لمْ أُومَرْ أَنْ أُنَقِّبَ عَلَی قُلُوبِ النَّاسُ وَ لَا أَشُقَّ بُطُونَهُمْ»[۱۴]؛ من مأمور نیستم به دل‌های مردم راه یابم یا باطن آنها را بشکافم.[۱۵]

منابع

پانویس

  1. «ای مؤمنان!... و (در کار مردم) کاوش نکنید» سوره حجرات، آیه ۱۲.
  2. «در کار مردمان کاوش و جستجو مکن که بی‌رفیق و دوست بمانی». الکافی، ج۲، ص۶۵۲؛ وسائل الشیعة، ج۸، ص۴۵۸.
  3. از شخصیت‌های برجسته و ادیب و فقیه و از اصحاب گرانقدر امام صادق و امام کاظم (ع) است. ر. ک: رجال النجاشی، ص۱۱۷-۱۱۸؛ معجم رجال الحدیث، ج۳، ص۴۰۸-۴۱۱؛ قاموس الرجال، ج۲، ص۴۸۹-۴۹۱.
  4. «کجا برایت برادری تمام عیار به دست آید و کدام شخص است که مهذّب و پاک از همه عیوب باشد؟» الکافی، ج۲، ص۶۵۱.
  5. «بی‌گمان کسانی که دوست دارند درباره مؤمنان، (تهمت) کار زشت شایع شود عذابی دردناک در این جهان و در جهان واپسین خواهند داشت و خداوند می‌داند و شما نمی‌دانید» سوره نور، آیه ۱۹.
  6. «ای گروهی که به زبان اسلام آورده‌اید و دلتان از مسلمانی خالی است! در پی عیب‌جویی و جستجوی لغزش‌های مسلمانان مباشید که هر که در صدد عیب‌جویی و جستجوی لغزش‌های مسلمانان باشد خداوند عیوب و لغزش‌های او را دنبال کند و هر که خداوند عیوب و لغزش‌هایش را دنبال کند رسوایش گرداند». الکافی، ج۲، ص۳۵۵.
  7. «نزدیک‌ترین چیزی که بنده به کفر دارد این است که با کسی پیمان برادری در دین بسته باشد و لغزش‌های او را بشمارد که روزی وی را با آنها سرزنش نماید». الکافی، ج۲، ص۳۵۵.
  8. «هر که به عیب خود بنگرد، او را از عیب‌جویی دیگران بازمی‌دارد». الکافی، ج۸، ص۱۹؛ نهج‌البلاغه، حکمت ۳۴۹.
  9. دیوان حافظ شیرازی، ص۲۱۷.
  10. «بر کسانی که گناه ندارند، و از سلامت دین برخوردارند، سزا است که بر گناهکاران و نافرمانان رحمت آرند، و شکر این نعمت بگزارند، چندان که این شکرگزاری آنان را مشغول دارد و به گفتن عیب مردمان وانگذارد. تا چه رسد به عیبجویی که برادر را نکوهش کند، و به آن چه بدان گرفتار است سرزنشش کند. آیا به خاطر ندارد که خدا چگونه بر او بخشید، و گناهان او را - که بزرگ‌تر از گناهی است که بدان دیگران را مذمت کند - پوشید. و چگونه دیگری را مذمت کند که خود چنان گناهی کرده است [لکن پوشیده و در پرده است]. و اگر چنان گناهی نداشته، گناهان دیگری داشته که از آن گناه بزرگ‌تر است؛ و به خدا سوگند، اگر گناهی که کرده بزرگ نیست و گناهی است خرد، جرأت او را بر زشتی مردمان گفتن، گناهی بزرگ‌تر باید شمرد. ای بنده خدا، در گفتن عیب کسی که گناهی کرده است، شتاب مکن! چه، امید می‌رود که آن گناه را بر او ببخشند، و بر گناه خرد خویش ایمن مباش! چه، بود که تو را بر آن عذاب کنند. پس اگر از شما کسی عیب دیگری را دانست، بر زبان نراند، به خاطر عیبی که در خود می‌داند. و شکر برکنار ماندن از گناه او را بازدارد، از آنکه دیگری را که به گناه گرفتار است بیازارد». نهج البلاغه، کلام ۱۴۰.
  11. «مسلمان آینه برادر خویش است، پس هرگاه از برادر خود لغزشی دیدید همه بر سر او نریزید؛ او را ارشاد کنید و اندرز دهید، و با رفق و مدارا با وی رفتار کنید». تحف العقول، ص۷۱؛ قریب به همین: الخصال، ج۲، ص۶۱۸.
  12. دل‍ش‍اد ت‍ه‍ران‍ی‌، م‍ص‍طف‍ی‌، سیره نبوی، ج۲، ص ۶۱۰.
  13. «و (در کار مردم) کاوش نکنید» سوره حجرات، آیه ۱۲.
  14. نهج الفصاحه، ح۹۶۱.
  15. حسینی‌نیا، اقبال، زمزم هدایت، ص ۵۵.